در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1306

متن درس





تحلیل فلسفی قدرت و شناخت انسان در نظام هستی‌شناختی الهی

تحلیل فلسفی قدرت و شناخت انسان در نظام هستی‌شناختی الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۳۰۶)

دیباچه: نگاهی به جایگاه انسان در نظام هستی

انسان، چونان آیینه‌ای زلال، بازتاب‌دهنده صفات الهی است که در گستره نظام هستی‌شناختی، جایگاهی بی‌همتا دارد. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره در جلسه‌ای با شماره ۱۳۰۶، به کاوشی عمیق در شناخت انسان، توانمندی‌های وجودی او، و جایگاهش در ساحت هستی الهی می‌پردازد. با رویکردی کل‌نگر، این بحث کوشیده است تا ظرفیت‌های انسان را در پیوند با خدا، عالم، و خویشتن خویش مورد بررسی قرار دهد.

بخش نخست: شناخت انسان و توانمندی‌های وجودی او

نوآوری در بررسی قدرت و شناخت انسان

در متون سنتی فلسفه و عرفان اسلامی، بحث جامعی درباره شناخت انسان و توانمندی‌های وجودی او به شیوه‌ای که در این گفتار دنبال می‌شود، کمتر یافت می‌شود. متون پیشین، اغلب بر صفاتی چون عقل، نفس، یا غضب متمرکز بوده‌اند، اما این نوشتار، با نگاهی کل‌نگر، انسان را به‌مثابه موجودی جامع‌الجهات می‌نگرد که توانایی دستیابی به مراتب والای وجودی را داراست.

درنگ: انسان، به‌عنوان موجودی جامع‌الجهات، توانایی فراتر رفتن از محدودیت‌های مادی و دستیابی به اقتدار معنوی را دارد که او را به مظهری از صفات الهی بدل می‌سازد.

این دیدگاه، با مفهوم خلیفه‌الله در قرآن کریم همخوانی دارد، جایی که انسان به‌عنوان جانشین خدا بر زمین معرفی شده است. در فلسفه ملاصدرا نیز، انسان به‌مثابه موجودی با ظرفیت تجلی صفات الهی دیده می‌شود که می‌تواند از طریق علم و عمل صالح، به مراتب والای وجودی دست یابد.

انسان، امت یا دنیا

انسان می‌تواند به چنان مرتبه‌ای از اقتدار وجودی دست یابد که به‌تنهایی یک امت یا یک دنیا باشد. این توانایی، فراتر از محدودیت‌های مادی، انسان را به موجودی تبدیل می‌کند که می‌تواند تأثیری عظیم بر جهان هستی داشته باشد، مانند انبیا که با اقتدار معنوی خود، جوامع را هدایت کردند.

درنگ: انسان کامل، چونان ستاره‌ای درخشان در آسمان هستی، می‌تواند به‌تنهایی امتی را هدایت کند و جهانی را متحول سازد.

این مفهوم، در عرفان اسلامی با ایده انسان کامل پیوند دارد که به‌عنوان مظهر صفات الهی، تأثیری جهانی بر جای می‌گذارد. نمونه بارز آن، انبیایی هستند که با تکیه بر علم و معرفت الهی، تحولات عظیمی در جوامع ایجاد کردند.

نقد زندگی روزمره و محدودیت‌های مادی

زندگی روزمره انسان‌ها، که اغلب صرف خوردن، جمع‌آوری مال، و انتقال آن به وارثان می‌شود، تنها بخشی ناچیز و ناقص از وجود انسانی را بازتاب می‌دهد. این زندگی، چونان سایه‌ای کم‌رنگ از حقیقت وجود انسان است که در غفلت از ظرفیت‌های معنوی، در دام محدودیت‌های مادی گرفتار می‌ماند.

قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْوٌ

زندگی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست.

این آیه، به محدودیت‌های زندگی مادی و غفلت از هدف اصلی خلقت، یعنی تقرب به خدا، اشاره دارد. انسان، برای رهایی از این محدودیت‌ها، باید به پرورش توانمندی‌های وجودی خود بپردازد تا به اقتدار معنوی دست یابد.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با تأکید بر جایگاه انسان به‌عنوان موجودی جامع‌الجهات، به بررسی توانمندی‌های وجودی او پرداخت. انسان، با پرورش ظرفیت‌های خود، می‌تواند از محدودیت‌های مادی فراتر رود و به مرتبه‌ای از اقتدار معنوی دست یابد که او را به مظهری از صفات الهی بدل سازد. نقد زندگی روزمره و تأکید بر هدف والای خلقت، انسان را به سوی کشف حقیقت وجودی خویش فرا می‌خواند.

بخش دوم: اقتدار باطنی انبیا و نقش علوم باطنی

قدرت وجودی انسان در تسخیر عالم

انسان، با پرورش قدرت وجودی خود، توانایی تسخیر و تصرف در موجودات، اشیا، و امکانات عالم را به‌دست می‌آورد. این توانایی، با مفهوم تسخیر عالم در قرآن کریم همخوانی دارد:

وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا

و آنچه در آسمان‌ها و زمین است همه را برای شما مسخر کرد.

این آیه، به توانایی انسان در تصرف در عالم از طریق علم و عمل صالح اشاره دارد. در فلسفه صدرایی، انسان به‌عنوان خلیفه‌الله، با بهره‌گیری از معرفت و سلوک، می‌تواند به این مرتبه دست یابد.

اقتدار معنوی انبیا

انبیا، بدون نیاز به لشکر و امکانات مادی، با اقتدار باطنی خود امت‌ها را هدایت می‌کردند. نمونه بارز این اقتدار، حضرت یوسف است که با تکیه بر علم تعبیر و ولایت باطنی، کشور مصر را مدیریت کرد و تحولات عظیمی ایجاد نمود.

درنگ: اقتدار باطنی انبیا، چونان چشمه‌ای جوشان، از علم و معرفت الهی سرچشمه می‌گیرد و بدون نیاز به ابزار مادی، عالم را متحول می‌سازد.

این اقتدار، ریشه در اتصال به خدا و دریافت علوم الهی دارد. در قرآن کریم، انبیا به‌عنوان هدایتگرانی معرفی شده‌اند که با تکیه بر وحی، جوامع را به سوی حقیقت رهنمون شدند.

ناتوانی علوم ظاهری در برابر علوم الهی

جادوگران و مدعیان دروغین، در برابر اقتدار الهی انبیا ناتوان بودند. در داستان حضرت یوسف، معبران باسمه‌ای نتوانستند خواب پادشاه را تعبیر کنند، درحالی‌که یوسف با علم الهی خود، این خواب را به‌درستی تفسیر کرد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ * قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِيلِ الْأَحْلَامِ بِعَالِمِينَ

گفت: ای سران کشور، مرا در مورد رؤیایم آگاه کنید اگر خواب را تعبیر می‌کنید * گفتند: خواب‌های پریشان است و ما به تعبیر خواب‌ها دانا نیستیم.

این آیات، به ناتوانی علوم ظاهری در برابر علم الهی اشاره دارند. علم یوسف، به‌عنوان موهبتی الهی، او را از دیگران متمایز کرد و توانایی مدیریت و هدایت را به او بخشید.

اهمیت خواب در شناخت انسان

خواب‌ها، حتی خواب‌های پریشان (اضغاث احلام)، سرمایه‌ای گرانبها برای شناخت روان و حالات انسان هستند. خواب‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند: خواب‌هایی که تعبیر دارند و خواب‌هایی که گزارش‌دهنده حالات روانی‌اند. معبر، با عبور دادن خواب از لایه‌های ظاهری به حقیقت باطنی، نقش پلی میان ظاهر و باطن ایفا می‌کند.

درنگ: خواب، چونان آیینه‌ای زلال، بازتاب‌دهنده حقیقت باطنی انسان است و معبر، با علمی الهی، این حقیقت را آشکار می‌سازد.

در عرفان اسلامی، خواب‌های صادقه به‌عنوان بخشی از نبوت شناخته می‌شوند و حتی خواب‌های پریشان، آینه‌ای برای شناخت نقصان‌های روانی انسان هستند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، به بررسی اقتدار باطنی انبیا و نقش علوم باطنی در هدایت و مدیریت پرداخت. انبیا، با تکیه بر علم الهی، بدون نیاز به ابزار مادی، جوامع را متحول کردند. داستان حضرت یوسف، نمونه‌ای روشن از این اقتدار است که با علم تعبیر و ولایت باطنی، تحولات عظیمی ایجاد کرد. تأکید بر برتری علوم الهی بر علوم ظاهری، راه را برای درک عمیق‌تر جایگاه انسان در نظام هستی هموار می‌سازد.

بخش سوم: علوم باطنی و ضرورت حفظ آنها

دسته‌بندی علوم انسانی

علوم انسانی به دو دسته تقسیم می‌شوند: علوم تابلویی (مانند کف‌بینی و چهره‌بینی) و علوم غیرتابلویی (مانند فراست و تعبیر). علوم تابلویی، از ظاهر انسان مانند چهره و دست، برای شناخت او بهره می‌گیرند، درحالی‌که علوم غیرتابلویی، ریشه در معرفت باطنی دارند.

انبیا و اولیا، به‌ویژه حضرت یوسف، از علوم باطنی مانند تعبیر و فراست برخوردار بودند. این علوم، چونان گوهری درخشان، انسان را به سوی حقیقت رهنمون می‌کنند و از علوم ظاهری متمایزند.

خطر کم‌رنگ شدن علوم باطنی

علوم باطنی، مانند تعبیر، کشف، و کرامت، در حال کم‌رنگ شدن هستند. این امر، برای علوم دینی خطرناک است، زیرا فقدان این علوم، توانایی دفاع معنوی از حقیقت را تضعیف می‌کند.

درنگ: علوم باطنی، چونان میراثی گرانبها از انبیا، نیازمند حفظ و ترویج‌اند تا علوم دینی از گزند آسیب‌ها در امان بماند.

در سنت اسلامی، این علوم به‌عنوان موهبت‌های الهی شناخته می‌شوند که نیازمند سلوک و تربیت معنوی برای انتقال و حفظ هستند.

نقش نان حلال و تزکیه نفس

نان حلال، شرط لازم برای فعال‌سازی مجاری رزق معنوی و دریافت علوم باطنی است. تزکیه نفس، از طریق ذکر، نماز، و روزه، انسان را برای دریافت فیض الهی آماده می‌سازد.

قرآن کریم بر اهمیت طهارت و رزق حلال تأکید دارد، زیرا این عوامل، نفس را پاک کرده و مجاری دریافت معارف الهی را باز می‌کنند. انسان، با تنظیم نفس، چونان جویی زلال، پذیرای علوم باطنی می‌شود.

نقش کودکان در پرورش علوم باطنی

کودکان، به دلیل انعطاف‌پذیری بیشتر، زودتر می‌توانند مجاری علوم باطنی را فعال کنند. تربیت معنوی در کودکی، چونان کاشتن بذری در خاک حاصلخیز، زمینه‌ساز رشد علوم الهی در آینده است.

خطر تجسس در علوم تابلویی

استفاده از علوم تابلویی، مانند کف‌بینی، بدون مجوز شرعی، نوعی تجسس و تجاوز به حریم دیگران است. قرآن کریم بر پرهیز از تجسس تأکید دارد، مگر در مواردی که با مجوز شرعی باشد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، به اهمیت علوم باطنی و ضرورت حفظ آنها در برابر کم‌رنگ شدن پرداخت. علوم باطنی، به‌عنوان میراث انبیا، نیازمند تربیت معنوی و رزق حلال برای فعال‌سازی هستند. هشدار درباره خطر تجسس در علوم تابلویی و تأکید بر تربیت کودکان، راهکارهایی برای حفظ این علوم ارائه می‌دهد.

بخش چهارم: اقتدار باطنی حضرت یوسف و الگویی برای هدایت

قدرت باطنی یوسف در مدیریت و هدایت

حضرت یوسف، با تکیه بر علم تعبیر و اقتدار باطنی، بدون نیاز به معجزه، کشور مصر را مدیریت کرد. این اقتدار، ریشه در علم تأویل احادیث داشت که در قرآن کریم چنین آمده است:

رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ

پروردگارا، تو به من از پادشاهی عطا کردی و مرا از تعبیر خواب‌ها آموختی.

این آیه، به علم الهی یوسف اشاره دارد که او را قادر به اداره کشور و هدایت مردم کرد. یوسف، با تدبیر و علم باطنی، تحولات عظیمی ایجاد کرد که نمونه‌ای از مدیریت عقلانی و معنوی است.

اخبار غیبی و علوم باطنی

قرآن کریم، اخبار غیبی را منبعی برای علوم باطنی معرفی می‌کند:

ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ

این از خبرهای غیب است که به تو وحی کردیم.

این آیه، به وجود علوم غیبی در عالم و امکان دسترسی به آنها از طریق تنظیم نفس اشاره دارد. انسان، با سلوک و عبادت، می‌تواند این علوم را دریافت کند.

تفاوت اقتدار یوسف و موسی

حضرت یوسف، با اقتدار باطنی (مانند تعبیر و ولایت) متمایز بود، درحالی‌که حضرت موسی بیشتر با اقتدار عملیاتی (مانند معجزات عصا و اژدها) شناخته می‌شد. این تمایز، به تنوع در مظاهر قدرت انبیا اشاره دارد که هر کدام با توجه به شرایط امت خود عمل می‌کردند.

درنگ: اقتدار باطنی یوسف، چونان نوری پنهان در دل، با تدبیر و علم، عالم را روشن کرد، درحالی‌که اقتدار موسی، چونان آذرخشی درخشان، با معجزات آشکار شد.

بیست‌ویک مورد قدرت باطنی یوسف

در سوره یوسف، بیست‌ویک مورد از قدرت‌های باطنی حضرت یوسف ذکر شده است که همگی ریشه در علم و معرفت الهی دارند. این قدرت‌ها، از تعبیر خواب تا مدیریت کشور، یوسف را به الگویی بی‌همتا برای هدایت تبدیل کرده‌اند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، به بررسی اقتدار باطنی حضرت یوسف و نقش او به‌عنوان الگویی برای هدایت پرداخت. علم تأویل احادیث، تدبیر، و ولایت باطنی، یوسف را به مدیری عقلانی و معنوی بدل ساخت که بدون نیاز به معجزه، تحولات عظیمی ایجاد کرد. این الگو، راهنمایی برای انسان در دستیابی به اقتدار معنوی است.

نتیجه‌گیری نهایی

این نوشتار، با کاوش در شناخت انسان و توانمندی‌های وجودی او، به تبیین جایگاه بی‌همتای انسان در نظام هستی‌شناختی الهی پرداخت. انسان، به‌عنوان خلیفه‌الله، توانایی فراتر رفتن از محدودیت‌های مادی و دستیابی به اقتدار معنوی را دارد. اقتدار باطنی انبیا، به‌ویژه حضرت یوسف، نمونه‌ای روشن از این توانایی است که با تکیه بر علم و معرفت الهی، تحولات عظیمی ایجاد کرد. علوم باطنی، چونان گوهری گرانبها، نیازمند حفظ و ترویج‌اند تا علوم دینی از گزند آسیب‌ها در امان بماند. تأکید بر نان حلال، تزکیه نفس، و تربیت کودکان، راهکارهایی برای فعال‌سازی مجاری علوم باطنی ارائه می‌دهد. این نوشتار، با وفاداری به درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، کوشیده است تا این مفاهیم را با زبانی روشن و متین برای مخاطبان فرهیخته تبیین کند.

با نظارت صادق خادمی