متن درس
اقتدار وجودی انسان در پرتو آیات قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۳۱۲)
مقدمه: انسان، آیینه تمامنمای اقتدار الهی
انسان، چونان گوهری نفیس در میان خلقت، دارای مراتب وجودی بیشماری است که در پیچیدگی و گستردگی، بیمانند است. این موجود شگفتانگیز، با ظرفیتهایی که از نفخه الهی در او دمیده شده، توانایی سیر در عوالم گوناگون و دستیابی به مراتب والای وجودی را داراست. بااینحال، غفلت از این ظرفیتها و بسنده کردن به لایههای ظاهری وجود، مانعی بزرگ در مسیر شکوفایی اقتدار انسانی است. درسگفتار استاد فرزانه قدسسره، با محوریت آیات سوره اسراء، به تبیین این مراتب و ضرورت فعالسازی آنها از طریق معرفت، تمرین، و هدایت مربی میپردازد.
بخش نخست: مراتب وجودی انسان و غفلت از اقتدار باطنی
پیچیدگی وجود انسان: گوهری چندلایه
انسان، موجودی است با چیدمانهای وجودی متنوع و لایههایی که از ظاهر تا باطن، گسترهای وسیع را در بر میگیرند. این پیچیدگی، ریشه در نفخه الهی دارد که انسان را به موجودی چندبُعدی بدل کرده است. مراتب وجودی او، از تن و بدن گرفته تا نفس، روح، قلب، سر، و خفا، هر یک چون لایهای از یک گوهر چندوجهی، ظرفیتهایی بینهایت را در خود نهفته دارند. اما انسان، در غفلت از این امکانات، تنها به ظاهر خویش، یعنی تن و بخشی از نفس، بسنده کرده و از اقتدار باطنی خویش بیخبر مانده است.
درنگ: انسان، به دلیل غفلت از مراتب باطنی خویش، از اقتدار وجودی و امکانات نهفته در خود بیخبر است و تنها به لایههای ظاهری وجود بسنده میکند.
تمایز تن و بدن: لباس ناسوت و حقیقت وجود
تن، چونان لباسی است که انسان در عالم ناسوت بر تن میکند، اما بدن، لایهای عمیقتر از وجود اوست که کمتر شناخته شده است. تن، جلوهای ظاهری است که انسان آن را میبیند و احساس میکند، اما بدن، بهعنوان مرتبهای باطنیتر، نیازمند معرفت و آگاهی است. این تمایز، به تفاوت میان ظاهر و باطن اشاره دارد؛ تن، چون پوستهای است که انسان را در عالم مادی محصور میکند، درحالیکه بدن، دریچهای به سوی مراتب عمیقتر وجود است.
مراتب وجودی: نفس، روح، قلب و فراتر
انسان، دارای مراتب متعددی چون نفس، روح، قلب، سر، و خفاست که هر یک، شیاری از وجود او را تشکیل میدهند. این لایهها، چون طبقات یک بنای عظیم، هر یک نقشی خاص در سیر و سلوک انسان ایفا میکنند. اما بسیاری از انسانها، به دلیل عدم آگاهی، از این مراتب بیخبرند و توانایی فعالسازی آنها را ندارند. این مراتب، چون گنجهایی نهان در اعماق وجود، در انتظار کشف و شکوفاییاند.
درنگ: مراتب وجودی انسان، از نفس و روح تا قلب و خفا، چون گنجهایی نهان، نیازمند معرفت و تمرین برای شکوفاییاند.
غفلت از مراتب و بسنده کردن به ظاهر
انسانهای عادی، به دلیل غفلت از مراتب باطنی، تنها به تن، لباس، و بخشی از نفس بسنده کردهاند. این محدودیت، مانع از آن شده است که انسان به اقتدار واقعی خویش دست یابد. قرآن کریم، در توصیف انسانهایی که به امور مادی محدود شدهاند، میفرماید: يَأْكُلُ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ (میخورد و در بازارها راه میرود). این آیه، نمادی از تنزل انسان به سطح نیازهای مادی است، درحالیکه او توانایی پرواز در مراتب معنوی و فراتر رفتن از ملائک را داراست.
نیاز به معرفت و تمرین برای شکوفایی
فعالسازی مراتب وجودی انسان، نیازمند معرفت، تمرین، و هدایت مربی است. انسان، بدون این ابزارها، نمیتواند لایههای باطنی خویش را استارت بزند و به حرکت درآورد. معرفت، چون کلیدی است که درهای بسته وجود را میگشاید، و تمرین، چون سوخت لازم برای حرکت در این مسیر است. مربی نیز، چون راهنمایی دانا، انسان را در این سلوک یاری میدهد.
درنگ: معرفت، تمرین، و هدایت مربی، سه رکن اساسی برای فعالسازی مراتب وجودی انسان و دستیابی به اقتدار معنویاند.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، به تبیین پیچیدگی وجود انسان و مراتب چندگانه آن پرداخت. انسان، موجودی است با ظرفیتهای بینهایت که از تن و بدن تا نفس، روح، و قلب امتداد مییابد. بااینحال، غفلت از این مراتب و بسنده کردن به جنبههای مادی، مانع از شکوفایی اقتدار او شده است. معرفت، تمرین، و هدایت مربی، ابزارهاییاند که انسان را به سوی فعالسازی این ظرفیتها رهنمون میسازند.
بخش دوم: سیر معنوی انسان در پرتو آیات سوره اسراء
سیر عبد در آیه نخست سوره اسراء
قرآن کریم در آیه نخست سوره اسراء میفرماید: سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (منزه است آن که بندهاش را شبانه از مسجدالحرام به مسجدالاقصی که پیرامونش را برکت دادهایم سیر داد تا از آیات خود به او نشان دهیم؛ همانا او شنوای بیناست). این آیه، به سیر معنوی عبد در مراتب وجودی و نمایش آیات الهی اشاره دارد. سیر عبد، نهتنها حرکت مکانی، بلکه سفری است در عوالم باطنی که انسان را به سوی مشاهده حقایق الهی رهنمون میسازد.
درنگ: سیر عبد در آیه اسراء، نمادی از حرکت انسان در مراتب وجودی و دستیابی به معرفت آیات الهی است.
تمایز سیر و مشاهده آیات
در آیه اسراء، دو مفهوم متمایز سیر (أَسْرَى) و مشاهده آیات (لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا) مطرح شدهاند. سیر، به حرکت انسان در مراتب وجودی و جابجایی از یک عالم به عالم دیگر اشاره دارد، درحالیکه مشاهده آیات، به درک و شهود حقایق الهی مربوط است. این دو مرحله، مکمل یکدیگرند و انسان را به سوی کمال وجودی هدایت میکنند.
انواع سیر در انسان
سیر انسان، شامل طيالارض، سیر النفس، سیر الروح، سیر السر، و سیر الخفاست که هر یک، مرتبهای از حرکت وجودی را نشان میدهند. طيالارض، حرکت در عالم مادی است، اما سیر النفس و سیر الروح، به حرکت در مراتب باطنی اشاره دارند. سیر السر و الخفا، مراتب عمیقتریاند که انسان را به سوی عوالم غیبی رهنمون میسازند. این سیرها، چون سفری در اعماق وجود، نیازمند آمادگی و تمریناند.
درنگ: سیر انسان در مراتب وجودی، از طيالارض تا سیر الخفا، سفری است که او را به سوی عوالم غیبی و معرفت الهی هدایت میکند.
نقش مربی در سیر معنوی
سیر در مراتب وجودی، بدون هدایت مربی ممکن نیست. در آیه اسراء، خداوند بهعنوان مربی اصلی، عبد خویش را سیر میدهد. این هدایت، چونان دستانی است که انسان را در مسیر پرپیچوخم سلوک یاری میدهد. مربی، با تمرین و آموزش، انسان را برای فعالسازی لایههای باطنی آماده میسازد و او را از محدودیتهای مادی رها میکند.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، به تبیین سیر معنوی انسان در پرتو آیه نخست سوره اسراء پرداخت. این سیر، سفری است از عالم ناسوت به سوی عوالم غیبی، که با هدایت الهی و تمرین معنوی ممکن میشود. تمایز میان سیر و مشاهده آیات، و انواع سیرهای وجودی، نشاندهنده عمق و گستردگی این مسیر است. نقش مربی، بهویژه خداوند بهعنوان مربی اصلی، در این سلوک محوری است.
بخش سوم: نقد وضعیت کنونی و راهکارهای تحول
نقد بسنده کردن به امور مادی
انسانهای عادی، به دلیل غفلت از مراتب باطنی، به امور مادی چون خوردن و خوابیدن محدود شدهاند. این محدودیت، مانع از دستیابی به اقتدار معنوی و پرواز در مراتب وجودی شده است. انسان، چون پرندهای است که بالهایش را بسته و از پرواز در آسمان معرفت بازمانده است.
نقد علم دینی در فعالسازی مراتب
علم دینی، که باید بهعنوان مرکزی برای تربیت معنوی و فعالسازی مراتب وجودی عمل کند، گاه به امور ظاهری و مشقنویسی محدود شده است. این علم، باید به آزمایشگاهی برای بررسی آثار عبادات و تمرینهای معنوی تبدیل شود تا انسان را به سوی اقتدار وجودی هدایت کند.
درنگ: علم دینی باید به آزمایشگاهی برای فعالسازی مراتب وجودی انسان و تربیت معنوی تبدیل شود.
نقد عبادات بدون تربیت
عباداتی چون نماز شب یا روز، بدون تربیت و هدایت مربی، اثربخشی محدودی دارند. عبادت، چون گلی است که بدون آبیاری معرفت و تمرین، پژمرده میشود. قرآن کریم تأکید میکند: لَا صَلَاةَ إِلَّا بِطَهُورٍ (نماز بدون طهارت پذیرفته نیست). طهارت، چون چاشنیای است که عبادت را به کمال میرساند.
نقد فرهنگ انفعال
فرهنگ «دم باش و سر نباش»، انسان را به انفعال و دنبالهروی سوق داده و از رشد و اقتدار باز داشته است. انسان، چون درختی است که باید سر به آسمان معرفت ساییده و از خاک انفعال برکشد.
نقد رفتارهای ظاهری در اماکن مقدس
رفتارهایی چون صف بستن برای چای تبرک در اماکن مقدس، بدون تربیت معنوی، فاقد ارزش است. این اعمال، چون پوستهای توخالیاند که بدون محتوای معرفت و تربیت، اثری بر جای نمیگذارند.
تحول علم دینی به مراکز قرآنی
علم دینی باید به مراکز آموزش علوم قرآنی و عملی تبدیل شود تا انسان را به اقتدار وجودی برساند. این علم، چون چراغی است که باید راه سلوک را روشن کند و انسان را از تاریکی غفلت به سوی نور معرفت هدایت نماید.
درنگ: علم دینی باید به مرکزی برای آموزش علوم قرآنی و تربیت معنوی تبدیل شود تا انسان را به اقتدار وجودی برساند.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، به نقد وضعیت کنونی انسان و علم دینی پرداخت و راهکارهایی برای تحول ارائه داد. بسنده کردن به امور مادی، محدودیت علم دینی به امور ظاهری، و عبادات بدون تربیت، موانعی در مسیر اقتدار انسانیاند. تحول علم دینی به مراکز قرآنی و تربیت معنوی، راهی است برای شکوفایی ظرفیتهای وجودی انسان.
بخش چهارم: شب، زمان تحول معنوی
شب بهعنوان زمان تمرین معنوی
شب، چونان بستری زرین برای تمرین معنوی و سیر در مراتب وجودی است. قرآن کریم در آیه 2 سوره مزمل میفرماید: قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا (شب را جز اندکی به پا خیز). این آیه، بر ضرورت قیام در شب برای تهذیب نفس و قرب به خدا تأکید دارد.
درنگ: شب، زمان طلایی برای تمرین معنوی و سیر در مراتب وجودی است که انسان را به سوی کمال هدایت میکند.
شب قدر و اهمیت آن
در آیه 1 سوره قدر آمده است: إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (ما آن را در شب قدر نازل کردیم). شب قدر، زمانی است برای تحول باطنی و دریافت فیض الهی. اما معنای لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (شب قدر بهتر از هزار ماه است) نیازمند تأملی عمیق است. این ارزش، فراتر از محاسبات مادی، به بینهایت بودن فیض الهی اشاره دارد.
نقد هدر دادن شبها
انسانها، شبها را با فعالیتهای بیهوده چون تماشای تلویزیون هدر میدهند و از فرصت سلوک محروم میمانند. شب، چون گنجی است که در صورت هدر رفتن، انسان را از دستیابی به معارف الهی بازمیدارد.
باشگاه الهی در شبها
شبها، چون باشگاهی الهی است که خداوند در آن، بندگان خویش را تمرین میدهد. این تمرین، چونان کشتیگیری است که انسان را برای سیر در عوالم آماده میسازد. خداوند، چون مربیای دانا، بندگان را در این مسیر هدایت میکند.
درنگ: شبها، باشگاهی الهی برای تمرین معنوی و سیر بندگان تحت هدایت خداوند است.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، به اهمیت شب بهعنوان زمان تحول معنوی پرداخت. شب، فرصتی طلایی برای قیام، تهذیب نفس، و سیر در مراتب وجودی است. شب قدر، نمادی از ارزش بینهایت این زمان است، و هدر دادن آن، مانعی در مسیر سلوک است. خداوند، بهعنوان مربی، در شبها بندگان را هدایت میکند.
بخش پنجم: تسبیح موجودات و شناخت عوالم غیبی
تسبیح موجودات در قرآن کریم
قرآن کریم در آیه 44 سوره اسراء میفرماید: تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ (آسمانهای هفتگانه و زمین و هر که در آنهاست برای او تسبیح میگویند و چیزی نیست مگر اینکه به ستایش او تسبیح میگوید، ولی شما تسبیح آنها را درنمییابید). این آیه، بر تسبیح همه موجودات و نظم الهی در خلقت تأکید دارد.
درنگ: تسبیح موجودات، نمادی از نظم الهی در خلقت است که انسان به دلیل محدودیت معرفتی، از درک آن عاجز است.
موجودات مخفی و محدودیت علم مادی
در عالم، موجودات مخفی بسیاری وجود دارند که علم مادی از آنها بیخبر است. این موجودات، چون گنجهایی نهان در اعماق خلقت، تنها برای اولیای خدا که در عوالم سیر میکنند، آشکارند. علم مادی، چون چراغی کمسو، توانایی روشن کردن این اعماق را ندارد.
برتری اولیای خدا در شناخت عالم
اولیای خدا، به دلیل سیر در عوالم و دستیابی به معرفت غیبی، از حقایق عالم آگاهاند. این معرفت، چون دریچهای است که آنها را به سوی شناخت موجودات مخفی و نظم خلقت هدایت میکند.
نیاز به اقتدار برای سیر در عوالم
سیر در عوالم، نیازمند اقتدار و وسیلهای است که در آیه لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ (نمیتوانید نفوذ کنید مگر با اقتدار) به آن اشاره شده است. این اقتدار، چون کلیدی است که درهای عوالم غیبی را میگشاید.
درنگ: اقتدار معنوی، شرط لازم برای سیر در عوالم غیبی و دستیابی به معرفت الهی است.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، به تسبیح موجودات و شناخت عوالم غیبی پرداخت. تسبیح موجودات، نمادی از نظم الهی است که انسان به دلیل محدودیت معرفتی، از درک آن عاجز است. اولیای خدا، با سیر در عوالم، به این حقایق دست مییابند، و اقتدار معنوی، کلیدی برای این سلوک است.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به تبیین اقتدار وجودی انسان در پرتو آیات قرآن کریم پرداخت. انسان، موجودی است با مراتب چندگانه که از تن تا خفا امتداد مییابد. غفلت از این مراتب و بسنده کردن به امور مادی، مانع از شکوفایی او شده است. سیر معنوی، که در آیه اسراء به زیبایی تصویر شده، راهی است برای فعالسازی این ظرفیتها. علم دینی، باید به مرکزی برای تربیت معنوی و آموزش علوم قرآنی تبدیل شود تا انسان را به سوی اقتدار وجودی هدایت کند. شب، بهعنوان زمان تحول معنوی، و تسبیح موجودات، بهعنوان نماد نظم الهی، انسان را به سوی معرفت و سلوک رهنمون میسازند. این کتاب، چون چراغی است که راه جویندگان حقیقت را روشن میکند و آنها را به سوی کمال وجودی فرا میخواند.
با نظارت صادق خادمی