در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1001

متن درس






کاوشی در فلسفه حرکت و افلاک در حکمت اسلامی

کاوشی در فلسفه حرکت و افلاک در حکمت اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۰۰۱)

مقدمه: حرکت، جریانی وجودی در هستی

حرکت، چونان جریانی سیال در بستر وجود، از دیرباز در کانون تأملات حکما و فلاسفه اسلامی جای داشته است. این مفهوم، که چونان رودی پرخروش از دل موجودات جاری است، در انسان، اشیاء، و افلاک جلوه‌های گوناگونی یافته و پرسش‌هایی عمیق را در برابر اندیشه‌ورزان نهاده است. حکمت اسلامی، با نگاهی ژرف به این مقوله، کوشیده است تا راز حرکت را در نظام هستی بکاود و آن را در چارچوب‌های فلسفی و الهیاتی تبیین نماید. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به بررسی مفهوم حرکت در موجودات، انسان، و به‌ویژه افلاک می‌پردازد و با نقدی عالمانه بر آرای قدما، متأخرین، و صدرالمتألهین، دیدگاهی نوین را پیش می‌نهد که حرکت را نه صرفاً تغییر مکانی، بلکه جریانی وجودی تحت تسخیر الهی می‌داند. این کاوش، با تکیه بر اصالت وجود و نفی استقلال موجودات، تلاش دارد تا پرده از اسرار حرکت در نظام هستی بردارد.

بخش نخست: مفهوم حرکت در موجودات و انسان

تقسیم‌بندی سنتی حرکت

حکمای پیشین، حرکت را به سه گونه اصلی تقسیم کرده‌اند: طبیعی، ارادی، و قسری. حرکت طبیعی، چونان سقوط سنگی به سوی زمین، از ذات و طبیعت شیء سرچشمه می‌گیرد. حرکت ارادی، مانند گام برداشتن انسان، از اراده فاعل نشأت می‌یابد، و حرکت قسری، چونان پرتاب سنگی به دست انسان، از عاملی خارجی بر شیء تحمیل می‌شود. این تقسیم‌بندی، که در آثار فلاسفه تا زمان صدرالمتألهین نمود یافته، در تحلیل حرکت در موجودات، انسان، و اشیاء به کار گرفته شده است. در انسان، نبض، تنفس، و حیات نفسانی جلوه‌هایی از حرکت‌اند که هر یک در چارچوب این تقسیم‌بندی بررسی شده‌اند.

درنگ: تقسیم‌بندی حرکت به طبیعی، ارادی، و قسری، مبنای تحلیل حرکت در موجودات و انسان در فلسفه اسلامی بوده و شباهت‌های قابل‌توجهی در آرای فلاسفه تا صدرالمتألهین مشاهده می‌شود.

حرکت در انسان: نبض، تنفس، و نفس

در انسان، حرکت در قالب نبض و تنفس، چونان آینه‌ای از حیات، خودنمایی می‌کند. نبض، که تپش زندگی در رگ‌هاست، و تنفس، که نسیم حیات در سینه‌هاست، هر دو از جلوه‌های حرکت طبیعی‌اند. نفس آدمی نیز، که چونان روحی جاری در کالبد است، حرکتی ارادی را در خود نهفته دارد. این حرکات، در نگاه حکما، یا به طبیعت ذاتی انسان بازمی‌گردند یا به اراده او، و گاه در شرایط خاص، قسری تلقی می‌شوند. این دیدگاه، که ریشه در تأملات قدما دارد، حرکت را در انسان به مثابه پلی میان جسم و جان می‌بیند.

بخش دوم: حرکت در افلاک و چالش‌های فلسفی

افلاک و نفوس کلی و جزئی

افلاک، چونان سپهرهای نورانی در آسمان حکمت، از دیرباز موضوع تأمل فلاسفه بوده‌اند. قدما برای افلاک نفوس کلی و جزئی قائل بودند: نفس کلی، که حرکت دوری یکسان افلاک را رقم می‌زند، و نفس جزئی، که حرکت انتقالی (اوج و حضیض) را سامان می‌دهد. این دیدگاه، که حرکت افلاک را به نفوس وابسته می‌دانست، تعیین نوع حرکت (طبیعی، ارادی، یا قسری) را با دشواری‌هایی مواجه کرد. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را به چالش کشیده و با نفی وجود نفس در افلاک، چه کلی و چه جزئی، حرکت آنها را نه ارادی، نه طبیعی، و نه قسری، بلکه تسخیری و تحت نظام الهی می‌دانند.

درنگ: نفی وجود نفس در افلاک، دیدگاهی نوین است که حرکت افلاک را از چارچوب‌های سنتی (طبیعی، ارادی، قسری) خارج کرده و آن را تحت تسخیر الهی قرار می‌دهد.

مفهوم تسخیر در فلسفه صدرایی

صدرالمتألهین، با معرفی مفهوم تسخیر، کوشید تا حرکت افلاک را در چارچوبی الهیاتی تبیین کند. تسخیر، چونان نخی نامرئی که موجودات را به مبدأ الهی پیوند می‌دهد، حرکتی است که نه از طبیعت ذاتی شیء، نه از اراده آن، بلکه از علل متعالی سرچشمه می‌گیرد. این مفهوم، در نگاه استاد فرزانه قدس‌سره، راه‌حلی برای رفع دشواری‌های پیشین است، هرچند خود با چالش‌هایی مواجه شده است، زیرا افلاک در فلسفه سنتی دارای نفوس تلقی می‌شدند.

نقد تقسیم‌بندی‌های سنتی

تقسیم‌بندی سنتی حرکت به سه گونه طبیعی، ارادی، و قسری، از منظر استاد فرزانه قدس‌سره ناکافی است. این تقسیم‌بندی‌ها، که بر مفاهیم ماهوی و عرضی متمرکزند، از درک ماهیت وجودی حرکت بازمانده‌اند. حرکت، در این دیدگاه، نه صرفاً تغییر در مکان یا کیفیت، بلکه جریانی وجودی است که در ذات هستی جاری است. این نقد، که ریشه در حکمت متعالیه دارد، افلاک را از قید مفاهیم سنتی رها کرده و حرکت آنها را در چارچوبی وجودی بازتعریف می‌کند.

درنگ: حرکت در افلاک، نه ارادی است، نه طبیعی، و نه قسری، بلکه جریانی وجودی تحت تسخیر الهی است که از چارچوب‌های سنتی فراتر می‌رود.

بخش سوم: طبیعت خامسه و نقد آرای قدما

طبیعت خامسه در فلسفه قدما

قدما برای افلاک طبیعت خامسه‌ای قائل بودند که از عناصر چهارگانه (آتش، هوا، آب، خاک) متمایز است. این طبیعت، چونان جوهر آسمانی، مبنای حرکت منظم و دائمی افلاک تلقی می‌شد. متأخرین، در تفسیر این مفهوم، دو دیدگاه ارائه کردند: نخست، اینکه حرکت افلاک طبیعی نیست، اما مخالف طبیعت نیز نیست، زیرا مبدأ آن جسم دیگری نیست؛ و دوم، اینکه حرکت افلاک از میلی ذاتی ناشی می‌شود که به طبیعت تشبیه شده است. استاد فرزانه قدس‌سره هر دو تفسیر را نادرست دانسته و معتقدند که این تحلیل‌ها به دلیل عدم درک ماهیت وجودی حرکت ناکافی‌اند.

نقد صدرالمتألهین بر تفاسیر متأخرین

صدرالمتألهین، با تأکید بر حرکت جوهری، دیدگاه قدما و متأخرین را نقد کرده و بیان می‌دارد که حرکت افلاک نمی‌تواند صرفاً به طبیعت یا اراده نسبت داده شود. در این نگاه، حرکت افلاک تحت تسخیر الهی است و از هرگونه استقلال وجودی مبراست. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را تأیید کرده، اما با نفی بسائط بودن افلاک، آنها را مشابه سایر اجسام مادی می‌دانند که تحت نظام الهی حرکت می‌کنند.

درنگ: طبیعت خامسه، به‌عنوان مبنای حرکت افلاک در فلسفه قدما، از منظر وجودی ناکافی است و حرکت افلاک باید در چارچوب تسخیر الهی فهمیده شود.

بخش چهارم: حادث بودن افلاک و نفی طبیعت ذاتی

حادث بودن افلاک

افلاک، چونان موجوداتی حادث، از مبدأ الهی سرچشمه گرفته‌اند و حرکتشان از علتی خارجی آغاز شده است. این دیدگاه، که در درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره تأکید شده، طبیعت ذاتی به معنای سنتی را در افلاک نفی می‌کند. طبیعت، که مستلزم دوام ذاتی است، با حادث بودن افلاک سازگار نیست. از این‌رو، حرکت افلاک نه طبیعی، نه ارادی، و نه قسری، بلکه تسخیری است.

نفی بسائط بودن افلاک

قدما افلاک را به دلیل فقدان خرق و التئام (شکافتن و پیوستن) و شباهت به بسائط، فاقد طبیعت مرکب می‌دانستند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را رد کرده و بیان می‌دارند که افلاک، مانند سایر اجسام مادی، از ماده تشکیل شده‌اند و تفاوتی ماهوی با آنها ندارند. این دیدگاه، افلاک را از قید استثناء در نظام مادی عالم رها می‌کند.

درنگ: افلاک، به‌عنوان موجودات حادث، فاقد طبیعت ذاتی به معنای سنتی‌اند و حرکت آنها تحت تسخیر الهی و مشابه حرکت سایر اجسام مادی است.

بخش پنجم: حیات حرکتی و بازتعریف حرکت

حیات حرکتی در هستی

استاد فرزانه قدس‌سره مفهوم حیات حرکتی را به‌عنوان جایگزینی برای طبیعت سنتی مطرح می‌کنند. این مفهوم، که چونان جریانی پنهان در رگ‌های هستی جاری است، حرکت را نه تغییر مکانی، بلکه جریانی وجودی می‌داند که در تمام موجودات، از جمله افلاک، تحت تسخیر الهی جریان دارد. این دیدگاه، که ریشه در حکمت متعالیه دارد، حرکت را به مثابه روحی می‌بیند که در کالبد عالم دمیده شده است.

نفی خلأ یا ملأ پس از افلاک

دیدگاه سنتی مبنی بر وجود خلأ یا ملأ (فضای پر یا خالی) پس از افلاک در این درس‌گفتار رد شده است. عالم ماده، چونان بستری بی‌انتها، در تعینات گوناگون خود ادامه دارد و هیچ مرزی برای آن متصور نیست. این دیدگاه، که با نظریه وحدت وجود همخوانی دارد، افلاک را بخشی از نظام پیوسته هستی می‌داند.

درنگ: حیات حرکتی، به‌عنوان جریانی وجودی، جایگزین مفهوم طبیعت سنتی شده و حرکت افلاک را در چارچوب تسخیر الهی و وحدت وجود تبیین می‌کند.

بخش ششم: اشاره به آیات قرآنی و تفسیر فلسفی

آیه قرآنی و حرکت افلاک

در این درس‌گفتار، به آیه‌ای از قرآن کریم اشاره شده که حرکت افلاک را به تلاش برای رسیدن به کمال الهی پیوند می‌دهد: كُلٌّ إِلَىٰ رَبِّهِ رَاجِعُونَ (همه به سوی پروردگارشان بازمی‌گردند). این آیه، چونان چراغی روشن در مسیر حکمت، حرکت افلاک را جریانی وجودی به سوی حق تعالی تفسیر می‌کند.

نقد دیدگاه بطلمیوس

بطلمیوس حرکت افلاک را به طلب افضل (تلاش برای کمال) نسبت داده و آن را به طبیعت تشبیه کرده است. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نقد کرده و بیان می‌دارند که حرکت افلاک نه به اراده، نه به عقل، و نه به نفس وابسته است، بلکه صرفاً تسخیری است. این نقد، افلاک را از هرگونه استقلال وجودی مبرا می‌داند.

درنگ: حرکت افلاک، به‌سان تلاشی برای بازگشت به سوی حق، تحت تسخیر الهی است و از اراده، عقل، یا نفس مستقل بی‌نیاز است.

بخش هفتم: محدودیت‌های معرفتی و سبع سماوات

محدودیت‌های معرفتی در شناخت افلاک

دانش بشری درباره افلاک، چونان دریایی ژرف و ناشناخته، همچنان محدود است. ویژگی‌هایی چون سرعت، چیدمان، و وزن افلاک به‌طور کامل شناخته نشده‌اند و این محدودیت، تحلیل‌های جامع درباره حرکت آنها را دشوار ساخته است. استاد فرزانه قدس‌سره بر ضرورت بازنگری در مفاهیم سنتی و توجه به پیشرفت‌های علمی تأکید دارند.

سبع سماوات و پرسش‌های تفسیری

مفهوم سبع سماوات (هفت آسمان) در قرآن کریم، پرسش‌هایی عمیق را در برابر حکما نهاده است. آیا این هفت آسمان به لایه‌های جوی زمین محدود می‌شود یا عوالم دیگری را دربرمی‌گیرد؟ این پرسش‌ها، که در درس‌گفتار مطرح شده‌اند، نیازمند بررسی‌های قرآنی و فلسفی بیشتری‌اند تا راز ساختار عالم گشوده شود.

درنگ: محدودیت‌های معرفتی در شناخت افلاک و پرسش‌های تفسیری درباره سبع سماوات، ضرورت پژوهش‌های عمیق‌تر قرآنی و فلسفی را آشکار می‌سازد.

نتیجه‌گیری: بازتعریف حرکت در پرتو حکمت متعالیه

این کاوش فلسفی، که ریشه در درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره دارد، حرکت را از منظری نوین و وجودی بازتعریف کرده است. با نقد تقسیم‌بندی‌های سنتی حرکت به طبیعی، ارادی، و قسری، و نفی مفاهیمی چون طبیعت خامسه و نفوس افلاک، این دیدگاه حرکت را جریانی وجودی تحت تسخیر الهی می‌داند که در تمام موجودات، از انسان تا افلاک، جاری است. افلاک، به‌عنوان موجوداتی حادث، فاقد طبیعت ذاتی‌اند و حرکتشان، چونان رقصی هماهنگ در نظام هستی، تحت اراده الهی سامان می‌یابد. تأکید بر حیات حرکتی، نفی بسائط بودن افلاک، و وابستگی کامل آنها به مبدأ متعالی، از دستاوردهای این تأملات است. همچنین، پرسش‌های بازمانده درباره سبع سماوات و محدودیت‌های معرفتی در شناخت عالم، افق‌های نوینی را برای پژوهش‌های آینده می‌گشاید.

با نظارت صادق خادمی