در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1293

متن درس






هستی‌شناسی قدرت در سیاق دینی و اجتماعی

هستی‌شناسی قدرت در سیاق دینی و اجتماعی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۲۹۳)

دیباچه

قدرت، چونان جریانی پویا و باطنی، در تاروپود حیات انسانی جاری است و در سیاق دینی و اجتماعی، نقشی بنیادین در هدایت و تربیت نفوس ایفا می‌کند. این نوشتار، با تأمل در معارف قرآنی و سنت انبیا و اولیا، به کاوش در مفهوم قدرت می‌پردازد؛ نه به معنای زور و سلطه‌گری، بلکه به مثابه توانمندی معنوی و الهی که در وجود پیامبران و امامان متجلی بوده است. هدف، تبیین تمایز میان قدرت معنوی و زور ظاهری است که گاه در ظاهر مشابه، اما در باطن متضادند، مانند نور و سایه‌ای که هر دو در یک صحنه حضور دارند، اما یکی روشنایی می‌بخشد و دیگری تاریکی می‌افزاید.

بخش یکم: بنیادهای نظری قدرت در سیاق دینی

ضرورت قدرت برای نفوذ در جامعه

قدرت، چونان کلیدی برای گشودن دروازه‌های نفوذ در جامعه، شرط اساسی هدایت و اثرگذاری است. هر پیامبر، امام، والد، یا مدیر، برای تأثیر بر امت، خانواده، یا محیط خود، نیازمند توانمندی معنوی است که از آگاهی، کرامت، و اقتدار درونی سرچشمه می‌گیرد. بدون این قدرت، نفوذ و تنفیذ عمل، چونان نهالی بی‌ریشه، امکان‌پذیر نیست.

درنگ: قدرت معنوی، به مثابه توانمندی الهی، شرط اساسی نفوذ و اثرگذاری در جامعه است و بدون آن، هدایت و تربیت ممکن نمی‌گردد.

این دیدگاه، ریشه در طبیعت انسانی دارد که گرایش به اطاعت از ضعف و ناتوانی ندارد. انسان، چونان پرنده‌ای که به سوی قله‌های بلند پرواز می‌کند، به سوی اقتدار معنوی جذب می‌شود، نه سستی و ضعف. این اصل، در سنت انبیا و اولیا، به روشنی متجلی است که با تکیه بر قدرت الهی، نفوس را به سوی حقیقت رهنمون می‌شدند.

تمایز قدرت معنوی و زور ظاهری

قدرت معنوی، که در وجود انبیا و اولیا جاری بود، از ارتباط با خدا و کرامات الهی نشأت می‌گرفت، در حالی که زور ظاهری، که در سلاطین و حکام مادی تجلی می‌یافت، به ابزارهای جسمانی و قلدری وابسته بود. انبیا با معجزه و کلام الهی، و سلاطین با شمشیر و لشکر، بر جوامع اثر می‌گذاشتند.

درنگ: قدرت معنوی انبیا، از ارتباط الهی و کرامت درونی سرچشمه می‌گیرد، در حالی که زور ظاهری سلاطین، به ابزار مادی و سرکوب وابسته است.

این تمایز، چونان جدایی نور از ظلمت، دو نهاد متضاد را در تاریخ بشری نشان می‌دهد: نهاد الهی انبیا و نهاد زورمدارانه پادشاهان. قدرت انبیا، مانند چشمه‌ای زلال، از باطن الهی سرریز می‌شد، در حالی که زور سلاطین، مانند بادی تند، تنها آشوب و سرکوب به ارمغان می‌آورد.

استقلال قدرت معنوی از ابزار مادی

انبیا، بدون بهره‌مندی از سواره‌نظام، لشکر، یا ابزار مادی، با تکیه بر معجزات و کرامات الهی، بر نفوس انسانی اثر می‌گذاشتند. این استقلال، اقتدار معنوی آنها را از سلاطین متمایز می‌ساخت.

درنگ: قدرت معنوی انبیا، از ابزار مادی بی‌نیاز است و با تکیه بر معجزه و کرامت، نفوذ خود را در جامعه تثبیت می‌کند.

این استقلال، مانند ستاره‌ای که در آسمان بی‌نیاز از چراغ‌های زمینی می‌درخشد، نشان‌دهنده عظمت قدرت الهی است. انبیا، با کلام و کرامت، دل‌ها را تسخیر می‌کردند، در حالی که سلاطین، با شمشیر و ترس، تنها جسم‌ها را مقهور می‌ساختند.

اطاعت معنوی در خانواده

در نهاد خانواده، والدین، حتی اگر از نظر جسمانی ضعیف‌تر از فرزندان باشند، به دلیل نقش تربیتی و معنوی، مورد اطاعت قرار می‌گیرند. این اطاعت، جلوه‌ای از قدرت معنوی است که ریشه در احترام و کرامت دارد.

درنگ: اطاعت معنوی در خانواده، نمونه‌ای از قدرت معنوی است که از نقش تربیتی و کرامت والدین نشأت می‌گیرد.

این اطاعت، مانند رودی که از سرچشمه محبت و تربیت جاری می‌شود، نه از ترس زور، بلکه از درک عمیق نقش والدین در پرورش فرزندان سرچشمه می‌گیرد. این نمونه، قدرت معنوی را در مقیاسی کوچک، اما عمیق، به نمایش می‌گذارد.

جمع‌بندی بخش یکم

قدرت، به مثابه توانمندی معنوی و الهی، شرط اساسی نفوذ و اثرگذاری در جامعه است. این قدرت، که در انبیا و اولیا متجلی بود، از ارتباط با خدا و کرامت درونی سرچشمه می‌گرفت و از زور ظاهری، که به ابزار مادی وابسته است، متمایز بود. خانواده، به عنوان نمونه‌ای کوچک از جامعه، نشان‌دهنده این اقتدار معنوی است که بدون نیاز به زور، نفوس را هدایت می‌کند. این اصول، بنیانی برای فهم قدرت در سیاق دینی و اجتماعی فراهم می‌آورد.

بخش دوم: روش‌شناسی انبیا در اعمال قدرت معنوی

رویکرد تدریجی انبیا در هدایت

انبیا، در مواجهه با جامعه، ابتدا با گفت‌وگو و موعظه آغاز می‌کردند و در صورت نیاز، با معجزه و کرامت، حقانیت خود را اثبات می‌نمودند. برخی از مردم این قدرت را می‌پذیرفتند و برخی دیگر آن را رد می‌کردند.

درنگ: انبیا با رویکردی تدریجی، از گفت‌وگو و موعظه تا معجزه، قدرت الهی خود را به جامعه عرضه می‌کردند.

این روش، مانند باغبانی که ابتدا خاک را آماده می‌کند و سپس بذر می‌کارد، نشان‌دهنده حکمت و صبر انبیا در هدایت بود. آنها با استدلال و کلام، دل‌ها را آماده می‌ساختند و با معجزه، مانند نوری در تاریکی، حقانیت خود را به اثبات می‌رساندند.

قدرت معنوی به مثابه توانمندی الهی

قدرت در نهاد انبیا، توانمندی معنوی و الهی بود که از خدا سرچشمه می‌گرفت، نه زور قلدرمابانه‌ای که به ابزار مادی وابسته است.

درنگ: قدرت معنوی انبیا، از ارتباط مستقیم با خدا نشأت می‌گرفت و نیازی به ابزار مادی نداشت.

این قدرت، مانند چشمه‌ای که از اعماق زمین می‌جوشد، از باطن انبیا سرریز می‌شد و بدون نیاز به لشکر یا شمشیر، نفوس را به سوی حقیقت هدایت می‌کرد. این ویژگی، انبیا را از سلاطین، که به زور و ابزار وابسته بودند، متمایز می‌ساخت.

ضعف تاریخی سلاطین در برابر قدرت معنوی

سلاطین، با وجود ابزار مادی و زور ظاهری، در برابر حوادث ساده، مانند توطئه یا قتل، ناتوان می‌ماندند، زیرا فاقد پشتوانه معنوی بودند.

درنگ: زور ظاهری سلاطین، به دلیل فقدان پشتوانه معنوی، در برابر چالش‌ها شکننده و ناپایدار بود.

این شکنندگی، مانند بنایی است که بر شنی سست بنا شده و با اولین طوفان فرومی‌ریزد. در مقابل، قدرت معنوی انبیا، چونان صخره‌ای استوار، در برابر تمامی طوفان‌های تاریخ پایدار می‌ماند.

نمونه‌های تاریخی ناپایداری سلطنت‌ها

برخی پادشاهان، حتی پیش از تولد یا در کودکی، به سلطنت رسیدند که نشان‌دهنده فقدان قدرت واقعی و وابستگی به وراثت و زور بود.

درنگ: سلطنت‌های مبتنی بر وراثت و زور، فاقد مشروعیت و پایداری‌اند و از قدرت معنوی بی‌بهره‌اند.

این نمونه‌ها، مانند درختی بی‌ریشه، نشان‌دهنده ناپایداری زور در برابر اقتدار معنوی است. سلطنت‌هایی که به وراثت یا ابزار مادی وابسته بودند، چونان سایه‌ای گذرا، در تاریخ محو شدند.

جمع‌بندی بخش دوم

انبیا با رویکردی تدریجی و عقلانی، از گفت‌وگو تا معجزه، قدرت الهی خود را در جامعه تثبیت می‌کردند. این قدرت، که از خدا سرچشمه می‌گرفت، از زور ظاهری سلاطین متمایز بود و در برابر چالش‌ها پایدار می‌ماند. سلطنت‌های مادی، به دلیل فقدان پشتوانه معنوی، شکننده و ناپایدار بودند، در حالی که قدرت انبیا، چونان نوری جاودان، راهنمای بشریت بود.

بخش سوم: تمثیلات و تشبیهات در تبیین قدرت

زور به مثابه توانمندی حیوانی

زور سلاطین، به توانمندی‌های جسمانی حیوانات، مانند شیر، گرگ، یا پلنگ، تشبیه شده که فاقد بعد معنوی است.

درنگ: زور سلاطین، مانند توانمندی‌های حیوانی، فاقد آگاهی و معنویت است و از قدرت الهی انبیا متمایز می‌گردد.

این تشبیه، زور را به سطح غریزی تنزل می‌دهد، مانند گرگی که با نعره، ترس می‌آفریند، اما فاقد حکمت و هدایت است. در مقابل، قدرت انبیا، چونان آفتابی است که با نور خود، راه را روشن می‌کند.

تمثیل درگیری در خانه

تمایز قدرت و زور، مانند درگیری دو نفر در خانه است: یکی برای حفظ خانه (قدرت) و دیگری برای اخراج صاحب‌خانه (زور).

درنگ: قدرت، به دفاع از حق و کرامت انسانی مرتبط است، در حالی که زور، به تجاوز و سلب حقوق دیگران اشاره دارد.

این تمثیل، مانند نقاشی‌ای که دو نیروی متضاد را به تصویر می‌کشد، تفاوت اخلاقی و معنوی میان قدرت و زور را آشکار می‌سازد. قدرت، چونان سپری برای حفظ حرمت است، در حالی که زور، چونان شمشیری برای ویرانی.

تشبیه قدرت و زور به نکاح و زنا

قدرت، به نکاح مشروع، و زور، به زنا نامشروع تشبیه شده است. هر دو در ظاهر مشابه‌اند، اما در باطن متضاد.

درنگ: قدرت، مشروع و الهی است، در حالی که زور، نامشروع و غیراخلاقی، مانند تفاوت نکاح و زنا.

این تشبیه، مانند آینه‌ای که حقیقت را بازمی‌تاباند، تفاوت اخلاقی و شرعی میان قدرت و زور را نشان می‌دهد. قدرت، مانند پیوندی مقدس، به خیر و هدایت می‌انجامد، در حالی که زور، مانند عملی ناپاک، به فساد و تباهی منجر می‌شود.

وابستگی زور به ابزار و افراد

زور سلاطین، به حضور افراد و ابزار مادی وابسته بود، در حالی که قدرت انبیا، از خدا و نفس آنها سرچشمه می‌گرفت.

درنگ: قدرت معنوی انبیا، از عوامل خارجی بی‌نیاز است، در حالی که زور سلاطین، به ابزار و افراد وابسته است.

این استقلال، مانند پرنده‌ای که با بال‌های خود اوج می‌گیرد، نشان‌دهنده عظمت قدرت الهی است. انبیا، حتی در تنهایی، با تکیه بر خدا، قدرتمند بودند، در حالی که سلاطین، بدون لشکر، چونان بنایی بی‌ستون فرومی‌ریختند.

جمع‌بندی بخش سوم

تمثیلات و تشبیهات، مانند چراغ‌هایی در مسیر فهم، تفاوت میان قدرت و زور را روشن می‌سازند. زور، به توانمندی‌های حیوانی و ابزار مادی وابسته است، در حالی که قدرت، چونان نوری الهی، از باطن انبیا سرچشمه می‌گیرد. این تمایز، مانند جدایی حق از باطل، بنیانی برای درک اقتدار معنوی در سیاق دینی است.

بخش چهارم: نمونه‌های تاریخی و قرآنی قدرت معنوی

کرامت بایزید بسطامی

داستان بایزید بسطامی و آوردن سوزن از دریا، نمونه‌ای از قدرت معنوی اولیاست که بدون ابزار مادی، کرامت الهی را نشان می‌دهد.

درنگ: کرامت اولیا، مانند سوزن بایزید از دریا، نشان‌دهنده قدرت معنوی است که از ارتباط با خدا سرچشمه می‌گیرد.

این داستان، مانند شعله‌ای که در تاریکی می‌درخشد، قدرت معنوی را به نمایش می‌گذارد. بایزید، بدون نیاز به ابزار یا لشکر، با تکیه بر ایمان و ارتباط الهی، طبیعت را تسخیر کرد و کرامت خود را اثبات نمود.

قدرت نوح در سوره هود

آیه ۴۷ سوره هود، قدرت نوح را در توکل و ارتباط با خدا نشان می‌دهد: قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ ۖ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخَاسِرِينَ (گفت: پروردگارا! من به تو پناه می‌برم که از تو چیزی بخواهم که بدان علم ندارم، و اگر مرا نبخشی و بر من رحم نکنی، از زیان‌کاران باشم).

درنگ: قدرت نوح، در توکل و فروتنی در برابر خدا متجلی است که او را از زور ظاهری بی‌نیاز می‌ساخت.

این آیه، مانند آینه‌ای که حقیقت را بازمی‌تاباند، قدرت نوح را در صبر و ارتباط الهی نشان می‌دهد. او، بدون لشکر یا ابزار مادی، با توکل به خدا، امتی را هدایت کرد و در برابر سختی‌ها استوار ماند.

استمرار نبوت نوح

نوح، با ۹۰۰ سال نبوت، نمونه‌ای از قدرت استمراری است که چندین نسل را هدایت کرد و به شیخ‌الانبیا ملقب شد.

درنگ: استمرار نبوت نوح، نشان‌دهنده اقتدار معنوی و صبر الهی او در هدایت امت‌های متعدد است.

این استمرار، مانند رودی که قرن‌ها جاری است، عظمت مأموریت نوح را نشان می‌دهد. او، با صبر و پایداری، نسل‌های متعددی را به سوی توحید رهنمون ساخت.

مقایسه نوح و پیامبر خاتم

پیامبر خاتم، در ۲۳ سال، امتی عظیم ایجاد کرد، در حالی که نوح در ۹۰۰ سال به استمرار نبوت پرداخت. این تفاوت، ناشی از شگرد و مأموریت متفاوت انبیاست.

درنگ: تنوع مأموریت‌های انبیا، از سرعت پیامبر خاتم تا استمرار نوح، نشان‌دهنده حکمت الهی در هدایت است.

این مقایسه، مانند دو مسیر متفاوت به سوی یک مقصد، تنوع در روش‌های الهی را نشان می‌دهد. پیامبر خاتم، مانند شهابی درخشان، با سرعت امت را هدایت کرد، در حالی که نوح، مانند جریانی آرام، با استمرار به هدف رسید.

نقش امام سجاد در حفظ شیعه

امام سجاد، با صحیفه سجادیه و دعاها، دین را پس از کربلا حفظ کرد و زمینه‌ساز قیام‌های بعدی شد.

درنگ: صحیفه سجادیه، به مثابه دریای معرفت، نقش کلیدی در احیای معنویت شیعه و حفظ دین داشت.

صحیفه سجادیه، مانند چشمه‌ای که در بیابان می‌جوشد، پس از کربلا دین را زنده نگه داشت. دعاهای امام سجاد، چونان مشعل‌هایی در تاریکی، راه را برای قیام‌های بعدی روشن ساخت.

جمع‌بندی بخش چهارم

نمونه‌های تاریخی و قرآنی، مانند کرامت بایزید و نبوت نوح، قدرت معنوی را به مثابه نیرویی الهی و بی‌نیاز از ابزار مادی نشان می‌دهند. این قدرت، در صبر، توکل، و ارتباط با خدا متجلی بود و در مأموریت‌های متنوع انبیا و اولیا، از نوح تا پیامبر خاتم و امام سجاد، به روشنی آشکار شد.

بخش پنجم: نقش علم دینی در احیای قدرت معنوی

ضرورت قدرت معنوی در علم دینی

علم دینی باید با قدرت معنوی، از طریق علم، اخلاق، و معنویت، بر جامعه و جهان اثر بگذارد، نه با زور یا ضعف.

درنگ: علم دینی، با تکیه بر قدرت معنوی، باید در جامعه و جهان شناور باشد و اثرگذاری جهانی داشته باشد.

این ضرورت، مانند نیاز درخت به ریشه، حیات دین را تضمین می‌کند. علم دینی، اگر فاقد قدرت معنوی باشد، مانند چراغی بی‌نور، نمی‌تواند راه را روشن سازد.

کاستی دولت‌ها در برابر قدرت معنوی

دولت‌ها، با وجود ابزار مادی، فاقد قدرت معنوی‌اند و در برابر چالش‌های جهانی ناتوان می‌مانند.

درنگ: دولت‌ها، به دلیل وابستگی به زور و فقدان معنویت، در تحول جهانی ناکارآمدند.

این کاستی، مانند کشتی‌ای که در طوفان بی‌جهت می‌گردد، نشان‌دهنده محدودیت زور مادی است. در مقابل، علم دینی، با تکیه بر معنویت، می‌تواند جهان را متحول سازد.

نقد قدرت ظاهری دولت‌های غربی

دولت‌های غربی، با وجود ادعای قدرت، در برابر چالش‌های جهانی، مانند مسائل سیاسی در برخی کشورها، ناتوان‌اند و به بازی‌های سیاسی متوسل می‌شوند.

درنگ: قدرت ظاهری دولت‌های غربی، به دلیل فقدان پشتوانه معنوی، در برابر پیچیدگی‌های سیاسی شکننده است.

این نقد، مانند آینه‌ای که حقیقت را بازمی‌تاباند، شکنندگی زور مادی را نشان می‌دهد. دولت‌ها، به دلیل وابستگی به نیرنگ و سیاست‌بازی، نمی‌توانند تحولات عمیق ایجاد کنند.

نقد قرآن‌های موزه‌ای

قرآن‌های گران‌قیمت و موزه‌ای، که از جریان مردمی دورند، فاقد ارزش معنوی‌اند. قرآن واقعی، آن است که در دل مردم جاری است.

درنگ: قرآن کریم، زمانی ارزشمند است که در زندگی مردم شناور باشد، نه محبوس در موزه‌ها.

این نقد، مانند تلنگری به آگاهی، بر اهمیت کارکرد اجتماعی قرآن کریم تأکید دارد. قرآن، مانند رودی جاری، باید در زندگی مردم جریان یابد، نه چون شیئی گران‌بها در قفس موزه‌ها محبوس شود.

نقد فرهنگ عامه و رسانه

فرهنگ عامه، مانند سریال‌ها و موسیقی‌های بازسازی‌شده، نشان‌دهنده فقدان خلاقیت و وابستگی به زور ظاهری است.

درنگ: فرهنگ عامه، با تکرار و بازسازی، فاقد خلاقیت و معنویت است و از قدرت الهی فاصله دارد.

این فرهنگ، مانند سایه‌ای کم‌رنگ، فاقد اصالت و عمق است. در مقابل، قدرت معنوی انبیا، مانند چشمه‌ای زلال، همواره تازه و تحول‌آفرین بود.

جمع‌بندی بخش پنجم

علم دینی، با تکیه بر قدرت معنوی، می‌تواند جامعه و جهان را متحول سازد، در حالی که دولت‌ها و فرهنگ عامه، به دلیل فقدان معنویت، ناکارآمدند. قرآن کریم، تنها زمانی ارزشمند است که در زندگی مردم جاری باشد، نه محبوس در موزه‌ها یا گرفتار در تکرارهای بی‌روح.

بخش ششم: تفضیل انبیا و ائمه

نقد تنزیه و پیشنهاد تفضیل

تنزیه انبیا، یعنی پاک دانستن آنها از عیب، به جای تفضیل، یعنی برتری برخی بر برخی دیگر، نادرست است. قرآن کریم بر تفضیل انبیا تأکید دارد: تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۘ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ ۖ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ (این پیامبران‌اند که برخی از آنها را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از آنها کسی بود که خدا با او سخن گفت، و برخی را درجات [بلند] داد).

درنگ: تفضیل انبیا، بر اساس قرآن کریم، رویکردی قرآنی‌تر از تنزیه است و بر درجات متفاوت آنها تأکید دارد.

این دیدگاه، مانند ترازویی دقیق، انبیا را بر اساس درجات و فضیلت‌هایشان می‌سنجد. تنزیه، گویی انبیا را به نجاست متهم می‌کند، در حالی که تفضیل، عظمت و تنوع مأموریت‌های آنها را آشکار می‌سازد.

تفاوت درجات انبیا و ائمه

انبیا و ائمه، از نظر درجات، معجزات، و اسمای اعظم الهی متفاوت‌اند. امیرالمؤمنین، به عنوان افضل ائمه، جایگاهی ویژه دارد.

درنگ: تفاوت درجات انبیا و ائمه، نشان‌دهنده تنوع در مأموریت‌ها و مقامات الهی آنهاست.

این تفاوت، مانند رنگ‌های متنوع در یک باغ، زیبایی و تنوع در نظام الهی را نشان می‌دهد. هر پیامبر یا امام، با شأن و مأموریت خاص خود، بخشی از نقشه الهی را تکمیل می‌کند.

ویژگی‌های امت نوح

نوح، با هدایت چندین امت در طول ۹۰۰ سال، نشان‌دهنده گستردگی و استمرار مأموریت خود بود.

درنگ: هدایت چندین امت توسط نوح، نشان‌دهنده عظمت و استمرار قدرت معنوی اوست.

این ویژگی، مانند درختی که شاخه‌هایش نسل‌ها را در بر می‌گیرد، عظمت نوح را به نمایش می‌گذارد. او، با صبر و پایداری، امت‌های متعددی را به سوی توحید هدایت کرد.

ارتباط آیات با امام زمان

آیات مربوط به نوح، به ویژه فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ (صبر کن که عاقبت از آن پرهیزگاران است)، به امام زمان و یاران آخرالزمان مرتبط است.

درنگ: آیات نوح، با صبر و تقوا، به امام زمان و یارانش پیوند دارد و پیوستگی معنوی انبیا را نشان می‌دهد.

این ارتباط، مانند رشته‌ای که تاریخ را به هم می‌پیوندد، پیوستگی میان انبیا و امام زمان را نشان می‌دهد. صبر و تقوا، چونان مشعل‌هایی، راه را برای یاران آخرالزمان روشن می‌سازند.

قدرت پیامبر خاتم در کاشت نخل

پیامبر خاتم، با کاشت هسته خرما و سبز شدن فوری آن، قدرت الهی خود را نشان داد، در حالی که امیرالمؤمنین با کاشت، بعداً نتیجه می‌دید.

درنگ: سرعت و جامعيت پیامبر خاتم در معجزات، او را به خاتم انبیا تبدیل کرد.

این تفاوت، مانند دو باغبان که یکی با سرعت و دیگری با صبر میوه می‌پروراند، تنوع در مأموریت‌های الهی را نشان می‌دهد. پیامبر خاتم، با سرعت و جامعيت، امتی عظیم را بنیان نهاد.

جمع‌بندی بخش ششم

تفضیل انبیا و ائمه، رویکردی قرآنی است که درجات و مأموریت‌های متفاوت آنها را نشان می‌دهد. نوح، با استمرار، و پیامبر خاتم، با سرعت، هر یک به شیوه‌ای الهی امت خود را هدایت کردند. این تنوع، مانند رنگ‌های یک نقاشی، زیبایی نظام الهی را آشکار می‌سازد.

بخش هفتم: نقش علم دینی در تحول جهانی

ضرورت حرکت علم دینی در جهان

علم دینی باید با قدرت معنوی، در جهان حرکت کند و با علم، اخلاق، و فلسفه، بر جوامع اثر بگذارد.

درنگ: علم دینی، با قدرت معنوی، باید در جهان شناور باشد و تحول جهانی ایجاد کند.

این حرکت، مانند نسیمی که در سراسر جهان می‌وزد، دین را زنده و پویا نگه می‌دارد. علم دینی، اگر در جامعه جریان نیابد، مانند آبی راکد، حیات خود را از دست می‌دهد.

روش انبیا در حرکت مردمی

انبیا، با صفا و صداقت، در دل مردم حرکت می‌کردند و بدون تظاهر، متاع معنوی خود را عرضه می‌نمودند.

درنگ: انبیا، با اخلاص و صداقت، با مردم ارتباط برقرار می‌کردند و اعتماد آنها را جلب می‌نمودند.

این روش، مانند چشمه‌ای زلال، اعتماد مردم را جلب می‌کرد. انبیا، با رفتار صادقانه، مانند مشعل‌هایی در تاریکی، راه هدایت را روشن می‌ساختند.

ویژگی‌های دین الهی

دین الهی باید قدرتی الهی داشته باشد و در میان مردم شناور باشد. قدرتش الهی و سمتش مردمی است.

درنگ: دین الهی، با قدرت الهی و جهت‌گیری مردمی، در جامعه زنده و پویا می‌ماند.

این ویژگی، مانند قلبی تپنده در پیکر جامعه، دین را زنده نگه می‌دارد. دینی که در مردم جاری نباشد، مانند درختی بی‌بر، فاقد حیات و اثرگذاری است.

ضرورت قدرت در احیای اسلام

اگر علم دینی به قدرت معنوی نرسد، اسلام افول خواهد کرد. این قدرت، مبتنی بر علم و معنویت است، نه قلدری.

درنگ: قدرت معنوی علم دینی، ضامن بقای اسلام و احیای آن در برابر چالش‌های جهانی است.

این هشدار، مانند زنگ بیدارباشی، بر نقش کلیدی علم دینی در حفظ دین تأکید دارد. قدرت معنوی، مانند نوری که تاریکی را می‌زداید، اسلام را در برابر افول محافظت می‌کند.

جمع‌بندی بخش هفتم

علم دینی، با تکیه بر قدرت معنوی و حرکت در میان مردم، می‌تواند دین را زنده و پویا نگه دارد. انبیا، با اخلاص و صداقت، راهنمای این حرکت بودند. دین الهی، با قدرتی الهی و جهت‌گیری مردمی، می‌تواند جهان را متحول سازد و اسلام را از افول حفظ کند.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

قدرت، چونان جریانی الهی، در سیاق دینی و اجتماعی نقشی بنیادین ایفا می‌کند. این قدرت، که در انبیا و اولیا متجلی بود، از ارتباط با خدا، علم، و کرامت سرچشمه می‌گرفت و از زور ظاهری، که به ابزار مادی وابسته است، متمایز بود. انبیا، با رویکردی تدریجی از گفت‌وگو تا معجزه، نفوس را هدایت می‌کردند، در حالی که سلاطین، با زور و ترس، تنها سلطه می‌جستند. نمونه‌های تاریخی، مانند کرامت بایزید و نبوت نوح، و آیات قرآنی، مانند آیه ۴۷ سوره هود، این اقتدار معنوی را به نمایش می‌گذارند. علم دینی، به عنوان وارث انبیا، موظف است با تکیه بر علم، اخلاق، و معنویت، این قدرت را در جهان احیا کند و با حرکت در میان مردم، دین را شناور و زنده نگه دارد. تفضیل انبیا و ائمه، رویکردی قرآنی است که تنوع درجات و مأموریت‌های آنها را نشان می‌دهد و راه را برای فهم عمیق‌تر نظام الهی هموار می‌سازد. این قدرت، مانند نوری جاودان، می‌تواند جهان را از تاریکی زور و کاستی دولت‌های مادی رهایی بخشد.

با نظارت صادق خادمی