در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1187

متن درس

 

فلسفه وجود و تشخص نفس در حکمت اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۱۸۷)

بخش نخست: نقد استدلال‌های تجرد نفس در حکمت اسلامی

مقدمه

بحث تجرد نفس ناطقه، یکی از بنیادین‌ترین مسائل در فلسفه اسلامی، به دلیل پیوند عمیق آن با وجودشناسی و معرفت‌شناسی، از جایگاهی والا در میان مباحث فلسفی برخوردار است. این موضوع، که به رابطه میان ماده و مجرد، علم و ماده، و چگونگی ادراک نفس می‌پردازد، نیازمند استدلال‌هایی دقیق، برهانی و همگام با دستاوردهای علمی نوین است. در این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به بررسی و نقد استدلال‌های سنتی، به‌ویژه استدلال‌های ارائه‌شده در «اصول فلسفه و روش رئالیسم»، پرداخته می‌شود. هدف، تبیین ضرورت رویکردی علمی و منطقی در اثبات تجرد نفس و بازنگری استدلال‌های سنتی در پرتو پیشرفت‌های علمی معاصر است. این بررسی، با نگاهی انتقادی، به تحلیل استدلال‌هایی می‌پردازد که به دلیل اتکا به مبادی اقناعی و عرفی، در برابر نقدهای مدرن ناکافی به نظر می‌رسند، و بر لزوم تولید علم نوین در حوزه‌های علمی تأکید دارد.

اهمیت علمی بحث تجرد نفس

بحث تجرد نفس ناطقه، به مثابه گوهری در تاج فلسفه اسلامی، بحثی است که نه‌تنها از منظر وجودشناختی، بلکه از حیث معرفت‌شناختی نیز اهمیتی بسزا دارد. اثبات تجرد نفس، نیازمند بهره‌گیری از ابزارهای علمی گوناگون، از علوم تجربی گرفته تا روان‌شناختی و فلسفی است، تا بتوان با برهان‌هایی استوار، این مفهوم را در برابر دیدگان حقیقت‌جویان به نمایش گذاشت. این بحث، برخلاف گفت‌وگوهای عرفی و عامیانه، نیازمند دقتی علمی است که بتواند در برابر پرسش‌های دانشمندان مادی‌گرا پاسخ‌گو باشد.

درنگ: تجرد نفس ناطقه، به مثابه پلی میان ماده و معنا، نیازمند استدلال‌هایی است که با ابزارهای علمی و منطقی، از مرزهای گفتمان عرفی فراتر روند و در برابر نقدهای مدرن استوار بمانند.

نقد استدلال‌های سنتی و ضرورت بازنگری

استاد فرزانه قدس‌سره در درس‌گفتارهای خویش، با نگاهی نقادانه به استدلال‌های سنتی، به‌ویژه استدلال‌های ارائه‌شده در «اصول فلسفه و روش رئالیسم»، می‌نگرند. این استدلال‌ها، که غالباً اقناعی و عرفی‌اند، در برابر پرسش‌های دانشمندان مادی‌گرا، که به دنبال برهان‌های علمی‌اند، از استحکام کافی برخوردار نیستند. به عنوان نمونه، استدلال مشهور به «انطباع کبیر در صغیر»، که ریشه در آرای فلاسفه پیشین چون ابن‌سینا دارد، مدعی است که عالم پهناور، با همه گستردگی و شکوهش، نمی‌تواند در پارچه‌ای ناچیز از ماده عصبی، یعنی مغز انسان، گنجانده شود. این استدلال، هرچند در روزگار پیشین، که علم هنوز در گهواره بود، پذیرفتنی می‌نمود، در جهان امروز، که فناوری‌های نوین چون دیسک‌های فشرده و ابزارهای جهت‌یاب، حجم عظیمی از اطلاعات را در ابزاری کوچک جای داده‌اند، دیگر نمی‌تواند چون گذشته اقناع‌کننده باشد.

استاد فرزانه قدس‌سره با تمثیلی از سی‌دی و دیسکت، نشان می‌دهند که ماده، بی‌آنکه نیازی به روح قدسی داشته باشد، قادر است اطلاعات عظیمی را در خود جای دهد. این تمثیل، چون آینه‌ای روشن، نشان‌دهنده توانایی ماده در ادراک و ذخیره اطلاعات است و استدلال انطباع کبیر در صغیر را به چالش می‌کشد. ایشان تأکید دارند که توصیف مغز به‌عنوان «پارچه‌ای ناچیز عصبنی» ساده‌انگارانه است و نمی‌تواند در برابر پرسش‌های علمی معاصر پاسخ‌گو باشد. فناوری‌های نوین، مانند موبایل‌های مجهز به جهت‌یاب، که نقشه‌ای از جهان را در خود جای داده‌اند، نشان‌دهنده ظرفیت عظیم ماده‌اند و ضرورت بازنگری در استدلال‌های سنتی را آشکار می‌سازند.

درنگ: پیشرفت‌های فناوری، چون سی‌دی و موبایل، نشان‌دهنده توانایی ماده در ذخیره اطلاعات عظیم است و استدلال انطباع کبیر در صغیر را، که روزگاری چون ستاره‌ای در آسمان فلسفه می‌درخشید، به چالش می‌کشد.

ثمرات وجودشناختی و معرفت‌شناختی تجرد نفس

بحث تجرد نفس، چون درختی تناور، ثمراتی عظیم در حوزه‌های وجودشناسی و معرفت‌شناسی به بار می‌آورد. این بحث، نه‌تنها جایگاه انسان را در پهنه هستی روشن می‌سازد، بلکه رابطه او با خالق را نیز در پرتوی حکمت الهی تبیین می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که اثبات تجرد نفس، نیازمند برهان‌هایی است که از مرزهای گفتمان عرفی فراتر روند و با ابزارهای علمی، در برابر نقدهای مادی‌گرایان استوار بمانند.

نقد ساده‌انگاری در استدلال‌های سنتی

استدلال‌های اقناعی، که در آثار برخی عالمان دینی، چون «اصول فلسفه و روش رئالیسم» به کار رفته‌اند، به دلیل ساده‌انگاری، از قدرت لازم برای اثبات تجرد نفس برخوردار نیستند. این استدلال‌ها، که غالباً بر مبادی عرفی و غیرعلمی استوارند، در برابر دانشمندان مادی‌گرا، که به دنبال برهان‌های منطقی و تجربی‌اند، از اقتدار کافی برخوردار نیستند. استاد فرزانه قدس‌سره، با اشاره به این ضعف، بر ضرورت تولید علم نوین در حوزه‌های علمی تأکید دارند تا بتوان در برابر چالش‌های معاصر پاسخ‌گو بود.

مثال توحید مفضل و پاسخ حکیمانه

در روایتی از توحید مفضل، ابن ابی‌العوجا از مفضل پرسید که آیا خداوند می‌تواند جهان را در تخم‌مرغی جای دهد، بی‌آنکه جهان کوچک یا تخم‌مرغ بزرگ شود؟ مفضل، که در برابر این پرسش درنگ کرد، نزد امام صادق علیه‌السلام رفت و پاسخ شنید که خداوند، عالم را در عدسی چشم، که از تخم‌مرغ نیز کوچک‌تر است، جای داده است. این پاسخ، چون گوهری درخشان، نشان‌دهنده ظرفیت عظیم مخلوقات کوچک در برابر عظمت الهی است. اما ابن ابی‌العوجا، به دلیل جهل، این پاسخ را انعکاسی واقعی پنداشت و از فهم حکمت آن بازماند.

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که انعکاس در چشم، نه واقعیتی ماندگار، بلکه جرقه‌ای زودگذر است که به نفس بازمی‌گردد. این انعکاس، پرسشی بنیادین را پیش می‌کشد: آیا نفس، مجرد است یا مادی؟ این پرسش، چون دری گشوده به سوی حکمت، نیازمند بررسی دقیق است تا چیستی نفس و رابطه آن با ادراک روشن گردد.

درنگ: انعکاس عالم در عدسی چشم، چون جرقه‌ای زودگذر، نه واقعیتی ماندگار، بلکه نشانه‌ای از ظرفیت عظیم نفس در ادراک است که چیستی مجرد یا مادی آن را به پرسشی بنیادین بدل می‌سازد.

نقد نظریه‌های انطباع و اخراج

فلاسفه پیشین، در باب ادراک، به دو نظریه انطباع (ورود تصویر به چشم) و اخراج (خروج شعاع از چشم) قائل بودند. اما استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی نقادانه، هر دو نظریه را ناکافی می‌دانند و بر پیچیدگی ادراک تأکید دارند. ایشان، با تمثیلی از دوربین، که بر اساس سازوکار چشم ساخته شده، نشان می‌دهند که انعکاس، نه واقعیتی ماندگار، بلکه جرقه‌ای است که در ظرف نفس ادراک می‌شود.

کیفیت در برابر کمیت

استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی از فلفل، که با وجود کوچکی، تیز و قدرتمند است، نشان می‌دهند که کوچک بودن مغز در کمیت، مانع بزرگی آن در کیفیت نیست. این تشبیه، چون آینه‌ای روشن، ظرفیت عظیم مغز را در ادراک، با وجود کوچکی ظاهری‌اش، به نمایش می‌گذارد. ایشان تأکید دارند که کیفیت نفس، می‌تواند از کمیت عالم پیشی گیرد، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: وَلَقَدْ سَخَّرْنَا لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ (هر آنچه در آسمان‌ها و زمین است، برای شما مسخر کرده‌ایم).

نقد دوقطبی‌سازی ماده و علم

استدلال سنتی که ماده را متغیر و علم را ثابت می‌داند، مورد نقد استاد فرزانه قدس‌سره قرار می‌گیرد. ایشان، با استناد به آیه شریفه كُلُّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (هر روز او در کاری است)، تأکید دارند که در عالم هستی، چیزی به نام ثابت یا ساکن وجود ندارد؛ همه‌چیز، از ماده تا علم، در پویایی و تغییر است. این دیدگاه، با حرکت جوهری ملاصدرا همخوانی دارد و نشان می‌دهد که ماده و علم، هر دو در مراتب وجود، پویا و متغیرند، اما نوع تغییرشان متفاوت است.

درنگ: آیه كُلُّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ، چون چراغی روشنگر، پویایی عالم را نشان می‌دهد و دوقطبی‌سازی ماده و علم را به چالش می‌کشد، زیرا همه‌چیز در مراتب وجود متغیر است.

مثال سنگ و سبزی

استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی از سنگ و سبزی، که هر دو متغیرند اما نوع تغییرشان متفاوت است، نشان می‌دهند که پویایی در همه موجودات، حتی اشیای به‌ظاهر ساکن، جاری است. سنگ، هرچند به ظاهر ثابت می‌نماید، در گذر زمان کهنه می‌شود و سبزی، در چند روز فاسد می‌گردد. این تفاوت در سرعت و نوع تغییر، نشان‌دهنده تنوع در مراتب پویایی است.

نقد تصور ثوابت و سیارات

فلاسفه پیشین، کواکب را به ثوابت و سیارات تقسیم می‌کردند، اما استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که همه کواکب متحرک‌اند و چیزی به نام ثابت در عالم نیست. این نقد، خطای تصور سکون در برخی موجودات را آشکار می‌سازد و پویایی عالم را، که در آیه كُلُّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ متجلی است، تأیید می‌کند.

مثال حرکت گاری و موشک

گاری و موشک، هر دو متحرک‌اند، اما نوع حرکتشان متفاوت است. گاری، چون کاروانی کندرو، در مسیری آرام گام برمی‌دارد، حال آنکه موشک، چون شهابی تیزرو، در لحظه‌ای به مقصد می‌رسد. این تمثیل، تنوع در حرکت و نفی سکون در عالم را نشان می‌دهد.

نقد ثبات علم و قواعد

استاد فرزانه قدس‌سره، با مثالی از حافظ قرآن، که اگر آیات را تکرار نکند، آن‌ها را فراموش می‌کند، نشان می‌دهند که علم، برخلاف تصور سنتی، ثابت نیست. علم، چون رودی جاری، در ذهن عالم پویاست و بدون تمرین، به فراموشی می‌گراید. ایشان، با اشاره به شیخ انصاری، که پس از تعطیلی درس، مطالب را فراموش می‌کرد، بر متغیر بودن علم تأکید دارند.

پرسش از مکان علم

پرسشی بنیادین که استاد فرزانه قدس‌سره مطرح می‌کنند، این است: علم، مانند قاعده «دو دو تا چهار تا»، کجاست؟ آیا در ذهن عالم است یا مستقل از آن؟ این پرسش، چون کلیدی به سوی معرفت، چیستی علم و جایگاه آن را در فلسفه ادراک به چالش می‌کشد.

درنگ: علم، چون رودی جاری در ذهن عالم، متغیر است و بدون تمرین، به فراموشی می‌گراید؛ این پویایی، تصور سنتی ثبات علم را به چالش می‌کشد.

نقد ثبات قرآن کریم

قرآن کریم، در ذهن حافظ، متغیر است و با عدم تکرار، به فراموشی می‌گراید. استاد فرزانه قدس‌سره، با مثالی از امام جماعت، که در نمازهای غیرمعمول، مانند عید یا میت، دچار خطا می‌شود، نشان می‌دهند که علم دینی نیز پویاست و به تمرین وابسته است.

نقد تجرد نفس ناطقه

اگر علم متغیر باشد، استدلال به ثبات علم برای اثبات تجرد نفس ناطقه ناکافی است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که علم، مانند قاعده «دو دو تا چهار تا»، در نفس ناطقه نیست، بلکه به ذهن عالم وابسته است. از این‌رو، نمی‌توان از ثبات علم برای اثبات تجرد نفس استدلال کرد.

لزوم تولید علم نوین

استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی از نانوایی که نان می‌پزد و سوپرمارکتی که تنها می‌فروشد، بر ضرورت تولید علم نوین در حوزه‌های علمی تأکید دارند. علم دینی، اگر به تکرار سخنان پیشینیان بسنده کند، از پاسخ‌گویی به نیازهای معاصر بازمی‌ماند و در برابر رسانه‌های مدرن، که چون رودی خروشان، افکار را به سوی خویش می‌کشند، ناکارآمد می‌گردد.

درنگ: علم دینی، چون نانی تازه، باید در حوزه‌ها تولید شود تا در برابر چالش‌های معاصر و رسانه‌های مدرن، پاسخ‌گو و کارآمد بماند.

برتری حقیقت بر نمایش

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که اولیای خدا و علمای ربانی، به دلیل حقیقت‌گویی، بر رسانه‌های نمایشی، که چون فیلمی زودگذرند، برتری دارند. حقیقت، چون گوهری ماندگار، هرگز جای خود را به نمایش نمی‌دهد، اما اگر علم دینی تولید نشود، رسانه‌های مدرن، با جذابیتی فریبنده، پیشی می‌گیرند.

مثال تاریخی و درس‌های عبرت‌آموز

استاد فرزانه قدس‌سره، با اشاره به داستان یکی از رجال سیاسی که به دلیل زیرکی و سواد، مورد احتیاط قرار گرفت، نشان می‌دهند که مسائل علمی را نباید دست‌کم گرفت. این رجل سیاسی، که در فقه، فلسفه و ادبیات تبحر داشت، در فتوایی درباره روزه لشکر، به دلیل بی‌اعتمادی، مورد سوءظن قرار گرفت. این داستان، چون آینه‌ای، نشان‌دهنده اهمیت دقت در مسائل علمی و تأثیر بی‌اعتمادی بر پذیرش استدلال‌هاست.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با نگاهی نقادانه به استدلال‌های سنتی تجرد نفس، نشان داد که این استدلال‌ها، به دلیل اتکا به مبادی اقناعی و عرفی، در برابر نقدهای مدرن ناکافی‌اند. استدلال انطباع کبیر در صغیر، که روزگاری چون ستاره‌ای درخشان بود، در پرتو فناوری‌های نوین رنگ باخته است. علم و ماده، هر دو در پویایی‌اند و آیه كُلُّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ این حقیقت را روشن می‌سازد. علم دینی، برای پاسخ‌گویی به نیازهای معاصر، باید چون رودی خروشان، نو و پویا باشد.

بخش دوم: تعینات و تشخص نفس در نظام هستی

مقدمه

بحث تعینات و تشخص نفس در نظام هستی، چون گوهری در تاج فلسفه اسلامی، از جایگاهی والا برخوردار است. این موضوع، که به چیستی وجود، مراتب آن، و رابطه میان فردیت و کلیت در نظام خلقت می‌پردازد، نیازمند نگاهی عمیق، دقیق و همگام با معارف قرآنی و دستاوردهای علمی است. درس‌گفتار شماره ۱۱۸۷ استاد فرزانه قدس‌سره، ارائه‌شده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۹، با رویکردی انتقادی و نوآورانه، به بازسازی مفاهیم سنتی فلسفه اسلامی در پرتو وحدت وجود و تشخصات فردی می‌پردازد. این گفتار، با نقد تقسیم‌بندی‌های کلاسیک، مانند مفهوم نوع و ماهیت، و تأکید بر پویایی و لایتناهی بودن تعینات وجودی، پلی میان فلسفه، عرفان و معرفت دینی می‌سازد. در این بخش، محتوای درس‌گفتار با تمامی جزئیات، در قالبی علمی و دانشگاهی، با زبانی فصیح و متین، بازنویسی شده و تحلیل‌های تفصیلی به‌صورت یکپارچه در متن ادغام گردیده است.

تعینات و تشخص در نظام هستی

نظام هستی، چون دریایی بی‌کران، مملو از تعینات و تشخصاتی است که هر ذره از موجودات، از جماد تا انسان، را به صورتی منحصربه‌فرد متمایز می‌سازد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که چیدمان ذرات و موجودات، با تعینات گوناگون، آثاری متنوع و لایتناهی به بار می‌آورد. هر ذره، چون ستاره‌ای در آسمان وجود، دارای تشخصی خاص است که صفات و آثار آن از دیگر ذرات متمایز است. این دیدگاه، که ریشه در مفهوم وحدت وجود دارد، بر پویایی و تنوع مراتب وجودی تأکید می‌کند و از کلی‌نگری‌های سنتی، که موجودات را در قالب‌های ثابت مانند جماد، نبات، حیوان و انسان محصور می‌کنند، فاصله می‌گیرد.

برای تبیین این مفهوم، استاد تمثیلی از حرکت از قم به تهران ارائه می‌دهند. این مسیر، که به‌ظاهر با کیلومترها و مناطق محدود توصیف می‌شود، در حقیقت مملو از تشخصات ذره‌به‌ذره است که هر یک با جاده، منطقه و محیط رابطه‌ای منحصربه‌فرد دارند. این تشخصات، چون نغمه‌هایی در سمفونی هستی، در کلیات ذهنی ما گم می‌شوند، اما در واقعیت، هر ذره هویتی مستقل و متمایز دارد. این دیدگاه، از منظر معرفت‌شناختی، نیازمند نگاهی دقیق‌تر به اجزای هستی است که فراتر از ابزارهای ادراکی محدود، مانند نقشه‌ها و تصاویر هوایی، عمل می‌کند.

درنگ: نظام هستی، چون دریایی مواج از تعینات، هر ذره را با تشخصی منحصربه‌فرد متمایز می‌سازد که از کلیات ذهنی فراتر می‌رود و نیازمند معرفتی عمیق برای درک آن است.

محدودیت شناخت کلی از صفات

شناخت بشر از اسما و صفات موجودات، چون نوری محدود در برابر آفتاب بی‌کران هستی، تنها به بخشی از حقیقت دسترسی دارد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که انسان، به دلیل محدودیت‌های ادراکی، تنها قادر به درک بخشی از صفات الهی است که در موجودات متجلی شده‌اند. این دیدگاه، که با عرفان نظری همخوانی دارد، بر لایتناهی بودن صفات الهی و ناکافی بودن ابزارهای معرفتی بشری تأکید می‌کند. حتی ابزارهای پیشرفته، مانند تصاویر هوایی، که بصیرتی فراتر از ذهن عادی ارائه می‌دهند، نمی‌توانند تمام تشخصات و تعینات را به نمایش بگذارند. این محدودیت، چون سایه‌ای بر آینه معرفت، ضرورت رویکردی عمیق‌تر، مبتنی بر شهود و معرفت عارفانه، را آشکار می‌سازد.

نقد تقسیم‌بندی‌های سنتی

تقسیم‌بندی سنتی موجودات به جماد، نبات، حیوان و انسان، که در فلسفه کلاسیک ریشه دارد، از منظر استاد فرزانه قدس‌سره ناکافی است. این تقسیم‌بندی‌ها، که به کلیات محدود و ثابت وابسته‌اند، نمی‌توانند لایتناهی بودن تشخصات وجودی را نشان دهند. استاد، با نقدی ریشه‌دار در فلسفه ملاصدرا، بر اصالت تشخص فردی تأکید دارند و مفهوم نوع را، که بر ماهیت و جنس و فصل استوار است، رد می‌کنند. به عنوان مثال، ملائکه، مانند جبرئیل و میکائیل، نه به‌عنوان کلیات، بلکه به‌عنوان افراد متشخص شناخته می‌شوند. این دیدگاه، چون نسیمی تازه، دوگانه‌انگاری نوع و فرد را به چالش می‌کشد و بر وحدت وجودی تأکید می‌کند که در آن هر موجود، چون گوهری یگانه، هویتی مستقل دارد.

درنگ: تقسیم‌بندی‌های سنتی جماد، نبات، حیوان و انسان، چون قفس‌هایی تنگ، نمی‌توانند لایتناهی بودن تشخصات وجودی را دربرگیرند و نیازمند بازنگری در پرتو وحدت وجودند.

شناخت الفبا و ساخت معنا

استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی از الفبا، بر اهمیت شناخت دقیق اجزا و تعینات تأکید دارند. همان‌گونه که شناخت حروف و جایگاه آن‌ها (اول، وسط، آخر) امکان ساخت کلمات، جملات و کتاب‌ها را فراهم می‌کند، شناخت دقیق تشخصات و صفات موجودات، توانایی شناخت و حتی ساخت موجودات را به انسان می‌بخشد. این تمثیل، چون پلی میان زبان‌شناسی و فلسفه، نشان‌دهنده اهمیت تحلیل اجزای هستی در خلق معنا و علم است. اگر انسان به این الفبای وجودی دست یابد، می‌تواند، چون معماری حکیم، نظام خلقت را بازآفرینی کند.

قانون واحد در نظام هستی

نظام هستی، چون رودی یکپارچه، تحت قانونی واحد جریان دارد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که تمام موجودات، از مادیات تا مجردات، از نباتات تا انسان، تحت ضابطه‌ای واحد حرکت می‌کنند. این قانون، که ریشه در وحدت وجود دارد، مبنای شناخت و بازآفرینی موجودات است. با شناخت دقیق این قانون و تعینات آن، انسان می‌تواند نه‌تنها موجودات را بشناسد، بلکه آن‌ها را بازسازی کند. این دیدگاه، که با پیشرفت‌های زیست‌فناوری و مهندسی ژنتیک همخوانی دارد، توانایی بشر در تقلید از نظام خلقت را تحت یک قانون وجودی ممکن می‌داند.

درنگ: نظام هستی، چون رودی یکپارچه، تحت قانونی واحد جریان دارد که شناخت آن، توانایی شناخت و بازآفرینی موجودات را به انسان عطا می‌کند.

تفاوت در شعور موجودات

شعور، چون نوری متجلی در مراتب وجود، در نباتات، حیوانات و انسان‌ها یکسان نیست. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این تفاوت، نتیجه تعینات و چیدمان‌های خاص هر موجود است. نبات، حیوان و انسان، هر یک در مرتبه‌ای از شعور قرار دارند که از تشخصات ویژه آن‌ها ناشی می‌شود. این دیدگاه، که ریشه در فلسفه اسلامی دارد، بر تنوع مراتب وجودی تأکید می‌کند و نشان می‌دهد که شعور، چون شاخه‌ای از درخت وجود، در هر موجود به شکلی متفاوت شکوفا می‌شود.

نفی مفهوم نوع و تأکید بر فردیت

استاد فرزانه قدس‌سره، با نقدی بر فلسفه ارسطویی و ابن‌سینایی، مفهوم نوع را رد می‌کنند و بر اصالت تشخص فردی تأکید دارند. ایشان، با تمثیلی از ملائکه، مانند جبرئیل و میکائیل، نشان می‌دهند که هر موجود، حتی در مراتب مجرد، به‌صورت فردی متشخص است، نه کلی. این دیدگاه، که انسان را نیز به‌عنوان فردی متشخص می‌بیند، از کلی‌نگری‌های سنتی فاصله می‌گیرد و بر تفاوت‌های وجودی میان افراد تأکید می‌کند. هر انسان، چون نموداری منحصربه‌فرد، دارای رشدهای ذهنی، نفسی و عقلی متفاوتی است که نمی‌توان آن را به الگویی کلی فروکاست.

تفاوت در صفات مواد

حتی در مواد مشابه، مانند طلا و نقره، صفات و تعینات متفاوت‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره، با این تمثیل، نشان می‌دهند که تفاوت‌های ذاتی، نتیجه غلبه‌های خاص در چیدمان ذرات است. این دیدگاه، که به پیچیدگی صفات مادی اشاره دارد، مفهوم نوع را به چالش می‌کشد و بر لایتناهی بودن تعینات تأکید می‌کند. طلا و نقره، هرچند به‌ظاهر مشابه‌اند، در عیار و صفات، چون دو شاخه از یک درخت، از یکدیگر متمایزند.

درنگ: صفات مواد، چون طلا و نقره، با تفاوت‌های ذاتی، نشان‌دهنده لایتناهی بودن تعینات و ناکافی بودن مفهوم نوع در تبیین حقیقت وجود است.

مراتب لایتناهی در خلقت

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آیه شریفه خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا (نوح: ۱۴، شما را به‌صورت مراتب آفریده است)، بر وجود مراتب لایتناهی در خلقت تأکید دارند. این آیه، چون چراغی روشنگر، تنوع و پویایی مراتب وجودی را نشان می‌دهد. هر موجود، در مسیری از تحول و تکامل، دارای کف‌ها و مراتبی است که از دیگر موجودات متمایز است. این دیدگاه، با مفهوم حرکت جوهری ملاصدرا همخوانی دارد و بر ناکافی بودن کلیات در تبیین حقیقت هستی تأکید می‌کند.

محدودیت‌های علوم تجربی در برابر معرفت عارفانه

علوم تجربی، هرچند با ابزارهای دقیق خود، بخشی از حقیقت را آشکار می‌کنند، در برابر معرفت عارفانه، چون نوری کم‌فروغ در برابر آفتاب‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که عارف، با شهود و روویت، تمام ذرات موجودات را می‌بیند، در حالی که علوم تجربی به آزمایش‌های محدود وابسته‌اند. این دیدگاه، که ریشه در عرفان اسلامی دارد، معرفت را به‌عنوان شناختی عمیق و رهایی‌بخش معرفی می‌کند که فراتر از ابزارهای مادی عمل می‌کند.

درنگ: معرفت عارفانه، چون گوهری درخشان، فراتر از علوم تجربی، ذرات وجود را با شهود می‌بیند و به عمق حقیقت نفوذ می‌کند.

تمایز علم و معرفت

استاد فرزانه قدس‌سره، با تمایزی عمیق، علم را به صفات و معرفت را به شناخت وجودی تعریف می‌کنند. علم، چون پوسته‌ای ظاهری، ممکن است به تکبر و گمراهی منجر شود، اما معرفت، چون جانی پاک، انسان را از گناه بازمی‌دارد. این تمایز، که ریشه در عرفان اسلامی دارد، نشان می‌دهد که علم صوری، بدون معرفت، نمی‌تواند انسان را به کمال برساند. معرفت، چون کلیدی طلایی، درهای عصمت نسبی را می‌گشاید و انسان را به سوی حقیقت هدایت می‌کند.

وحدت علوم دینی و فلسفی

تقسیم‌بندی علوم به کلام، فلسفه و عرفان، از منظر استاد فرزانه قدس‌سره، چون پرده‌ای بر حقیقت، وحدت این علوم را پنهان می‌سازد. ایشان تأکید دارند که صانع در کلام، وجود در فلسفه، و حق در عرفان، چون انگور، عنب و اَذن، یک حقیقت واحدند که در قالب‌های زبانی متفاوت ظاهر می‌شوند. این دیدگاه، که با عرفان نظری و فلسفه ملاصدرا همخوانی دارد، بر ضرورت رفع دوگانه‌انگاری میان علوم دینی و فلسفی تأکید می‌کند.

درنگ: کلام، فلسفه و عرفان، چون نغمه‌هایی از یک سمفونی، حقیقت واحدی را در قالب‌های متفاوت بیان می‌کنند و نیازمند وحدتی معرفتی‌اند.

عارف و معرفت الهی

عارف، چون غواصی در دریای معرفت، بدون خفگی به مروارید شناخت می‌رسد. استاد فرزانه قدس‌سره، با این تمثیل، معرفت را به‌عنوان شناختی رهایی‌بخش معرفی می‌کنند که عارف را از گناه بازمی‌دارد. این معرفت، که با عصمت نسبی همراه است، در برابر علم صوری، چون نوری درخشان، انسان را به سوی کمال هدایت می‌کند. عارف، چون پرنده‌ای با بال‌های باز، تمام لایه‌های وجود را در یک لحظه می‌بیند و فراتر از زمان و مکان حرکت می‌کند.

نقش معرفت در آینده جهان

استاد فرزانه قدس‌سره پیش‌بینی می‌کنند که در آینده، معرفت، نه علم دینی یا تجربی، نقش اصلی در اداره جهان خواهد داشت. علم، چه دینی و چه تجربی، به دلیل گرایش به اختلاف و استثمار، نمی‌تواند مشکلات بشری را حل کند. معرفت، چون جانی پاک، از ظلم و استثمار مبراست و راه‌حلی انسانی و اخلاقی برای اداره جهان ارائه می‌دهد. این دیدگاه، بر ضرورت پرورش معرفت به‌عنوان جایگزینی برای علم صوری تأکید می‌کند.

نقد علم شبه‌استعماری

علم، به دلیل گرایش به حرص و استثمار، مورد نقد استاد فرزانه قدس‌سره قرار می‌گیرد. ایشان تأکید دارند که علم، چه تجربی و چه دینی، ممکن است به ذبح بشر منجر شود، اما معرفت، چون آبی زلال، ظلم و استثمار را از میان می‌برد. این نقد، که به تأثیرات منفی علم مدرن اشاره دارد، معرفت را به‌عنوان راه‌حلی برای مشکلات بشری معرفی می‌کند.

درنگ: علم، چون ابزاری دو لبه، ممکن است به استثمار منجر شود، اما معرفت، چون آبی زلال، انسان را از ظلم رهایی می‌بخشد.

معرفت ائمه معصومین علیهم‌السلام

استاد فرزانه قدس‌سره، با اشاره به سیره ائمه معصومین علیهم‌السلام، معرفت آن‌ها را الگویی برای رفع مشکلات بشری معرفی می‌کنند. ائمه، چون مشعل‌هایی فروزان، با رفتار و سیره خود، راهنمای بشر در مسیر حقیقت‌اند. معرفت آن‌ها، که از ظلم و ناسپاسی مبراست، نمونه‌ای کامل از عصمت نسبی است که انسان را به سوی کمال هدایت می‌کند.

نقد عام‌نگری در علم دینی

استاد فرزانه قدس‌سره، با نقدی بر عام‌نگری در علم دینی، بر ضرورت کیفیت در برابر کمیت تأکید دارند. ایشان، با تمثیلی از تولید انبوه، نشان می‌دهند که یک عالم با معرفت، چون گوهری یگانه، برای یک جهان کافی است. این دیدگاه، بر تربیت عالمانی با معرفت عمیق به‌جای تولید انبوه تأکید می‌کند و از سطحی‌نگری در علم دینی انتقاد دارد.

معرفت و عصمت

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به مفهوم مخلصین در قرآن کریم، تأکید دارند که مخلص حقیقی، که به معرفت دست یافته، از بازی شیطان در امان است. این دیدگاه، معرفت را به‌عنوان راه رهایی از خطر و عصمت نسبی معرفی می‌کند. مخلص، چون ستاره‌ای در آسمان حقیقت، از گناه مصون می‌ماند و به سوی کمال هدایت می‌شود.

درنگ: معرفت، چون سپری استوار، مخلص حقیقی را از بازی شیطان مصون می‌دارد و به عصمت نسبی رهنمون می‌سازد.

معرفت در زیارت

زیارت، بدون معرفت، چون گشت‌وگذاری بی‌ثمر است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که انسان باید ولی نعمت خود را بشناسد تا زیارت به تجربه‌ای معنوی بدل شود. این دیدگاه، زیارت را فرصتی برای شناخت عمیق وجودی معرفی می‌کند که با معرفت، چون گوهری درخشان، به کمال می‌رسد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با نگاهی عمیق به تعینات و تشخص نفس در نظام هستی، نشان داد که هر ذره، چون گوهری یگانه، دارای هویتی متمایز است. نقد تقسیم‌بندی‌های سنتی، مانند جماد، نبات، حیوان و انسان، و تأکید بر اصالت تشخص فردی، دیدگاه فلسفه اسلامی را در پرتو وحدت وجود بازسازی می‌کند. آیه شریفه خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا، چون مشعلی فروزان، پویایی مراتب خلقت را روشن می‌سازد. تمایز علم و معرفت، وحدت علوم دینی و فلسفی، و نقش معرفت در آینده جهان، از دیگر نکات برجسته این گفتار است که علم دینی را به سوی رویکردی عمیق‌تر و معرفت‌محور هدایت می‌کند.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، چون رودی زلال، درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره را در دو بخش به تصویر کشید. بخش نخست، با نقد استدلال‌های سنتی تجرد نفس، بر ناکافی بودن مفاهیم اقناعی و ضرورت بازنگری در پرتو علم مدرن تأکید کرد. بخش دوم، با تبیین تعینات و تشخص نفس، از کلی‌نگری‌های سنتی فاصله گرفت و بر لایتناهی بودن مراتب وجودی و اصالت فردیت تأکید نمود. آیات قرآن کریم، چون خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا و كُلُّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ، چون ستارگانی در آسمان معرفت، پویایی و تنوع هستی را روشن ساختند. معرفت، به‌عنوان گوهری درخشان، در برابر علم صوری، راه‌حلی برای مشکلات بشری ارائه داد و وحدت علوم دینی و فلسفی را چون نغمه‌ای واحد به نمایش گذاشت. این نوشتار، با حفظ تمامی جزئیات درس‌گفتارها، تلاش کرد تا فلسفه اسلامی را در قالبی علمی و دانشگاهی، چون درختی تناور، به بار نشاند.

با نظارت صادق خادمی