متن درس
صفاى نفس و اقتدار معنوی انسان در پرتو آیات سوره اسراء
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۳۱۴)
دیباچه
انسان، این گوهر بیبدیل آفرینش، در سایه تهذیب نفس و صفاى باطن، به قلههای اقتدار معنوی و رویت حقایق هستی دست مییابد. درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، با نگاهی عمیق به آیات سوره اسراء، این حقیقت را آشکار میسازد که صفاى نفس، چونان کلیدی است که درهای عوالم غیب و شهود را به روی انسان میگشاید. این نوشتار، با تأمل در آیات ۵۳، ۶۵ و ۷۰ سوره اسراء، به بررسی جایگاه والای نفس انسانی، موانع پیش روی آن و راههای دستیابی به اقتدار معنوی میپردازد. افزون بر این، با نقدی عالمانه بر پیرایههای دینی، بر ضرورت پالایش دین از اضافات غیرمستند تأکید میورزد تا راه برای اجرای دین اصیل هموار گردد.
بخش نخست: صفاى نفس، بنیاد اقتدار معنوی
نقش محوری صفاى نفس
صفاى نفس و طهارت باطنی، چونان نوری است که مسیر انسان را به سوی اقتدار معنوی و رویت حقایق هستی روشن میسازد. این صفا، شرط اساسی برای هرگونه توانمندی، از پیامبری گرفته تا ایمان مؤمن عادی، به شمار میرود. نفس انسانی، چونان ظرفی است که توانایی دربرگرفتن کل عالم هستی را دارد، مشروط بر آنکه از آلودگیهای نفسانی و شیطانی پاک گردد.
درنگ: صفاى نفس، چونان کلیدی است که قفلهای محدودیتهای مادی و معنوی را میگشاید و انسان را به مرتبهای والا ارتقا میدهد.
در فلسفه اسلامی، نفس انسانی به دلیل نفخه الهی، ظرفیتی بینهایت دارد که میتواند با تهذیب و پالایش، به مراتب عالی وجودی دست یابد. این دیدگاه، انسان را موجودی معرفی میکند که با تقویت نفس، قادر است از محدودیتهای مادی فراتر رود و به حقیقت هستی متصل شود.
تمرکز قدرت بر نفس
تمامی اقتدار، از پیامبر گرفته تا انسان مؤمن، بر محور نفس متمرکز است. نفس، چونان کانون وجودی انسان، میتواند عالم هستی را در خود جای دهد و به منبعی برای توانمندیهای بیکران تبدیل شود. این اقتدار، برخلاف قدرتهای ظاهری دولتها که به پادگانها وابسته است، در درون انسان و از طریق تهذیب نفس پدید میآید.
در سنت عرفانی، نفس انسانی به دلیل اتصال به مبدأ الهی، توانایی تسخیر عوالم مادی و معنوی را دارد. این اقتدار، زمانی به فعلیت میرسد که نفس از آلودگیها پاک شده و با تمرین و ریاضت، به استحکام و صفا دست یابد.
موانع صفاى نفس
صفاى نفس، در معرض تهدیدات گوناگونی قرار دارد: نفس اماره، شیطان، ابلیس، توهمات و ذوقهای نفسانی، همگی چونان سایههایی هستند که نور باطن را تیره میکنند. این موانع، با ایجاد اختلال در نفس، انسان را از دستیابی به اقتدار معنوی بازمیدارند. هرگاه نفس به تزلزل افتد، قدرت و همت انسانی فرو میریزد و راه برای نفوذ شیطان هموار میشود.
در عرفان اسلامی، نفس اماره بهعنوان دشمن درونی و شیطان بهعنوان دشمن بیرونی معرفی میشوند که با همکاری، انسان را از مسیر حق منحرف میکنند. این انحراف، مانع از آن میشود که انسان به ظرفیتهای بینهایت خود دست یابد.
آلودگی نفس و تأثیر آن بر اقتدار
آلودگی نفس، چونان غباری است که آینه وجود انسان را تیره میسازد و او را از رویت حقایق محروم میکند. هرگونه تزلزل یا انحراف در نفس، قدرت و توانمندی انسان را زایل میسازد. این آلودگی، مانند کثیفی جسم، نیازمند پالایش است تا نفس به حالت اولیه صفا و طهارت بازگردد.
در فلسفه عرفانی، آلودگی نفس به معنای قطع ارتباط با مبدأ الهی است که انسان را از فعلیتبخشی به ظرفیتهای وجودی خود بازمیدارد. این دیدگاه، بر ضرورت تهذیب مداوم نفس تأکید دارد.
لزوم تهذیب نفس برای اقتدار
برای دستیابی به هر نوع قدرت، رویت و توانمندی، انسان باید صفاى نفس را از طریق تهذیب و تمرین فراهم سازد. این تهذیب، چونان تراش دادن گوهری است که درخشش آن را آشکار میکند. نفس، با تمرین و ریاضت، به مرتبهای میرسد که میتواند هر کاری، از تسخیر عالم گرفته تا باطل کردن سحر، انجام دهد.
در سنت اسلامی، تهذیب نفس از طریق عبادات، ریاضت و اجتناب از گناهان بهعنوان راهی برای دستیابی به اقتدار معنوی شناخته میشود. این فرآیند، نیازمند تلاش مداوم و آگاهانه است.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تأکید بر نقش محوری صفاى نفس در اقتدار معنوی، نشان داد که نفس انسانی، به دلیل ظرفیت بینهایت خود، میتواند عالم هستی را در خود جای دهد. موانعی نظیر نفس اماره و شیطان، این صفا را تهدید میکنند، اما با تهذیب و تمرین، انسان میتواند به قلههای اقتدار معنوی دست یابد. این دیدگاه، انسان را بهعنوان موجودی والا معرفی میکند که با پالایش نفس، از محدودیتهای مادی و نفسانی فراتر میرود.
بخش دوم: تأمل در آیات سوره اسراء و نقش شیطان
آیه ۵۳ سوره اسراء و نقش شیطان
قرآن کریم در آیه ۵۳ سوره اسراء میفرماید: وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا (و به بندگانم بگو سخنی نیکوتر بگویند، زیرا شیطان میان آنها نزاع میافکند؛ همانا شیطان برای انسان دشمنی آشکار است). این آیه، شیطان را بهعنوان عاملی معرفی میکند که با نزغ، یعنی ایجاد پارازیت و اختلال، روابط انسانی را به تزلزل میکشاند.
درنگ: نزغ شیطان، چونان پارازیتی است که آینه صاف نفس را تیره میسازد و انسان را از مسیر حق منحرف میکند.
در تفسیر قرآنی، نزغ بهعنوان ابزاری شیطانی برای ایجاد اختلاف و انحراف در روابط انسانی شناخته میشود. این اختلال، با تأثیر بر روان و ادراک انسان، او را از صفاى نفس دور میسازد.
معنای نزغ در قرآن کریم
نزغ، به معنای پارازیت، توهم و اختلال در نفس انسان است که توسط شیطان ایجاد میشود. این مفهوم، به تأثیرات منفی شیطان بر روان و ادراک انسان اشاره دارد. نزغ، چونان سایهای است که نور حقیقت را در نفس انسانی کمرنگ میکند و او را به سوی توهم و انحراف سوق میدهد.
در عرفان اسلامی، نزغ بهعنوان یکی از ابزارهای اصلی شیطان برای گمراهی انسان معرفی میشود. این ابزار، با ایجاد اختلال در ادراک و رفتار، مانع از دستیابی انسان به صفاى نفس میگردد.
زیغ الهی و شیطانی
قرآن کریم از دو نوع زیغ سخن میگوید: زیغ شیطانی و زیغ الهی. در آیهای از سوره صف میفرماید: فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ (پس چون کجروی کردند، خدا دلهایشان را کج کرد). زیغ شیطانی، انسان را به انحراف اولیه سوق میدهد، در حالی که زیغ الهی، بهعنوان مجازاتی برای کجروی انسان، قلب او را از حقیقت دور میسازد.
در تفسیر قرآنی، زیغ الهی بهعنوان نتیجه انحراف انسان و زیغ شیطانی بهعنوان تحریک اولیه شناخته میشود. این دو، در تعامل با یکدیگر، نفس انسان را از صفا و طهارت دور میکنند.
آلودگی نفس، مانند آلودگی جسم
نفس انسان، مانند جسم، میتواند آلوده شود و این آلودگی توسط نزغ شیطان ایجاد میگردد. همانگونه که جسم با کثیفی آلوده میشود، نفس نیز با گناهان و توهمات شیطانی تیره میگردد. این آلودگی، مانع از آن میشود که نفس به ظرفیتهای والای خود دست یابد.
در فلسفه اسلامی، نفس بهعنوان مرتبهای از وجود انسانی، نیازمند طهارت مداوم است تا بتواند بهعنوان کانون اقتدار معنوی عمل کند.
آیه ۶۵ سوره اسراء و حفاظت الهی
قرآن کریم در آیه ۶۵ سوره اسراء میفرماید: إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلًا (بندگان من، تو را بر آنها تسلطی نیست و پروردگارت برای وکالت بسنده است). این آیه، به حفاظت الهی از بندگان صالح در برابر نفوذ شیطان اشاره دارد.
درنگ: نفس صاف و مستحکم، چونان دژی است که شیطان را از نفوذ بازمیدارد و تحت حمایت الهی قرار میگیرد.
در تفسیر قرآنی، صفاى نفس بهعنوان مانعی برای نفوذ شیطان معرفی میشود. بندگان صالح، به دلیل استحکام نفس و اتصال به مبدأ الهی، از تسلط شیطان مصون میمانند.
ضعف نفس و نفوذ شیطان
ضعف نفس، چونان دروازهای است که راه را برای نفوذ نزغ شیطان هموار میسازد. در مقابل، نفس مستحکم و صاف، چونان دژی نفوذناپذیر، از تأثیرات شیطانی مصون است. این استحکام، از طریق تهذیب و تمرین نفس به دست میآید.
در عرفان اسلامی، تقویت نفس از طریق عبادت و ریاضت، انسان را از گزند شیطان محافظت میکند و او را به مرتبهای از اقتدار معنوی میرساند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تأمل در آیات ۵۳ و ۶۵ سوره اسراء، نقش شیطان را بهعنوان دشمن آشکار انسان و عامل نزغ و اختلال در نفس تبیین کرد. حفاظت الهی از بندگان صالح، به دلیل صفاى نفس و استحکام باطنی آنها، مانع از نفوذ شیطان میشود. این دیدگاه، بر ضرورت تهذیب نفس و تقویت آن در برابر موانع شیطانی تأکید دارد.
بخش سوم: قدرتهای شیطانی و برتری اقتدار الهی
قدرتهای شیطانی و محدودیتهای آنها
شیاطین میتوانند قدرتهایی بدون نیاز به صفاى نفس ایجاد کنند، اما این قدرتها، مانند شعلهای زودگذر، برد کوتاه دارند و در برابر اقتدار الهی ناپایدارند. سحر و جادو، بهعنوان نمونههایی از این قدرتها، فاقد عمق و پایداریاند.
در سنت اسلامی، قدرتهای شیطانی به دلیل فقدان صفاى نفس، محدود و ناپایدارند و نمیتوانند با اقتدار الهی انبیا و اولیا رقابت کنند.
برتری انبیا و اولیا بر ساحران
انبیا و اولیا، به دلیل برخورداری از اقتدار الهی با برد متوسط و عالی، بر ساحران که از قدرتهای شیطانی با برد کوتاه بهره میبرند، برتری دارند. این برتری، ریشه در صفاى نفس و اتصال به مبدأ الهی دارد.
در فلسفه عرفانی، اقتدار الهی انبیا، که از منبع بیکران الهی سرچشمه میگیرد، هرگونه سحر و جادو را باطل میسازد.
تمرین نفس برای اقتدار
برای دستیابی به اقتدار، نفس باید صاف، تقویتشده و کارآمد گردد. این فرآیند، مانند تربیت بدنی برای جسم، نیازمند تمرین مداوم است. نفس تقویتشده، توانایی انجام هر کاری، از تسخیر عالم گرفته تا باطل کردن سحر، را داراست.
در عرفان اسلامی، تمرین نفس از طریق عبادات و ریاضت، راهی برای فعالسازی ظرفیتهای وجودی انسان است.
تقویت نفس در شب و صفا در روز
روز، زمانی برای صفاى نفس از طریق اجتناب از گناهان مانند غیبت، ظلم و خیانت است، در حالی که شب، فرصتی برای تقویت نفس از طریق عبادت و تهجد فراهم میآورد. این تقسیمبندی، انسان را به سوی تعادل در تهذیب و تقویت نفس هدایت میکند.
در سنت اسلامی، شب بهعنوان زمان تهجد و روز بهعنوان زمان کنترل رفتارهای نفسانی معرفی میشود.
کفایت قدرت نفس
قدرت انسان، برخلاف دولتها که به پادگانها وابستهاند، در نفس او ایجاد میشود. نفس، چونان کانالی است که اقتدار معنوی را در وجود انسان جاری میسازد و او را به مرتبه پیامبران و اولیا ارتقا میدهد.
درنگ: نفس انسانی، چونان چشمهای است که اقتدار معنوی از آن جوشان میشود و انسان را از وابستگی به قدرتهای ظاهری بینیاز میسازد.
در فلسفه اسلامی، نفس بهعنوان کانون اقتدار انسانی، منبع تمامی توانمندیهاست و با تهذیب و تقویت، انسان را به خودکفایی معنوی میرساند.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تمایز بین قدرتهای شیطانی و اقتدار الهی، بر برتری انبیا و اولیا به دلیل صفاى نفس و اتصال به مبدأ الهی تأکید کرد. تمرین و تهذیب نفس، بهویژه در شب برای تقویت و در روز برای صفا، انسان را به سوی اقتدار معنوی هدایت میکند.
بخش چهارم: کرامت انسان در پرتو آیه ۷۰ سوره اسراء
جایگاه والای انسان
قرآن کریم در آیه ۷۰ سوره اسراء میفرماید: وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّا خَلَقْنَا تَفْضِيلًا (و بهراستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا حمل کردیم و از چیزهای پاکیزه به آنها روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از آفریدههای خود برتری آشکار دادیم). این آیه، به کرامت والای انسان و جایگاه بیمانند او در نظام خلقت اشاره دارد.
در تفسیر قرآنی، کرامت انسان به دلیل نفخه الهی و ظرفیتهای وجودی اوست که او را از سایر مخلوقات متمایز میسازد.
ابعاد کرامت انسان
کرامت انسان، در سه بعد متجلی میشود: حمل در خشکی و دریا، رزق پاکیزه، و برتری بر بسیاری از مخلوقات. این ابعاد، نشاندهنده توانایی انسان در تسخیر عوالم مادی و معنوی و بهرهمندی از نعمات الهی است.
در فلسفه اسلامی، کرامت انسان به دلیل اتصال او به مبدأ الهی و تواناییاش در فعلیتبخشی به ظرفیتهای وجودی است.
تمایز محبین و محبوبین
انسانها به دو دسته محبین و محبوبین تقسیم میشوند. محبین، کسانیاند که با تلاش و ریاضت به کرامت میرسند، در حالی که محبوبین، دارای فصل نوری پیش از خلقتاند و از مرتبهای بالاتر برخوردارند.
در عرفان اسلامی، محبوبین به دلیل فصل نوری، از جایگاه ویژهای در نظام خلقت برخوردارند و مرتبهای فراتر از محبین دارند.
فصل طینی و نوری انسان
انسان دارای دو فصل طینی (مادی) و نوری (معنوی) است. فصل نوری، پیش از خلقت آدم وجود داشته و جوهره الهی انسان را تشکیل میدهد. این فصل، انسان را از سایر مخلوقات متمایز میسازد.
درنگ: فصل نوری انسان، چونان گوهری است که پیش از خلقت مادی، در عالم نورانی وجود داشته و او را به مرتبهای والا ارتقا میدهد.
در فلسفه عرفانی، فصل نوری بهعنوان جوهره الهی انسان، او را از سایر مخلوقات متمایز میکند و توانایی اتصال به عوالم غیبی را به او میبخشد.
نبوت پیش از خلقت آدم
پیامبر اکرم (ص) فرمودهاند: «من پیامبر بودم در حالی که آدم بین آب و گل بود». این روایت، به وجود نورانی پیامبر پیش از خلقت مادی اشاره دارد و بر فصل نوری او تأکید میورزد.
در سنت اسلامی، این روایت نشاندهنده مرتبه والای پیامبران در عالم نور است که پیش از خلقت مادی وجود داشتهاند.
تمایز شخصیت طینی و نوری
شخصیت طینی انسان، مانند علی بن ابیطالب یا محمد بن عبدالله، از شخصیت نوری او، مانند امیرالمؤمنین یا رسول الله، متمایز است. این تمایز، به دو مرتبه وجودی انسانهای برگزیده اشاره دارد.
در عرفان اسلامی، مرتبه نوری اولیا و انبیا، که از نور الهی سرچشمه میگیرد، از مرتبه طینی آنها متمایز است.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تأمل در آیه ۷۰ سوره اسراء، کرامت والای انسان را بهعنوان موجودی دارای فصل طینی و نوری تبیین کرد. تمایز بین محبین و محبوبین و مرتبه نوری پیامبران، جایگاه بیمانند انسان را در نظام خلقت آشکار میسازد.
بخش پنجم: نقد پیرایههای دینی و اصلاح دین
نقد تعریف انسان بهعنوان حیوان ناطق
تعریف انسان بهعنوان حیوان ناطق، که از سوی فلاسفهای چون ابنسینا ارائه شده، ناکافی است، زیرا افرادی مانند معاویه و شمر نیز در این تعریف جای میگیرند. این تعریف، فاقد توجه به فصل نوری انسان است که او را از سایر مخلوقات متمایز میسازد.
در فلسفه اسلامی، تعریف انسان نیازمند توجه به مراتب معنوی و نوری اوست تا بتواند جایگاه والای او را بهدرستی تبیین کند.
نقد دیدگاه ابنسینا درباره عقل
ابنسینا معاویه را اعقل و امیرالمؤمنین را اعلم دانسته، اما عقل حقیقی، آن است که انسان را به خدا برساند، نه آنکه به زیرکی و حیلهگری منجر شود. عقل، چونان نوری است که راه سعادت را روشن میکند، نه ابزار فریب و شیطنت.
در سنت اسلامی، عقل به معنای عبادت و کسب جنت تعریف میشود و از زیرکی شیطانی متمایز است.
تمایز عقل و شیطنت
در روایتی از اصول کافی، عقل معاویه بهعنوان «نکراوه» و «شیطنت» معرفی شده که شبیه عقل است، اما عقل حقیقی نیست. این تمایز، نشاندهنده تفاوت بین عقل الهی و زیرکی شیطانی است.
در فلسفه اسلامی، عقل حقیقی ابزاری برای قرب به خداست، در حالی که شیطنت، انسان را به سوی انحراف سوق میدهد.
زیرکی بهعنوان کمال مومن
مومن باید زیرک و باهوش باشد، اما این زیرکی با شیطنت و حیلهگری متفاوت است. زیرکی مومن، چونان چراغی است که او را در مسیر حق هدایت میکند و از گمراهی بازمیدارد.
در سنت اسلامی، زیرکی مومن به معنای هوشیاری در برابر انحرافات و حفظ صفاى نفس است.
نقد روایت «اکثر اهل الجنة البلهاء»
روایت «اکثر اهل الجنة البلهاء» (اکثر بهشتیان ابلهاناند) فاقد سند معتبر است و به تصویر دین لطمه میزند. این روایت، با ترویج نادانی بهعنوان ارزش، در تضاد با عقلانیت دینی است.
درنگ: روایات جعلی، چونان خاشاکیاند که بر چهره تابناک دین نشسته و نیازمند پالایشاند تا حقیقت دین آشکار گردد.
در سنت اسلامی، روایات جعلی بهعنوان مانعی برای درک صحیح دین شناخته میشوند و پالایش آنها ضروری است.
ضعف علم دینی در مواجهه با روایات
علم دینی، در مواردی به دلیل ضعف در تلفیق عقل و نقل، نتوانسته روایات جعلی را بهدرستی نقد و پالایش کند. این ضعف، به رشد پیرایههای دینی منجر شده و اصلاح آن نیازمند رویکردی عقلانی و نقلی توأمان است.
در فلسفه اسلامی، نقد روایات نیازمند تلفیق عقل و نقل است تا دین از اضافات غیرمستند پالایش شود.
لزوم پیرایهزدایی از دین
دین، مانند گوهری است که از خاشاک پیرایهها پوشیده شده و نیازمند پالایش است تا کارآمد و قابل اجرا گردد. حذف روایات جعلی و اضافات غیرمستند، راه را برای اجرای دین اصیل هموار میسازد.
در سنت اسلامی، پیرایهزدایی بهعنوان راهی برای احیای دین اصیل و کارآمد شناخته میشود.
تمثیل پالایش دین
استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی از فردی که سالانه شسته و اصلاح میشد، به ضرورت پالایش دین از پیرایهها اشاره میکنند. دین، مانند جامهای است که از آلودگیهای غیرمستند پاک میشود تا درخشش حقیقت آن آشکار گردد.
این تمثیل، بر ضرورت اصلاح دین برای کارآمدی و جذابیت آن تأکید دارد.
نقد روایت «الفقر فخری»
روایت «الفقر فخری» (فقر افتخار من است) فاقد سند معتبر است و فقر را بهعنوان ارزش معرفی میکند، در حالی که فقر میتواند به کفر منجر شود. این روایت، با ترویج ناداری بهعنوان افتخار، به تصویر دین لطمه میزند.
در سنت اسلامی، فقر بهعنوان مانعی برای رشد معنوی شناخته میشود و نباید بهعنوان ارزش ترویج گردد.
نقد دیدگاههای افراطی درباره تکنولوژی
برخی دیدگاههای علم دینی، مانند رد تلویزیون به دلیل شر ک بودن، غیرمستند و غیرمنطقیاند. این دیدگاهها، نشاندهنده سطحینگری در مواجهه با مسائل مدرن است.
در فلسفه معاصر، پذیرش تکنولوژی با معیارهای دینی نیازمند عقلانیت و تطبیق با شرایط زمان و مکان است.
لزوم اصلاح دین برای اجرا
دین کنونی، به دلیل پیرایهها، مانند جامهای سنگین و ناکارآمد است که قابل اجرا نیست. اصلاح دین، با حذف اضافات غیرمستند، آن را به گوهری سبک و قابل پیادهسازی تبدیل میکند.
در سنت اسلامی، اصلاح دین به معنای بازگشت به اصول اصیل و حذف اضافات است تا دین برای جامعه کارآمد گردد.
نقد فرهنگ ظاهری در دین
رفتارهای ظاهری، مانند رد تکنولوژی به دلیل شر ک بودن، نشاندهنده عدم درک عمیق دین است. دین، چونان چشمهای زلال است که نیازمند فهم عمیق و تطبیق با شرایط زمان و مکان است.
در فلسفه اسلامی، فهم دین نیازمند نگاهی عمیق و عقلانی است که با مسائل مدرن سازگار باشد.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با نقد پیرایههای دینی و تأکید بر ضرورت اصلاح دین، راه را برای احیای دین اصیل و کارآمد هموار ساخت. نقد روایات جعلی و دیدگاههای غیرمنطقی، همراه با تمثیل پالایش دین، بر اهمیت بازگشت به حقیقت دین تأکید دارد.
نتیجهگیری و جمعبندی
این نوشتار، با تأمل در درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، صفاى نفس را بهعنوان بنیاد اقتدار معنوی و رویت حقایق هستی معرفی کرد. آیات ۵۳، ۶۵ و ۷۰ سوره اسراء، جایگاه والای انسان، نقش شیطان در انحراف نفس، و حفاظت الهی از بندگان صالح را تبیین میکنند. نقد پیرایههای دینی و تأکید بر پالایش دین، افقی روشن برای احیای دین اصیل ترسیم میکند. انسان، با تهذیب نفس و تقویت آن، میتواند به مرتبهای دست یابد که عالم هستی را در خود جای دهد و از محدودیتهای مادی و نفسانی فراتر رود. این دیدگاه، با زبانی وزین و ساختاری منسجم، انسان را به سوی تعالی معنوی و اصلاح دین هدایت میکند.
با نظارت صادق خادمی