متن درس
تحلیل فلسفی وحدت و ترکیب در هستیشناسی و جامعهشناسی اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۰۱۶)
مقدمه
این نوشتار، بازنویسی و تدوینی است از درسگفتار شماره ۱۰۱۶ استاد فرزانه قدسسره، که به بررسی عمیق و نقادانه مفاهیم ترکیب، وحدت، و تمایز میان ذهن و خارج در چارچوب فلسفه اسلامی و پیوند آن با مسائل جامعهشناختی پرداخته است. این درسگفتار، با تأمل در مفاهیم بنیادین هستیشناسی و بازتعریف آنها در پرتو وجودمحوری، از دیدگاههای سنتی فلاسفهای چون ملاصدرا و حاجی سبزواری فاصله گرفته و رویکردی نوین را پیشنهاد میکند. این رویکرد، با کنار گذاشتن مفهوم ماهیت و تأکید بر وجود، ترکیب را به وحدت وجودی و تعین بازمیگرداند. همچنین، با نقد تمایز سنتی میان ترکیب حقیقی و اعتباری، بهویژه در حوزه جامعهشناسی، وحدت اجتماعی را بهعنوان ترکیبی حقیقی معرفی کرده و به تحلیل فلسفی وحدت در جامعه میپردازد.
بخش اول: بازاندیشی در مفاهیم ترکیب و وحدت در فلسفه اسلامی
تمایز دیدگاهها در ترکیب موجودات
استاد فرزانه قدسسره در این درسگفتار، بر تمایز بنیادین میان دیدگاه خود و فلاسفه سنتی در باب ترکیب موجودات تأکید دارند. این تمایز، نه در کلیات، بلکه در جزئیات تحلیل ماده، صورت، جنس، و فصل آشکار میشود. برخلاف فلاسفه سنتی که ترکیب را در چارچوب ماهیت تحلیل میکردند، این درسگفتار وجود را محور قرار داده و ماهیت را امری اعتباری میداند. این رویکرد، با فلسفه تحلیلی معاصر که بر دقت در جزئیات تأکید دارد و نقدهای نوین به فلسفه کلاسیک اسلامی همخوانی دارد.
درنگ: تمایز این درسگفتار با فلسفه سنتی در جایگزینی محوریت ماهیت با وجود است، که ساختار فلسفی را از اساس دگرگون میسازد.
ترکیب ماده و صورت در خارج
در ساحت خارج، ماده و صورت، بهعنوان دو عنصر متضاد، در ترکیبی حقیقی به جسم منجر میشوند. این ترکیب، که در فلسفه ارسطویی و حکمت متعالیه نیز پذیرفته شده، مبنای تشکیل اشیای مادی است. ماده، بهمنزله بستر امکان، و صورت، بهعنوان فعلیتدهنده، در هم میآمیزند و موجودی نوین پدید میآورند، مانند گل که از آب و خاک شکل میگیرد. این فرآیند، بهسان رقصی هماهنگ میان دو عنصر متضاد، وجودی یکپارچه را متبلور میسازد.
ترکیب جنس و فصل در ذهن
در ساحت ذهن، ترکیب جنس و فصل به تشکیل مفهوم نوع منجر میشود. این ترکیب، که در منطق ارسطویی و حکمت صدرایی ریشه دارد، بهصورت لا بشرط عمل کرده و امکان حمل مفاهیم بر یکدیگر را فراهم میآورد. برای مثال، مفهوم “انسان” از ترکیب جنس “حیوان” و فصل “ناطق” پدید میآید. این فرآیند، بهسان چیدمانی منظم در کتابخانه ذهن، مفاهیم را در قالبی منطقی سامان میدهد.
تفاوت ذهن و خارج در اعتبارات فلسفی
استاد فرزانه قدسسره تمایز میان ذهن و خارج را در چارچوب اعتبارات فلسفی تبیین میکنند. در خارج، ماده و صورت بهصورت متمایز و به شرط لا ترکیب میشوند و جسم را پدید میآورند. در ذهن، جنس و فصل بهصورت لا بشرط قابلیت حمل بر یکدیگر دارند و نوع را تشکیل میدهند. این تمایز، که ریشه در منطق صوری و فلسفه اسلامی دارد، نشاندهنده دو شیوه متفاوت در ادراک و تحلیل موجودات است.
درنگ: تفاوت ذهن و خارج در اعتبارات لا بشرط و بشرط لا، بنیان تحلیل ترکیب در فلسفه اسلامی را تشکیل میدهد.
ماهیت در ذهن و خارج
در فلسفه سنتی، ماهیت هم در ذهن و هم در خارج معتبر است، اما در ذهن با وجود ذهنی و در خارج با وجود خارجی. این درسگفتار، این دیدگاه را بازگو کرده و آن را با حکمت متعالیه همسو میداند. ماهیت، بهسان آینهای است که در دو ساحت متفاوت، انعکاسهای متفاوتی از وجود مییابد.
ترکیب حقیقی و اعتباری در فلسفه سنتی
فلاسفه سنتی، ترکیب را به دو نوع حقیقی و اعتباری تقسیم میکنند. ترکیب حقیقی، ترکیبی است که اثر جدیدی تولید کند، مانند آب و خاک که گل میشود. ترکیب اعتباری، مانند تجمیع نخود و لوبیا، فاقد اثر جدید است و صرفاً به چیدمان اجزا محدود میشود. این تمایز، که ریشه در فلسفه ارسطویی دارد، در حکمت متعالیه نیز پذیرفته شده است.
اختلاف در ماهیت ترکیب حقیقی
در میان فلاسفه، اختلافاتی در ماهیت ترکیب حقیقی وجود دارد. حاجی سبزواری آن را انضمامی و ملاصدرا آن را اتحادی میداند. دیدگاه انضمامی، ترکیب را به تجمیع اجزا فرو میکاهد، در حالی که دیدگاه اتحادی، آن را وحدتی وجودی میبیند. این درسگفتار، با نقد دیدگاه انضمامی، به سوی وحدت وجودی گرایش دارد.
بخش دوم: نقد و بازتعریف ترکیب و وحدت در فلسفه نوین
نقد مفهوم ماهیت
استاد فرزانه قدسسره، با رد مفهوم ماهیت در ذهن و خارج، وجود را محور تحلیل قرار میدهند. در این دیدگاه، آنچه در ذهن است، مفهوم بوده و در خارج، وجود است. این رویکرد، که با فلسفه نوین صدرایی و نقدهای معاصر به ماهیت همخوانی دارد، ترکیب را به وحدت و تعین بازمیگرداند. این تحول، بهسان نسیمی تازه، ساختار سنتی فلسفه را دگرگون میسازد.
درنگ: رد مفهوم ماهیت و تأکید بر وجود، بنیان فلسفه نوین این درسگفتار را تشکیل میدهد.
وحدت بهجای ترکیب در خارج
در ساحت خارج، ترکیب نه بر اساس ماده و صورت، بلکه بر پایه وحدت وجودی تحلیل میشود. این وحدت، جوهره وجود است و بهسان خورشیدی درخشان، موجودات را در پرتو خود متحد میسازد. این دیدگاه، با وحدت وجود صدرایی و فلسفههای وجودمحور همسو است.
نقد ترکیب در ذهن
در ذهن، ترکیبی وجود ندارد؛ مفاهیم جداگانهاند و اختلاط نمیپذیرند. ذهن، بهسان کتابداری دقیق، مفاهیم را طبقهبندی کرده و بدون درهمآمیزی حفظ میکند. این دیدگاه، با فلسفه تحلیلی و علوم شناختی که ذهن را پردازشگر اطلاعات میدانند، همخوانی دارد.
درنگ: ذهن، مفاهیم را طبقهبندی میکند و ترکیبی در آن رخ نمیدهد، برخلاف دیدگاه سنتی که جنس و فصل را در ذهن ترکیب میداند.
ذهن بهمنزله سیستمی منظم
ذهن، بهسان کتابی آسمانی، مفاهیم را با نظم و ترتیب حفظ میکند. استاد فرزانه قدسسره، با استناد به آیه کریمه ﴿اقْرَأْ كِتَابَكَ﴾ (سوره اسراء، آیه ۱۴) به معنای «کتابت را بخوان»، ذهن را سیستمی منظم میدانند که مفاهیم را بدون اختلاط حفظ میکند. این تفسیر، با الهیات قرآنی که ذهن را مسئول حفظ اعمال میداند، همسو است.
نقد ترکیب حقیقی در ذهن
ترکیب جنس و فصل در ذهن، بهسان تلاش برای درهمآمیختن ماست و شیره، غیرممکن است. ذهن، مفاهیم را جداگانه نگه میدارد و اختلاط آنها را نمیپذیرد. این نقد، با فلسفه تحلیلی و روانشناسی شناختی که بر وضوح مفاهیم تأکید دارند، همخوانی دارد.
نقد دیدگاه حاجی سبزواری
حاجی سبزواری ترکیب حقیقی را انضمامی میداند، اما این درسگفتار آن را رد کرده و ترکیب را وجودی و اتحادی میبیند. این نقد، که با حکمت متعالیه و دیدگاههای ملاصدرا همسو است، ترکیب را به وحدت وجودی بازمیگرداند.
بخش سوم: وحدت و ترکیب در جامعهشناسی فلسفی
ترکیب حقیقی و تولید اثر جدید
ترکیب حقیقی، ترکیبی است که اثری متمایز از اجزا تولید کند، مانند گل از آب و خاک یا تفرح یاقوت. این درسگفتار، با تأیید این مفهوم، آن را به حوزههای اجتماعی نیز تسری میدهد. ترکیب حقیقی، بهسان آتشی است که از برخورد سنگها زبانه میکشد و اثری نوین خلق میکند.
نقد ترکیب اعتباری در جامعه
برخلاف دیدگاه سنتی که لشکر و جامعه را ترکیبی اعتباری میداند، این درسگفتار آنها را ترکیبی حقیقی معرفی میکند. لشکر، با ایجاد وحدت و قدرت، اثری جدید تولید میکند، مانند گل که از آب و خاک پدید میآید. این دیدگاه، با جامعهشناسی فلسفی که جامعه را وحدتی حقیقی میداند، همسو است.
درنگ: لشکر و جامعه، برخلاف دیدگاه سنتی، ترکیبی حقیقی دارند که وحدت و قدرت جدیدی تولید میکنند.
وحدت در لشکر و جامعه
وحدت در لشکر، بهسان ترکیبی حقیقی، قدرتی نوین تولید میکند. این وحدت، که از همافزایی افراد تحت یک هدف و فرماندهی واحد شکل میگیرد، بهمثابه روحی است که در کالبد جامعه دمیده میشود. این مفهوم، با فلسفه اجتماعی و حکمت عملی همخوانی دارد.
فتح و شکست در ادبیات و فلسفه
در ادبیات اسلامی، فتح به وحدت و امير نسبت داده میشود، اما شکست به تفرق و عسکر. این درسگفتار، با این مثال، وحدت را جوهره ترکیب حقیقی معرفی میکند. فتح، بهسان پرچمی است که در سایه وحدت برافراشته میشود، و شکست، سایه تفرق است که بر جمع میافتد.
ترکیب افکار و ایمان در جامعه
ترکیب افکار، ایمان، و اهداف در جامعه، ترکیبی حقیقی است که قدرت جدیدی تولید میکند. این ترکیب، بهسان رودی است که از پیوستن جویبارهای کوچک شکل میگیرد و نیرویی عظیم خلق میکند. این دیدگاه، با فلسفه اجتماعی و عرفان اسلامی همسو است.
نقد فقدان وحدت در جامعه
جامعهای بدون وحدت، مانند بلبشوآبادی است که از همگسیخته و فاقد هویت جمعی است. این درسگفتار، وحدت را شرط لازم برای تشکیل جامعه حقیقی میداند، بهگونهای که بدون آن، جامعه به انبوهی از افراد پراکنده فرو میکاهد.
درنگ: جامعه بدون وحدت، جامعه نیست؛ وحدت افکار و اهداف، جوهره جامعه حقیقی را تشکیل میدهد.
مثال ده تومان و وحدت
استاد فرزانه قدسسره، با مثال ده تومان، وحدت را ترکیبی حقیقی میدانند. ده یکتومانی، بهتنهایی ارزشی محدود دارد، اما یک دهتومانی، بهسان وحدتی یکپارچه، قدرتی متمایز تولید میکند. این تمثیل، بهروشنی نشان میدهد که وحدت، اثری فراتر از اجزای تشکیلدهندهاش خلق میکند.
نتیجهگیری
درسگفتار شماره ۱۰۱۶ استاد فرزانه قدسسره، با رویکردی نقادانه و نوین، مفاهیم ترکیب و وحدت را در چارچوب فلسفه اسلامی و جامعهشناسی بازتعریف کرده و از دیدگاههای سنتی فاصله گرفته است. این گفتار، با رد مفهوم ماهیت و تأکید بر وجود، ترکیب در ذهن را به طبقهبندی مفاهیم و در خارج به وحدت وجودی بازمیگرداند. نقد ترکیب اعتباری لشکر و جامعه، و معرفی آنها بهعنوان ترکیبهای حقیقی که قدرت و وحدت تولید میکنند، این درسگفتار را به منبعی ارزشمند برای بازاندیشی در فلسفه و جامعهشناسی تبدیل کرده است. با استناد به آیات قرآن کریم و تمثیلات ادبی و اجتماعی، این گفتار فلسفه را از حوزه انتزاعی به مسائل عملی و اجتماعی پیوند میدهد. این تحلیل، گامی بلند در جهت تبیین فلسفهای وجودمحور و جامعهمحور است که میتواند راهگشای تأملات نوین در این حوزه باشد.
با نظارت صادق خادمی