متن درس
کاوش در فلسفه وجودی حرکت: بازخوانی انتقادی حرکت طبیعی و قسری
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۰۰۲)
دیباچه
فلسفه اسلامی، بهویژه در شاخه متافیزیک، از دیرباز به کاوش در مفاهیم بنیادین هستی پرداخته و حرکت بهعنوان یکی از ارکان اساسی وجود، همواره مورد توجه فیلسوفان بوده است. در این میان، تمایز میان حرکت طبیعی و قسری، که ریشه در فلسفه ارسطویی و آثار متفکرانی چون ملاصدرا دارد، از موضوعات محوری بوده است. با این حال، دیدگاههای سنتی در این زمینه با چالشهایی مواجه شدهاند که ضرورت بازنگری و بازسازی این مفاهیم را آشکار میسازد. این نوشتار، با الهام از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به بررسی انتقادی این مفاهیم پرداخته و رویکردی نوین را در چارچوب فلسفه وجودی پیشنهاد میدهد. این رویکرد، با نفی مفاهیم سنتی طبیعت ثابت و سکون، عالم را مجموعهای پویا و بیمرز معرفی میکند که در آن حرکت، ذاتی همه موجودات است. با بهرهگیری از تمثیلات ادبی و آیات قرآن کریم، این اثر درصدد است تا مفاهیم پیچیده فلسفی را به زبانی روشن و علمی برای مخاطبان متخصص تبیین نماید.
بخش یکم: بازخوانی مفهوم حرکت در فلسفه سنتی
تمایز حرکت طبیعی و قسری
در فلسفه سنتی، حرکت طبیعی به حرکتی اطلاق میشود که از طبیعت ذاتی شیء سرچشمه میگیرد و به سوی جایگاه طبیعی آن هدایت میشود. در مقابل، حرکت قسری حرکتی است که تحت تأثیر قوای خارجی رخ میدهد و شیء را از مسیر طبیعیاش منحرف میسازد. استاد فرزانه قدسسره این تمایز را چنین توصیف میکنند: «پرسشی که در ظرف حرکت مطرح میشود، این است که غایت حرکت طبیعی چیست و حرکت قسری تا کجاست؟» این پرسش، ریشه در تحلیلهای ارسطویی دارد که حرکت را بر اساس مبدأ و غایت آن تقسیمبندی میکند. برای مثال، در دیدگاه سنتی، سنگ به سوی زمین حرکت میکند، زیرا طبیعتش آن را به مرکز عالم میکشاند، در حالی که حرکت به بالا تحت تأثیر قوه خارجی، قسری تلقی میشود.
درنگ: تمایز حرکت طبیعی و قسری در فلسفه سنتی، مبتنی بر وجود طبیعت ثابت و جایگاه طبیعی اشیاء است که حرکت را به سوی غایتی مشخص هدایت میکند. |
نقد تمایز سنتی حرکت
استاد فرزانه قدسسره این تمایز را به چالش کشیده و معتقدند که چنین تعریفی با واقعیت وجودی سازگار نیست. ایشان میفرمایند: «ما حرکت طبیعی و قسری را بهگونهای دیگر معنا کردهایم و این معنا با کلمات پیشینیان تفاوت دارد.» این نقد، ریشه در بازتعریف حرکت بهعنوان شأنی ذاتی از هستی دارد که نمیتوان آن را به دو مقوله طبیعی و قسری تقسیم کرد. بهجای آنکه حرکت را نتیجه طبیعت ثابت یا قوه خارجی بدانیم، باید آن را جریانی یکپارچه و ذاتی در همه موجودات دید.
درنگ: نقد تمایز حرکت طبیعی و قسری، به بازتعریف حرکت بهعنوان جریانی ذاتی و یکپارچه در هستی اشاره دارد که از تقسیمبندیهای سنتی فراتر میرود. |
بخش دوم: بازسازی مفاهیم فلسفی حرکت
ضرورت بازآرایی فلسفه
استاد فرزانه قدسسره بر ضرورت بازسازی ساختار فلسفه تأکید دارند و معتقدند که مفاهیم سنتی حرکت، دیگر پاسخگوی نیازهای علمی و فلسفی نیست. ایشان میفرمایند: «وقتی حرکت را اینگونه معنا کردیم، دیگر نمیتوانیم به شیوه پیشین سخن بگوییم. موضوع، فصل، و حتی کتاب فلسفه باید تغییر کند.» این بازسازی، مستلزم حذف مفاهیمی است که ریشه در تحلیلهای عامیانه دارند و جایگزینی آنها با مفاهیمی علمی و وجودی است. به تعبیر ایشان، این مباحث به دلیل زمینه عرفی، از فلسفه اخراج میشوند و جای خود را به بحثهایی تخصصیتر میدهند.
درنگ: بازسازی فلسفه حرکت، نیازمند حذف مفاهیم عامیانه و جایگزینی آنها با تحلیلهای علمی و وجودی است که با واقعیتهای هستی همخوان باشد. |
نفی کارآمدی مفاهیم سنتی
استاد فرزانه قدسسره معتقدند که مباحث سنتی حرکت، به دلیل ماهیت کلی و عامیانه، برای دانشمندان فلسفی و تجربی کارآمد نیست. ایشان میفرمایند: «این بحثها برای افراد عادی ممکن است جذاب باشد، اما برای دانشمند فلسفی یا تجربی ارزشی ندارد. باید چینش مفاهیم را دگرگون کرد.» این نقد، به ضرورت تطبیق فلسفه با نیازهای علمی مدرن اشاره دارد و از فیلسوفان میخواهد تا زبانی دقیق و علمی برای تبیین حرکت خلق کنند.
درنگ: مفاهیم سنتی حرکت، به دلیل عامیانه بودن، برای تحلیلهای علمی و فلسفی مدرن ناکارآمدند و نیازمند بازآرایی هستند. |
بخش سوم: حرکت در فلسفه ملاصدرا و نقد آن
تعریف حرکت طبیعی در اسفار
ملاصدرا در جلد سوم اسفار، فصل یازدهم، صفحه ۲۱۴، مطلوب حرکت طبیعی را رسیدن به طبیعت شیء تعریف میکند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را چنین نقل میکنند: «در حرکت طبیعی، مطلوب چیست؟ رسیدن به طبیعت شیء.» این تعریف، مبتنی بر فلسفه ارسطویی است که طبیعت را مبدأ و غایت حرکت میداند. برای مثال، سنگ به سوی زمین حرکت میکند، زیرا طبیعتش آن را به مرکز عالم هدایت میکند.
درنگ: ملاصدرا حرکت طبیعی را حرکتی به سوی طبیعت شیء میداند، اما این تعریف با واقعیت وجودی پویا و بیمرز سازگار نیست. |
نفی سکون و طبیعت ثابت
استاد فرزانه قدسسره با نفی مفهوم طبیعت ثابت، عالم را دائمالحرکت معرفی میکنند و میفرمایند: «وقتی طبیعت را نفی کردیم، دیگر مطلوب حرکت، رسیدن به طبیعت نیست، زیرا سکون و ایستایی وجود ندارد.» این دیدگاه، عالم را مجموعهای پویا میبیند که در آن همه موجودات در حال جابهجایی مداوم از یک حقیقت به حقیقت دیگر هستند، بدون آنکه مقصدی نهایی یا سکونی در کار باشد.
درنگ: عالم دائمالحرکت است و مفهوم طبیعت ثابت و سکون در آن جایگاهی ندارد، زیرا حرکت ذاتی همه موجودات است. |
بخش چهارم: پویایی بیمرز عالم
تنوع و جابهجایی مداوم
استاد فرزانه قدسسره حرکت را جریانی متنوع و بیوقفه توصیف میکنند: «تمام حرکتها به انواع و اقسام گوناگون از این حقیقت به آن حقیقت جابهجا میشوند.» این جابهجایی، نه به سوی مقصدی نهایی، بلکه در شبکهای بیپایان از تحولات رخ میدهد. به تعبیر ایشان، تحلیلهایی که حرکت را به مقصدی محدود میکنند، عامیانهاند و با واقعیت وجودی سازگار نیستند.
درنگ: حرکت در عالم، جریانی متنوع و بیوقفه است که از یک حقیقت به حقیقت دیگر جابهجا میشود، بدون مقصد نهایی. |
نفی ابتدا و انتها در عالم
استاد فرزانه قدسسره عالم را بدون ابتدا و انتها معرفی میکنند: «عالم نه اول دارد و نه آخر. پیش از این دنیای ناسوتی، عوالم دیگر بوده و پس از آن نیز عوالم دیگر است.» این دیدگاه، حتی عالم آخرت را بیپایان میداند، چنانکه بهشت نیز نه مقصد نهایی، بلکه آغاز لایههای جدیدی از تحول است.
درنگ: عالم بدون ابتدا و انتها است و حتی بهشت، آغاز لایههای جدیدی از تحول و پویایی است. |
تجدید مداوم در عالم آخرت
استاد فرزانه قدسسره با استناد به آیه وَأَتَوْا بِهِ مُتَشَابِهًا (سوره بقره، آیه ۲۵؛ «و آن را بهصورت مشابه آوردند») تأکید میکنند که عالم آخرت نیز در حال تجدید مداوم است: «هرچه در عالم آخرت است، نوع تجدید دارد و متشابه آن میآید.» این تجدید، نه تکراری است و نه پایانی دارد، بلکه جریانی بیکران از تحولات متشابه است.
درنگ: عالم آخرت با تجدید مداوم و متشابه، بدون تکرار یا پایان، در حال تحول بیمرز است. |
بخش پنجم: طبیعت و تحول در عالم
نفی طبیعت ثابت
استاد فرزانه قدسسره مفهوم طبیعت ثابت را رد میکنند: «طبیعت آخر ندارد و تمام نمیشود. آب، بخار، حرارت، و گرد و خاک، همه در چرخهای بیانتها جابهجا میشوند.» این دیدگاه، طبیعت را نه موجودیتی ثابت، بلکه جریانی متغیر و پویا میداند که تحت تأثیر عوامل متعدد دگرگون میشود.
درنگ: طبیعت، مجموعهای از تحولات پویا و بیپایان است، نه موجودیتی ثابت با مقصدی مشخص. |
تحول مجردات و ماده
استاد فرزانه قدسسره حتی مجردات را در حال تحول میدانند: «مجرد به مجرد تبدیل میشود و ماده نیز تحول مییابد. طبیعت هرگز تمام نمیشود.» این دیدگاه، همه موجودات، اعم از مادی و مجرد، را در چرخهای بیمرز از تحول میبیند.
درنگ: تحول، نهتنها در ماده، بلکه در مجردات نیز جاری است و هیچ موجودی از پویایی مستثنا نیست. |
طبیعت در بهشت
استاد فرزانه قدسسره بهشت را نیز دارای طبیعت معرفی میکنند: «وقتی به بهشت میرسیم، تازه اول راه است. در بهشت نیز طبیعت وجود دارد، چنانکه میخوریم و میآساییم.» ایشان با استناد به آیاتی چون جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ (سوره محمد، آیه ۱۵؛ «باغهایی که از زیر [درختان] آنها جویها روان است») و آیات مربوط به حور در سوره الرحمن، بر وجود طبیعت در بهشت تأکید دارند.
درنگ: بهشت، دارای طبیعت است و آغاز راه تحولات بیپایان است، نه مقصدی ساکن. |
بخش ششم: نسبیت و تعامل در هستی
نسبیت بنیادین هستی
استاد فرزانه قدسسره نسبیت را ویژگی بنیادین هستی میدانند: «اول، آخر، ظاهر، و باطن، همه نسبیاند و نسبیت همه هستی را در بر گرفته است.» این دیدگاه، عالم را مجموعهای نسبی و پویا معرفی میکند که هیچچیز در آن مطلق نیست.
درنگ: نسبیت، ویژگی بنیادین هستی است که همه جنبههای آن، از ابتدا تا انتها، را در بر میگیرد. |
تعامل قوای داخلی و خارجی
استاد فرزانه قدسسره حرکت را نتیجه تعامل قوای داخلی و خارجی میدانند: «گاهی قوای خارجی با قوای داخلی همراه میشوند، مانند حیوانی که خود پیش میآید و شما آن را هدایت میکنید.» این تعامل، حرکت را جریانی چندعاملی میسازد که از تحلیلهای تکعاملی سنتی فراتر میرود.
درنگ: حرکت، نتیجه تعامل پیچیده قوای داخلی و خارجی است، نه صرفاً طبیعت یا قسر. |
نفی حرکت مستقل
استاد فرزانه قدسسره حرکت مستقل را نفی میکنند: «موجودات تحت تأثیر فاعلهای مختلف حرکت میکنند و هیچکدام طبیعت یا قسر مستقلی ندارند.» این دیدگاه، حرکت را نتیجه شبکهای از تأثیرات متقابل میداند.
درنگ: هیچ موجودی بهتنهایی حرکت نمیکند؛ حرکت، نتیجه تأثیرات متقابل فاعلهای متعدد است. |
بخش هفتم: آیات قرآنی و تبیین وجودی
تفسیر آیه لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى
استاد فرزانه قدسسره با استناد به آیه لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى (سوره انعام، آیه ۳۸؛ «هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را برنمیدارد») تأکید میکنند که هیچ ذرهای به ذره دیگر گره نخورده و همه موجودات در حال حرکت مستقل و تعاملیاند. این تفسیر، به نسبیت و پویایی عالم اشاره دارد.
درنگ: آیه لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى بر استقلال نسبی و پویایی مداوم موجودات در نظام وجودی دلالت دارد. |
تفسیر آیه إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
استاد فرزانه قدسسره آیه إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (سوره بقره، آیه ۱۵۶؛ «ما از آن خدائیم و به سوی او بازمیگردیم») را شاهدی بر تحول مداوم و بازگشت به مبدأ الهی میدانند: «همه چیز در حال تبدیل است، از مخلوق به سوی خدا.» این تفسیر، به پویایی بیمرز هستی و امکان ارتقای وجودی اشاره دارد.
درنگ: آیه إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ بر تحول مداوم و بازگشت وجودی به مبدأ الهی دلالت دارد. |
بخش هشتم: نقد مفاهیم سنتی و تحولپذیری عالم
نقد مفهوم ثقل طبیعی
استاد فرزانه قدسسره با نقل از عالمان دینی، مفهوم ثقل طبیعی را نقد میکنند: «اگر سنگ به سوی مرکز زمین میرود، چرا دیواره چاه آن را جذب نمیکند؟» این پرسش، کاستی مفهوم موضع طبیعی را نشان میدهد و حرکت را نتیجه عوامل متعدد میداند.
درنگ: مفهوم ثقل طبیعی و موضع طبیعی، به دلیل ناسازگاری با واقعیتهای وجودی، ناکارآمد است. |
نفی عناصر چهارگانه
استاد فرزانه قدسسره نظریه عناصر چهارگانه (آب، باد، خاک، آتش) را نقد کرده و به کشف عناصر متعدد در علم مدرن اشاره میکنند: «جهان نمیتواند بهسادگی عناصر را بشناسد. علم مدرن صدها عنصر را شناسایی کرده و هنوز ناشناختهها باقی است.» این دیدگاه، به تنوع بیشمار عناصر و پویایی عالم اشاره دارد.
درنگ: نظریه عناصر چهارگانه با کشفیات علمی مدرن ناسازگار است و عالم مجموعهای از عناصر بیشمار و پویاست. |
تحولپذیری همه چیز
استاد فرزانه قدسسره همه چیز را قابل تحول میدانند: «همه چیز، حتی ملائکه، قابل تغییر است. ماده به انرژی، ماده به مجرد، و مجرد به ماده تبدیل میشود.» این دیدگاه، عالم را مجموعهای تحولپذیر و بیمرز معرفی میکند که هیچچیز در آن ثابت نیست.
درنگ: همه موجودات، اعم از مادی و مجرد، در حال تحول بیمرزند و هیچچیز ثابت یا غیرقابل تغییر نیست. |
بخش نهم: چالشهای الهیاتی و آینده فلسفه
پرسش از تحول الهی
استاد فرزانه قدسسره با طرح پرسشی عمیق، مرزهای تحولپذیری را به چالش میکشند: «آیا خدا به مخلوقات تبدیل میشود؟ آیا مخلوقات به خدا تبدیل میشوند؟» این پرسش، به عمق فلسفه وحدت وجود و چالشهای الهیاتی آن اشاره دارد و عالم را در جریانی بیمرز از تحول میبیند.
درنگ: پرسش از امکان تبدیل خدا و مخلوقات، به عمق فلسفه وحدت وجود و پویایی بیمرز هستی اشاره دارد. |
خطر دیدگاه تحولپذیری
استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را خطرناک و تأثیرگذار بر آینده بشر میدانند: «این بیان، آینده بشر را تغییر میدهد و باید با احتیاط بسط یابد.» این احتیاط، به عمق و پیامدهای فلسفی این دیدگاه اشاره دارد که میتواند پارادایمهای موجود را دگرگون کند.
درنگ: دیدگاه تحولپذیری همه چیز، به دلیل تأثیرات عمیق فلسفی و اجتماعی، نیازمند بسط تدریجی و محتاطانه است. |
جمعبندی
این نوشتار، با بازخوانی درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به نقد مفاهیم سنتی حرکت طبیعی و قسری پرداخت و دیدگاهی نوین را در چارچوب فلسفه وجودی پیشنهاد کرد. با نفی مفاهیم طبیعت ثابت، سکون، و مقصد نهایی، عالم بهعنوان مجموعهای پویا، بیمرز، و تحولپذیر معرفی شد. این دیدگاه، با استناد به آیات قرآن کریم و نقد تحلیلهای عامیانه، به تبیین نظامی منسجم و پویا از هستی پرداخت که در آن حرکت، ذاتی همه موجودات است. ضرورت بازسازی فلسفه، خلق زبانی علمی، و پذیرش تحولپذیری بیمرز، از دیگر دستاوردهای این اثر است که میتواند راه را برای تعامل فلسفه اسلامی با علوم مدرن هموار سازد. این نوشتار، با طرح پرسشهای عمیق الهیاتی و تأکید بر نسبیت و پویایی هستی، افقهای جدیدی را در فلسفه وجودی میگشاید که نیازمند کاوشهای بیشتر است.
با نظارت صادق خادمی |