در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1255

متن درس





نظام توحیدی عالم و نقش موجودات غیبی در فلسفه اسلامی

نظام توحیدی عالم و نقش موجودات غیبی در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۲۵۵)

بخش اول: نظام توحیدی و وحدت سیستمی هستی

مفهوم نظام توحیدی

جهان هستی، در نگرش فلسفه اسلامی، نظامی یکپارچه و توحیدی است که از مبدأ الهی تا پایین‌ترین مراتب خلقت، یعنی موجودات تحت‌الارض، را در بر می‌گیرد. این نظام، نه‌تنها عالم ناسوت و ماده را شامل می‌شود، بلکه عوالم غیبی، از جمله ملائکه و موجودات نامتناهی دیگر را نیز در خود جای داده است. این وحدت سیستمی، که در پرتو توحید افعالی الهی شکل گرفته، تمامی پدیده‌ها را تحت تدبیری واحد و هماهنگ قرار می‌دهد. همان‌گونه که خورشید و ستارگان در آسمان‌ها با نظمی شگفت‌انگیز حرکت می‌کنند، موجودات غیبی نیز در این نظام، نقشی بی‌بدیل در هدایت و اداره عالم ایفا می‌کنند.

درنگ: نظام توحیدی عالم، هماهنگی و وحدت را در تمامی مراتب خلقت، از آسمان‌ها تا زمین، تضمین می‌کند و انسان را به درک و بهره‌مندی از این وحدت دعوت می‌نماید.

این دیدگاه، ریشه در آیات قرآن کریم دارد که عالم را تحت اراده و تدبیر الهی معرفی می‌کند. به‌عنوان مثال، خداوند در سوره لقمان، آیه ۲۰ می‌فرماید: أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ (آیا ندانسته‌اید که خدا آنچه را در آسمان‌ها و آنچه را در زمین است برای شما رام کرده است؟). این آیه، بر توانایی انسان در تسخیر و بهره‌مندی از امکانات آسمانی و زمینی تأکید دارد، مشروط بر آنکه معرفت و آگاهی لازم را کسب کند.

نقش انسان در بهره‌مندی از موجودات غیبی

انسان، به‌عنوان خلیفه‌الله، توانایی بهره‌مندی از موجودات غیبی نظیر ملائکه و جن را داراست، همان‌گونه که امروز از امکانات مادی بهره می‌برد که در گذشته ناشناخته بودند. این ظرفیت، مانند گوهری نهفته در وجود انسان است که با بیداری معرفتی و معنوی، می‌تواند شکوفا شود. همان‌طور که بشر دیروز از امکانات امروزی بی‌خبر بود، امروز نیز از ظرفیت‌های غیبی‌ای که فردا کشف خواهد شد، غافل است. این پویایی در معرفت و عمل، نشان‌دهنده افق‌های بی‌کران در مسیر تکامل انسانی است.

درنگ: انسان، به‌عنوان خلیفه‌الله، توانایی تسخیر امکانات آسمانی و زمینی را دارد، مشروط بر آنکه به معرفت غیبی دست یابد و از آن بهره‌مند شود.

این دیدگاه، انسان را به تلاش برای شناخت و تعامل با عوالم غیبی دعوت می‌کند. همان‌گونه که بشر با ابزار علم و فناوری، امکانات مادی را تسخیر کرده، با ابزار معرفت و ایمان نیز می‌تواند به تسخیر عوالم غیبی نائل آید.

جمع‌بندی بخش اول

نظام توحیدی عالم، به‌مثابه تاروپودی یکپارچه، تمامی مراتب خلقت را در هم تنیده و تحت تدبیری الهی قرار داده است. انسان، به‌عنوان موجودی برخوردار از ظرفیت خلیفه‌اللهی، می‌تواند با شناخت و بهره‌مندی از موجودات غیبی، گام‌های بلندی در مسیر تکامل معنوی و مادی بردارد. این بخش، بر ضرورت آگاهی از این نظام و نقش انسان در آن تأکید دارد و زمینه را برای بحث‌های بعدی در باب نقش ملائکه و موجودات غیبی فراهم می‌کند.

بخش دوم: نقش ملائکه و موجودات غیبی در تدبیر عالم

کارکردهای ملائکه در زندگی انسان

ملائکه، به‌عنوان واسطه‌های الهی، در تدبیر عالم نقشی محوری دارند. آنان گاه در قالب انسان ظاهر می‌شوند، گاه خبر می‌آورند، گاه یاری می‌رسانند و گاه عذاب الهی را نازل می‌کنند. در سوره حجر، آیه ۶۸، هنگامی که ملائکه به صورت انسان‌هایی زیبا نزد حضرت لوط آمدند، او به مردم فرمود: إِنَّ هَؤُلَاءِ ضَيْفِي فَلَا تَفْضَحُونِ (اینان مهمانان من‌اند، پس مرا رسوا نکنید). این آیه، نشان‌دهنده توانایی ملائکه در تجلی به اشکال مختلف و تأثیرگذاری بر زندگی انسان‌هاست.

درنگ: ملائکه، به‌عنوان واسطه‌های الهی، در اشکال گوناگون در زندگی انسان نقش دارند، از هدایت و یاری تا اجرای عذاب الهی.

این نقش‌آفرینی، محدود به زمان گذشته نیست. امروز نیز ملائکه در زندگی انسان‌ها حضور دارند، هرچند بسیاری از مردم از این حضور بی‌خبرند و تأثیرات آن را به عوامل مادی نسبت می‌دهند. گاه انسان از خطری نجات می‌یابد، گاه به سعادتی دست می‌یابد و گاه دچار مصیبتی می‌شود، بی‌آنکه بداند این امور، نتیجه دخالت موجودات غیبی است.

ناآگاهی انسان از نقش ملائکه

انسان‌های امروزی، مانند پیشینیان، اغلب از نقش ملائکه در زندگی خود بی‌اطلاع‌اند. این ناآگاهی، مانند پرده‌ای بر چشم معرفت، مانع از درک حقیقت عالم می‌شود. به‌عنوان مثال، در سوره حجر، آیه ۷۴، عذاب الهی توسط ملائکه نازل شد: فَجَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِنْ سِجِّيلٍ (پس، بالای آن را زیر کردیم و بر آن‌ها سنگ‌هایی از سجیل فرو ریختیم). این آیه، به روشنی از قدرت ملائکه در اجرای اراده الهی سخن می‌گوید، اما انسان مدرن، این رویدادها را به عوامل طبیعی نسبت می‌دهد.

درنگ: ناآگاهی انسان از نقش ملائکه، مانع از درک حقیقت عالم و تأثیرات غیبی در زندگی روزمره است.

این ناآگاهی، ریشه در مادی‌گرایی مدرن دارد که انسان را از توجه به غیب باز داشته است. فلسفه اسلامی، با تأکید بر معرفت غیبی، انسان را به بازنگری در این رویکرد دعوت می‌کند.

نقش مدبرات و موجودات پیشخوان

موجوداتی مانند حضرت خضر، که درعرفان اسلامی به‌عنوان مدبرات شناخته می‌شوند، شب و روز در عالم فعالیت می‌کنند. این موجودات، به دلیل برخورداری از ادراکات برتر، زودتر از دیگران وقایع را درک می‌کنند و به همین دلیل، پیشخوان نامیده می‌شوند. در سوره کهف، آیه ۸۴، خداوند درباره خضر می‌فرماید: فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا (پس، یکی از بندگان ما را یافتند که به او از جانب خود رحمت عطا کرده و از نزد خود به او علم آموخته بودیم). این علم لدنی، که بدون ابزار و واسطه به بنده عطا شده، او را قادر به درک و عملیاتی فراتر از شرع ظاهری می‌سازد.

درنگ: موجودات مدبر، مانند خضر، با برخورداری از علم لدنی، در تدبیر عالم نقش دارند و به دلیل ادراکات برتر، پیشخوان عالم‌اند.

این موجودات، مانند نسیمی که پیش از طوفان می‌وزد، وقایع را پیش از دیگران حس می‌کنند و در هدایت عالم نقش‌آفرینی می‌کنند. اختلاف میان حضرت موسی و خضر، که در قرآن کریم به آن اشاره شده، نه از سر خطا، بلکه ناشی از تفاوت در مأموریت‌ها و مراتب شرعی آن‌هاست. موسی، به‌عنوان پیامبر، متعهد به شرع ظاهری بود، در حالی که خضر، با علم لدنی، مأموریت‌هایی فراتر از شرع ظاهری داشت.

جمع‌بندی بخش دوم

ملائکه و موجودات مدبر، به‌مثابه بازوان الهی در تدبیر عالم، نقشی بی‌بدیل دارند. از هدایت و یاری تا اجرای عذاب، این موجودات در تمامی شئون زندگی انسان حضور دارند، هرچند ناآگاهی انسان مدرن، این نقش را پنهان کرده است. شناخت این موجودات و تعامل با آن‌ها، نیازمند معرفتی عمیق و ایمانی استوار است که انسان را به سوی تسخیر آسمان‌ها و زمین هدایت می‌کند.

بخش سوم: ضرورت بازنگری در علم دینی و توجه به غیب

انفعال علم دینی در برابر عوالم غیبی

علم دینی، که باید پیشگام در شناخت و بهره‌مندی از عوالم غیبی باشد، گاه در انزوای فکری و علمی به سر می‌برد و از جریان‌های جهانی در زمینه معنویت و غیب بی‌اطلاع است. در حالی که جوامع غیرمسلمان، از رهبانیت مسیحی تا ادیان شرقی، در تعامل با عوالم غیبی فعال‌اند، علم دینی گاه از این حوزه غافل مانده است. این انفعال، مانند درختی که از ریشه‌های خود دور افتاده، مانع از شکوفایی معرفت دینی در جهان مدرن شده است.

درنگ: انفعال علم دینی در برابر عوالم غیبی، مانع از ایفای نقش هدایتی آن در جهان مدرن شده و نیازمند بازنگری است.

جهان مدرن، بودجه‌های کلانی برای پژوهش‌های معنوی و غیبی صرف می‌کند، در حالی که علم دینی در این زمینه فعالیتی چشمگیر ندارد. این شکاف، ضرورت بازسازی نظام آموزشی و پژوهشی در حوزه‌های دینی را نشان می‌دهد.

نقد رویکرد سنتی علم دینی

علوم سنتی، مانند فقه، اصول، صرف و نحو، هرچند ارزشمند، برای رهبری و هدایت جهان کافی نیستند. علم دینی باید به علوم غیبی و آسمانی توجه کند تا بتواند نقشی پیشرو در جهان ایفا نماید. این علوم، مانند چراغی در تاریکی، می‌توانند راه را برای هدایت بشریت روشن کنند، مشروط بر آنکه از انزوا خارج شوند و به جریان‌های جهانی بپیوندند.

درنگ: علوم سنتی، بدون توجه به علوم غیبی و آسمانی، نمی‌توانند رهبری و هدایت جهان را بر عهده گیرند.

این نقد، به معنای نفی ارزش علوم سنتی نیست، بلکه دعوتی است به تکامل معرفت دینی در مواجهه با نیازهای عصر مدرن. علم دینی باید مانند رودی جاریមغرب‌نما باشد، که از سرچشمه‌های غیب می‌جوشد و به سوی دریای هدایت جریان می‌یابد.

نقش حدیث در هدایت به سوی غیب

حدیث شریف «به زمینیان رحم کن تا آسمانیان به تو رحم کنند» بر اهمیت رحم به خلق خدا برای دریافت رحمت موجودات غیبی تأکید دارد. این حدیث، مانند کلیدی زرین، راه را برای ارتباط با آسمان‌ها و بهره‌مندی از رحمت الهی می‌گشاید.

درنگ: رحم به زمینیان، پلی است برای دریافت رحمت آسمانیان و ارتباط با عوالم غیبی.

این حدیث، رابطه متقابل میان انسان و موجودات غیبی را نشان می‌دهد و بر ضرورت محبت و خیرخواهی در سلوک معنوی تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

علم دینی، برای ایفای نقش هدایتی در جهان مدرن، باید از انزوای فکری خارج شود و به سوی شناخت و بهره‌مندی از عوالم غیبی گام بردارد. توجه به علوم آسمانی و عمل به احادیث، مانند چراغی است که راه را برای هدایت و تکامل بشریت روشن می‌کند. این بخش، بر ضرورت بازنگری در رویکردهای سنتی و توجه به معارف غیبی تأکید دارد.

بخش چهارم: آیات قرآنی و شواهد نقش غیب در هدایت

دستورات الهی به پیامبران

در سوره حجر، آیه ۶۵، خداوند به پیامبر دستور می‌دهد: فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَهُمْ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَامْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ (پس، خاندانت را به پاره‌ای از شب روانه کن و خود از پی آن‌ها برو و هیچ‌یک از شما به پشت سر ننگرد و به همان‌جا که مأمورید بروید). این آیه، نمونه‌ای از هدایت الهی از طریق ملائکه است که پیامبر را در موقعیت‌های بحرانی راهنمایی می‌کند.

درنگ: آیات قرآن کریم، مانند مشعل‌های هدایت، نقش ملائکه در راهنمایی پیامبران و اجرای اراده الهی را نشان می‌دهند.

این دستورات، نشان‌دهنده ارتباط مستقیم میان آسمان‌ها و زمین است که از طریق ملائکه برقرار می‌شود و انسان را به سوی مقصد الهی هدایت می‌کند.

تفصیل انبیا و مراتب عصمت

رفتار حضرت لوط در مواجهه با ملائکه، که به التماس به مردم برای حفظ آبروی خود منجر شد، پرسش‌هایی را درباره عصمت و مراتب آن برمی‌انگیزد. به جای تنزیه کامل انبیا، باید تفصیل انبیا را پذیرفت، یعنی تفاوت در مراتب معرفتی و عملکردی آن‌ها را مدنظر قرار داد. این دیدگاه، مانند آینه‌ای است که تفاوت‌های مراتب انبیا را به روشنی نشان می‌دهد.

درنگ: تفصیل انبیا، به جای تنزیه، بر تفاوت در مراتب معرفتی و عملکردی آن‌ها تأکید دارد و عصمت را در چارچوبی پویا تفسیر می‌کند.

این رویکرد، به ما می‌آموزد که انبیا، هرچند معصوم‌اند، در مراتب درک و عمل متفاوت‌اند و این تفاوت، بخشی از حکمت الهی در هدایت بشر است.

جمع‌بندی بخش چهارم

آیات قرآن کریم، به‌مثابه نقشه‌ای الهی، راه‌های ارتباط با عوالم غیبی و نقش ملائکه در هدایت انسان را نشان می‌دهند. درک مراتب انبیا و نقش موجودات غیبی، انسان را به سوی معرفتی عمیق‌تر و سلوکی متعالی‌تر هدایت می‌کند.

نتیجه‌گیری

این نوشتار، با بررسی نظام توحیدی عالم و نقش موجودات غیبی در تدبیر هستی، انسان را به تأمل در جایگاه خود در این نظام یکپارچه دعوت می‌کند. تأکید بر ضرورت بهره‌مندی از عوالم غیبی، بازنگری در رویکردهای علم دینی، و توجه به آیات قرآن کریم و احادیث، راه را برای تکامل معنوی و مادی بشر هموار می‌سازد. این درس‌گفتار، مانند مشعلی فروزان، انسان را به سوی شناخت عمیق‌تر از نظام خلقت و ارتباط با آسمان‌ها هدایت می‌کند و افق‌های جدیدی را برای پژوهش در فلسفه اسلامی و معرفت غیبی می‌گشاید.

با نظارت صادق خادمی