در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1150

متن درس





تبیین فلسفی مراتب رشد و اقتدار انسانی در حکمت اسلامی

تبیین فلسفی مراتب رشد و اقتدار انسانی در حکمت اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۱۵۰)

دیباچه

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتار شماره ۱۱۵۰ استاد فرزانه قدس‌سره، به کاوش در یکی از عمیق‌ترین مسائل متافیزیک و فلسفه انسان در حکمت اسلامی می‌پردازد: ظرفیت بی‌کران رشد و اقتدار وجودی انسان. انسان، در این دیدگاه، موجودی پویا و غیرایستا معرفی می‌شود که در دو ساحت آگاهی (رؤیت) و قدرت (تصرف)، قادر به پیمودن مراتب کمال بی‌نهایت است. این اثر، با رویکردی فلسفی و عرفانی، به تبیین مراتب رشد انسانی، تفاوت‌های وجودی انبیا و اولیا، و نقش حوزه‌های علمیه به‌عنوان ورثه انبیا در تحقق این ظرفیت‌ها می‌پردازد. هدف، عرضه دیدگاهی جامع به مخاطبان متخصص است که هم به پرسش‌های فلسفی پاسخ دهد و هم راهنمای عملی برای سلوک وجودی انسان ارائه کند.

بخش نخست: مراتب رشد و کمال انسانی

انسان، موجودی پویا و غیرایستا

انسان، در حکمت اسلامی، موجودی است که از ایستایی و توقف به دور است. او قادر است در دنیا و آخرت، در مسیری بی‌پایان به سوی کمال گام بردارد. این پویایی، ریشه در حرکت جوهری انسان دارد که در فلسفه ملاصدرا تبیین شده است. انسان، به‌سان رودی جاری، از محدودیت‌های ماهوی آزاد است و می‌تواند مراتب وجودی را یکی پس از دیگری بپیماید، بی‌آنکه به نقطه پایان دست یابد. این ظرفیت بی‌کران، انسان را از سایر موجودات متمایز می‌سازد و او را به سوی قله‌های رفیع کمال رهنمون می‌کند.

درنگ: انسان، موجودی غیرایستاست که در دنیا و آخرت، در مسیری بی‌پایان به سوی کمال گام برمی‌دارد و از محدودیت‌های ماهوی آزاد است.

دو ساحت رشد: آگاهی و قدرت

رشد انسانی در دو ساحت بنیادین تعریف می‌شود: آگاهی (رؤیت) و قدرت (تصرف). این دو ساحت، چون دو بال پرواز انسان به سوی کمال، به‌صورت متقابل بر یکدیگر اثر می‌گذارند. آگاهی، قدرت را تقویت می‌کند و قدرت، آگاهی را گسترش می‌دهد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:
وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا (بقره: ۲۶۹)؛ «و هر که را حکمت داده شود، خیری فراوان داده شده است». این آیه، به پیوند عمیق میان حکمت (آگاهی) و خیر کثیر (قدرت وجودی) اشاره دارد.

تفاوت انبیا در مراتب آگاهی و قدرت

انبیا، به‌عنوان قله‌های کمال انسانی، در ساحت‌های آگاهی و قدرت تفاوت‌هایی دارند. برخی، مانند حضرت موسی (ع)، در قدرت‌نمایی و معجزات برجسته‌اند، درحالی‌که برخی دیگر، مانند حضرت عیسی (ع)، در آگاهی و معرفت اقتدار بیشتری دارند. پیامبر اکرم (ص)، اما، در هر دو ساحت به کمال رسیده‌اند. این تفاوت، نشان‌دهنده تکثر مراتب وجودی انبیاست که هر یک، به‌سان ستاره‌ای در آسمان هدایت، درخششی خاص دارند.

رؤیت و قدرت: صوری یا پایدار

رؤیت و قدرت در انسان، گاه به‌صورت استثنایی و گذرا (قرب صوری) ظاهر می‌شود و گاه به‌صورت پایدار و وجودی (قرب حقیقی). قرب صوری، چون سایه‌ای زودگذر، ناپایدار است و در مراتب نازل آگاهی و قدرت قرار دارد. اما قرب حقیقی، که در اولیا و انبیا متجلی است، چون نوری پایدار، انسان را به سوی کمال بی‌کران هدایت می‌کند.

درنگ: آگاهی و قدرت، دو ساحت متقابل رشد انسانی‌اند که در قرب صوری، ناپایدار و در قرب حقیقی، پایدار و متعالی‌اند.

جمع‌بندی بخش نخست

انسان، موجودی پویا و غیرایستاست که در دو ساحت آگاهی و قدرت، ظرفیت پیمودن مراتب بی‌نهایت کمال را دارد. تفاوت انبیا در این ساحت‌ها، نشان‌دهنده تکثر مراتب وجودی است و قرب صوری و حقیقی، دو گونه متفاوت از تجلی این ظرفیت‌ها هستند. این بخش، بنیادی برای فهم مراتب بعدی اقتدار انسانی فراهم می‌آورد.

بخش دوم: اقتدارات نفسانی و حقی

محل تحقق اقتدارات: روح و اراده

تمامی اقتدارات، چه در مؤمنان و چه در غیرمؤمنان، در ظرف روح و اراده تحقق می‌یابد. جسم، با تمام توانایی‌هایش، چون ابزاری محدود در خدمت روح است. روح، به‌سان چشمه‌ای جوشان، اقتدارات نامحدود را در خود جای داده و اراده، چون کلیدی طلایی، این اقتدارات را به فعلیت می‌رساند.

محدودیت قدرت جسمانی

قدرت جسمانی، که در عضلات، استخوان‌ها و اعضا ظاهر می‌شود، محدود است و ظهور نفسانی دارد. این قدرت، چون ظرفی شکننده، نمی‌تواند مراتب عالی اقتدار را دربرگیرد. در مقابل، اقتدار روحی، که به اراده وابسته است، چون آسمانی بی‌کران، از محدودیت‌های مادی آزاد است.

مقایسه قدرت جسمانی و نفسانی

توان جسمانی، حتی اگر نامحدود فرض شود، در برابر توان نفسانی که لایتناهی است، چون قطره‌ای در برابر دریاست. این تفاوت، به برتری وجودی روح بر جسم اشاره دارد. توان نفسانی، به دلیل تجرد، امکاناتی بی‌نهایت دارد که در فلسفه اسلامی به‌عنوان مراتب تجرد نفس تبیین شده است.

مقایسه قدرت نفسانی و حقی

قدرت نفسانی، هرچند نامحدود به نظر آید، در برابر قدرت حقی (الهی)، چون قدرت جسمانی در برابر قدرت نفسانی است. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:
وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ (انفال: ۱۷)؛ «و تو [ای پیامبر] تیر نینداختی هنگامی که تیر انداختی، بلکه خدا تیر انداخت». این آیه، به محدودیت قدرت نفسانی در برابر اقتدار الهی اشاره دارد.

درنگ: اقتدارات نفسانی، هرچند نامحدود به نظر آیند، در برابر اقتدار حقی الهی محدودند، همان‌گونه که قدرت جسمانی در برابر قدرت نفسانی محدود است.

محدودیت اقتدارات نفسانی

اقتدارات نفسانی، مانند علوم تخصصی (فقه، ریاضیات، نقاشی)، به یک حوزه خاص محدودند. برای مثال، فقیهی که در فقه مهارت دارد، ممکن است در ریاضیات ناتوان باشد. این محدودیت، نشان‌دهنده ناکافی بودن اقتدارات نفسانی در مقایسه با اقتدارات جامع انبیا و اولیاست که همه ساحت‌های وجودی را دربرمی‌گیرد.

اقتدارات غیرالهی و محدودیت‌های آن

قدرتمندان غیرالهی، مانند ساحران یا تسخیرکنندگان جن، دارای اقتداراتی محدود به یک حوزه خاص (مانند رؤیت یا تسخیر) هستند. این اقتدارات، چون شعله‌ای کم‌فروغ، تنها در یک زاویه می‌درخشند و نمی‌توانند تمامی ساحت‌های وجودی را روشن کنند.

جمع‌بندی بخش دوم

اقتدارات انسانی، در ظرف روح و اراده تحقق می‌یابد و از محدودیت‌های جسم آزاد است. با این حال، اقتدارات نفسانی، هرچند نامحدود به نظر آیند، در برابر اقتدار حقی الهی محدودند. این بخش، به تمایز میان مراتب مختلف اقتدار و ضرورت اتصال به حق برای دستیابی به اقتدار نامحدود تأکید دارد.

بخش سوم: علم، معلومات و اقتدار وجودی

تفاوت علم و معلومات

علم، چون چشمه‌ای زلال و پویاست که هیچ آلودگی نمی‌پذیرد. در مقابل، معلومات، مانند استخری است که با اندک آلودگی، تیره و ناکارآمد می‌شود. علم، معرفتی مولد و جوشان است که از باطن انسان می‌جوشد، اما معلومات، انباشته‌ای از اطلاعات است که ایستا و آسیب‌پذیر است.

انسان و جن: علم در برابر معلومات

انسان، به دلیل تجرد نفس، از علم برخوردار است، اما معلوماتش کمتر از جن است. جن، به دلیل سرعت و تحرک وجودی، معلومات بیشتری دارد، اما فاقد علم انسانی است. این تمایز، برتری وجودی انسان را نشان می‌دهد که قادر است از طریق علم، بر جن اقتدار یابد.

جذابیت علم و زیبایی برای جن

جن، به دو کمال وجودی بیش از همه جذب می‌شود: علم و زیبایی. عالم یا زیبارو، به‌سان مغناطیسی، جن را به سوی خود می‌کشد. این جذابیت، به دلیل تجلیات الهی علم و زیبایی است که در عرفان اسلامی به‌عنوان آیینه‌های حق شناخته می‌شوند.

درنگ: علم، معرفتی مولد و جوشان است که انسان را بر جن برتری می‌بخشد، درحالی‌که معلومات، انباشته‌ای ایستا و آسیب‌پذیر است.

مثال شاعر و مشاعر

شاعر حقیقی، کسی است که شعر از باطنش می‌جوشد، حتی اگر عروض و قافیه نداند. اما مشاعر، با وجود حفظ اشعار و دانش ادبی، نمی‌تواند شعر بسراید. این تمثیل، به تفاوت میان خلاقیت وجودی (علم) و دانش انباشته (معلومات) اشاره دارد. شاعر، چون چشمه‌ای جوشان، از باطن خود خلق می‌کند، اما مشاعر، چون انباری پر از کالا، تنها ذخیره می‌کند.

اقتدار انسان از علم

انسان، به دلیل برخورداری از علم، بر جن اقتدار دارد و می‌تواند از معلومات جن بهره‌برداری کند. این اقتدار، چون کلیدی طلایی، انسان را به‌عنوان خلیفه‌الله قادر می‌سازد تا موجودات دیگر را تحت تصرف خود درآورد.

علم و معرفت در اولیا

در اولیای الهی، علم و معرفت یکی است. این معرفت، چون نوری الهی، از قلب آن‌ها می‌تابد و آسیب‌ناپذیر است. اما در دیگران، علم به معنای معلومات محفوظ است که مانند استخری راکد، با اندک آلودگی تیره می‌شود.

جمع‌بندی بخش سوم

علم، به‌عنوان معرفتی مولد و جوشان، انسان را از جن و دیگر موجودات متمایز می‌سازد. این بخش، با تبیین تفاوت علم و معلومات، به برتری وجودی انسان و نقش آن در اقتدار بر موجودات دیگر تأکید دارد. معرفت اولیا، به دلیل اتصال به حق، فراتر از معلومات است و راه به سوی کمال بی‌کران می‌گشاید.

بخش چهارم: نقش حوزه‌های علمیه در تحقق اقتدارات انسانی

ساختار سه‌گانه حوزه‌های علمیه

حوزه‌های علمیه، به‌عنوان ورثه انبیا، باید دارای سه بخش باشند: کلامی، اقتدارات نفسانی، و اقتدارات حقی. بخش کلامی، به علوم سنتی مانند فقه و اصول مربوط است. بخش اقتدارات نفسانی، به پرورش توانایی‌های وجودی انسان می‌پردازد و بخش اقتدارات حقی، به اتصال به حق و تحقق کرامات و معجزات منجر می‌شود.

درنگ: حوزه‌های علمیه باید سه بخش کلامی، نفسانی و حقی داشته باشند تا به‌عنوان ورثه انبیا، اقتدارات وجودی انسان را به فعلیت برسانند.

تفاوت حوزه و دانشگاه

حوزه‌ها، به‌عنوان ورثه انبیا، باید از دانشگاه‌ها متمایز باشند. دانشگاه‌ها به علوم تخصصی و وارداتی محدودند، اما حوزه‌ها باید به پرورش انسان کامل بپردازند. این تمایز، چون تفاوت میان باغی پربار و انباری پر از کالا، حوزه‌ها را به‌عنوان کانون معرفت و اقتدار وجودی متمایز می‌سازد.

رد تفکر طبقاتی

تفکر طبقاتی، که برخی گروه‌ها را برتر از دیگران می‌داند، گمراهی و شرك است. همه اقشار جامعه، از کارگر تا عالم، چون اعضای یک پیکر، ارزشمندند. این دیدگاه، با اصل عدالت اجتماعی در اسلام هم‌خوانی دارد که همه انسان‌ها را به دلیل انسانیتشان محترم می‌شمارد.

وجود طبقات در جامعه

با وجود رد تفکر طبقاتی، جامعه به‌صورت طبیعی دارای طبقات است، مانند اصناف، کارگران، و علما. علما، به‌عنوان طبقه‌ای با قداست وجودی، چون مشعلی فروزان، مسئولیت هدایت جامعه را بر عهده دارند.

قداست علما در جامعه اسلامی

در جامعه اسلامی، علما نه صرفاً سمبلیک، بلکه به‌عنوان عنصری حقیقی و پویا، دارای قداست و نقش هدایتی هستند. این نقش، چون نوری که از خورشید حقیقت می‌تابد، جامعه را به سوی کمال رهنمون می‌سازد.

ورثه انبیا و اقتدارات سه‌گانه

عالمی که در سه بخش کلامی، نفسانی، و حقی اقتدار یابد، وارث حقیقی انبیاست. این عالم، چون آیینه‌ای پاک، حق و پیامبر را در خود منعکس می‌کند و دارای کرامت و معجزه است. حدیث «العلماء ورثة الأنبیاء» (دانشمندان، وارثان پیامبران‌اند) به این مقام والا اشاره دارد.

درنگ: عالم ربانی، با اقتدار در سه ساحت کلامی، نفسانی و حقی، وارث انبیاست و چون آیینه‌ای، حق را در خود منعکس می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

حوزه‌های علمیه، به‌عنوان ورثه انبیا، باید با ساختار سه‌گانه کلامی، نفسانی و حقی، به پرورش اقتدارات وجودی انسان بپردازند. این بخش، به نقش محوری حوزه‌ها در هدایت جامعه و تمایز آن‌ها از دانشگاه‌ها تأکید دارد. علما، با قداست وجودی و اقتدارات سه‌گانه، جامعه را به سوی کمال رهنمون می‌سازند.

بخش پنجم: نقد و پیشنهادات برای تحول حوزه‌های علمیه

نقد توقف در بخش کلامی

علم دینی، در برخی موارد، به دلیل توقف در بخش کلامی، از پرورش اقتدارات نفسانی و حقی بازمانده است. این توقف، چون درجا زدن در خم کوچه‌ای تنگ، حوزه‌ها را از پیمودن مراتب بالاتر کمال محروم ساخته است.

مثال عطار و هفت شهر عشق

علم دینی، مانند کسانی است که در خم کوچه اول مانده‌اند، درحالی‌که عطار، در شعر خود، از پیمودن هفت شهر عشق سخن گفته است. اما این ادعا اغراق‌آمیز است؛ عشق، تنها یک شهر دارد که همان نفي طمع و اتصال به حق است. این تمثیل، به ضرورت عبور از مراحل ابتدایی و حرکت به سوی حقیقت اشاره دارد.

نقد بازی‌های کودکانه در علم دینی

برخی از فعالان علم دینی، مانند کودکانی که سال‌ها آب‌بازی می‌کنند، در بخش کلامی متوقف مانده‌اند. این توقف، چون بازی بی‌ثمر تخم‌مرغ در ایام عید، مانع از دستیابی به مراتب بالاتر اقتدار وجودی است.

اقتدارات نفسانی و جادوگران

اقتدارات نفسانی، مانند فنون جادوگران، جذاب و متنوع‌اند، اما خطرناک‌اند. علم دینی باید این اقتدارات را آموزش دهد تا از انحراف آن‌ها جلوگیری شود. این اقتدارات، چون شمشیری دو لبه، نیازمند هدایت و مهارند.

درنگ: علم دینی باید فراتر از بخش کلامی، به پرورش اقتدارات نفسانی و حقی بپردازد تا از توقف در مراحل ابتدایی رهایی یابد.

پیشنهاد میدان رقابت

حوزه‌ها باید فضایی برای رقابت با مدعیان اقتدارات نفسانی، مانند جادوگران، فراهم کنند. این میدان، چون عرصه‌ای برای سنجش حقیقت، برتری حوزه‌ها را نشان خواهد داد و اقتدار دینی را احیا خواهد کرد.

نقش دانشگاه‌ها در اقتدارات نفسانی

دانشگاه‌ها می‌توانند در بخش اقتدارات نفسانی مشارکت کنند، اما در بخش اقتدارات حقی محدودند. این تمایز، چون تفاوت میان زمین و آسمان، حوزه‌ها را به‌عنوان کانون اقتدارات الهی متمایز می‌سازد.

حل مشکلات جامعه با حوزه‌های سه‌گانه

اگر علم دینی در سه بخش کلامی، نفسانی و حقی سازمان یابد، بخش عمده‌ای از مشکلات جامعه خودبه‌خود حل خواهد شد. این حوزه‌ها، چون فضای سبزی معنوی، جامعه را از نیاز به قوانین سخت بی‌نیاز می‌کنند.

نقد استفاده از قوانین سخت

استفاده از قوانین سخت، مانند احکام ارتداد، در علم دینی خطرناک است و باید با پرورش علمای ربانی جایگزین شود. این علما، چون چشمه‌های جوشان، جامعه را با هدایت نرم و معنوی به سوی کمال می‌برند.

آینده طب در پرتو قرآن کریم

در آینده، طب بدون نیاز به ابزارهای فیزیکی، مانند قیچی و سوزن، خواهد بود. این دیدگاه، ریشه در معارف قرآنی دارد که طب را به سوی معرفت و اقتدار نفسانی هدایت می‌کند. این تحول، چون انقلابی در علم، بشكاف و بدوز را به کناری خواهد نهاد.

علما به‌عنوان فضای سبز جامعه

علمای ربانی، مانند فضای سبز، جامعه را از نیاز به قوانین سخت بی‌نیاز می‌کنند. این علما، چون درختی تناور، با اقتدارات خود، جامعه را به سوی تعادل و کمال هدایت می‌کنند.

درنگ: علمای ربانی، با اقتدارات نفسانی و حقی، جامعه را به سوی کمال هدایت می‌کنند و از نیاز به قوانین سخت بی‌نیاز می‌سازند.

دیدن عالم به‌منزله دیدن حق

عالم ربانی، چون آیینه‌ای پاک، حق و پیامبر را در خود منعکس می‌کند. حدیث «من رآنی فقد رأی الحق» (هرکس مرا ببیند، حق را دیده است) به این مقام والا اشاره دارد. این عالم، از تلبس شیطان مصون است و چون نوری الهی، حقیقت را نمایان می‌سازد.

خطر توقف علم دینی

اگر علم دینی به سه بخش کلامی، نفسانی و حقی نرسد، از رده خارج خواهد شد و به آثار باستانی تبدیل می‌شود. این توقف، چون مرگ درختی تناور، حوزه‌ها را از نقش محوری خود محروم خواهد ساخت.

نقد نقش کنونی علم دینی

علم دینی در جامعه کنونی، مانند زمین‌هایی خارج از محدوده عمل می‌کند که فاقد تأثیرگذاری لازم است. این حاشیه‌نشینی، چون سایه‌ای سنگین، جایگاه حوزه‌ها را در جهان مدرن تضعیف کرده است.

نقد انتظار منفعلانه ظهور

انتظار منفعلانه برای ظهور امام زمان (عج)، چون بهانه‌ای برای تنبلی، مانع از تلاش فعال روحانیت است. روحانیت، چون سربازی آماده، باید کمر همت ببندد و وظایف خود را به انجام برساند.

پیشنهاد قانون اساسی برای حوزه‌ها

علم دینی نیاز به یک قانون اساسی دارد که سه بخش کلامی، نفسانی و حقی را به‌صورت منظم پیاده‌سازی کند. این قانون، چون نقشه‌ای دقیق، حوزه‌ها را به سوی تحقق وراثت انبیا هدایت خواهد کرد.

جذابیت حوزه‌های سه‌گانه

اگر علم دینی سه‌گانه شود، از سراسر جهان طلاب به سوی آن سرازیر خواهند شد. این حوزه‌ها، چون چشمه‌ای جوشان، اقتدار دینی را احیا خواهند کرد و جهان را به سوی دین حقیقی جذب خواهند نمود.

نقد لفاظی در علم دینی

سال‌ها لفاظی و حرافی، شغل علم دینی نیست. طلاب، چون مسافرانی در مسیر کمال، باید به سوی اقتدارات وجودی حرکت کنند و از توقف در علوم کلامی بپرهیزند.

نقد انحصار علم در علما

در گذشته، علم به علما محدود بود، اما امروز، همه اقشار، از کودکان تا بزرگسالان، به علم دسترسی دارند. این دموکراسی علم، چون جریانی فراگیر، علم دینی را به چالش می‌کشد تا جایگاه منحصربه‌فرد خود را با اقتدارات وجودی حفظ کند.

رزق حلال و اقتدار

رزق حلال، برای حلال‌خوران فراهم می‌شود، اما حرام‌خوران، حتی حلال را حرام می‌کنند. این اصل، چون آیینه‌ای، اهمیت تقوا در دستیابی به رزق حلال و تقویت اقتدار وجودی را نشان می‌دهد.

علم دینی و انقلاب

نه علم دینی بدون انقلاب و نه انقلاب بدون علم دینی می‌تواند حرکت کند. این دو، چون دو بال یک پرنده، لازم و ملزوم یکدیگرند و باید در هماهنگی کامل به سوی کمال پرواز کنند.

نقد دعوت کلامی صرف

دعوت به دین، تنها با کلام نیست. انبیا، با عمل و اقتدار وجودی، چون مشعلی فروزان، دین را به جهانیان عرضه کردند. علم دینی باید از کلام فراتر رود و با عمل، حقیقت را نمایان سازد.

نقد تفسیر نادرست آیات

برخی با تفسیر نادرست آیاتی مانند «ید بیضا»، معنای حقیقی آن (دست سفید و نورانی) را درک نمی‌کنند. «ید بیضا»، چون نوری الهی، به اقتدار معنوی و الهی اشاره دارد، نه صرفاً یک دست سفید.

علم دینی به‌عنوان مرجع شفافیت

حوزه‌های سه‌گانه، می‌توانند بیماران لاعلاج و مدعیان اقتدار را شفاف و هدایت کنند. این حوزه‌ها، چون بیمارستانی معنوی، قادرند چالش‌های وجودی جامعه را حل کنند.

نیاز جهان به دین حقیقی

اگر علم دینی سه‌گانه شود، جهان به دین حقیقی محتاج خواهد شد. این دین، چون چشمه‌ای زلال، جهان را سیراب خواهد کرد و جایگاه محوری خود را در جهان مدرن باز خواهد یافت.

نقد بی‌تأثیری علم دینی

اگر علم دینی اعتصاب کند، جهان تأثیری نمی‌بیند، اما اعتصاب قصاب‌ها و نانواها فاجعه ایجاد می‌کند. این نقد، چون زنگ خطری، به ضرورت احیای نقش محوری علم دینی در جامعه اشاره دارد.

درنگ: علم دینی باید با پرورش اقتدارات نفسانی و حقی، نقش محوری خود را در جهان مدرن باز یابد و از حاشیه‌نشینی رهایی یابد.

جمع‌بندی بخش پنجم

علم دینی، با توقف در بخش کلامی، از پرورش اقتدارات نفسانی و حقی بازمانده است. پیشنهاد ساختار سه‌گانه، چون نقشه‌ای برای احیای حوزه‌ها، راه را برای تحقق وراثت انبیا هموار می‌سازد. این بخش، با نقد وضعیت کنونی و ارائه راهکارهای عملی، به ضرورت تحول در علم دینی تأکید دارد.

نتیجه‌گیری نهایی

این نوشتار، با تبیین مراتب رشد و اقتدار انسانی در حکمت اسلامی، به کاوش در ظرفیت‌های بی‌کران انسان در ساحت‌های آگاهی و قدرت پرداخت. انسان، به‌سان رودی جاری، از ایستایی به دور است و می‌تواند در دنیا و آخرت، مراتب کمال را بپیماید. علم، به‌عنوان چشمه‌ای جوشان، و معرفت، به‌عنوان نوری الهی، انسان را به سوی اقتدارات نفسانی و حقی هدایت می‌کنند. حوزه‌های علمیه، به‌عنوان ورثه انبیا، باید با ساختار سه‌گانه کلامی، نفسانی و حقی، این ظرفیت‌ها را به فعلیت برسانند. نقد توقف در علوم کلامی و پیشنهاد میدان رقابت با مدعیان اقتدارات نفسانی، راه را برای احیای جایگاه حوزه‌ها هموار می‌سازد. این اثر، با دعوت به تحول در علم دینی و پرورش علمای ربانی، جامعه را به سوی فضای سبزی معنوی هدایت می‌کند که در آن، نیاز به قوانین سخت از میان می‌رود و حقیقت دین، چون نوری فراگیر، جهان را روشن می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی