متن درس
دهر و سرمد در فلسفه اسلامی: کاوشی در ماهیت وجودی و اوصاف الهی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه نهصد و هجدهم)
دیباچه
مفاهیم دهر و سرمد، چونان دو گوهر درخشان در گنجینه فلسفه اسلامی، از دیرباز مورد توجه متفکران و فیلسوفان قرار گرفتهاند. این دو مفهوم، که در متون قرآنی، روایی و فلسفی جایگاهی ویژه دارند، به مثابه پلی میان زمان، استمرار و ثبات وجودی، پرسشهایی بنیادین را در حوزه هستیشناسی و الهیات برانگیختهاند. آیا دهر و سرمد، چونان عوالم مستقلی نظیر آخرت، برزخ یا عالم عقول، ظرفهایی وجودیاند که موجودات را در خود جای میدهند؟ یا صرفاً اوصافیاند که ویژگیهای استمرار و ثبات را به ذات الهی یا اشیای عالم نسبت میدهند؟ این پرسش، که در کانون درسگفتار استاد فرزانه قدسسره در جلسه نهصد و هجدهم قرار دارد، محور کاوشی عمیق و نقادانه است که با تکیه بر آیات قرآن کریم، روایات معصومین علیهمالسلام و تحلیلهای لغوی، به تبیین ماهیت این دو مفهوم میپردازد.
بخش یکم: چیستی دهر و سرمد در فلسفه اسلامی
پرسش بنیادین: عالم یا صفت؟
بحث درباره دهر و سرمد با پرسشی بنیادین آغاز میشود: آیا این دو مفهوم، عوالمی مستقل و ظرفهایی وجودیاند، مانند عالم آخرت، برزخ، یا عالم عقول و ملائکه، یا اوصافیاند که ویژگیهای استمرار و ثبات را به اشیاء یا ذات الهی نسبت میدهند؟ این پرسش، که ریشه در تمایز میان ظرف وجودی (وعاء) و صفت دارد، محور اصلی کاوش در این گفتار است. عالم، چونان بستری است که موجودات را در خود جای میدهد، مانند عالم دنیا یا بهشت و جهنم، که هر یک فضایی وجودی برای تحقق موجوداتاند. در مقابل، صفت، کیفیتی است که به موصوف نسبت داده میشود، مانند بلندی، کوتاهی، سفیدی یا سیاهی، که بدون موصوف، وجود مستقلی ندارند.
درنگ: تمایز میان عالم و صفت، بنیاد فهم دهر و سرمد است. عالم، ظرفی وجودی است که موجودات را در بر میگیرد، در حالی که صفت، کیفیتی وابسته به موصوف است که بدون آن، تحقق نمییابد.
این تمایز، که در فلسفه اسلامی ریشهای عمیق دارد، ما را به سوی بررسی متون دینی و تحلیلهای لغوی هدایت میکند تا جایگاه دهر و سرمد را در نظام هستیشناختی مشخص سازد. استاد فرزانه قدسسره، با طرح این پرسش، به نقد دیدگاههایی میپردازند که دهر و سرمد را عوالمی مستقل دانستهاند، و بر ضرورت استناد به منابع معتبر تأکید میورزند.
بررسی متون قرآنی و روایی
بررسی آیات قرآن کریم و روایات معصومین علیهمالسلام نشان میدهد که دهر و سرمد، عمدتاً بهعنوان اوصاف به کار رفتهاند، نه عوالم مستقل. این دیدگاه، که با تحلیل دقیق متون دینی تأیید میشود، ادعای برخی فلاسفه، مانند میر داماد و ملاصدرا، مبنی بر عالم بودن دهر و سرمد را به چالش میکشد. در قرآن کریم، دهر در دو سوره به کار رفته و سرمد تنها در یک سوره، آن هم بهصورت مشروط، ذکر شده است. این کمیت اندک، خود گواهی بر آن است که این مفاهیم، بیش از آنکه عوالمی مستقل باشند، اوصافی برای توصیف استمرار و ثباتاند.
در روایات نیز، دهر و سرمد بهعنوان اوصاف استمرار زمانی یا ثبات الهی معرفی شدهاند. این کاربرد، که در بیش از چهارصد مورد روایی برای دهر و شش مورد برای سرمد مشاهده میشود، نشاندهنده پیوند عمیق این مفاهیم با ویژگیهای زمانی و وجودی است، نه ظرفهای وجودی مستقل.
جمعبندی بخش یکم
بخش یکم، با طرح پرسش بنیادین درباره ماهیت دهر و سرمد، نشان داد که این دو مفهوم، بیش از آنکه عوالمی مستقل باشند، اوصافی برای توصیف استمرار زمانی و ثبات الهیاند. تمایز میان عالم و صفت، که در فلسفه اسلامی جایگاهی کلیدی دارد، مبنای این تحلیل است و بررسی متون قرآنی و روایی، این دیدگاه را تأیید میکند. این بخش، با تأکید بر ضرورت استناد به منابع معتبر، زمینه را برای کاوش عمیقتر در مفهوم دهر فراهم میسازد.
بخش دوم: دهر در متون اسلامی: صفت استمرار زمانی
دهر بهمثابه روزگار
دهر، در متون روایی، اغلب به معنای روزگار یا استمرار عمر دنیوی به کار رفته است. روایت «خُذْ مَوْعِظَتَكَ مِنَ الدَّهْرِ» (موعظهات را از روزگار فراگیر) دهر را بهعنوان بستری برای تأمل در تجربههای زیسته انسان در دنیا معرفی میکند. این کاربرد، دهر را نه بهعنوان عالمی مستقل، بلکه بهمثابه صفتی برای استمرار زمانی در ظرف دنیا میشناساند.
استاد فرزانه قدسسره، با تکیه بر این روایت، دهر را چونان جریانی سیال در بستر دنیا توصیف میکنند که انسان را به تأمل در عاقبت پیشینیان دعوت میکند. این دیدگاه، دهر را از مفهوم عالم جدا کرده و به تجربه تاریخی و زیسته انسان در دنیا پیوند میزند.
دهر در آیات قرآن کریم
در قرآن کریم، دهر در دو آیه به کار رفته است که هر دو، آن را بهعنوان صفت استمرار زمانی معرفی میکنند. آیه سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ (الأنعام: ١١؛ در زمین سیر کنید و بنگرید که سرانجام تکذیبکنندگان چگونه بوده است) دهر را بهعنوان بستری برای تأمل در عاقبت گذشتگان معرفی میکند. این آیه، دهر را به کثرت و استمرار زمانی در دنیا پیوند میدهد، نه عالمی مستقل.
آیه دیگر، وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ (الجاثية: ٢٤؛ و گفتند: جز زندگی دنیای ما چیزی نیست، میمیریم و زنده میشویم و جز روزگار ما را هلاک نمیکند)، دهر را بهعنوان صفتی برای استمرار و کثرت عمر دنیوی معرفی میکند. در این آیه، دهر چونان جریانی است که هلاکت انسان را در بستر زمان طولانی دنیا رقم میزند، نه ظرفی وجودی که موجودات را در خود جای دهد.
درنگ: دهر در قرآن کریم و روایات، صفتی است برای استمرار زمانی در عالم دنیا، نه عالمی مستقل که موجودات را در خود جای دهد.
دهر و استمرار در روایات
روایات متعدد، دهر را بهعنوان صفت استمرار زمانی در دنیا تأیید میکنند. برای مثال، روایت «الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْرِ» (علما تا زمانی که روزگار باقی است، پایدارند) دهر را بهعنوان بستری برای دوام علما در دنیا معرفی میکند. این روایت، دهر را به استمرار زمانی دنیا پیوند میزند و آن را از مفهوم عالم جدا میسازد.
روایت دیگر، «صِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الشَّهْرِ كَصَوْمِ الدَّهْرِ» (روزه گرفتن سه روز در ماه، مانند روزه گرفتن در تمام روزگار است)، دهر را بهعنوان استمرار کامل زمانی معرفی میکند. این کاربرد، دهر را صفتی برای پیوستگی و کثرت زمانی میداند، نه عالمی مستقل.
روایت «الْقُرْآنُ بَقِيَ إِلَى آخِرِ الدَّهْرِ» (قرآن تا پایان روزگار باقی است) نیز دهر را بهعنوان صفتی برای استمرار ابدی قرآن در دنیا معرفی میکند. این روایات، همگی بر صفت بودن دهر تأکید دارند و هیچیک آن را بهعنوان عالمی مستقل معرفی نمیکنند.
دهر و تناوب خیر و شر
روایت «الدَّهْرُ يَوْمَانِ يَوْمٌ لَكَ وَيَوْمٌ عَلَيْكَ» (روزگار دو روز است: روزی به نفع تو و روزی علیه تو) دهر را بهعنوان صفتی برای تناوب خیر و شر در زندگی دنیوی معرفی میکند. این روایت، دهر را چونان جریانی متغیر در بستر دنیا توصیف میکند که گاه به سود انسان و گاه به زیان اوست. این تناوب، نشاندهنده پیوند دهر با تجربههای زیسته انسان در دنیاست، نه عالمی جداگانه.
استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی زیبا، دهر را به رودی تشبیه میکنند که گاه آرام و گاه خروشان، زندگی انسان را در بر میگیرد. این تناوب، دهر را بهعنوان صفتی پویا و وابسته به تغییرات زمانی دنیا معرفی میکند.
دهر و تنوع عمر
روایت «فَإِنَّ الدَّهْرَ طَوِيلٌ قَصِيرٌ» (روزگار گاه طولانی و گاه کوتاه است) دهر را بهعنوان صفتی برای تنوع و نسبیت عمر در دنیا معرفی میکند. این روایت، دهر را چونان جریانی متغیر میبیند که بسته به شرایط، گاه به درازا میکشد و گاه کوتاه مینماید.
روایت دیگر، «فِي دَهْرِ الدَّاهِرِينَ» (در ابدیت روزگارهای پایدار)، دهر را بهعنوان صفتی برای استمرار بیپایان معرفی میکند. این کاربرد، دهر را به دوام و کثرت زمانی، چه در دنیا و چه در افقی فراتر، پیوند میزند، اما همچنان آن را صفتی وابسته میداند، نه عالمی مستقل.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با بررسی دهر در متون قرآنی و روایی، نشان داد که دهر، صفتی است برای استمرار و کثرت زمانی در عالم دنیا. آیات و روایات، دهر را بهعنوان روزگار، بستری برای تجربههای زیسته انسان، تناوب خیر و شر، و تنوع عمر معرفی میکنند. این دیدگاه، دهر را از مفهوم عالم جدا کرده و بهعنوان وصفی وابسته به دنیا تأیید میکند. تمثیلات استاد فرزانه قدسسره، دهر را چونان جریانی سیال در بستر دنیا توصیف میکنند که زندگی انسان را در بر میگیرد.
بخش سوم: سرمد در متون اسلامی: صفت ثبات الهی
سرمد در قرآن کریم و روایات
سرمد، در مقایسه با دهر، حضوری کمرنگتر در متون اسلامی دارد. در قرآن کریم، سرمد تنها در یک سوره، آن هم بهصورت مشروط، به کار رفته و در روایات، تنها در شش مورد ذکر شده است. این کمیت اندک، خود گواهی بر آن است که سرمد، بیش از آنکه عالمی مستقل باشد، صفتی برای توصیف ثبات و دوام یکنواخت، بهویژه در نسبت با ذات الهی، است.
روایت «قَابِيلَ عَلَيْهِ اللَّعْنَةُ وَالْعَذَابُ السَّرْمَدُ» (لعنت و عذاب همیشگی بر قابیل) سرمد را بهعنوان صفتی برای عذابی مداوم و یکنواخت معرفی میکند. این کاربرد، سرمد را به ثبات بدون تغییر پیوند میزند، که از ویژگیهای ذات الهی است.
روایت دیگر، «فَلَكَ الْحَمْدُ الرَّبُّ السَّرْمَدُ» (حمد از آن توست، ای پروردگار همیشگی)، سرمد را بهعنوان صفتی برای ثبات یکنواخت ذات الهی در مقام حمد معرفی میکند. این روایت، سرمد را چونان نوری ثابت و بیتغییر در ذات الهی توصیف میکند.
درنگ: سرمد، صفتی است برای ثبات و دوام یکنواخت، بهویژه در نسبت با ذات الهی، که آن را از دهر، بهعنوان صفت استمرار متغیر، متمایز میسازد.
تمایز دائم و سرمد
استاد فرزانه قدسسره، با تمایزی دقیق، میان دائم و سرمد تفاوت قائل میشوند. دائم، به دوامی متغیر و متنوع اشاره دارد، مانند دوام دولتهای بشری که گاه قوی و گاه ضعیف میشوند. اما سرمد، به دوامی یکنواخت و غیرمتغیر اشاره دارد که تنها شایسته ذات الهی است. هر سرمدی، دائمی است، اما هر دائمی، سرمدی نیست، زیرا سرمد، ثباتی بیتغییر و یکنواخت را میطلبد.
این تمایز، سرمد را بهعنوان صفتی مختص ذات الهی معرفی میکند، زیرا تنها خداوند است که از هرگونه تغییر و تنوع مبراست. مخلوقات، به دلیل قرار گرفتن در مراتب وجودی متغیر، نمیتوانند سرمدی باشند، اما میتوانند دائمی باشند.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با بررسی سرمد در متون قرآنی و روایی، نشان داد که سرمد، صفتی است برای ثبات و دوام یکنواخت، بهویژه در نسبت با ذات الهی. این مفهوم، که در مقایسه با دهر حضوری کمرنگتر دارد، بهعنوان وصفی برای ثبات بیتغییر معرفی میشود. تمایز میان دائم و سرمد، بر اختصاص سرمد به ذات الهی تأکید دارد و آن را از مفهوم عالم جدا میسازد.
بخش چهارم: نقد دیدگاههای فلسفی درباره دهر و سرمد
نقد عالم بودن دهر و سرمد
استاد فرزانه قدسسره، با نگاهی نقادانه، دیدگاه برخی فلاسفه، مانند میر داماد و ملاصدرا، مبنی بر عالم بودن دهر و سرمد را به چالش میکشند. این دیدگاهها، که دهر و سرمد را عوالمی مستقل معرفی میکنند، فاقد مستندات معتبر قرآنی، روایی یا عقلیاند. در قرآن کریم و روایات، هیچ نشانهای از عالم بودن دهر و سرمد یافت نمیشود، و این مفاهیم، همواره بهعنوان اوصاف استمرار و ثبات به کار رفتهاند.
استاد، با تمثیلی فاخر، این دیدگاهها را به ادعای مالکیت خانهای بدون سند تشبیه میکنند. همانگونه که ادعای مالکیت نیازمند قباله و سند است، ادعای عالم بودن دهر و سرمد نیز نیازمند مستندات معتبر شرعی یا عقلی است. فقدان این مستندات، این دیدگاهها را به خیالبافی نزدیک میسازد.
درنگ: ادعای عالم بودن دهر و سرمد، به دلیل فقدان مستندات قرآنی، روایی یا عقلی، فاقد اعتبار است و به خیالبافی نزدیکتر است تا فلسفه.
نقد فلسفه تقلیدی در علم دینی
استاد فرزانه قدسسره، با نقدی روششناختی، بر ضعف برخی آثار در علم دینی اشاره میکنند که به دلیل تقلید از آرای پیشینیان، از استدلال معتبر فاصله گرفتهاند. فلسفه اسلامی، بهعنوان علمی که باید بر مبانی شرعی و عقلی استوار باشد، نمیتواند بر اساس ادعاهای بدون سند پیش رود. این نقد، بر ضرورت بازاندیشی در روششناسی علم دینی تأکید دارد و از تقلید کورکورانه برحذر میدارد.
ضرورت استناد در فلسفه
هر ادعای فلسفی، بهویژه درباره عوالم وجودی، نیازمند سند شرعی، عقلی یا حسی است. استاد، با تأکید بر این اصل، فلسفه را به سوی روششناسی دقیق و مستند هدایت میکنند. ادعای وجود عالم دهر یا سرمد، بدون ارائه سند، چونان بنایی است که بر شالودهای سست بنا شده و فرو میریزد.
نقد عالم مثال معلق
استاد، با اشاره به مفهوم عالم مثال معلق، که در برخی آثار فلسفی مطرح شده، آن را نیز فاقد سند معتبر میدانند. این مفهوم، که ریشه در آرای افلاطونی دارد، بدون مستندات شرعی یا عقلی، نمیتواند بهعنوان عالمی مستقل پذیرفته شود. این نقد، بر ضرورت استدلال و مستندسازی در فلسفه تأکید دارد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با نقد دیدگاههای فلسفی درباره عالم بودن دهر و سرمد، نشان داد که این مفاهیم، به دلیل فقدان مستندات معتبر، نمیتوانند عوالمی مستقل باشند. نقد فلسفه تقلیدی و تأکید بر ضرورت استناد، علم دینی را به سوی روششناسی دقیق و مستدل هدایت میکند. تمثیلات استاد، این نقد را به گونهای روشن و جذاب ارائه میدهند.
بخش پنجم: دهر، سرمد و پیوند با اخلاق و معنویت
دهر و استمرار اعمال دینی
روایات متعدد، دهر را بهعنوان بستری برای استمرار اعمال دینی معرفی میکنند. روایت «التَّقِيَّةُ دِينٌ مِنْ أَوَّلِ الدَّهْرِ إِلَى آخِرِهِ» (تقیه، دینی است از آغاز تا پایان روزگار) دهر را بهعنوان صفتی برای استمرار مداوم یک روش دینی در دنیا معرفی میکند. این روایت، دهر را چونان جریانی پیوسته در بستر دنیا میبیند که تقیه را در خود جای میدهد.
روایت دیگر، «يَا عَلِيُّ صَوْمُ الدَّهْرِ حَرَامٌ» (ای علی، روزه گرفتن در تمام روزگار حرام است)، دهر را بهعنوان صفتی برای استمرار کامل زمان در دنیا به کار میبرد. این روایت، با نهی از روزه مداوم، دهر را بهعنوان بستری برای سنجش اعمال دینی معرفی میکند.
دهر و توحید
روایت «لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ مِنْ أَوَّلِ الدَّهْرِ إِلَى آخِرِهِ» (جز او خدایی نیست از آغاز تا پایان روزگار) دهر را بهعنوان بستری برای استمرار توحید در دنیا معرفی میکند. این روایت، دهر را چونان جریانی میبیند که توحید الهی را در طول زمان دنیا متبلور میسازد.
سرمد و حمد الهی
روایات مربوط به سرمد، آن را بهعنوان صفتی برای ثبات و دوام یکنواخت در مقام حمد الهی معرفی میکنند. روایت «فَلَكَ الْحَمْدُ حَمْدًا سَرْمَدًا لَا يَنْفَدُ» (حمد از آن توست، حمدی همیشگی که پایان نمییابد) سرمد را بهعنوان صفتی برای حمد بیپایان و یکنواخت معرفی میکند. این روایت، سرمد را چونان نوری ثابت در مقام الهی توصیف میکند که از هرگونه تغییر مبراست.
پیوند دهر و سرمد با اخلاق
استاد فرزانه قدسسره، در پایان درسگفتار، به فردی وارسته اشاره میکنند که به دلیل صفا، پاکی و معنویت، شایسته تقدیر است. این اشاره، نشاندهنده پیوند عمیق فلسفه اسلامی با اخلاق و معنویت است. دهر و سرمد، بهعنوان اوصاف استمرار و ثبات، انسان را به تأمل در دوام اعمال نیک و ثبات در مسیر الهی دعوت میکنند.
درنگ: دهر و سرمد، با پیوند به اعمال دینی و حمد الهی، انسان را به سوی استمرار در خیر و ثبات در مسیر الهی هدایت میکنند.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با بررسی پیوند دهر و سرمد با اعمال دینی و اخلاق، نشان داد که این مفاهیم، فراتر از مباحث نظری، نقشی کلیدی در هدایت انسان به سوی خیر و ثبات ایفا میکنند. دهر، بهعنوان بستری برای استمرار اعمال دینی، و سرمد، بهعنوان صفتی برای ثبات الهی، انسان را به تأمل در دوام نیکیها و پایداری در مسیر حق دعوت میکنند.
نتیجهگیری
این نوشتار، با کاوش در مفاهیم دهر و سرمد در فلسفه اسلامی، نشان داد که این دو مفهوم، برخلاف ادعای برخی فلاسفه، عوالمی مستقل نیستند، بلکه اوصافی برای استمرار زمانی (دهر) و ثبات یکنواخت الهی (سرمد) هستند. دهر، چونان جریانی سیال در بستر دنیا، استمرار و کثرت زمانی را در تجربههای زیسته انسان متبلور میسازد، و سرمد، چونان نوری ثابت و بیتغییر، ثبات ذات الهی را نمایان میکند. آیات قرآن کریم و روایات معصومین علیهمالسلام، این مفاهیم را بهعنوان اوصاف معرفی میکنند، نه ظرفهای وجودی. نقد دیدگاههای فلسفی، بر ضرورت استناد به منابع معتبر شرعی و عقلی تأکید دارد و علم دینی را به بازاندیشی در روششناسی خود دعوت میکند. پیوند دهر و سرمد با اخلاق و معنویت، این مفاهیم را به بستری برای هدایت انسان به سوی خیر و ثبات تبدیل میکند. این اثر، با تکیه بر درسگفتار استاد فرزانه قدسسره، زمان را چونان گنجینهای پنهان در نظام هستی میبیند که در انتظار تأمل و کاوش فیلسوفان است.
با نظارت صادق خادمی