متن درس
انسانشناسی عرفانی و فلسفی: کاوش در اقتدار وجودی انسان
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۲۴۶)
مقدمه: انسان، محور اقتدار و تحول در عرفان اسلامی
در سپهر اندیشه اسلامی، انسان به مثابه خلیفه الهی، موجودی است برخوردار از اقتداری بیمانند که در پرتو معرفت و عمل، قابلیت ظهور و تجلی مییابد. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتار استاد فرزانه قدسسره در جلسه ۱۲۴۶، به کاوش در جایگاه انسان در عالم از منظری فلسفی و عرفانی میپردازد. برخلاف رویکرد سنتی که به نقل اخبار و فضایل بزرگان بسنده کرده و گاه به انفعال و خودکمبینی منجر شده، این بحث بر انشاء، عملگرایی، و پرورش اقتدار درونی تأکید دارد. انسان، موجودی زنده، پویا، و دارای ظرفیتهای بیکران معرفی میشود که با تهذیب نفس، ورزش اعضا، و بهرهگیری از امکانات مادی و غیبی، میتواند به کمالات متعالی دست یابد. این نوشتار، با ساختاری نظاممند و زبانی علمی و فاخر، به تبیین این مفاهیم پرداخته و با تمثیلات ادبی و آیات قرآنی، راهکارهایی برای احیای اقتدار وجودی ارائه میدهد.
بخش نخست: نقد رویکرد سنتی و تبیین اقتدار انسانی
نقد اخبارمحوری در انسانشناسی
در سنت پیشین، عرفا، علما، و فلاسفه غالباً به نقل اخبار و فضایل شخصیتهایی چون بایزید بسطامی و منصور حلاج اکتفا کردهاند. این رویکرد، به جای انگیزهبخشی، به یأس و خودکمبینی در مخاطب منجر شده است. نقل داستانهایی از بزرگان، بدون ارائه روشهای عملی، به مثابه مسکّنی است که انسان را از حرکت و تحول بازمیدارد. این اخبار، گاه مشکوک و غیرواقعیاند و نمیتوانند راهگشای سلوک باشند.
| درنگ: نقل اخبار فضایل، بدون ارائه روش عملی، به انفعال و خودکمبینی منجر میشود و از اقتدار انسانی میکاهد. |
انشاء در برابر اخبار
روش انبیا و اولیای الهی، نه اخبار (نقل گذشته)، بلکه انشاء (خلق عمل جدید) است. ارزش انسان به کاری است که خود میتواند انجام دهد، نه به آنچه دیگران انجام دادهاند. انسان باید از حالت منفعل به کنشگری خلاق تبدیل شود، مانند نقاشی که بوم سفید را با خلاقیت خود رنگآمیزی میکند.
| درنگ: انشاء، به مثابه خلق عمل جدید، انسان را از انفعال به سوی اقتدار و خلاقیت وجودی سوق میدهد. |
تشکیک در اخبار تاریخی
بسیاری از روایات فضایل، ممکن است تحریفشده یا غیرواقعی باشند. برخی بزرگان ناشناخته ماندهاند و برخی دیگر، مانند ابن زبیر، با بزرگنمایی و ریا به تصویر کشیده شدهاند. عقل اقتضا میکند که این اخبار نه تکذیب شوند و نه تصدیق؛ بلکه انسان باید بر امکانات موجود خود تمرکز کند.
| درنگ: تشکیک عقلانی در اخبار تاریخی، انسان را به تمرکز بر امکانات موجود و عملگرایی هدایت میکند. |
انسان زنده، محور عرفان
انسانشناسی عرفانی باید بر انسان زنده، مؤمن، عارف، و سالک متمرکز شود، نه بر گذشتهای که سودی ندارد. انسان، مانند پرندهای است که با بالهای اراده و معرفت، به سوی آسمان کمال پرواز میکند. تمرکز بر انسان زنده، او را از قید داستانهای گذشته رها میسازد.
| درنگ: انسان زنده، با ظرفیتهای وجودیاش، باید محور انسانشناسی عرفانی باشد. |
اسوههای یقینی
انبیا و اولیای معصومین، به دلیل عصمت و قطعیت، اسوههای یقینی در سلوکاند. دیگر شخصیتها، به دلیل مشکوک بودن اخبارشان، نمیتوانند مرجع قطعی باشند. معصومین، مانند ستارگان درخشان در آسمان هدایت، مسیر کمال را روشن میکنند.
| درنگ: انبیا و معصومین، اسوههای یقینی در سلوکاند و مرجع اصلی هدایت عرفانیاند. |
جمعبندی بخش
این بخش نشان داد که رویکرد سنتی اخبارمحور، به انفعال و خودکمبینی منجر شده و انسان را از اقتدار وجودی دور میکند. انسانشناسی عرفانی باید بر انسان زنده، مؤمن، و سالک متمرکز شود و با الگوگیری از معصومین، به انشاء و عملگرایی بپردازد. این اصول، زمینهساز احیای اقتدار انسانی در سلوک عرفانی است.
بخش دوم: اقتدار انسانی و تهذیب نفس و بدن
اقتدار درونی، پیشنیاز تحول
اقتدار انسانی، ریشه در تسلط بر نفس و بدن دارد. کسی که بر جسم و نفس خود تسلط ندارد، مانند کشتی بدون سکان، نمیتواند عالم را متحرک کند. بدن خشک و ناتوان، مانع سلوک است و عارف باید مانند آهو یا گوزن، چابک و ورزیده باشد.
| درنگ: اقتدار درونی، با تهذیب نفس و بدن، به مثابه سکان کشتی وجود، انسان را به سوی کمال هدایت میکند. |
نقد عارفان ظاهری
عارفی که بدنش پر از فضولات و ناتوان است، مانند درختی خشکیده است که میوهای نمیدهد. عارف حقیقی، با بدن ورزیده و نفس پاک، به کمالات باطنی دست مییابد. برخی روایات تحریفشده، مانند نسبت دادن چاقی به امیرالمؤمنین (ع)، به انحراف در شناخت عارف حقیقی منجر شده است.
| درنگ: عارف حقیقی، با بدن و نفس ورزیده، به کمالات باطنی میرسد، نه با ظاهری برجسته و ریاکارانه. |
ورزش اعضا و ارادهسازی
ورزش اعضا و جوارح، به تقویت اراده منجر میشود. هر عضو (چشم، ابرو، انگشت) باید جداگانه حرکت کند تا ارادههای چندگانه شکل گیرند. این تمرین، مانند تراشیدن سنگ برای ساخت تندیسی زیبا، انسان را به اقتدار وجودی میرساند.
| درنگ: ورزش دقیق اعضا، با تقویت ارادههای چندگانه، انسان را به اقتدار وجودی میرساند. |
نقد عرفان بدون ریاضت
عرفان بدون ریاضت، مانند سفری بدون توشه است. نخوردن، نخوابیدن، و تحمل مصیبت، بدن و نفس را برای سلوک آماده میکند. عارف باید مانند گوزن در برابر شیر، با چابکی و قدرت، با نفس خود مبارزه کند.
| درنگ: ریاضت، به مثابه توشه سفر عرفانی، بدن و نفس را برای سلوک آماده میسازد. |
عرفان فرادینی
عرفان، سیستمی است که میتواند با ادیان مختلف ترکیب شود. عارف کافر وجود دارد، اما عارف مؤمن، با پایبندی به شریعت، از نجاست دوری میکند. این تمایز، مانند تفاوت میان نور خورشید و شمع، عرفان اسلامی را متمایز میسازد.
| درنگ: عرفان اسلامی، با پایبندی به شریعت، انسان را به سوی کمالات متعالی هدایت میکند. |
جمعبندی بخش دوم
این بخش نشان داد که اقتدار انسانی، با تهذیب نفس و بدن، ورزش اعضا، و ریاضت محقق میشود. عارف حقیقی، با بدن و نفس ورزیده، از ریا و خودنمایی دور است. عرفان اسلامی، با پایبندی به شریعت، انسان را به کمالات متعالی میرساند. این اصول، راهنمای سلوک عرفانی و دستیابی به اقتدار وجودیاند.
بخش سوم: استفاده بهینه از امکانات مادی و غیبی
امکانات مادی و غیرمادی
امکانات انسان به دو دسته مادی (ماشین، پول، عینک) و غیرمادی (خدا، ملائکه، عالم غیب) تقسیم میشوند. انسان عاقل، مانند کشاورزی که از ابزار و آب بهدرستی استفاده میکند، باید از هر دو بهرهمند شود.
| درنگ: انسان عاقل، با بهرهگیری از امکانات مادی و غیرمادی، به اقتدار وجودی دست مییابد. |
نقد عدم استفاده از امکانات غیبی
تربیت مدرسهای، انسان را از استفاده از امکانات غیبی (جبرئیل، میکائیل، قبرستان) محروم کرده است. این محرومیت، مانند چشم بستن بر آسمان پرستاره، انسان را از دریافت الهامات غیبی بازمیدارد.
| درنگ: عدم استفاده از امکانات غیبی، انسان را از دریافت الهامات و اقتدار معنوی محروم میسازد. |
قبرستان، دانشگاه غیبی
قبرستان، به دلیل حضور اموات و ملائکه، مانند دانشگاهی است که انسان میتواند از آن استمداد کند. ارتباط با قبر، مانند گفتوگو با ستارگان خاموش، الهامات غیبی را به انسان منتقل میکند.
| درنگ: قبرستان، به مثابه دانشگاه غیبی، محل دریافت الهامات و استمداد معنوی است. |
نقد اعتقاد صوری
اعتقاد به غیب، یا وجود ندارد، یا صوری است، یا حقیقی است اما انسان از آن استفاده نمیکند. این سه حالت، مانند سه مسیر در جنگل، انسان را از مقصد اصلی دور میکنند.
| درنگ: اعتقاد صوری به غیب، انسان را از بهرهگیری از امکانات غیبی و اقتدار معنوی محروم میسازد. |
استمداد از غیب
انسان باید از جبرئیل، میکائیل، انبیا، اولیا، و حتی اموات استمداد کند. این استمداد، مانند بهرهگیری از چشمههای زلال، انسان را به سوی کمال هدایت میکند.
| درنگ: استمداد از امکانات غیبی، انسان را به سوی کمالات متعالی و اقتدار معنوی هدایت میکند. |
نقد خرافاتانگاری غیب
بسیاری، توجه به غیب را خرافات میدانند و از آن استفاده نمیکنند. این دیدگاه، مانند انکار نور خورشید در روز روشن، انسان را از حقیقت غیب محروم میسازد.
| درنگ: خرافاتانگاری غیب، انسان را از بهرهگیری از امکانات معنوی و اقتدار وجودی بازمیدارد. |
استمداد از شیاطین
حتی از شیاطین در بدن کافران میتوان استمداد کرد، اگر با هدایت و تمکین همراه باشد. این توانایی، مانند رام کردن اسب سرکش، نشانه اقتدار عرفانی است.
| درنگ: استمداد از شیاطین، با هدایت و تمکین، نشانه اقتدار عرفانی و توانایی کنترل موجودات غیبی است. |
جمعبندی بخش سوم
این بخش نشان داد که استفاده بهینه از امکانات مادی و غیرمادی، شرط عقلانیت و اقتدار انسانی است. قبرستان، به مثابه دانشگاه غیبی، و استمداد از ملائکه، انبیا، و اولیا، انسان را به سوی کمالات متعالی هدایت میکند. نقد اعتقاد صوری و خرافاتانگاری غیب، بر ضرورت اتصال به عالم غیب تأکید دارد.
بخش چهارم: نقد رفتارهای احساسی و ضرورت عقلانیت
نقد جامعه احساسی
جامعه احساسی، با رفتارهای غیرعقلانی مانند پیادهروی زیارتی صوری، به جایی نمیرسد. این رفتارها، مانند پرسه زدن در کویر بیآب، انسان را خسته و ناکام میسازد.
| درنگ: رفتارهای احساسی، به جای هدایت، انسان را به خستگی و انفعال میکشاند. |
نقد پیادهروی زیارتی صوری
پیادهروی زیارتی با اسکورت و امکانات، به جای ثواب، به هدررفت منابع و مشکلات ذهنی منجر میشود. انسان عاقل، مانند مسافری که از سریعترین مسیر به مقصد میرسد، از امکانات موجود بهره میگیرد.
| درنگ: پیادهروی زیارتی صوری، به جای ثواب، به هدررفت منابع و انحراف از عقلانیت منجر میشود. |
نقد قمهزنی
قمهزنی، به دلیل ایجاد تصویر منفی از اسلام و هدررفت خون، عملی غیرعقلانی است. این عمل، مانند ریختن آب در کویر، نه تنها بیثمر است، بلکه به وجهه اسلام آسیب میرساند.
| درنگ: قمهزنی، به دلیل غیرعقلانی بودن و آسیب به وجهه اسلام، عملی ناپسند و مضر است. |
نقد رفتارهای احساسی در زیارت
رفتارهای احساسی مانند سجده بر سنگ در زیارت، ممکن است به کفر و بتپرستی تفسیر شود. این رفتارها، مانند نقاشی ناتمام، به سوءتفاهم و انحراف منجر میشوند.
| درنگ: رفتارهای احساسی در زیارت، ممکن است به سوءتفاهم و انحراف از حقیقت دینی منجر شود. |
لزوم استفاده عقلانی از امکانات
انسان عاقل، از امکانات مادی (هواپیما، ماشین) و غیرمادی (ملائکه، انبیا) بهصورت عقلانی استفاده میکند. این بهرهوری، مانند استفاده از بادبان در کشتی، انسان را به مقصد میرساند.
| درنگ: استفاده عقلانی از امکانات مادی و غیرمادی، انسان را به سوی کمال و اقتدار هدایت میکند. |
جمعبندی بخش چهارم
این بخش نشان داد که رفتارهای احساسی، مانند پیادهروی صوری و قمهزنی، به انحراف و هدررفت منابع منجر میشود. انسان عاقل، با بهرهگیری عقلانی از امکانات مادی و غیرمادی، به سوی کمال و اقتدار حرکت میکند. این اصول، راهنمای سلوک عرفانی و زندگی عقلانیاند.
بخش پنجم: قدرت درونی و پشتوانه غیبی
نقد تعریف نادرست قدرت
در جامعه، قدرت به پست، پول، و مقام تعریف شده، مانند دیواری که به جای سنگ، از گل ساخته شده است. قدرت حقیقی، در باطن انسان نهفته است و به متعلقات خارجی وابسته نیست.
| درنگ: قدرت حقیقی، در باطن انسان نهفته است، نه در متعلقات خارجی مانند پول و مقام. |
نقد هویت وابسته
بسیاری، هویت خود را به متعلقات (پدر، مقام) وابسته میکنند و خود را نمیشناسند. این وابستگی، مانند سایهای است که بدون نور، وجود ندارد.
| درنگ: هویت وابسته به متعلقات، انسان را از خودشناسی و اقتدار درونی محروم میسازد. |
مثال سوزن و دریا
قدرت ظاهری، مانند درآوردن در از دریا به جای سوزن، فاقد ارزش است. قدرت حقیقی، مانند یافتن سوزن در دریا، در دقت و حقیقت نهفته است.
| درنگ: قدرت حقیقی، در دقت و حقیقت نهفته است، نه در بزرگنمایی ظاهری. |
نقد مغالطه قدرت
قدرت، مانند مغالطه «دیوار گوش دارد»، به متعلقات نسبت داده شده، نه به ذات انسان. این مغالطه، مانند ساختن بنایی بر پایهای سست، به فروپاشی منجر میشود.
| درنگ: نسبت دادن قدرت به متعلقات، مغالطهای است که انسان را از اقتدار ذاتی محروم میکند. |
مثال بهلول و هارون
بهلول، هارون را به لنگش قیمتگذاری کرد، زیرا قدرت او به متعلقات وابسته بود. این داستان، مانند آینهای، پوچی قدرت ظاهری را نشان میدهد.
| درنگ: قدرت ظاهری، مانند لنگی است که بدون حقیقت، ارزشی ندارد. |
قدرت در قبر
قدرت واقعی، آن است که در قبر همراه انسان باشد، مانند علم و ایمان که مانند چراغی در تاریکی قبر میدرخشند. مال و مقام، مانند سایهای زودگذر، در قبر بیارزشاند.
| درنگ: قدرت واقعی، مانند علم و ایمان، در قبر همراه انسان است، نه مال و مقام. |
نقد حفظ صوری
آیات و روایات حفظشده برای منبر، در قبر سودی ندارند و فراموش میشوند. علم صوری، مانند کاغذی است که در باد پراکنده میشود.
| درنگ: علم صوری، بدون درونی شدن، در قبر سودی ندارد و از انسان جدا میشود. |
حدیث ایمان و یقین
حدیث «ایمان در قلب کسی وارد نمیشود مگر آنکه به آنچه نزد خداست، بیش از آنچه در دست دارد یقین داشته باشد» به اهمیت یقین به غیب اشاره دارد. این یقین، مانند ستونی است که بنای ایمان را استوار میسازد.
| درنگ: یقین به غیب، پایه ایمان و اقتدار معنوی است. |
نقد نازیدن به مال و حسب
نازیدن به مال و حسب، به دلیل ناپایداری، مانند ساختن خانه بر شنهای روان است. علم، انسان را حفظ میکند، نه مال. به فرموده امیرالمؤمنین (ع): «العلم يحرسك و المال تحرسه».
| درنگ: علم، انسان را حفظ میکند، در حالی که مال، ناپایدار و نیازمند حفاظت است. |
سرمایهگذاری باطنی
انسان باید به باطن خود (علم، ایمان) سرمایهگذاری کند، نه به ظاهر (مال، مقام). این سرمایهگذاری، مانند کاشت دانهای است که درختی تنومند میشود.
| درنگ: سرمایهگذاری باطنی، انسان را به اقتدار ابدی و کمالات متعالی میرساند. |
نقد مادیگرایی
مادیگرایی، حتی در میان اهل آخرت، مانند خورهای است که اقتدار معنوی را تضعیف میکند. انسان باید از قید مادیات رها شود تا به حقیقت وجودی خود دست یابد.
| درنگ: مادیگرایی، حتی در میان اهل آخرت، مانع اقتدار معنوی و کمال انسانی است. |
جمعبندی بخش پنجم
این بخش نشان داد که قدرت حقیقی، در باطن انسان نهفته است و به متعلقات خارجی وابسته نیست. علم و ایمان، مانند چراغی در قبر، انسان را همراهی میکنند. یقین به غیب، سرمایهگذاری باطنی، و دوری از مادیگرایی، انسان را به اقتدار وجودی و کمالات متعالی میرساند.
بخش ششم: نقش علم دینی و حوزههای علمیه
نقد علم دینی صوری
علم دینی صوری، مانند حفظ آئیننامه بدون عمل، انسان را از اقتدار معنوی محروم میسازد. علم دینی باید مانند چشمهای زلال، به عمل و تحول وجودی منجر شود.
| درنگ: علم دینی صوری، بدون عمل و تحول، انسان را از اقتدار معنوی محروم میسازد. |
حوزههای علمیه، باشگاه اراده
حوزههای علمیه باید مانند باشگاهی برای پرورش اراده و اقتدار باشند، نه قهوهخانهای که به انفعال منجر میشود. این تحول، مانند تبدیل سنگ به گوهر، علم دینی را به جایگاه واقعی خود بازمیگرداند.
| درنگ: حوزههای علمیه باید باشگاهی برای پرورش اراده و اقتدار معنوی باشند. |
دنبالهروی از انبیا
حوزهها باید در حد خود، دنبالهرو انبیا و اولیا باشند و اقتدار معنوی را پرورش دهند. این دنبالهروی، مانند پیوستن به کاروان هدایت، انسان را به مقصد میرساند.
| درنگ: دنبالهروی از انبیا و اولیا، حوزههای علمیه را به مرکز اقتدار معنوی تبدیل میکند. |
آیه نادانی و علم اولیا
آیه وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا ۖ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ (لقمان: 34؛ هیچکس نمیداند فردا چه به دست میآورد، و هیچکس نمیداند در کدام سرزمین میمیرد) برای انسانهای عادی است. اولیا، با اتصال به غیب، از این محدودیت فراتر میروند و علم لدنی دارند.
| درنگ: اولیا، با علم لدنی، از محدودیتهای آیه نادانی فراتر میروند و به علم غیبی دست مییابند. |
انتظار فعال
انتظار، صفتی فعال و پویاست، مانند سربازی که همواره پا در رکاب است. منتظر حقیقی، لحظهبهلحظه برای ظهور آماده است و علم صوری او را از این آمادگی بازمیدارد.
| درنگ: انتظار فعال، نشانه آمادگی دائمی برای ظهور و اقتدار معنوی است. |
جمعبندی بخش ششم
این بخش نشان داد که علم دینی صوری، انسان را از اقتدار معنوی محروم میسازد. حوزههای علمیه باید باشگاهی برای پرورش اراده و اقتدار باشند و با دنبالهروی از انبیا و اولیا، انسان را به کمالات متعالی هدایت کنند. انتظار فعال، نشانه آمادگی دائمی برای ظهور و تحقق اقتدار معنوی است.
نتیجهگیری و جمعبندی
این نوشتار، با کاوش در انسانشناسی عرفانی و فلسفی، انسان را موجودی دارای اقتدار ذاتی معرفی کرد که با انشاء، عملگرایی، و تهذیب نفس و بدن، به کمالات متعالی دست مییابد. نقد رویکرد سنتی اخبارمحور، بر ضرورت خودباوری و عملگرایی تأکید دارد. استفاده بهینه از امکانات مادی و غیرمادی، ورزش اعضا، و استمداد از غیب، انسان را به اقتدار وجودی میرساند. حوزههای علمیه، با تبدیل شدن به باشگاهی برای پرورش اراده و اقتدار، میتوانند انسان را در مسیر انبیا و اولیا هدایت کنند. این تحلیل، راهنمایی برای تحقیقات آتی در فلسفه، عرفان، و انسانشناسی اسلامی ارائه میدهد.
| با نظارت صادق خادمی |