در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1072

متن درس





وحدت وجود و نقد اتحاد: بازتابی نوین بر فلسفه اسلامی

وحدت وجود و نقد اتحاد: بازتابی نوین بر فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۰۷۲)

مقدمه: بازاندیشی در بنیادهای فلسفه اسلامی

فلسفه اسلامی، چونان اقیانوسی ژرف، دربرگیرنده مفاهیمی است که قرن‌ها ذهن حکیمان و عارفان را به خود مشغول داشته است. یکی از این مفاهیم بنیادین، نسبت میان وحدت و اتحاد در هستی، به‌ویژه در نسبت میان عالم و معقول، ماده و مجردات، و ظهورات وجود است. درس‌گفتار شماره ۱۰۷۲، با نگاهی نقادانه و عمیق به آرای فلاسفه پیشین، از جمله ابن‌سینا و صدرالمتألهین، به تبیین وحدت به‌عنوان حقیقت حاکم بر هستی پرداخته و هرگونه ترکیب یا اتحاد را نفی می‌کند. این نوشتار، با بازسازی محتوای درس‌گفتار، نظامی فلسفی را پیشنهاد می‌کند که وجود را یگانه حقیقت عالم دانسته و کثرت را تنها در ظهورات آن می‌بیند.

بخش اول: وحدت به‌مثابه حقیقت حاکم بر هستی

وحدت، صفت ذاتی وجود

درس‌گفتار، با تأکید بر این اصل بنیادین، بیان می‌دارد که هستی را وحدت اداره می‌کند، نه ترکیب یا دوختن موجودات به یکدیگر. وحدت، صفتی ذاتی برای وجود است که در تمامی مراتب هستی، از عالی‌ترین تا دانی‌ترین، جاری است. این وحدت، برخلاف تصور رایج، به معنای آمیختن اشیا یا پیوند ظاهری آن‌ها نیست، بلکه چیدمانی ظریف و مسانخت واحدی است که موجودات را در ظرف وجود به هم پیوند می‌دهد.

تمثیل: وحدت، چونان نوری است که از منبعی یگانه ساطع می‌شود و هرچند در ظهورات خود کثیر به نظر می‌رسد، در ذات خود یگانه است، مانند امواج دریا که همگی از یک حقیقت واحد سرچشمه می‌گیرند.

شدت وحدت در مراتب وجود

درس‌گفتار، با تبیین رابطه میان شدت وجود و شدت وحدت، بیان می‌دارد که هرچه مرتبه وجود عالي‌تر باشد، وحدت فزون‌تر و هرچه دانی‌تر، وحدت کمتر است. این دیدگاه، وحدت را تابع وجود دانسته و آن را در تمامی موجودات، از مجردات تا ماده، جاری می‌داند. برخلاف فلاسفه مشایی که وحدت را به مراتب تجرد محدود می‌کردند، این درس‌گفتار، وحدت را در تمامی مراتب هستی، حتی در عالم ماده، جستجو می‌کند.

تشبیه: مانند درختی است که هرچه شاخه‌هایش به ریشه نزدیک‌تر باشند، حیات و یگانگی‌شان با ریشه بیشتر است، و هرچه دورتر شوند، این یگانگی کم‌رنگ‌تر می‌گردد، اما همچنان از ریشه حیات می‌گیرند.

درنگ: وحدت، صفت ذاتی وجود است که در تمامی مراتب هستی جاری است و شدت آن تابع شدت وجود است، نه ترکیب یا آمیختن موجودات.

جمع‌بندی بخش اول

این بخش، با تأکید بر وحدت به‌عنوان حقیقت حاکم بر هستی، هرگونه ترکیب یا اتحاد ظاهری را نفی کرده و وحدت را صفتی ذاتی و فراگیر در تمامی مراتب وجود معرفی می‌کند. این دیدگاه، با فاصله گرفتن از فلسفه کثرت‌محور قدما، راه را برای تبیینی نوین از هستی هموار می‌سازد.

بخش دوم: نقد اتحاد عاقل و معقول

رد صورت معقوله در عاقل

درس‌گفتار، با نقد دیدگاه صدرالمتألهین در جلد سوم اسفار (صفحه ۳۱۲، فصل هفتم)، اتحاد عاقل و معقول را یکی از غامض‌ترین مسائل حکمی می‌داند که تا زمان او حل نشده باقی مانده است. صدرا معتقد بود که عاقل با صورت معقوله در ذهن متحد می‌شود، اما این درس‌گفتار، این دیدگاه را رد کرده و بیان می‌دارد که عاقل خود معقول را در ظرف وجود خویش ایجاد می‌کند، نه آنکه با صورتی خارجی متحد شود.

تمثیل: مانند نقاشی است که تصویر را در ذهن خویش خلق می‌کند، نه آنکه تصویری خارجی را به ذهن خود بیاورد و با آن یکی شود.

دشواری پذیرش وحدت در فلسفه قدما

درس‌گفتار، پذیرش وحدت را برای فلاسفه قدیم، به‌ویژه مشاییان، دشوار و پرمخاطره می‌داند، زیرا آنان در کثرت ذاتی گرفتار بودند. این دشواری، ریشه در پیش‌فرض‌های کثرت‌محور و وابستگی به مفاهیم ماهیت و ذات دارد. حتی صدرالمتألهین، با وجود پذیرش نسبی وحدت، این مفهوم را با احتیاط و ترس مطرح کرده و نتوانسته از کثرت‌محوری کاملاً فاصله بگیرد.

تشبیه: مانند مسافری است که در راه رسیدن به مقصد، به دلیل بار سنگین پیش‌فرض‌های خود، از ادامه مسیر بازمی‌ماند و با تردید گام برمی‌دارد.

درنگ: عاقل، معقول را در ظرف وجود خویش ایجاد می‌کند و نیازی به اتحاد با صورت معقوله ندارد، زیرا وحدت، حقیقت ذاتی عاقل است.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با نقد اتحاد عاقل و معقول در فلسفه صدرایی، بر وحدت به‌عنوان حقیقت ذاتی عاقل تأکید دارد و هرگونه اتحاد با صورت‌های خارجی را نفی می‌کند. این دیدگاه، گامی به سوی تبیین وحدت وجودی در فلسفه اسلامی است.

بخش سوم: نقد فلسفه کثرت‌محور و محدودیت‌های آن

ناامیدی صدرا از کتب قدما

درس‌گفتار، با استناد به گفته‌های صدرالمتألهین، بیان می‌دارد که او در کتب فلاسفه مشایی، مانند شفا، نجات، اشارات، و عیون الحکمه ابن‌سینا، چیزی برای حل مسئله اتحاد نیافته است. این ناامیدی، ریشه در کثرت‌محوری این آثار دارد که نتوانسته‌اند وحدت را به‌درستی تبیین کنند.

تمثیل: مانند جوینده‌ای است که در کتابخانه‌ای عظیم به دنبال گوهری نایاب می‌گردد، اما جز کتب کهنه و تکراری چیزی نمی‌یابد.

نقد فلاسفه مشایی و متکلمان

درس‌گفتار، فلاسفه مشایی، مانند ابن‌سینا و خواجه نصیرالدین طوسی، و متکلمان، مانند برخی عالمان کلامی، را به دلیل کثرت‌محوری نقد کرده و آن‌ها را ناتوان از تبیین وحدت می‌داند. این نقد، به‌ویژه به ابن‌سینا در اشارات (نمد هفتم) اشاره دارد که اتحاد عاقل و معقول را محال دانسته و با شدت آن را رد کرده است.

تشبیه: مانند معمارانی است که بنایی را بر پایه‌های سست کثرت می‌سازند و از درک حقیقت یگانه وجود بازمی‌مانند.

درنگ: فلسفه کثرت‌محور قدما، به دلیل وابستگی به مفاهیم ذات و ماهیت، از تبیین وحدت وجود عاجز مانده است.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با نقد کثرت‌محوری فلاسفه مشایی و متکلمان، بر محدودیت‌های آن‌ها در فهم وحدت تأکید کرده و کاستی نظام‌های فلسفی پیشین را در تبیین حقیقت وجود نشان می‌دهد.

بخش چهارم: معرفت و ظهورات وجود

معرفت به‌مثابه مظهر وحدت

درس‌گفتار، معرفت را حکایت از وحدت دانسته و بیان می‌دارد که بدون رسیدن به وحدت، معرفت حقیقی محقق نمی‌شود. معرفت، در این دیدگاه، تجربه‌ای عرفانی است که در ظرف وجود و ظهورات آن شکل می‌گیرد، نه در مفاهیم ذهنی یا ماهیت.

تمثیل: مانند آینه‌ای است که تنها با صیقل یافتن، حقیقت نور را منعکس می‌کند؛ معرفت نیز تنها با وحدت وجود، حقیقت هستی را بازمی‌تاباند.

تعینات ظهور و اسمای الهی

درس‌گفتار، موجودات را ظهورات یک وجود یگانه (حق) دانسته و تعینات آن‌ها را مظهر اسمای مختلف الهی می‌خواند. این تعینات، کثرت ظاهری را پدید می‌آورند، اما در ذات، همگی به وحدت وجود بازمی‌گردند.

تشبیه: مانند رنگین‌کمانی است که با وجود رنگ‌های گوناگون، همگی از یک نور واحد سرچشمه می‌گیرند.

درنگ: معرفت، مظهر وحدت وجود است و موجودات، ظهورات اسمای الهی‌اند که در ذات، به یگانگی وجود بازمی‌گردند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تأکید بر معرفت به‌عنوان مظهر وحدت و تبیین تعینات ظهور به‌عنوان اسمای الهی، عالم را جلوه‌گاه یک حقیقت یگانه معرفی می‌کند و کثرت را ظاهری می‌داند.

بخش پنجم: نقد ابن‌سینا و فلسفه مشایی

رد اتحاد عاقل و معقول توسط ابن‌سینا

درس‌گفتار، با ارجاع به اشارات ابن‌سینا (نمد هفتم)، بیان می‌دارد که او اتحاد عاقل و معقول را محال دانسته و با شدت آن را رد کرده است. ابن‌سینا معتقد بود که اگر عاقل با معقول یکی شود، یا ذات خود را از دست می‌دهد یا چیز دیگری پدید می‌آید، که هر دو محال است.

تمثیل: مانند مهندسی است که پل را به دلیل ناسازگاری مصالح، غیرقابل ساخت می‌داند، اما از حقیقت پیوند میان مصالح غافل است.

نقد کتاب فرفوریوس

درس‌گفتار، کتاب فرفوریوس را که مشاییان از آن ستایش کرده‌اند، زائد و بی‌معنا می‌داند، زیرا به کثرت‌محوری گرفتار است و از فهم وحدت عاجز مانده است. ابن‌سینا این کتاب را «حشو» خوانده و حتی خود فرفوریوس را از درک آن ناتوان می‌داند.

تشبیه: مانند متنی است که با کلمات بسیار، جز آشوب و کثرت، چیزی به خواننده عرضه نمی‌کند.

درنگ: ابن‌سینا و مشاییان، به دلیل کثرت‌محوری، از تبیین وحدت عاجز مانده و اتحاد عاقل و معقول را محال دانسته‌اند.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با نقد دیدگاه ابن‌سینا و مشاییان در رد اتحاد عاقل و معقول، محدودیت‌های فلسفه کثرت‌محور را نشان داده و بر ناتوانی آن‌ها در فهم وحدت تأکید می‌کند.

بخش ششم: فیض الهی و بازسازی فلسفه

توسل صدرا به فیض الهی

درس‌گفتار، نقل می‌کند که صدرالمتألهین، پس از ناامیدی از کتب قدما، به خدا توسل جسته و فیض علمی دریافت کرده است. او با استناد به آیه وَذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ (سوره حدید، آیه ۲۹: «و این فضل خداست که به هر کس بخواهد عطا می‌کند و خدا دارای فضل عظیم است»)، این فیض را موهبتی الهی می‌داند.

تمثیل: مانند جوینده‌ای است که در تاریکی شب، از نوری الهی راه خویش را می‌یابد.

نقد داستان‌سرایی صدرا

درس‌گفتار، با تشبیه صدرا به فردی که ادعای زیارت کرده اما مشاهداتش مخلوط با خطاست، بیان می‌دارد که فیض او ممکن است با پیش‌فرض‌های کثرت‌محور آمیخته شده باشد. این نقد، به ضرورت تبیین علمی و دقیق وحدت اشاره دارد.

تشبیه: مانند راوی‌ای است که از سفری شگفت‌انگیز سخن می‌گوید، اما جزئیات را با خیالات خود درمی‌آمیزد.

درنگ: صدرا، با توسل به فیض الهی، کوشید وحدت را تبیین کند، اما پیش‌فرض‌های کثرت‌محور او را از تبیین کامل بازداشت.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با بررسی توسل صدرا به فیض الهی و نقد آمیختگی احتمالی آن با کثرت‌محوری، بر ضرورت تبیین علمی و دقیق وحدت تأکید می‌کند.

بخش هفتم: وحدت در ظهورات و نفی کثرت ذاتی

وحدت در مثال گل و سرخی

درس‌گفتار، با مثال گل و سرخی آن، بیان می‌دارد که سرخی گل، نتیجه ظهور وجود (آب، کود، انرژی) است و نه اتحاد با چیزی خارجی. این دیدگاه، کثرت را ظاهری و وحدت را حقیقت ذاتی می‌داند.

تمثیل: مانند رودی است که از سرچشمه‌ای واحد، با رنگ‌ها و اشکال گوناگون در دشت‌ها جاری می‌شود، اما در ذات، همان آب واحد است.

صمیمی بودن وحدت

درس‌گفتار، وحدت را صمیمی و بدون حواشی می‌خواند، به این معنا که در ظرف ظهور، وجود با تمامی صفاتش متجلی می‌شود، بدون نیاز به عروض ظاهری.

تشبیه: مانند دوستی است که از صمیم قلب سخن می‌گوید، بی‌آنکه نیازی به تکلف یا ظاهرسازی داشته باشد.

درنگ: وحدت، صمیمی و ذاتی است و کثرت، تنها در ظهورات ظاهری پدیدار می‌شود.

جمع‌بندی بخش هفتم

این بخش، با تبیین وحدت در ظهورات وجود و نفی کثرت ذاتی، عالم را جلوه‌گاه یک حقیقت یگانه معرفی کرده و هرگونه اتحاد ظاهری را رد می‌کند.

بخش هشتم: دشواری معرفت و ضرورت بازنگری در علم دینی

معرفت، امری اعطایی و اکتسابی

درس‌گفتار، معرفت را ترکیبی از فیض الهی و تلاش عرفانی دانسته و آن را به عبادت، ریاضت، و هدایت استاد وابسته می‌داند. معرفت، امری تخصصی است که نیازمند تنهایی، خلوت، و ارتباط عمیق با حق است.

تمثیل: مانند گوهری است که تنها در عمق معدن، با تلاش و لطف الهی یافت می‌شود.

کاستی علم دینی موجود

درس‌گفتار، علم دینی موجود را به دلیل کثرت‌محوری ناکارآمد دانسته و بر ضرورت بازنگری در آن تأکید دارد. این کاستی، ریشه در پیش‌فرض‌های ذات‌محور و ماهیت‌محور دارد که از فهم وحدت بازمانده‌اند.

تشبیه: مانند بنایی است که بر پایه‌های کهن و فرسوده استوار است و نیازمند بازسازی با مصالح نوین است.

درنگ: معرفت، امری اعطایی و اکتسابی است و علم دینی موجود، به دلیل کثرت‌محوری، نیازمند بازنگری است.

جمع‌بندی بخش هشتم

این بخش، با تأکید بر دشواری معرفت و ضرورت بازنگری در علم دینی، راه را برای تحولی عمیق در فلسفه اسلامی هموار می‌سازد.

نتیجه‌گیری: به سوی فلسفه‌ای نوین مبتنی بر وحدت وجود

درس‌گفتار شماره ۱۰۷۲، با نگاهی نقادانه به آرای فلاسفه پیشین، از جمله ابن‌سینا و صدرالمتألهین، راهی نوین در فلسفه اسلامی می‌گشاید. این درس‌گفتار، با تأکید بر وحدت به‌عنوان صفت ذاتی وجود، نفی اتحاد و کثرت ذاتی، و تبیین معرفت به‌عنوان مظهر وحدت، نظامی فلسفی پیشنهاد می‌کند که عالم را ظرف ظهورات یک وجود یگانه می‌داند. نکات کلیدی این درس‌گفتار، که در کادرهای فیروزه‌ای برجسته شده‌اند، بر وحدت ذاتی، نفی اتحاد ظاهری، و ضرورت بازسازی علم دینی تأکید دارند. این دیدگاه، با پیوند دادن مباحث فلسفی به آیات قرآن کریم، توحید را در بستری عمیق و معنوی تبیین می‌نماید و فرصتی برای تأمل در مسائل بنیادین فلسفه و عرفان فراهم می‌آورد.

با نظارت صادق خادمی