متن درس
تبیین فلسفی اقسام حرکت در حکمت متعالیه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۹۶۶)
مقدمه
حرکت، بهعنوان یکی از بنیادیترین مفاهیم فلسفه اسلامی، همواره محور تأملات عمیق حکما بوده است. در حکمت متعالیه، این مفهوم از محدودههای مادی و عرضی فراتر رفته و بهعنوان پویایی وجودی در همه مراتب هستی نگریسته میشود. درسگفتار حاضر، با نگاهی نقادانه به تقسیمبندیهای سنتی حرکت در فلسفه اسلامی، بهویژه تقسیمبندی مبتنی بر میول، و با ارائه دیدگاهی نو بر پایه جذب و انجذاب، تلاش دارد تا افقهای جدیدی در فهم این مفهوم بگشاید.
بخش نخست: نقد تقسیمبندیهای سنتی حرکت
محدودیتهای تقسیمبندی مبتنی بر میول
در فلسفه اسلامی سنتی، حرکت بهعنوان خروج تدریجی از قوه به فعل تعریف شده و تقسیمبندیهای آن عمدتاً بر پایه میول یا تمایلات باطنی شکل گرفته است. این میول، که به نیروی درونی جسم برای رسیدن به حالت طبیعیاش اشاره دارد، مانند ثقل در اجسام که سنگ را به سوی زمین میکشاند، حرکت را به عالم ماده محدود میسازد. چنین رویکردی، از تبیین حرکت در مراتب وجودی بالاتر، مانند حرکت وجودی یا تسخیری، بازمیماند. استاد فرزانه قدسسره در درسگفتار خود، با نقد این محدودیت، تأکید میکنند که تقسیمبندیهای سنتی، به دلیل ناکافی بودن در پاسخگویی به تنوع اقسام حرکت، نیازمند بازنگری است.
حکمت متعالیه، با معرفی مفهوم حرکت جوهری، افق جدیدی در فهم حرکت گشوده است. این دیدگاه، حرکت را نهتنها در مقولات عرضی مانند کم، کیف، و أین، بلکه در ذات و وجود موجودات نیز جاری میداند. بر این اساس، همه موجودات هستی، از جمادات تا موجودات زنده، در حال تحول وجودیاند و حرکت، تجلی فیض الهی در مراتب مختلف هستی است. این نگاه، برخلاف فلسفه مشاء که حرکت را به مقولات عرضی محدود میکند، گسترهای فراگیرتر ارائه میدهد.
درنگ: تقسیمبندیهای سنتی حرکت، که بر پایه میول شکل گرفتهاند، به دلیل محدودیت به عالم ماده و غفلت از حرکت جوهری، ناکافیاند و نیازمند بازتعریف بر اساس حکمت متعالیه هستند.
تفاوت میول با جذب و انجذاب
یکی از نوآوریهای درسگفتار استاد فرزانه قدسسره، تمایز میان مفهوم میول و جذب و انجذاب است. میول، بهعنوان تمایل باطنی جسم، مانند نیروی ثقل که سنگ را به سوی زمین هدایت میکند، صرفاً به جنبههای درونی حرکت محدود است. در مقابل، جذب و انجذاب، مفاهیمی فراگیرترند که میتوانند هم باطنی و هم خارجی باشند. برای مثال، حرکت کشتی که سرنشین را به مقصد میرساند، نمونهای از جذب خارجی است، در حالی که حرکت نفس یا نبض، که تحت تأثیر حیات رخ میدهد، به جذب باطنی اشاره دارد. این تمایز، مبنای تقسیمبندی جدیدی برای حرکت فراهم میآورد که از چارچوبهای سنتی فراتر میرود.
جذب و انجذاب، حرکت را بهعنوان پویاییای تعریف میکنند که نهتنها در ذات موجودات، بلکه در تعاملات میان آنها نیز جریان دارد. این دیدگاه، با تأکید بر پیوند میان مراتب وجودی، حرکت را از محدوده ماده به ساحتهای معنوی و وجودی گسترش میدهد. بهبیانی تمثیلی، اگر میول چون جویباری است که در مسیر طبیعی خود جاری است، جذب و انجذاب چون رودخانهای است که هم از سرچشمههای درونی و هم از بارشهای بیرونی تغذیه میشود.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با نقد تقسیمبندیهای سنتی حرکت، نشان داد که محدودیت این تقسیمبندیها در تبیین تنوع و عمق حرکت، ضرورت بازنگری در مفاهیم فلسفی را آشکار میسازد. مفهوم جذب و انجذاب، بهعنوان جایگزینی برای میول، امکان تحلیل حرکت در همه مراتب هستی را فراهم میآورد. این دیدگاه، با تأکید بر حرکت جوهری و پویایی وجودی، افقهای جدیدی برای فهم فلسفی حرکت میگشاید.
بخش دوم: اقسام حرکت و تحلیل حرکت بالذات و بالعرض
تقسیمبندی حرکت به بالذات و بالعرض
در حکمت متعالیه، حرکت به دو قسم کلی بالذات و بالعرض تقسیم میشود. حرکت بالذات، حرکتی است که از ذات جسم ناشی میشود و به سه نوع ارادی، طبیعی، و قسری تقسیم میگردد. حرکت ارادی، مانند حرکت انسان با قصد و شعور، حرکت طبیعی، مانند سقوط سنگ به سوی زمین، و حرکت قسری، مانند پرتاب سنگ به بالا با نیروی خارجی، از مصادیق حرکت بالذاتاند. در مقابل، حرکت بالعرض، حرکتی اعتباری است که به جسم نسبت داده میشود، اما در ذات آن رخ نمیدهد، مانند حرکت سرنشین کشتی که بهواسطه حرکت کشتی به مقصد میرسد.
استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که این تقسیمبندی، اگرچه ریشه در فلسفه ارسطویی دارد، در حکمت متعالیه با نگاهی وجودی بازتعریف شده است. حرکت بالعرض، به دلیل فقدان مشارکت فعال جسم در حرکت، اعتباری است و از حرکت بالذات متمایز میشود. برای مثال، سرنشین کشتی، گرچه به مقصد میرسد، خود حرکتی ندارد و حرکت او بهواسطه کشتی است.
مثال جالس سفینه: حرکت بالعرض
یکی از مثالهای روشن برای حرکت بالعرض، حرکت سرنشین کشتی (جالس سفینه) است. در این مثال، کشتی بهعنوان عامل حرکت بالذات عمل میکند، در حالی که سرنشین، که خود حرکتی ندارد، بهصورت اعتباری متحرک تلقی میشود. این حرکت، به دلیل عدم وقوع در ذات سرنشین، بالعرض نامیده میشود. استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی زیبا، این حرکت را به سایهای تشبیه میکنند که همراه جسم حرکت میکند، اما خود جوهری مستقل ندارد.
این تمایز، میان حرکت حقیقی و اعتباری را برجسته میسازد. برای مثال، اگر مردهای در کشتی قرار گیرد، گرچه همراه کشتی تکان میخورد و به مقصد میرسد، حرکت او بالعرض است، زیرا هیچ نقشی در سیر یا تکان خوردن ندارد. این مثال، نشاندهنده پیچیدگیهای مفهوم حرکت در فلسفه اسلامی است.
درنگ: حرکت بالعرض، مانند حرکت سرنشین کشتی، حرکتی اعتباری است که در ذات جسم رخ نمیدهد، در حالی که حرکت بالذات، مانند حرکت خود کشتی، از ذات جسم ناشی میشود.
تمایز حرکت سیر و تکان خوردن
استاد فرزانه قدسسره میان حرکت سیر (رسیدن به مقصد) و حرکت تکان خوردن (مانند بالا و پایین رفتن کشتی) تمایز قائل میشوند. حرکت سیر، که به پیمودن مسافت به سوی هدف اشاره دارد، در کشتی بالذات است، اما در سرنشین بالعرض. در مقابل، حرکت تکان خوردن، حتی در مردهای که در کشتی است، رخ میدهد، اما این حرکت به سیر منجر نمیشود. این تمایز، به تحلیل دقیقتر اقسام حرکت کمک میکند و نشان میدهد که حرکت بالعرض، فاقد مشارکت فعال جسم در رسیدن به مقصد است.
بهبیانی تمثیلی، حرکت سیر چون سفری است که مقصدی معین دارد، اما حرکت تکان خوردن چون موجی است که در جای خود نوسان میکند و به ساحل مقصود نمیرسد. این تفاوت، در فهم حرکتهای اعتباری و حقیقی نقش کلیدی دارد.
مثالهای تکمیلی: قابلمه و فشنگ
برای تبیین بیشتر تمایز حرکت بالذات و بالعرض، استاد فرزانه قدسسره به مثالهایی مانند گرم شدن آب در قابلمه و حرکت فشنگ در تفنگ اشاره میکنند. در مثال قابلمه، گرما از ظرف (که حرکت بالذات دارد) به آب منتقل میشود و آب نیز بهصورت بالعرض گرم میشود. در مثال فشنگ، فشنگی که همراه تفنگ حرکت میکند، حرکت بالعرض دارد، اما فشنگی که با شلیک پرتاب میشود، حرکت قسری دارد، زیرا نیروی خارجی را میپذیرد و خود حرکت میکند.
این مثالها، تفاوت میان پذیرش فعال نیروی خارجی (در حرکت قسری) و انفعال کامل (در حرکت بالعرض) را نشان میدهند. بهبیانی ادبی، حرکت قسری چون پرندهای است که با نیروی باد به پرواز درمیآید، اما حرکت بالعرض چون برگ خشکی است که بر موج آب شناور است.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با بررسی تقسیمبندی حرکت به بالذات و بالعرض، نشان داد که این تقسیمبندی، اگرچه ریشه در فلسفه سنتی دارد، در حکمت متعالیه با نگاهی وجودی بازتعریف شده است. مثالهایی مانند جالس سفینه، قابلمه، و فشنگ، تمایز میان حرکت حقیقی و اعتباری را روشن ساختند. همچنین، تمایز حرکت سیر و تکان خوردن، به تحلیل دقیقتر اقسام حرکت کمک کرد و نقش پذیرش فعال یا انفعال در حرکت را برجسته نمود.
بخش سوم: حرکت قسری و نقد تعریف آن
تعریف حرکت قسری
حرکت قسری، بهعنوان یکی از اقسام حرکت بالذات، حرکتی است که با نیروی خارجی ایجاد میشود، مانند پرتاب سنگ به بالا. این حرکت، برخلاف حرکت طبیعی که با طبع جسم همخوانی دارد، بهواسطه عاملی خارجی تحمیل میشود. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که این تعریف، اگرچه در فلسفه اسلامی رایج است، ناقص است، زیرا حرکت بالعرض نیز میتواند دارای عامل خارجی باشد.
برای مثال، در حرکت سنگ به بالا، نیروی خارجی (دست پرتابکننده) عامل حرکت است و سنگ این نیرو را میپذیرد، اما در حرکت سرنشین کشتی، سرنشین منفعل است و نیروی خارجی (حرکت کشتی) را نمیپذیرد. این تفاوت، میان پذیرش فعال و انفعال در حرکت را نشان میدهد.
نقد تعریف سنتی حرکت قسری
استاد فرزانه قدسسره با نقدی دقیق، خاطرنشان میکنند که تعریف حرکت قسری بهعنوان حرکتی با عامل خارجی، به دلیل دربرنگرفتن تمایز با حرکت بالعرض، ناقص است. حرکت قسری، علاوه بر عامل خارجی، نیازمند پذیرش فعال نیروی خارجی توسط جسم است، در حالی که در حرکت بالعرض، جسم منفعل باقی میماند. برای مثال، سنگ پرتابشده به بالا، نیروی پرتاب را میپذیرد و حرکت میکند، اما سرنشین کشتی، که روی صندلی ثابت است، هیچ حرکتی در ذات خود ندارد.
این نقد، به ضرورت بازتعریف حرکت قسری تأکید دارد. بهبیانی تمثیلی، حرکت قسری چون جریانی است که با نیروی بادبان به پیش میرود، اما حرکت بالعرض چون قایقی است که بر امواج دریا شناور است، بدون آنکه خود نیرویی برای حرکت داشته باشد.
درنگ: حرکت قسری نیازمند پذیرش فعال نیروی خارجی توسط جسم است، در حالی که حرکت بالعرض، جسم را منفعل و فاقد مشارکت فعال در حرکت نگه میدارد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تحلیل حرکت قسری و نقد تعریف سنتی آن، نشان داد که تمایز میان حرکت قسری و بالعرض، در پذیرش فعال یا انفعال جسم نهفته است. این نقد، به تکمیل تعریف حرکت قسری و توجه به نقش عامل خارجی و پذیرش آن توسط جسم کمک میکند. مثالهای ارائهشده، مانند پرتاب سنگ و حرکت سرنشین کشتی، این تمایز را بهگونهای روشن و ملموس تبیین نمودند.
بخش چهارم: حرکت تسخیری و تحلیل حرکت نبض
تعریف حرکت تسخیری
حرکت تسخیری، مفهومی نوآورانه در حکمت متعالیه است که به حرکتی اطلاق میشود که تحت تأثیر فاعل مسخّر، مانند حیات یا قلب، رخ میدهد. استاد فرزانه قدسسره، حرکت نبض را بهعنوان نمونهای از حرکت تسخیری معرفی میکنند که نه ارادی است، زیرا بدون قصد و شعور رخ میدهد، و نه طبیعی، زیرا مستقل نیست، بلکه وابسته به حیات نفسانی است.
نبض، بهعنوان جلوهای از حیات، تحت تسخیر قلب و نفس حرکت میکند. این حرکت، به دلیل وابستگی به حیات، از استقلال طبیعی یا ارادی برخوردار نیست. بهبیانی تمثیلی، نبض چون جویباری است که از سرچشمه حیات تغذیه میشود و بدون آن، خشک و بیجان میگردد.
نقد تقسیمبندی نبض به ارادی یا طبیعی
در کتابهای سنتی، مانند «قانون» ابنسینا، اختلافاتی درباره ارادی یا طبیعی بودن حرکت نبض مطرح شده است. استاد فرزانه قدسسره این تقسیمبندی را نادرست میدانند، زیرا نبض نه ارادی است، به دلیل فقدان قصد و شعور، و نه طبیعی، به دلیل عدم استقلال. حرکت نبض، تحت تسخیر حیات رخ میدهد و بهعنوان حرکت تسخیری تعریف میشود.
برای مثال، انسان حتی در خواب، که ارادهاش خاموش است، نبض دارد، و این نشان میدهد که حرکت نبض از حیات ناشی میشود، نه از اراده. همچنین، اگر قلب از کار بیفتد، نبض نیز متوقف میشود، که نشاندهنده وابستگی آن به حیات است. این تحلیل، محدودیتهای دیدگاههای سنتی را آشکار میسازد.
تنوع اقسام حرکت در نبض
حرکت نبض، نهتنها تسخیری است، بلکه شامل انواع مختلف حرکت، از جمله أینی (مکانی)، وضعی (تناسبی)، کمی (مقداری)، و وجودی است. حرکت أینی به جابجایی خون در عروق، حرکت وضعی به تناسب میان گلبولها، حرکت کمی به تغییر تراکم و حجم خون، و حرکت وجودی به تحول ذاتی خون اشاره دارد. این تنوع، پیچیدگی حرکت در موجودات زنده را نشان میدهد.
بهبیانی تمثیلی، نبض چون رودی است که در مسیر خود، گاه تند و گاه آرام، گاه پرحجم و گاه کمآب، جریان مییابد و در هر لحظه، تعینات جدیدی از وجود را آشکار میسازد. این دیدگاه، حرکت را از مقولات عرضی به ساحت وجودی گسترش میدهد.
درنگ: حرکت نبض، بهعنوان حرکت تسخیری، نه ارادی است و نه طبیعی، بلکه تحت تسخیر حیات رخ میدهد و شامل حرکتهای أینی، وضعی، کمی، و وجودی است.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با معرفی حرکت تسخیری و تحلیل حرکت نبض، نشان داد که این حرکت، به دلیل وابستگی به حیات، از اقسام ارادی و طبیعی متمایز است. نقد تقسیمبندیهای سنتی و تأکید بر تنوع اقسام حرکت در نبض، به فهم عمیقتر پویایی وجودی در موجودات زنده کمک کرد. این تحلیل، با پیوند دادن حرکت به مراتب حیات و وجود، افق جدیدی در فلسفه اسلامی گشود.
بخش پنجم: نقش عوامل معنوی در حرکت
تأثیر عوامل معنوی بر حرکت نبض
یکی از نوآوریهای درسگفتار استاد فرزانه قدسسره، تأکید بر نقش عوامل معنوی در حرکت است. عوامل معنوی، مانند خوردن لقمه حرام، بر حرکت نبض و گلبولها اثر میگذارند و کیفیت وجودی آنها را تغییر میدهند. در عرفان اسلامی، لقمه حرام مانع قرب الهی میشود و این اثر، در سطح گلبولها و عروق نیز نمود مییابد.
برای مثال، استاد فرزانه قدسسره به تأثیر لقمه حرام بر حال عبادت اشاره میکنند که تا چهل روز، مانع از دستیابی به حال معنوی میشود. این تأثیر، نهتنها در ساحت روح، بلکه در تحولات جسمانی، مانند حرکت گلبولها و عروق، نیز آشکار میشود. بهبیانی تمثیلی، لقمه حرام چون سمی است که در جویبار حیات نفسانی جاری میشود و آن را از زلالی و پاکی محروم میسازد.
تسخیر الهی و حرکت
استاد فرزانه قدسسره با استناد به آیه شریفه قرآن کریم، حرکت را تحت تسخیر الهی میدانند:
وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِنْهُ
(الجاثية: ۱۳)؛ «و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، همه را از سوی خودش برای شما رام کرد». این تسخیر، در حرکت نبض نیز جاری است و عوامل معنوی، مانند گناه، این تسخیر را مختل میکنند.
حیات نفسانی، بهعنوان فاعل مسخّر، قلب و نبض را به حرکت درمیآورد، اما این حرکت، تحت تسخیر الهی است. گناه، با ایجاد اختلال در این تسخیر، نهتنها ساحت معنوی، بلکه ساحت جسمانی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
مثالهای عرفانی و قوه رحمانیه
استاد فرزانه قدسسره به مثالهایی عرفانی، مانند قدرت امیرالمؤمنین علیهالسلام در خيبر، اشاره میکنند که در را نه با قوه جسمانی، بلکه با قوه رحمانیه بلند کردند. این قوه، ناشی از اذکار و حقایق معنوی است که تحول وجودی را در جسم و روح ایجاد میکند. بهبیانی تمثیلی، قوه رحمانیه چون نوری است که از دل ذکر و ایمان ساطع میشود و کوههای عظیم را به تسخیر درمیآورد.
این مثالها، نشاندهنده پیوند عمیق میان عوامل معنوی و حرکتهای خارقالعادهاند. حرکت، در این دیدگاه، نهتنها تحول مادی، بلکه جلوهای از فیض الهی است که در ساحتهای جسمانی و معنوی جریان دارد.
درنگ: عوامل معنوی، مانندAngry Birds مثال، لقمه حرام، بر حرکت نبض و گلبولها اثر میگذارند و تحولات وجودی را مختل میکنند، که این تأثیر، پیوند عمیق میان مادی و معنوی را نشان میدهد.
نقد علم دینی در تحلیل حرکت
استاد فرزانه قدسسره به نقد برخی از تحلیلهای علم دینی، مانند تحلیلهای ارائهشده در کتاب «قانون» ابنسینا، میپردازند. این کتاب، گرچه اثری ارزشمند در حوزه پزشکی و فلسفه است، در تبیین حرکت نبض و نقش عوامل معنوی ناکافی است. علم دینی، به دلیل تمرکز بر جنبههای مادی، از تحلیل تأثیرات معنوی بر حرکت غفلت کرده است.
این نقد، به ضرورت تلفیق فلسفه، عرفان، و طب در تحلیل حرکت تأکید دارد. برای مثال، علم دینی سنتی، حرکت نبض را به ارادی یا طبیعی محدود کرده، اما حرکت تسخیری و نقش حیات نفسانی را نادیده گرفته است. این محدودیت، امکان فهم عمیقتر حرکت را کاهش داده است.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با تأکید بر نقش عوامل معنوی در حرکت، نشان داد که حرکت نبض، فراتر از اقسام مادی، تحت تأثیر حیات نفسانی و تسخیر الهی است. مثالهای عرفانی، مانند قوه رحمانیه امیرالمؤمنین علیهالسلام، و نقد علم دینی، پیوند عمیق میان مادی و معنوی را آشکار ساختند. این تحلیل، حرکت را بهعنوان جلوهای از فیض الهی تبیین کرد که در همه مراتب وجودی جریان دارد.
نتیجهگیری
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به تبیین فلسفی اقسام حرکت در حکمت متعالیه پرداخت. نقد تقسیمبندیهای سنتی مبتنی بر میول، معرفی مفهوم جذب و انجذاب، و تأکید بر حرکت تسخیری و نقش عوامل معنوی، افقهای جدیدی در فهم حرکت گشود. حرکت، در این دیدگاه، نهتنها تحول عرضی، بلکه پویایی وجودی است که از ماده تا معنویت را دربرمیگیرد. مثالهایی مانند جالس سفینه، قابلمه، فشنگ، و نبض، با تمثیلات ادبی و اشارات عرفانی، به روشن شدن این مفاهیم کمک کردند. این تحلیل، با حفظ تمامی جزئیات درسگفتار و تحلیلهای تفصیلی، تلاش نمود تا با زبانی روشن و متین، مفاهیم فلسفی را برای مخاطبان متخصص تبیین کند.
با نظارت صادق خادمی