در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1195

متن درس





کتاب فلسفه نفس در قرآن کریم

فلسفه نفس در قرآن کریم: تأملی در تحقق معرفت و وجود

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۱۹۵)

مقدمه: نفس، جوهر وجود و معرفت در نظام خلقت

مفهوم نفس در قرآن کریم، چونان نگینی درخشان در تار و پود هستی، جلوه‌ای از وحدت وجودی و معرفت الهی را در مراتب گوناگون خلقت به نمایش می‌گذارد. این مفهوم، از ذات متعالی پروردگار تا فروترین مراتب وجود، یعنی جمادات، حضوری فراگیر دارد و به‌سان جریانی حیاتی، موجودات را به سوی معرفت و تحقق ربوبی رهنمون می‌سازد. در این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به کاوشی عمیق در چیستی نفس، نحوه تحقق آن در موجودات، و نقش آن به‌عنوان ظرف معرفت و تعینات الهی پرداخته می‌شود. این بررسی، با نگاهی فلسفی و الهیاتی، تلاش دارد تا معارف قرآنی را در قالبی علمی و منسجم ارائه دهد، تا چونان آیینه‌ای صاف، حقیقت نفس را در گستره خلقت بازتاب دهد.

بخش یکم: تحقق نفس در مراتب وجود

نفس، جوهر مشترک هستی

در نظام قرآنی، نفس به‌عنوان جوهر تحققی و جامع، در تمامی مراتب وجود، از ذات الهی تا انسان، ملک، جن، حیوان، نبات، و حتی جمادات، حضوری فعال دارد. این جوهر، چونان روحی جاری در کالبد خلقت، موجودات را به هم پیوند می‌دهد و ظرفی برای ادراک و معرفت الهی فراهم می‌آورد. قرآن کریم هیچ موجودی را فاقد این ظرف معرفت معرفی نمی‌کند، بلکه هر یک را به فراخور مرتبه وجودی‌اش، دارای درجاتی از آگاهی و شعور می‌داند.

درنگ: نفس، جوهر مشترک همه موجودات است که به‌عنوان ظرف معرفت و تحقق ربوبی، در مراتب گوناگون خلقت حضور دارد.

این دیدگاه، برخلاف تصور مادی‌گرایانه که جمادات را فاقد شعور می‌پندارد، بر وجود معرفت ذاتی در همه مخلوقات تأکید دارد. نفس، چونان نخی نامرئی، همه موجودات را در رشته‌ای واحد به هم متصل می‌سازد، اما در هر مرتبه، به رنگی متفاوت جلوه می‌کند.

تفاوت مراتب نفس

نفس در هر مرتبه از وجود، با ویژگی‌ها و ظرفیت‌های خاص خود متجلی می‌شود. در ذات الهی، نفس به کمال مطلق و بی‌نقصان است، در حالی که در انسان، به دلیل جمع‌بودگی و ظرفیت‌های ادراکی، توانایی رسیدن به مراتب عالی معرفت را دارد. جن، با آگاهی شهودی اما علم محدود، و ملک، با قدسیت و طهارت ذاتی، هر یک مرتبه‌ای خاص از نفس را نمایان می‌سازند. در حیوانات، نفس با غرایز و در جمادات با معرفت جبلی تجلی می‌یابد.

درنگ: تفاوت مراتب نفس در موجودات، نتیجه اختلاف در ظرفیت‌های ادراکی و وجودی آنهاست، از کمال مطلق الهی تا معرفت جبلی جمادات.

نفس الحق و اطلاق آن در قرآن کریم

قرآن کریم به صراحت عنوان «نفس» را به ذات الهی نسبت می‌دهد، چنان‌که در مفهوم «نفس الله» متجلی است. این اطلاق، نه تنها بدون اشکال است، بلکه نشان‌دهنده جوهر ذاتی و کمال مطلق الهی است که مبدأ همه تعینات وجودی به شمار می‌رود. نفس الهی، چونان سرچشمه‌ای بی‌پایان، فیض وجود را بر همه مخلوقات جاری می‌سازد و هر موجودی را به فراخور ظرفیتش، از این فیض بهره‌مند می‌کند.

درنگ: نفس الحق، به معنای جوهر متعالی الهی است که همه موجودات از فیض آن بهره‌مندند و در قرآن کریم به صراحت به خدا نسبت داده شده است.

پرسش از معنای «نفس الله»، چونان دری عمیق، ذهن فیلسوفان و عالمان الهیات را به خود مشغول داشته است. این مفهوم، فراتر از ادراک بشری، به ذاتی اشاره دارد که همه هستی از آن سرچشمه می‌گیرد و در عین حال، در مراتب گوناگون خلقت، به‌گونه‌ای متفاوت متجلی می‌شود.

بخش دوم: نفس در موجودات و محدودیت‌های زبانی

نفس در انسان، جن، ملک، و حیوان

قرآن کریم به صراحت از وجود نفس در انسان، جن، ملک، و حیوان سخن می‌گوید. این موجودات، به دلیل ظرفیت‌های ادراکی و وجودی، به‌عنوان دارندگان نفس، اماته (مردن) و احیاء (زنده شدن) معرفی شده‌اند. اما در مورد جمادات و نباتات، این عنوان به صراحت ذکر نشده است، نه به دلیل فقدان نفس، بلکه به سبب محدودیت‌های زبانی و فرهنگی زمان نزول قرآن کریم. در آن عصر، اطلاق نفس به سنگ یا نبات با استنکار مواجه می‌شد، اما محتوای معرفتی نفس در این موجودات، در آیات قرآنی به صورت ضمنی حضور دارد.

درنگ: محدودیت زبانی در اطلاق نفس به جمادات و نباتات، ناشی از شرایط فرهنگی زمان نزول است، اما حقیقت نفس در این موجودات در قرآن کریم تأیید شده است.

معنون نفس در اجسام

اگرچه عنوان صریح «نفس» به اجسام اطلاق نشده، حقیقت و جوهر نفس در آنها متحقق است. این تمایز میان عنوان (لفظ ظاهری) و معنون (جوهر باطنی)، چونان تفکیک میان صورت و روح، نشان‌دهنده عمق معارف قرآنی است. جمادات، هرچند در ظاهر فاقد شعور به نظر می‌آیند، دارای معرفتی جبلی‌اند که در تسبیح و سجده آنها متجلی می‌شود.

درنگ: حقیقت نفس در اجسام، اگرچه با عنوان صریح بیان نشده، به‌صورت معنون در معرفت جبلی آنها حضور دارد.

تفاوت مراتب نفس در انسان، جن، و ملک

نفس در انسان، چونان گوهری چندوجهی، دارای جمع‌بودگی است که او را به مراتب عالی معرفت رهنمون می‌سازد. در جن، نفس با هیبت و آگاهی شهودی همراه است، اما علم آن محدود است. ملک، با قدسیت و طهارت، مرتبه‌ای متعالی از نفس را به نمایش می‌گذارد. این تفاوت‌ها، چونان رنگ‌های گوناگون در یک تابلوی عظیم خلقت، هر یک جلوه‌ای از حقیقت نفس را نمایان می‌کنند.

به عنوان مثال، جن دارای آگاهی زیاد اما علم کم است، مانند کسی که حافظه‌ای قوی دارد اما از تحلیل و خلاقیت بی‌بهره است. انسان، با ظرفیت‌های اکتسابی و تحلیلی، توانایی تولید علم را دارد، در حالی که جن، به دلیل محدودیت در تحلیل، در مرتبه‌ای پایین‌تر قرار می‌گیرد.

درنگ: نفس در انسان با جمع‌بودگی، در جن با هیبت، و در ملک با قدسیت متجلی می‌شود، و این تفاوت‌ها نتیجه ظرفیت‌های ادراکی متفاوت است.

بخش سوم: نفس و تنفس در قرآن کریم

تنفس صبح و جوهر نفسانی

قرآن کریم در آیه‌ای شگفت‌انگیز، به تنفس صبح اشاره می‌کند:
وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ (تکویر: ۱۸).
ترجمه: «و سوگند به صبح چون دم زند.» این آیه، به صراحت از تنفس صبح سخن می‌گوید، که نشانه‌ای از وجود نفس در این پدیده طبیعی است. تنفس، چونان فعلی زنده، نیازمند فاعلی دارای نفس است. صبح، به‌عنوان موجودی با تشخص، دارای جوهر نفسانی است که از تعامل خورشید، ماه، و زمین پدید می‌آید.

درنگ: تنفس صبح در قرآن کریم، نشانه وجود نفس در این پدیده طبیعی است که از تعامل عوامل خلقت مانند خورشید و ماه سرچشمه می‌گیرد.

این دیدگاه، برخلاف تصور رایج که تنفس صبح را مجازی می‌پندارد، بر واقعیت معرفتی و وجودی آن تأکید دارد. صبح، چونان موجودی زنده، با تنفس خود، جلوه‌ای از حیات و آگاهی الهی را به نمایش می‌گذارد.

نقد برچسب مجاز به آیات

در گذشته، هر آنچه از فهم عالمان الهیات فراتر می‌رفت، با برچسب «مجاز» توجیه می‌شد. این رویکرد، چونان پرده‌ای بر حقیقت، مانع از کشف معارف عمیق قرآنی شده است. تنفس صبح، نه مجازی، بلکه واقعیتی است که به جوهر نفسانی این پدیده اشاره دارد.

درنگ: برچسب مجاز به آیاتی مانند تنفس صبح، نتیجه محدودیت‌های معرفتی است و مانع از فهم حقیقت معارف قرآنی شده است.

نفس الرحمان و فیض الهی

نفس الرحمان، چونان سرچشمه‌ای زلال، تشخص فعلی پروردگار است که همه موجودات از فیض آن پدید آمده‌اند. این مفهوم، در فلسفه اسلامی به‌عنوان فیض مستفیض شناخته می‌شود، که موجودات را از حیات و معرفت بهره‌مند می‌سازد. تنفس موجودات، جلوه‌ای از این فیض است که در مراتب گوناگون خلقت متجلی می‌شود.

درنگ: نفس الرحمان، مبدأ فیض الهی است که موجودات از آن حیات و معرفت می‌گیرند و تنفس آنها جلوه‌ای از این فیض است.

بخش چهارم: تسبیح و سجده در نظام خلقت

تفاوت تسبیح و سجده

در قرآن کریم، تسبیح به‌عنوان ستایش و تقدیس ذاتی، گستره‌ای وسیع‌تر از سجده دارد. سجده، به انقیاد کامل و عبادت تخصصی اشاره دارد و کمتر از تسبیح در آیات ذکر شده است. این تفاوت، چونان دو بال پرنده‌ای الهی، مراتب مختلف معرفت موجودات را به نمایش می‌گذارد.

درنگ: تسبیح، ستایش ذاتی و گسترده‌تر، و سجده، انقیاد تخصصی‌تر است که هر یک مرتبه‌ای از معرفت موجودات را نشان می‌دهد.

سجده موجودات

قرآن کریم در آیه‌ای روشن می‌فرماید:
وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا (رعد: ۱۵).
ترجمه: «و هر که در آسمان‌ها و زمین است، خواه‌ناخواه برای خدا سجده می‌کند.» این آیه، به سجده همه موجودات، اعم از دارای اختیار یا فاقد آن، اشاره دارد. طوع و کره، صفات نفس‌اند که نشان‌دهنده معرفت ذاتی و انقیاد موجودات به پروردگار است.

درنگ: سجده موجودات، نشانه معرفت ذاتی و انقیاد آنهاست که با صفات طوع و کره، جلوه‌ای از نفس آنها را نشان می‌دهد.

تسبیح افلاک و خلقت لیل و نهار

قرآن کریم در آیه‌ای دیگر می‌فرماید:
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ (انبیاء: ۳۳).
ترجمه: «و اوست که شب و روز و خورشید و ماه را آفرید؛ هر یک در مداری شناورند.» این آیه، به خلقت لیل و نهار و تسبیح افلاک اشاره دارد. تقدم لیل بر نهار و خورشید و ماه، نشان‌دهنده جایگاه ویژه لیل در نظام خلقت است که چونان پرده‌ای تاریک، زمینه‌ساز ظهور نور نهار است.

درنگ: تسبیح افلاک، نشانه حرکت هدفمند و معرفتی آنهاست، و تقدم لیل بر نهار، جایگاه ویژه آن را در نظام خلقت نشان می‌دهد.

تسبیح همگانی موجودات

قرآن کریم در آیه‌ای جامع می‌فرماید:
تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ ۚ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَٰكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ (اسراء: ۴۴).
ترجمه: «آسمان‌های هفت‌گانه و زمین و هر که در آنهاست برای او تسبیح می‌گویند، و هیچ چیز نیست مگر اینکه تسبیح‌گویان او را ستایش می‌کند، لیکن شما تسبیح آنها را درنمی‌یابید.» این آیه، بر تسبیح همگانی موجودات تأکید دارد و ناآگاهی انسان را نتیجه محدودیت ادراکی او می‌داند.

درنگ: تسبیح همگانی موجودات، نشانه معرفت ذاتی آنهاست، اما ناآگاهی انسان از این تسبیح، نتیجه محدودیت ادراکی اوست.

بخش پنجم: زمین، کیمیای کمال

زمین، رحم خلقت

زمین، چونان رحمی مهربان، بستری برای تکامل موجودات است. انسان، با قرار گرفتن بر این خاک، به مقام جمع‌بودگی و کمالات الهی دست می‌یابد. این خاک، چونان کیمیایی آسمانی، انسان را از ملک و جن متمایز ساخته و او را به مرتبه نبوت و امامت رهنمون می‌سازد.

درنگ: زمین، به‌عنوان رحم خلقت، انسان را به مقام جمع‌بودگی و کمالات الهی می‌رساند و کیمیای وجود اوست.

نقد تحقیر ناسوت

برخی دیدگاه‌های عرفانی، ناسوت و دنیا را پست و بی‌ارزش می‌دانند، در حالی که زمین، چونان اسم اعظم الهی، بستری برای تکامل معنوی است. این دیدگاه، چونان غباری بر آینه حقیقت، مانع از درک ارزش والای زمین در نظام خلقت شده است.

درنگ: تحقیر ناسوت، نتیجه نادیده گرفتن نقش زمین به‌عنوان کیمیای کمال است که انسان را به مراتب عالی وجود رهنمون می‌سازد.

سجده معصومین پیش از تولد

روایات معتبر نقل می‌کنند که برخی معصومین، مانند حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها)، امام حسن (علیه‌السلام)، و امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه)، پیش از تولد، سجده کرده‌اند. این امر، نشان‌دهنده علم و معرفت ذاتی آنهاست که حتی پیش از ورود به ناسوت، کمالات الهی را در خود متجلی ساخته‌اند.

درنگ: سجده معصومین پیش از تولد، نشانه علم و معرفت ذاتی آنهاست که فراتر از محدودیت‌های ناسوتی است.

بخش ششم: نقد علم دینی و لزوم پژوهش

نقد حفظ محافظه‌کارانه معارف اسلامی

علم دینی، در طول تاریخ، گاه چونان گنجی در بقچه‌ای پیچیده، تنها حفظ شده و از نشر و تحقیق بازمانده است. این رویکرد، چونان قفلی بر درهای معرفت، مانع از شکوفایی معارف قرآنی شده است. ضرورت دارد که معارف اسلامی به‌صورت پویا در زندگی جاری شوند و با پژوهش‌های علمی، احیا گردند.

درنگ: حفظ محافظه‌کارانه علم دینی، مانع از نشر و شکوفایی معارف قرآنی شده و نیاز به پژوهش پویا و فعال دارد.

نقد قرآن‌های تزئینی

قرآن‌های بزرگ و تزئینی، که تنها به صحافی و ظاهر محدود شده‌اند، چونان کتابی بسته، از فهم و عمل به معارف قرآنی بازمانده‌اند. قرآن کریم باید چونان قانون اساسی زندگی اسلامی، در متن حیات جاری شود و با فهم عمیق، راهنمای عمل باشد.

درنگ: قرآن‌های تزئینی، بدون فهم و عمل به معارف، ارزشی ندارند و قرآن کریم باید در زندگی جاری شود.

لزوم پژوهش در تفاوت سجده و تسبیح

تفاوت میان سجده و تسبیح، چونان دو شاخه از یک درخت، نیازمند کاوش علمی است. سجده، انقیاد کامل، و تسبیح، ستایش ذاتی است که هر یک بُعدی از معرفت موجودات را نشان می‌دهد. این تفاوت، با پژوهش‌های دقیق لغوی و معنایی، باید تبیین گردد.

درنگ: تفاوت سجده و تسبیح، نیازمند پژوهش علمی و دقیق است تا ابعاد معرفتی موجودات در قرآن کریم روشن شود.

نقد ادعای تکمیل علوم دینی

برخی معتقدند که علم دینی در گذشته به کمال رسیده و نیازی به پژوهش ندارد. این دیدگاه، چونان دیواری بلند، مانع از پیشرفت معرفتی شده است. قرآن کریم، چونان اقیانوسی بی‌کران، همواره نیازمند کاوش و تحقیق است تا معارف آن شکوفا گردد.

درنگ: ادعای تکمیل علوم دینی، مانع از پژوهش در معارف قرآنی است، در حالی که قرآن کریم منبعی پایان‌ناپذیر برای کاوش است.

جمع‌بندی

این نوشتار، با کاوش در مفهوم نفس در قرآن کریم، نشان داد که این جوهر وجودی، چونان روحی جاری در کالبد خلقت، همه موجودات را به هم پیوند می‌دهد. از نفس الحق، که مبدأ فیض الهی است، تا نفس صبح، که جلوه‌ای از معرفت جبلی طبیعت است، قرآن کریم بر حضور معرفت و آگاهی در همه مراتب وجود تأکید دارد. زمین، به‌عنوان کیمیای کمال، انسان را به مقام جمع‌بودگی رسانده و از ملک و جن متمایز ساخته است. نقد حفظ محافظه‌کارانه علم دینی و تأکید بر لزوم پژوهش، راه را برای احیای معارف قرآنی هموار می‌سازد. این بررسی، نه تنها در فلسفه و الهیات، بلکه در زیست‌جهان‌شناسی و معرفت‌شناسی نیز راهنمایی برای زندگی قرآنی ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی