متن درس
هستیشناسی عالم ناسوت و جایگاه انسان در نظام احسن خلقت
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۲۹۷)
مقدمه: عالم ناسوت، بستر تکامل انسان
عالم ناسوت، بهمثابه سپهری مادی و بستری برای آزمون اراده و اختیار انسان، در نظام هستی جایگاهی بیمانند دارد. این عالم، که در فلسفه اسلامی بهعنوان پایینترین مرتبه وجودی شناخته میشود، با ویژگیهای منحصربهفرد خود، انسان را در مرکز نظام خلقت قرار داده و او را به سوی کمال رهنمون میسازد. انسان، با برخورداری از مقام جمعی، نپز بودن، و ظرفیت بیکران تکامل، در این عالم به آزمونی دشوار اما پرشکوه دعوت شده است. درسگفتار حاضر، برگرفته از تعالیم استاد فرزانه قدسسره، به تبیین ساختار عالم ناسوت، جایگاه انسان، و حکمت الهی در خلقت آن میپردازد.
بخش نخست: ویژگیهای عالم ناسوت و جایگاه انسان
عالم ناسوت، صحنه اراده و اختیار
عالم ناسوت، بهعنوان عالم مادی، از سایر عوالم نزولی و صعودی متمایز است، زیرا تنها در این عالم است که انسان از اراده و اختیار برخوردار است. این ویژگی، ناسوت را به بستری بیهمتا برای آزمون و تکامل انسان بدل ساخته است. برخلاف عوالم دیگر، مانند برزخ یا ملکوت، که فاقد اختیارند، ناسوت انسان را به انتخاب میان خیر و شر دعوت میکند. این عالم، چونان مزرعهای است که انسان در آن بذر اعمال خویش را میکارد و در عوالم بعدی، میوههای آن را درو میکند. این دیدگاه، با مفهوم قرآنی «مزرعه آخرت» همراستاست که عالم ناسوت را بستری برای کشت اعمال و برداشت نتایج در قیامت میداند.
درنگ: عالم ناسوت، به دلیل برخورداری انسان از اراده و اختیار، بستری منحصربهفرد برای آزمون و تکامل اوست.
تأثیر ناسوت بر عوالم دیگر
اعمال و انتخابهای انسان در عالم ناسوت، بهمثابه میانگینی است که بر وضعیت او در عوالم بعدی، مانند برزخ و قیامت، اثر میگذارد. این تأثیر، ریشه در اختیار انسان دارد که در ناسوت متجلی میشود و نتایج آن در عوالم فاقد اختیار آشکار میگردد. قرآن کریم در سوره زلزال میفرماید: فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ ۞ وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ («پس هر کس به قدر ذرهای نیکی کند، آن را ببیند، و هر کس به قدر ذرهای بدی کند، آن را ببیند.»). این آیه، حکمت الهی در خلقت ناسوت را تبیین میکند که اعمال انسان در این عالم، سرنوشت او را در عوالم بعدی رقم میزند.
درنگ: عالم ناسوت، بهمثابه مزرعه آخرت، اعمال انسان را در خود ثبت میکند و نتایج آن در عوالم بعدی متجلی میشود.
مقام جمعی انسان
انسان در عالم ناسوت، از «مقام جمعی» برخوردار است، به این معنا که میتواند به هر مرتبهای، از شاکر بودن تا کافر بودن، دست یابد. این ویژگی، او را از سایر موجودات، مانند ملائکه، متمایز میسازد. قرآن کریم در سوره انسان میفرماید: إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا («ما راه را به او نمایاندیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس.»). این ظرفیت، انسان را به موجودی با امکانات بینهایت بدل میکند که میتواند همهچیز شود، از قلههای کمال تا حضیض کفر.
درنگ: مقام جمعی انسان در ناسوت، او را قادر میسازد تا به هر مرتبهای، از شکر تا کفر، دست یابد.
نپز بودن، چالش و امتیاز وجودی
ساختار وجودی انسان در عالم ناسوت، با نوعی «نپز بودن» یا سنگینی همراه است که در آیات قرآنی، مانند إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ («همانا انسان در زیان است»، سوره عصر، آیه ۲) و إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي («بیگمان نفس بسیار به بدی فرمان میدهد، مگر آنچه پروردگارم رحم کند»، سوره یوسف، آیه ۵۳)، بیان شده است. این نپز بودن، تمایل ذاتی نفس به غفلت و بدی است که انسان را به خسران سوق میدهد، مگر اینکه با ایمان و عمل صالح از این حالت استثنا شود. با این حال، این ویژگی، امتیازی است که انسان را برای مواجهه با چالشهای تکامل مقاوم میسازد. چونان باری سنگین است که اگر بهدرستی حمل شود، به سعادت میانجامد، وگرنه به خسران منجر میشود.
درنگ: نپز بودن انسان، هم چالشی برای تکامل اوست و هم امتیازی که او را برای فتح قلههای کمال آماده میسازد.
فراموشی، امتیازی الهی
فراموشی، بهعنوان یکی از ویژگیهای انسان، در کتاب «توحید مفضل» به نقل از امام صادق علیهالسلام، امتیازی الهی معرفی شده است. این ویژگی، انسان را از اسارت در گذشته رها میکند و امکان تجدید حیات معنوی را فراهم میسازد. فراموشی به دو نوع تقسیم میشود: یکی که در ذهن باقی میماند اما در نظر نمیآید، و دیگری که بهکلی از ذهن محو میشود. این امتیاز، چونان نسیمی است که غبار گذشته را از صفحه دل میزداید و انسان را برای ادامه مسیر آماده میکند.
درنگ: فراموشی، امتیازی الهی است که انسان را از بار روانی گذشته رها کرده و امکان تجدید حیات معنوی را فراهم میسازد.
برد بالای تکامل انسان
انسان، به دلیل مقام جمعی و نپز بودن، از ظرفیت بینهایتی برای تکامل برخوردار است. این ظرفیت، او را قادر میسازد تا به مراتب عالی وجودی، مانند معراج و قرب الهی، دست یابد. قرآن کریم در سوره اسراء میفرماید: وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ («و بهراستی فرزندان آدم را گرامی داشتیم.»). این کرامت، انسان را به سوی قلههای کمال رهنمون میسازد، اما این مسیر، چونان صعودی دشوار به قلهای رفیع، نیازمند اراده و تلاش است.
درنگ: برد بالای تکامل انسان، او را برای رسیدن به مراتب عالی وجودی، مانند معراج و قرب الهی، آماده میسازد.
جمعبندی بخش نخست
عالم ناسوت، بهمثابه بستری برای آزمون اراده و اختیار انسان، جایگاهی بیمانند در نظام خلقت دارد. مقام جمعی، نپز بودن، و برد بالای تکامل، انسان را به موجودی با ظرفیت بینهایت برای کمال بدل ساخته است. فراموشی، بهعنوان امتیازی الهی، او را از اسارت گذشته رها میکند و نپز بودن، چونان باری سنگین، او را برای فتح قلههای کمال مقاوم میسازد. این ویژگیها، حکمت الهی در خلقت ناسوت و انسان را آشکار میکنند.
بخش دوم: نظام احسن خلقت و چالشهای تکامل
سختیها، لازمه تکامل
پنج صفت اصلی انسان (عالم ناسوت، اختیار، مقام جمعی، نپز بودن، و برد بالای تکامل) مستلزم وجود سختیها و چالشهایی در مسیر اوست. این سختیها، چونان سنگهایی در مسیر صعود به قله، لازمه طبیعی تکاملاند. قرآن کریم در سوره آلعمران میفرماید: لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ («بیگمان در اموال و جانهایتان آزموده خواهید شد.»). این ابتلائات، انسان را برای رسیدن به مراتب عالی وجودی آماده میکنند.
درنگ: سختیها و ابتلائات، ابزار الهی برای تربیت و تکامل انسان در مسیر دشوار کمالاند.
تفاوت مراتب در تکامل
انسانها، به دلیل تفاوت در اراده، اختیار، و عملکرد، به مراتب مختلفی در مسیر تکامل دست مییابند. برخی، چونان امام حسین علیهالسلام و امیرالمؤمنین علیهالسلام، به قلههای کمال میرسند، و برخی، مانند شمر و حرمله، به حضیض سقوط میکنند. این تفاوت، نتیجه عدالت الهی است که هر فرد را بر اساس اعمالش پاداش یا مجازات میدهد. قرآن کریم در سوره الرحمن میفرماید: هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ («آیا پاداش نیکی جز نیکی است؟»).
درنگ: تفاوت مراتب انسانها در تکامل، نتیجه عدالت الهی و عملکرد آنها در بهرهگیری از اختیار است.
نظام احسن و وجود نخالهها
نظام احسن خلقت، بهگونهای طراحی شده که امکان بروز همه ظرفیتهای انسان را فراهم میکند، اما این بروز، مستلزم تلاش، زحمت، و وجود «نخالهها» یا شکستهاست. این نخالهها، چونان خردهچوبهایی در کارگاه نجاری، لازمه فرآیند خلق اثر هنریاند. در این نظام، هیچچیز دورریز نیست؛ حتی شکستها به تکامل انسان یاری میرسانند. این دیدگاه، با اصل قرآنی لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا («خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمیکند»، سوره بقره، آیه ۲۸۶) همخوانی دارد.
درنگ: نظام احسن خلقت، با وجود نخالهها و شکستها، امکان بروز ظرفیتهای انسانی را فراهم میکند.
ابزارهای الهی برای هدایت
خداوند ابزارهای متعددی، از جمله عقل، حس، نفس، پیامبران، امامان، و قرآن کریم، برای هدایت انسان فراهم کرده است. با این حال، برخی انسانها، به دلیل نپز بودن و عدم استفاده صحیح از این ابزارها، به تکامل نمیرسند. این امر، نتیجه طبیعی اختیار انسان است که او را در برابر انتخابهایش مسئول میسازد. قرآن کریم میفرماید: إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ («ما راه را به او نمایاندیم»). موفقیت در این مسیر، به اراده و تلاش انسان بستگی دارد.
درنگ: ابزارهای الهی، مانند عقل و قرآن، انسان را در مسیر هدایت یاری میکنند، اما موفقیت به اراده او وابسته است.
جمعبندی بخش دوم
نظام احسن خلقت، با سختیها و نخالههایش، بستری برای بروز ظرفیتهای بینهایت انسان فراهم میکند. تفاوت مراتب انسانها، نتیجه عدالت الهی و عملکرد آنها در بهرهگیری از اختیار است. ابزارهای الهی، انسان را در این مسیر یاری میکنند، اما موفقیت، به اراده و تلاش او وابسته است. این نظام، چونان کارگاهی است که در آن، انسان با تراشیدن خویش، به اثری هنری بدل میشود.
بخش سوم: نقد سادهانگاری و ضرورت تمدن و تدین
نقد دگماتیسم و خودبرتربینی
دگماتیسم و خودبرتربینی، موانعی در برابر درک صحیح نظام خلقت و ارزشهای انسانیاند. این دیدگاه، که تنها خود و گروه خود را برتر میداند، با حکمت الهی در خلقت تنوع انسانی ناسازگار است. قرآن کریم در سوره روم میفرماید: وَمِنْ آيَاتِهِ اخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ («و از نشانههای او اختلاف زبانها و رنگهای شماست.»). این تنوع، نشانهای از حکمت الهی است که دگماتیسم آن را نادیده میگیرد.
درنگ: دگماتیسم و خودبرتربینی، با نادیده گرفتن تنوع انسانی، به حکمت الهی در خلقت آسیب میرساند.
ارزشهای مشترک انسانی
همه انسانها، حتی غیرمؤمنان، دارای ارزشها و حسنهایی هستند که باید مورد احترام قرار گیرند. یک غیرمؤمن، با گفتن «لا إله إلا الله» (جز خدا معبودی نیست)، میتواند به مرتبهای بالاتر از برخی مؤمنان برسد، زیرا بر اساس قاعده «یجب عما قبله»، گذشته او بخشیده میشود. قرآن کریم میفرماید: رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ («رحمتم همه چیز را فرا گرفته است»، سوره اعراف، آیه ۱۵۶). این رحمت عام، همه انسانها را دربرمیگیرد.
درنگ: همه انسانها، حتی غیرمؤمنان، دارای ارزشهاییاند که با پذیرش توحید، میتوانند به مراتب عالی دست یابند.
نقد سختگیریهای غیرضروری
سختگیریهای غیرضروری در احکام دینی، مانند پیچیدگیهای غیرواقعی در ازدواج یا مناسک مذهبی، از حکمت الهی فاصله دارد و گاه به انگیزههای مادی شکل میگیرد. قرآن کریم میفرماید: يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ («خداوند برای شما آسانی میخواهد و برای شما دشواری نمیخواهد»، سوره بقره، آیه ۱۸۵). این اصل، بر سادگی و رحمت ذاتی دین تأکید دارد.
درنگ: سختگیریهای غیرضروری در دین، از حکمت الهی فاصله داشته و به انزوای اجتماعی منجر میشود.
نقد سوءاستفاده از مناسک دینی
سوءاستفاده از مناسک دینی، مانند طولانی کردن عزاداریها به دلایل مادی، به تحریف دین و کاهش اعتبار آن میانجامد. عزاداری برای اهل بیت علیهمالسلام ارزشی والا دارد، اما تبدیل آن به ابزار کسب درآمد، با اصل اخلاص ناسازگار است. قرآن کریم میفرماید: وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ («و به آنها جز این فرمان داده نشده بود که خدا را با اخلاص در دین پرستش کنند»، سوره بینه، آیه ۵).
درنگ: سوءاستفاده از مناسک دینی، مانند عزاداریها، با اخلاص و معنویت دینی ناسازگار است.
تمدن و تدین، دو بال مسلمانی
مسلمانی واقعی، نیازمند دو ویژگی اساسی است: تدین (پایبندی به احکام دینی) و تمدن (شخصیت، فهم، و احترام به دیگران). مسلمانی که فاقد تمدن باشد، نمیتواند نماینده حقیقی دین باشد. قرآن کریم میفرماید: وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ («و تو بر خلقی عظیم هستی»، سوره قلم، آیه ۴). این خلق عظیم، تمدن و تدین را دربرمیگیرد.
درنگ: مسلمانی واقعی، با تدین و تمدن محقق میشود که احترام به دیگران را دربرمیگیرد.
نقد پیشداوری و تنگنظری
پیشداوری و تنگنظری، به دین آسیب میرساند و مانع از تحقق اهداف والای آن میشود. قرآن کریم میفرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ («ای کسانی که ایمان آوردهاید، از بسیاری گمانها بپرهیزید که برخی گمانها گناه است»، سوره حجرات، آیه ۱۲). این آیه، بر پرهیز از قضاوت ناعادلانه تأکید دارد.
درنگ: پیشداوری و تنگنظری، با حکمت الهی در خلقت تنوع انسانی ناسازگار است.
جمعبندی بخش سوم
نقد دگماتیسم، خودبرتربینی، و سختگیریهای غیرضروری در علم دینی، بر ضرورت بازنگری در رویکردهای دینی تأکید دارد. مسلمانی واقعی، با تدین و تمدن محقق میشود که احترام به تنوع انسانی را دربرمیگیرد. پیشداوری و سوءاستفاده از مناسک دینی، به دین آسیب میرساند و از حکمت الهی در خلقت فاصله دارد. این دیدگاه، انسان را به سوی زیست مسالمتآمیز و احترام به همه بندگان خدا رهنمون میسازد.
نتیجهگیری کلی
عالم ناسوت، بهمثابه بستری برای آزمون اراده و اختیار، انسان را در مرکز نظام احسن خلقت قرار داده است. مقام جمعی، نپز بودن، و برد بالای تکامل، انسان را به موجودی با ظرفیت بینهایت برای کمال بدل ساختهاند. سختیها و نخالهها، لازمه این مسیر دشوارند، و ابزارهای الهی، انسان را در این راه یاری میکنند. نقد دگماتیسم، خودبرتربینی، و سختگیریهای غیرضروری در علم دینی، بر ضرورت تمدن و تدین در مسلمانی تأکید دارد. انسان، چونان درختی است که در خاک ناسوت ریشه دوانده و شاخسار آن به سوی آسمان کمال گسترده شده است. این دیدگاه، با حکمت الهی در خلقت و تأکید قرآن کریم بر رحمت و عدالت، همراستاست و میتواند مبنایی برای مواجهه با چالشهای معاصر در فلسفه و کلام اسلامی باشد.
با نظارت صادق خادمی