متن درس
استمداد از عوالم غیبی و نقش فرهنگسازی دینی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۲۴۸)
مقدمه
انسان، بهسان موجودی معلق میان عالم ماده و غیب، همواره در پی اتصال به حقیقت متعالی است که در عوالم غیبی نهفته است. استمداد از مغیبات، انبیا، اولیا، و ملائکه، چونان کلیدی است که درهای معرفت و کمال را به روی او میگشاید. این درسگفتار، با تأمل در تمایز میان استمداد عام و خاص، به بررسی تأثیر فرهنگسازی علما و حوزههای علمیه بر نهادینهسازی این اتصال در جامعه میپردازد. نقد صوری شدن اعمال دینی و فقدان اهتمام به مغیبات، نشاندهنده انحرافی است که جامعه اسلامی را از بهرهمندی از نفحات غیبی محروم ساخته است.
بخش یکم: تمایز استمداد عام و خاص
ماهیت استمداد عام
استمداد عام، بهرهگیری همگان از امکانات غیبی برای رفع نیازهای روزمره و دستیابی به آرامش و هدایت است. این نوع استمداد، مانند جویباری است که به زندگی عامه مردم طراوت میبخشد و با توکل به پروردگار، قرب الهی، و توجه به موجودات غیبی، آثاری شگرف در زندگی پدید میآورد. انسان عادی، با التفات به عوالم غیبی، میتواند از نفحات الهی بهرهمند شود و زندگیاش را با معنویت و آرامش درآمیزد.
| درنگ: استمداد عام، بهرهگیری همگان از مغیبات است که با توکل و قرب الهی، زندگی را معنوی و آرام میسازد. |
این اصل، با انسانشناسی اسلامی همخوانی دارد که انسان را موجودی نیازمند ارتباط با غیب میداند. توکل و توجه به خدا، زمینهساز تحول درونی و اجتماعی است.
استمداد خاص و سلوک خواص
استمداد خاص، مختص خواص و اهل سلوک است که در مراتب عرفانی و علمی به دنبال اتصال عمیقتر با عوالم غیبیاند. این نوع استمداد، مانند صعود به قلههای رفیع معرفت، نیازمند تهذیب نفس و اهتمام ویژه است. خواص، با شهود و قرب الهی، به مراتبی از معرفت دست مییابند که از دسترس عامه خارج است.
| درنگ: استمداد خاص، مختص خواص است که با سلوک عرفانی به مراتب متعالی معرفت غیبی دست مییابند. |
این تمایز، با عرفان نظری همخوانی دارد و بر تفاوت میان مراتب عامه و خواص در اتصال به غیب تأکید میورزد.
جمعبندی بخش یکم
استمداد از مغیبات، در دو قسم عام و خاص، راهی برای اتصال انسان به حقیقت متعالی است. استمداد عام، زندگی روزمره را با معنویت درمیآمیزد، در حالی که استمداد خاص، خواص را به قلههای معرفت هدایت میکند. این تمایز، نشاندهنده ظرفیت بیمانند انسان در بهرهگیری از عوالم غیبی است که با توکل و اهتمام، به کمال میرسد.
بخش دوم: نقش فرهنگسازی در نهادینهسازی استمداد
تأثیر علما بر رفتار اجتماعی
بر اساس حدیث شریف «النَّاسُ عَلَى دِينِ مُلُوكِهِمْ» (مردم بر آیین رهبرانشان هستند)، اهتمام علما و بزرگان دینی، رفتار و اخلاق جامعه را شکل میدهد. مانند باغبانی که با کاشت بذرهای نیکو، باغی پرثمر میآفریند، علما با تأکید بر ارزشهای دینی، میتوانند جامعه را به سوی کمال هدایت کنند. این اصل، نشاندهنده مسئولیت سنگین نخبگان دینی در فرهنگسازی است.
| درنگ: اهتمام علما به ارزشهای دینی، رفتار و اخلاق جامعه را شکل میدهد و فرهنگ عمومی را جهت میبخشد. |
این دیدگاه، با فلسفه تربیت اسلامی همخوانی دارد و بر نقش علما بهعنوان الگوهای هدایت تأکید میورزد.
نهادینهسازی نماز و روزه
تأکید علما بر نماز و روزه، این اعمال را در جامعه نهادینه کرده است، بهگونهای که حتی افراد غیرمذهبی در ماه رمضان تحت تأثیر این فرهنگ قرار میگیرند. این نهادینگی، مانند موجی است که کل جامعه را در بر میگیرد و حتی بازار و اقتصاد را متأثر میسازد. پیش از ماه رمضان، مردم بهسان لشکری آماده، برای استقبال از این فریضه بسیج میشوند.
| درنگ: تأکید علما بر نماز و روزه، این اعمال را به پدیدهای اجتماعی تبدیل کرده که حتی غیرمذهبیها را متأثر میسازد. |
این تأثیر، نشاندهنده قدرت فرهنگسازی دینی است که میتواند رفتارهای اجتماعی را دگرگون کند.
فقدان اهتمام به بهداشت
در گذشته، علم دینی به مسائل بهداشتی و نظافت توجه کافی نداشت، که به ضعف فرهنگ بهداشتی در جامعه منجر شد. مانند زمینی که بذری در آن کاشته نشود، جامعه نیز در فقدان هدایت علما، از فرهنگ نظافت محروم ماند. این غفلت، حتی در محیطهای علمیه، به کثیفی و بینظمی منجر شد.
| درنگ: فقدان اهتمام علم دینی به بهداشت، به ضعف فرهنگ نظافت در جامعه و محیطهای علمی منجر شد. |
این نقد، با حدیث «النَّظَافَةُ مِنَ الْإِيمَانِ» (نظافت از ایمان است) همخوانی دارد و بر ضرورت توجه علم دینی به مسائل اجتماعی تأکید میورزد.
نقد صوری شدن منابر
علم دینی، به جای تأکید بر مسائل اجتماعی مانند بهداشت، تنها به احکام صوری، مانند تأثیر چرک بر وضو، بسنده کرد. این محدودیت، مانند نقاشی خانهای نادیده با تصورات ذهنی، به انحراف از حقیقت منجر شد. منابر، بهجای ترویج فرهنگ نظافت، به بیان احکام ظاهری محدود شدند.
| درنگ: محدودیت علم دینی به احکام صوری، مانند تأثیر چرک بر وضو، مانع از ترویج فرهنگ نظافت شد. |
این نقد، بر لزوم توجه علم دینی به مسائل اجتماعی و کاربردی تأکید دارد.
پیامدهای فقدان فرهنگ بهداشتی
فقدان فرهنگسازی بهداشتی، به کثیفی در جامعه و حتی محیطهای علمیه منجر شد. نظافت کنونی، به حضور خادمان وابسته است، نه به فرهنگ اصیل. مانند گیاهی که بدون ریشه، تنها با آبیاری موقت سبز میماند، نظافت ظاهری نیز بدون فرهنگسازی پایدار نیست.
| درنگ: نظافت ظاهری بدون فرهنگسازی، ناپایدار است و به کثیفی در نبود خادمان منجر میشود. |
این اصل، بر لزوم نهادینهسازی فرهنگ نظافت در علم دینی تأکید میورزد.
جمعبندی بخش دوم
نقش علما و علم دینی در فرهنگسازی، مانند مشعلی است که مسیر جامعه را روشن میکند. تأکید بر نماز و روزه، این اعمال را به پدیدههای اجتماعی تبدیل کرده، اما فقدان اهتمام به مسائل اجتماعی مانند بهداشت، به ضعف فرهنگی منجر شده است. علم دینی باید با هدایت جامعه به سوی ارزشهای دینی و اجتماعی، مانند نظافت، به رشد معنوی و مادی کمک کند.
بخش سوم: صوری شدن اعمال دینی و قطع ارتباط با غیب
کلیشهای شدن اعمال دینی
اعمال دینی مانند نماز، توکل، و فاتحهخوانی، به دلیل فقدان اهتمام، به کلیشهای صوری تبدیل شدهاند. مانند درختی که برگهایش سبز اما ریشههایش خشکیده است، این اعمال فاقد روح و اثر معنویاند. گفتن «التماس دعا» نیز به لقلقهای زبانی بدل شده که فاقد نیت و اهتمام واقعی است.
| درنگ: اعمال دینی، مانند نماز و التماس دعا، به دلیل فقدان اهتمام، به کلیشهای صوری و بیاثر تبدیل شدهاند. |
این نقد، با عرفان عملی همخوانی دارد که بر اهمیت نیت و باطن در اعمال دینی تأکید میورزد.
تفاوت التماس دعای حقیقی و صوری
التماس دعای حقیقی، مانند توسل به امامزاده با گریه و اهتمام، تحول درونی ایجاد میکند، اما التماس دعای صوری، مانند سلامی بیروح، فاقد اثر است. این تفاوت، مانند فرق میان نغمهای از دل و صدایی مکانیکی است که تنها گوش را مینوازد.
| درنگ: التماس دعای حقیقی، با اهتمام و نیت، تحول درونی ایجاد میکند، اما نوع صوری آن بیاثر است. |
این اصل، بر نقش نیت در اعمال دینی و تأثیر آن بر روان انسان تأکید دارد.
تحول حوزهها به مدرسه
تبدیل حوزههای علمیه به مدرسه، به کاهش اهتمام به مغیبات و معارف غیبی منجر شد. مانند چشمهای که به برکهای راکد بدل شود، علم دینی از پویایی و معنویت به صوری شدن گرایید. این تحول، ارتباط جامعه با ملائکه، اولیا، و غیب را قطع کرد.
| درنگ: تبدیل حوزهها به مدرسه، اهتمام به مغیبات را کاهش داد و علم دینی را صوری ساخت. |
این نقد، بر لزوم بازگشت علم دینی به معارف عرفانی و غیبی تأکید میورزد.
قطع ارتباط با مغیبات
صوری شدن علم دینی، جامعه را از استمداد از ملائکه، اولیا، و اموات محروم ساخت. مانند پرندهای که بالهایش بسته شده، جامعه از پرواز در آسمان غیب بازماند. این انقطاع، به تضعیف باطنیت دینی و معنویت جمعی منجر شد.
| درنگ: صوری شدن علم دینی، ارتباط جامعه با مغیبات را قطع کرد و معنویت را تضعیف نمود. |
این اصل، با عرفان نظری همخوانی دارد که اتصال به غیب را شرط کمال میداند.
جمعبندی بخش سوم
صوری شدن اعمال دینی، مانند نماز و التماس دعا، و تبدیل حوزهها به مدرسه، به قطع ارتباط جامعه با مغیبات منجر شده است. این انحراف، مانند سایهای بر نور معنویت، جامعه را از بهرهمندی از نفحات غیبی محروم ساخته است. بازگشت به اهتمام و نیت در اعمال دینی، راه احیای این ارتباط است.
بخش چهارم: رفتار در قبرستان و استمداد از غیب
فاتحهخوانی صوری
مردم در قبرستان، به جای استمداد از ارواح و ملائکه، تنها به فاتحهخوانی برای شاد کردن روح میت بسنده میکنند. مانند مسافری که در برابر اقیانوسی بیکران تنها به تماشای ساحل اکتفا کند، این رفتار فاقد هدف استمداد و دریافت نفحات غیبی است.
| درنگ: فاتحهخوانی صوری در قبرستان، به جای استمداد از غیب، به شاد کردن روح میت محدود شده است. |
این نقد، بر لزوم نیت استمداد در اعمال دینی تأکید دارد.
قبرستان بهعنوان دانشگاه غیب
قبرستان، مانند دانشگاهی عظیم، محل حضور ارواح، ملائکه، و موجودات غیبی است که میتواند منبعی برای استمداد و الهام باشد. این مکان، مانند بازاری شلوغ از نفحات غیبی، فرصتی برای اتصال به حقیقت متعالی فراهم میکند.
| درنگ: قبرستان، بهسان دانشگاهی عظیم، محل استمداد از ارواح و ملائکه است. |
این دیدگاه، با عرفان عملی همخوانی دارد که قبرستان را محل دریافت الهامات غیبی میداند.
انحراف قبرستان به محل صله رحم
برخی، قبرستان را به محل صله رحم با زندگان تبدیل کردهاند، که انحرافی از هدف اصلی است. مانند باغی که به جای میوه، تنها شاخ و برگ میدهد، این رفتار از ظرفیت معنوی قبرستان میکاهد.
| درنگ: تبدیل قبرستان به محل صله رحم با زندگان، انحرافی از هدف استمداد غیبی است. |
این نقد، بر لزوم حفظ قداست قبرستان بهعنوان محل اتصال به غیب تأکید میورزد.
اهداف متفاوت در قبرستان
مردم در قبرستان با نیات متفاوتی حاضر میشوند: برخی برای فاتحهخوانی، برخی برای دیدن ارواح یا ملائکه، و برخی برای طلب بخشش. این تنوع، مانند مسیرهای گوناگون به سوی یک مقصد، نشاندهنده تفاوت در اهتمام و نیت است.
| درنگ: تنوع نیات در قبرستان، از فاتحهخوانی صوری تا استمداد غیبی، بر اهمیت نیت تأکید دارد. |
این اصل، بر نقش نیت در تعیین اثر اعمال دینی تأکید میورزد.
جمعبندی بخش چهارم
قبرستان، بهسان دانشگاهی غیبی، فرصتی بینظیر برای استمداد از ارواح و ملائکه فراهم میکند. اما صوری شدن فاتحهخوانی و تبدیل قبرستان به محل صله رحم، این ظرفیت را تضعیف کرده است. احیای نیت استمداد و توجه به غیب، راه بازگرداندن قداست به این مکان است.
بخش پنجم: نقد فقه صوری و اهمیت اهتمام در عبادات
نقد فقه صوری
فقه صوری، به ظاهر اعمال بسنده کرده و به آثار معنوی توجه ندارد. مانند پوستهای زیبا اما تهی، این فقه از ایجاد تحول درونی بازمیماند. علم دینی باید به جای احکام ظاهری، به باطن و آثار معنوی عبادات توجه کند.
| درنگ: فقه صوری، با بسنده کردن به ظاهر اعمال، از ایجاد تحول درونی بازمیماند. |
این نقد، با حکمت عرفانی همخوانی دارد که بر باطنیت اعمال تأکید میورزد.
نماز معراج مؤمن
نماز، بهسان معراجی است که مؤمن را به سوی قرب الهی میبرد، مشروط به اینکه با اهتمام و نیت قربتاً الی الله انجام شود. نمازی که فاقد این اهتمام است، مانند پرندهای بیبال، از عروج بازمیماند.
| درنگ: نماز، با اهتمام و نیت قربتاً الی الله، معراج مؤمن است، اما بدون آن، صوری و بیاثر است. |
این اصل، با حدیث «الصَّلَاةُ مِعْرَاجُ الْمُؤْمِنِ» (نماز معراج مؤمن است) همخوانی دارد.
نماز جماعت و تراکم انرژی
نماز جماعت، مانند هل دادن ماشینی توسط گروهی، انرژی معنوی ایجاد میکند، مشروط به اینکه با اهتمام انجام شود. اگر شرکتکنندگان تنها ظاهر را رعایت کنند، مانند کسانیاند که دست بر ماشین میگذارند اما هل نمیدهند.
| درنگ: نماز جماعت، با اهتمام، تراکم انرژی معنوی ایجاد میکند، اما بدون آن، صوری است. |
این دیدگاه، بر نقش جماعت در تقویت معنویت تأکید دارد.
استعانت از صبر و صلاة
قرآن کریم در آیه وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ (بقره: ۴۵؛ تنها از صبر و نماز یاری جویید) به استمداد از صبر و نماز اشاره دارد. این استعانت، مانند چشمهای است که روح را سیراب میکند و انسان را به سوی هدایت میبرد.
| درنگ: استعانت از صبر و صلاة، راهی برای اتصال به غیب و دریافت هدایت الهی است. |
این آیه، بر نقش عبادت در استمداد از غیب تأکید میورزد.
نقد قرائت صوری آیات
قرائت آیاتی مانند إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (فاتحه: ۵؛ تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم) بهصورت صوری، فاقد اثر معنوی است. مانند نواختن سازی بدون نغمه، این قرائت از تحول درونی بازمیماند.
| درنگ: قرائت صوری آیات، مانند إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ، فاقد اثر معنوی و تحول درونی است. |
این نقد، بر ضرورت نیت و اهتمام در قرائت قرآن کریم تأکید میورزد.
جمعبندی بخش پنجم
فقه صوری، با بسنده کردن به ظاهر اعمال، از ایجاد تحول درونی بازمیماند. نماز، بهسان معراج مؤمن، و نماز جماعت، بهسان تراکم انرژی معنوی، نیازمند اهتمام و نیتاند. آیات قرآن کریم، مانند وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ، بر نقش عبادت در استمداد از غیب تأکید دارند. احیای اهتمام در عبادات، راه بازگرداندن اثر معنوی به این اعمال است.
بخش ششم: عدالت، تهذیب نفس، و انتقال انرژی
نقد عدالت صوری
عدالت در علم دینی، گاه به ظاهر محدود شده و از باطن و آثار معنوی غفلت شده است. مانند بنایی که نمای زیبا اما پایههای سست دارد، عدالت صوری فاقد اثر معنوی است. عدالت حقیقی، به تهذیب نفس و پاکی باطن وابسته است.
| درنگ: عدالت صوری، با بسنده کردن به ظاهر، فاقد اثر معنوی است و به تهذیب نفس وابسته است. |
این نقد، با حکمت عرفانی همخوانی دارد که بر پاکی باطن در عدالت تأکید میورزد.
مثال بوسیدن دست عالم
بوسیدن دست عالم، اگر با لذت نفسانی همراه باشد، نشانه فسق است، اما اگر بدون لذت باشد، عبادت است. مانند ربایی که گرفتن آن حرام و دادنش مستحب است، نیت در این عمل تعیینکننده ارزش آن است.
| درنگ: بوسیدن دست عالم، اگر با لذت نفسانی همراه باشد، نشانه فسق است، اما بدون آن، عبادت است. |
این مثال، بر نقش نیت در تعیین ارزش اعمال تأکید دارد.
نقد تحریک عالم
عالمی که از بوسیدن دست تحریک میشود، باید نفس خود را تنبیه کند، نه اینکه مردم را سرگردان سازد. مانند پزشکی که به جای درمان بیمار، او را سرگردان کند، عالم نیز باید ابتدا خود را تهذیب کند.
| درنگ: عالمی که از لذت نفسانی تحریک میشود، باید نفس خود را تهذیب کند تا الگویی شایسته باشد. |
این اصل، بر ضرورت تهذیب نفس در علما تأکید میورزد.
انتقال انرژی در تعاملات
افراد با باطن پاک، در تعاملاتی مانند دست دادن، انرژی معنوی منتقل میکنند، اما افراد صوری فاقد این اثرند. مانند چشمهای که آب زلال یا گلآلود میدهد، باطن انسان اثر تعاملات او را تعیین میکند.
| درنگ: افراد با باطن پاک، در تعاملات خود انرژی معنوی منتقل میکنند، اما افراد صوری فاقد این اثرند. |
این دیدگاه، با عرفان عملی همخوانی دارد که بر تأثیر باطن بر ظاهر تأکید میورزد.
جمعبندی بخش ششم
عدالت حقیقی، به تهذیب نفس و پاکی باطن وابسته است، نه صرف ظاهر. عالمان دینی باید با تهذیب نفس، الگویی شایسته باشند و در تعاملات خود انرژی معنوی منتقل کنند–
بخش هفتم: احیای استمداد و بهرهگیری از امکانات غیبی
اهمیت اهتمام در استمداد
اهتمام، اصرار، و پیگیری در استمداد از خدا و مغیبات، مانند کلیدی است که درهای هدایت را میگشاید. بدون این اهتمام، اعمال دینی به پوستهای بیروح بدل میشوند. قرآن کریم و روایات، به انجام اعمال با توجه و نیت سفارش کردهاند، نه بهصورت صوری.
| درنگ: اهتمام و پیگیری در استمداد، اعمال دینی را از صوری بودن به سوی اثرگذاری معنوی هدایت میکند. |
این اصل، با عرفان عملی همخوانی دارد که نیت را روح عمل میداند.
مثال وسیله نقلیه
اعمال دینی، مانند وسیلهای نقلیه نیستند که بدون نیت کار کنند. عالم، مانند شبکهای از ارتباطات و عنایات، به توجه و اهتمام وابسته است. مانند ماشینی که بدون سوخت حرکت نمیکند، عمل بدون نیت فاقد اثر است.
| درنگ: اعمال دینی، بدون نیت و اهتمام، مانند وسیلهای بیسوخت، فاقد اثر معنویاند. |
این مثال، بر تفاوت میان عمل مکانیکی و معنوی تأکید دارد.
توصیه به بهرهگیری از امکانات
عاقل باید از تمام امکانات، از جمله جن، انس، و ملائکه، برای زندگی صحیح استفاده کند. مانند کشاورزی که از هر ابزار برای باروری زمین بهره میبرد، انسان نیز باید از مغیبات برای رشد معنوی استفاده کند.
| درنگ: عاقل از تمام امکانات غیبی و مادی برای زندگی صحیح و رشد معنوی بهره میگیرد. |
این توصیه، با حکمت عملی در فلسفه اسلامی همخوانی دارد.
مثال تاریخی تأثیر استمداد
غربیها دریافتند که قدرت مسلمین در استمداد از خدا و نماز است، لذا با آلوده کردن باطن آنها، این اثر را تضعیف کردند. مانند چشمهای که با گلآلود شدن، زلالی خود را از دست میدهد، نجاست باطنی مانع اثرگذاری عبادت است.
| درنگ: آلودگی باطن، اثر استمداد و عبادت را تضعیف میکند و مانع قرب الهی میشود. |
این مثال، بر اهمیت طهارت باطنی در عرفان تأکید دارد.
جمعبندی بخش هفتم
احیای استمداد از مغیبات، نیازمند اهتمام، نیت، و بهرهگیری از تمام امکانات است. اعمال دینی بدون نیت، مانند وسایلی بیسوخت، فاقد اثرند. علم دینی باید با ترویج استمداد و توجه به غیب، جامعه را به سوی کمال هدایت کند.
نتیجهگیری
این نوشتار، با بررسی استمداد از عوالم غیبی و نقش فرهنگسازی دینی، نشان داد که انسان، بهسان موجودی معلق میان ماده و غیب، نیازمند اتصال به مغیبات است. تمایز میان استمداد عام و خاص، بر ظرفیتهای متفاوت این اتصال تأکید دارد. صوری شدن اعمال دینی، مانند نماز و فاتحهخوانی، و تبدیل حوزهها به مدرسه، به قطع ارتباط با غیب منجر شده است. قبرستان، بهسان دانشگاهی غیبی، و نماز جماعت، بهسان محل تراکم انرژی، با اهتمام میتوانند به تحول درونی منجر شوند. آیات قرآن کریم، مانند وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ (بقره: ۴۵؛ تنها از صبر و نماز یاری جویید) و إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (فاتحه: ۵؛ تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم)، بر ضرورت اهتمام در عبادت تأکید دارند. احیای نیت، تهذیب نفس، و توجه به غیب، راه رهایی از صوری شدن و دستیابی به کمال است.
| با نظارت صادق خادمی |