در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1007

متن درس





کتاب فلسفه اسلامی: بازتاب انقباض اجتماعی و نقد مفهوم طبیعت در حرکت قسری

کتاب فلسفه اسلامی: بازتاب انقباض اجتماعی و نقد مفهوم طبیعت در حرکت قسری

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۰۰۷)

دیباچه

فلسفه اسلامی، چونان آیینه‌ای است که نه‌تنها اندیشه‌های عمیق عالمان را بازتاب می‌دهد، بلکه سایه‌روشن‌های شرایط اجتماعی و روان‌شناختی دوران خویش را نیز به نمایش می‌گذارد. این کتاب، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به بررسی تأثیر انقباض اجتماعی بر تفکر فلسفی اسلامی و نقد مفهوم طبیعت در حرکت قسری می‌پردازد. انقباض فکری، که ریشه در استبداد سیاسی و اجتماعی دارد، چونان بندی بر پای اندیشه‌ورزان، آنان را به سوی درون‌گرایی و محدودیت سوق داده است.

بخش یکم: انقباض اجتماعی و تأثیر آن بر فلسفه اسلامی

ریشه‌های انقباض فکری در جوامع اسلامی

انقباض فکری، که در میان عالمان و فلاسفه اسلامی ریشه دوانده، از پیامدهای استبداد سیاسی خلفای اموی، عباسی و سلاطین عجم است. این استبداد، چونان سایه‌ای سنگین، روان جامعه را در تنگنا قرار داد و انقباضی روان‌شناختی را در میان مردم، به‌ویژه عالمان، پدید آورد. این انقباض، نه‌تنها در زیست روزمره، بلکه در فرهنگ، فلسفه و حتی مبانی دینی نفوذ کرد و اندیشه را به سوی درون‌گرایی و محدودیت سوق داد. استاد فرزانه قدس‌سره این انقباض را به جمع شدن انسان در سرما یا ترس تشبیه می‌کنند؛ همان‌گونه که پرندگان در هنگام خواب سر خود را در بال‌هایشان فرو می‌برند تا از گزند ایمن مانند، عالمان نیز در سایه استبداد، به انزوای فکری پناه بردند.

درنگ: انقباض فکری در جوامع اسلامی، نتیجه مستقیم استبداد سیاسی و ترس اجتماعی بود که به درون‌گرایی عالمان و محدودیت‌های فلسفی منجر شد.

نمود انقباض در فرهنگ و ادبیات

این انقباض، در فرهنگ و ادبیات اسلامی نیز بازتاب یافت. بیت شاعرانه «کس آن استان بوسد که سر در آستین دارد» چونان آینه‌ای، درون‌گرایی و انقباض فکری را به‌عنوان ارزشی اجتماعی ترویج می‌دهد. این بیت، که از زبان شاعران پارسی‌گو جاری شده، دعوتی است به فرو رفتن در خویشتن و دوری از انبساط فکری. استاد فرزانه قدس‌سره این فرهنگ را نشانه‌ای از انقباض اجتماعی می‌دانند که در شعر و ادب، ناخودآگاه، روان‌شناسی جامعه را بازتاب می‌دهد. این درون‌گرایی، نه‌تنها در ادبیات، بلکه در فلسفه و دین نیز سایه افکند و اندیشه را در تنگنای خود محصور کرد.

تأثیر آزادی و انبساط بر فلسفه

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که اگر جوامع اسلامی از آزادی و انبساط اجتماعی برخوردار بودند، فلسفه‌ای باز و گسترده پدید می‌آمد که با آیات قرآن کریم، چون كَيْفَ مَدَّ ظِلَّهُ (چگونه سایه‌اش را گسترد) و أَنَا لَمُوسِعُونَ (ما گشایش‌دهندگانیم) همخوانی داشت. این آیات، گویی دعوتی است به سوی انبساط و گشایش، که در صورت تحقق، فلسفه اسلامی را از بند انقباض رها می‌ساخت و به سوی افق‌های گسترده‌تر هدایت می‌کرد.

درنگ: آزادی اجتماعی می‌توانست فلسفه اسلامی را به سوی انبساط و همخوانی با آیات گشایش‌گرایانه قرآن کریم سوق دهد.

نقش جغرافیا در شکل‌گیری ساختار فکری

ساختار ذهن انسان، چونان نهالی است که در خاک جغرافیای زیست او ریشه می‌دواند. مناطق کویری، خشک و کوهستانی، انسان‌هایی با ویژگی‌های فکری ممسک، سخت و محدود پرورش می‌دهند، در حالی که مناطق سرسبز و مرطوب، چونان دشتی خرم، ذهن‌هایی باز و گشاده تولید می‌کنند. استاد فرزانه قدس‌سره این همخوانی را با تمثیلی زیبا بیان می‌کنند: در کویر، که زمین جز خشکی و سختی نمی‌زاید، انسان نیز ممسک و بسته‌دست می‌شود؛ اما در شمال، که سبزه از دل آسفالت می‌روید، دست‌ها گشاده و روان‌ها باز است. این تحلیل، با نظریه‌های جغرافیای انسانی همخوانی دارد و نشان می‌دهد که چگونه محیط، اندیشه و فرهنگ را شکل می‌دهد.

جمع‌بندی بخش یکم

این بخش، تأثیر انقباض اجتماعی بر فلسفه اسلامی را با نگاهی روان‌شناختی و جغرافیایی کالبدشکافی کرد. استبداد سیاسی، چونان بادی سرد، روان جامعه را منقبض ساخت و این انقباض، در فرهنگ، ادبیات و فلسفه بازتاب یافت. اگر آزادی و انبساط جایگزین ترس و محدودیت می‌شد، فلسفه اسلامی چونان رودی خروشان، افق‌های نوینی را درمی‌نوردید. این تحلیل، بر ضرورت بازنگری در روش‌شناسی فلسفی با توجه به شرایط اجتماعی تأکید دارد.

بخش دوم: نقد مفهوم طبیعت در حرکت قسری

بررسی حرکت قسری در فلسفه صدرالمتألهین

در فصل سیزدهم کتاب «اسفار اربعه» (صفحه ۲۱۷)، صدرالمتألهین به بررسی حرکت قسری می‌پردازد و معتقد است که مبدأ این حرکت، چه از داخل باشد و چه از خارج، نیازمند تحلیلی دقیق است. حرکت قسری، مانند پرتاب سنگ به بالا، در برابر حرکت طبیعی، مانند افتادن سنگ به پایین، قرار می‌گیرد. استاد فرزانه قدس‌سره این بحث را با اشاره به دیدگاه‌های صدرالمتألهین و ابن‌سینا بازخوانی می‌کنند و بر محدودیت‌های روش‌شناختی این دو فیلسوف تأکید دارند.

نقد صحت مذاهب در حرکت قسری

صدرالمتألهین، با اشاره به «اصح المذاهب»، بیان می‌دارد که هیچ مذهبی به‌طور کامل حرکت قسری را تبیین نمی‌کند و تحلیل نهایی نیازمند رجوع به اصول مشرقی اوست. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نقد کرده و معتقدند که حتی «اصح» مذاهب نیز ناکافی است. این نقد، به محدودیت‌های روش‌شناختی فلاسفه سنتی اشاره دارد و بر ضرورت رویکردی نوین تأکید می‌کند.

درنگ: صدرالمتألهین حرکت قسری را نیازمند تحلیل مشرقی می‌داند، اما این درس‌گفتار، حتی «اصح» مذاهب را ناکافی می‌شمارد.

نقد دوگانگی طبیعت باز و بسته

صدرالمتألهین طبیعت را به دو گونه باز (حرکت طبیعی به پایین) و بسته (حرکت قسری به بالا) تقسیم می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این دوگانگی را رد کرده و معتقدند که هیچ طبیعتی در سنگ وجود ندارد، چه در حرکت به بالا و چه به پایین. این دیدگاه، حرکت را نتیجه تجاذب خارجی می‌داند و با فیزیک مدرن، که حرکت را برآیند نیروها می‌شمارد، همخوانی دارد.

نقد ابن‌سینا در حرکت قسری

ابن‌سینا معتقد است که مبدأ حرکت قسری، میل مستفاد از محرک خارجی است و سنگ به‌خودی‌خود تمایلی به حرکت به بالا ندارد. صدرالمتألهین این دیدگاه را ناکافی می‌داند و معتقد است که طبیعت سنگ باید راضی به حرکت شود. استاد فرزانه قدس‌سره این طبیعت را نفی کرده و حرکت را صرفاً نتیجه نیروی خارجی می‌دانند.

تمایز علم و شیطنت در معرفت

استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی زیبا، علم را به شیر مادر تشبیه می‌کنند که کودکی را رشید و بالنده می‌سازد، اما شیطنت را به زالو مانند می‌کنند که انسان را منقبض و فاسد می‌کند. علم انبساطی، انسان را به سوی معرفت حقیقی سوق می‌دهد، در حالی که علم انقباضی، چونان زالو، به فساد و محدودیت می‌انجامد.

درنگ: علم انبساطی انسان را رشید می‌کند، اما علم انقباضی، چون زالو، به فساد و محدودیت می‌انجامد.

ساختار جَبْلی عالم هستی

استاد فرزانه قدس‌سره عالم هستی را نه مجبور و نه مفوض، بلکه جَبْلی می‌دانند؛ ساختاری زیبا و آزاد که بدون دوختگی یا اجبار، چونان دانه‌های تسبیح، در نظمی الهی کنار هم چیده شده است. این دیدگاه، با نفی جبر و تفویض، عالم را شبکه‌ای از تعاملات آزاد تحت اراده الهی می‌شمارد.

نقد طبیعت قسری در بیماری

مشابه حرکت سنگ، بیماری نیز دو طبیعت (مرض و سلامت) ندارد. استاد فرزانه قدس‌سره طبیعت را در بیماری نفی کرده و آن را نتیجه تعاملات خارجی می‌دانند، دیدگاهی که با زیست‌شناسی مدرن همخوانی دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با نقد مفاهیم سنتی طبیعت و حرکت قسری، دیدگاه نوینی را ارائه داد که حرکت را نتیجه تجاذب خارجی می‌داند و هرگونه طبیعت ذاتی را نفی می‌کند. این تحلیل، با نفی جبر و تفویض، عالم را جَبْلی و آزاد معرفی می‌کند و بر ضرورت بازنگری در روش‌شناسی فلسفی تأکید دارد.

بخش سوم: تأثیر انقباض اجتماعی بر زندگی روزمره و علم دینی

انقباض در سنت‌های اجتماعی

انقباض اجتماعی، در سنت‌هایی چون قنداق کردن کودکان نمود یافت که به محدودیت جسمی و فکری منجر شد. این عمل، که از ضرورت‌های زندگی روزمره نشأت می‌گرفت، چونان بندی بر جسم و روان کودکان، آنان را در تنگنا قرار داد. استاد فرزانه قدس‌سره این سنت را نشانه‌ای از انقباض اجتماعی می‌دانند که فلسفه و معرفت را نیز محدود کرد.

محدودیت‌های بهداشتی و تأثیر پیشرفت‌های خارجی

استفاده از خاکستر یا گاه‌گل برای شست‌وشو در گذشته، نشان‌دهنده محدودیت‌های علمی و بهداشتی بود. پیشرفت‌های خارجی، چونان نسیمی تازه، این محدودیت‌ها را برطرف کرد و زندگی را بهبود بخشید. این مثال، نشان‌دهنده تأثیر فناوری بر رفع انقباض‌های اجتماعی و علمی است.

نقد علم دینی و ضرورت تحلیل دقیق

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که بدون فلسفه صحیح، علم دینی نیز انقباضی تفسیر می‌شود. مباحث عقلی در علم دینی نیازمند تحلیل ریزبینانه است تا از محدودیت‌های روش‌شناختی رها شود. این دیدگاه، فلسفه را محور علوم اسلامی می‌داند و بر نقش آن در اصلاح معرفت دینی تأکید دارد.

درنگ: فلسفه صحیح، کلید اصلاح علم دینی است و بدون آن، معرفت دینی در بند انقباض باقی می‌ماند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، تأثیر انقباض اجتماعی بر زندگی روزمره و علم دینی را بررسی کرد و نشان داد که چگونه محدودیت‌های اجتماعی و بهداشتی، معرفت را در تنگنا قرار داده‌اند. تأکید بر ضرورت فلسفه صحیح، راهگشای رهایی از این انقباض و حرکت به سوی معرفت انبساطی است.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی نهایی

این کتاب، با بازخوانی درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، تأثیر انقباض اجتماعی بر فلسفه اسلامی و علم دینی را کالبدشکافی کرد و نشان داد که چگونه استبداد و ترس، اندیشه را در بند درون‌گرایی و محدودیت کشانده است. نقد مفاهیم سنتی طبیعت و حرکت قسری، با تأکید بر نفی طبیعت ذاتی و تحلیل حرکت بر اساس تجاذب خارجی، دیدگاه نوینی را ارائه داد که با فیزیک و زیست‌شناسی مدرن همخوانی دارد. تفسیر عالم به‌عنوان ساختاری جَبْلی و آزاد، دریچه‌ای نو به سوی فهم فلسفه اسلامی گشود. این نوشتار، با زبانی متین و ساختاری علمی، می‌کوشد تا مخاطبان فرهیخته را به بازنگری در روش‌شناسی فلسفی و دینی دعوت کند، تا چونان رودی خروشان، از بند انقباض رها شده و به سوی افق‌های گسترده معرفت پیش روند.

با نظارت صادق خادمی