در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1423

متن درس






اقتدار انسانی در پرتو رفع غفلت: تبیین فلسفی و عرفانی سوره لقمان

اقتدار انسانی در پرتو رفع غفلت: تبیین فلسفی و عرفانی سوره لقمان

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۴۲۳)

مقدمه: چارچوبی برای تبیین اقتدار انسانی

سوره لقمان، به‌عنوان یکی از سور مکی قرآن کریم، با محوریت حکمت لقمان، چارچوبی عمیق و چندلایه برای فهم اقتدار انسانی ارائه می‌دهد. این سوره، با تأکید بر اقتدار الهی، عظمت عالم، و غفلت انسان، راهی به سوی کمال معنوی می‌گشاید. اقتدار انسانی، نه در سلطه بر امور مادی، بلکه در رهایی از غفلت و شهود حقایق غیبی نهفته است. درس‌گفتار حاضر، با تکیه بر آیات ۲۷ و ۲۸ سوره لقمان، به تبیین این سه مؤلفه می‌پردازد و با رویکردی فلسفی، عرفانی، و کلامی، مسیر سلوک معنوی را روشن می‌سازد.

بخش نخست: اقتدار الهی، عظمت عالم، و غفلت انسان

مؤلفه‌های بنیادین اقتدار انسانی

اقتدار انسانی، در پرتو سه مؤلفه اساسی شکل می‌گیرد: اقتدار الهی، عظمت عالم، و رفع غفلت انسان. این مؤلفات، چونان ستون‌های استواری هستند که بنای کمال معنوی را برپا می‌دارند. اقتدار الهی، چون خورشیدی درخشان، حقیقت هستی را روشن می‌کند؛ عظمت عالم، چون اقیانوسی بی‌کران، گستره خلقت را به نمایش می‌گذارد؛ و غفلت انسان، چون پرده‌ای تاریک، مانع از شهود این حقایق می‌شود. رفع این پرده، انسان را به سوی کمال هدایت می‌کند و او را از محدودیت‌های نفسانی رها می‌سازد.

درنگ: اقتدار انسانی، در گرو درک عظمت الهی و رهایی از غفلت است. این اقتدار، نه در سلطه مادی، بلکه در شهود حقایق غیبی و شناخت عالم نهفته است.

غفلت از واجبات و مستحبات

غفلت از واجبات و مستحبات، مانند بی‌توجهی به نماز و روزه، بخشی از غفلت انسانی است. این نوع غفلت، هرچند مذموم، به دلیل محدود بودن به احکام شرعی، با تلنگری ساده قابل رفع است. همان‌گونه که نسیمی ملایم می‌تواند غباری را از سطحی پاک کند، تلنگر معرفت نیز می‌تواند انسان را از این غفلت جزئی رهایی بخشد. با این حال، این غفلت، سطحی بوده و مانع از درک عمیق حقیقت نمی‌شود.

غفلت از همسایه و امور روزمره

غفلت از همسایه یا امور روزمره، مانند بی‌توجهی به نیازهای دیگران، نیز با تلنگری قابل رفع است. این غفلت، چونان سایه‌ای گذرا، تأثیر محدودی بر سلوک معنوی دارد. انسان می‌تواند با اندکی تأمل، این غفلت را برطرف کند، اما این رفع غفلت، او را به قله‌های معرفت الهی نمی‌رساند.

غفلت از عوالم مینا و مخلوقات الهی

غفلت از عوالم مینا، ذرات خلقت، و مخلوقات الهی، مانع اصلی سلوک معنوی است. این غفلت، چونان پرده‌ای سنگین، انسان را از درک بی‌نهایت بودن خلقت محروم می‌سازد. مخلوقات الهی، مانند ستارگان بی‌شمار آسمان، در گستره‌ای بی‌کران پراکنده‌اند، و انسان غافل، از فهم این عظمت ناتوان است. رفع این غفلت، نیازمند ریاضت، تهذیب نفس، و سلوکی عمیق است که از توان بسیاری خارج است.

درنگ: غفلت از عوالم مینا و مخلوقات الهی، چونان حجابی است که انسان را از شهود حقیقت خلقت محروم می‌کند. رفع این غفلت، انسان را به سوی کمال معنوی سوق می‌دهد.

سلوک معنوی و رفع غفلت

سلوک معنوی، با تمرین و ریاضت در جهت درک اقتدار الهی و عظمت عالم، انسان را از غفلت رها می‌سازد. این سلوک، چونان سفری است در اقیانوس بی‌کران معرفت، که سالک را از تاریکی غفلت به نور شهود هدایت می‌کند. سالک با تهذیب نفس، به روئت حقایق غیبی نائل می‌شود و عالم را زیر پای خود می‌بیند. این اقتدار، نه از جنس قدرت مادی، بلکه از جنس معرفت و شهود است.

بخش دوم: محدودیت احکام و عظمت خلقت

محدودیت احکام شرعی

احکام شرعی، مانند نماز، روزه، و خیرات، هرچند ارزشمند، محدود به چند هزار حکم هستند. این محدودیت، در برابر بی‌نهایت بودن مخلوقات عالم، چون قطره‌ای در برابر اقیانوس است. غفلت از احکام، گرچه مذموم، قابل رفع است، اما غفلت از ذرات خلقت و اقتدار پروردگار، مانعی عظیم در برابر کمال معنوی است.

شهود غیب و رهایی از غفلت

سالکی که از غفلت رها شود، غیب برای او به شهود تبدیل می‌شود. این شهود، چونان گشوده شدن دریچه‌ای به سوی آسمان‌های بی‌کران، عالم را برای او کوچک می‌سازد. درک اقتدار الهی و عظمت خلقت، سالک را به مقامی می‌رساند که عالم زیر پایش قرار می‌گیرد و غفلت از او رخت برمی‌بندد.

درنگ: رهایی از غفلت، سالک را به شهود غیب و درک عظمت عالم هدایت می‌کند، چنان‌که عالم در برابر او چون ذره‌ای ناچیز می‌شود.

کوچک‌سازی خدا و عالم

در فرهنگ دینی، به دلیل غفلت، خدا، عالم، و اقتدار الهی کوچک و محدود تصور شده‌اند. این کوچک‌سازی، چونان محصور کردن اقیانوس در کوزه‌ای، حقیقت را تحریف می‌کند. انسان غافل، خدا را در چارچوب‌های تنگ ذهنی خود محدود می‌سازد و از درک عظمت خلقت بازمی‌ماند.

عمل صالح و غفلت

اعمال صالح، مانند نماز و خیرات، در صورت فقدان درک عظمت عالم، به صوری‌گرایی منجر می‌شوند. این اعمال، چونان گل‌هایی بی‌رنگ و بو، بدون معرفت الهی، تأثیر عمیقی بر نفس سالک ندارند. ترکیب عمل صالح با معرفت، انسان را به سوی کمال هدایت می‌کند.

ناتوانی بشر در درک عالم

انسان، به دلیل غفلت، از درک عظمت مخلوقات و عوالم الهی ناتوان است. این ناتوانی، چونان مستی‌ای است که عقل را از فهم حقیقت بازمی‌دارد. توجه به عظمت خلقت، انسان را از این مستی رها می‌سازد و به سوی معرفت هدایت می‌کند.

درک عظمت خدا و کوچک شدن عالم

سالکی که عظمت خدا را درک کند، عالم با تمام بزرگی‌اش برای او کوچک می‌شود. این درک، چونان زیارت ذات حق است که عالم را در برابر عظمت الهی ناچیز می‌سازد. سالک در این مقام، به اقتداری معنوی دست می‌یابد که از هر قدرت مادی فراتر است.

درنگ: درک عظمت الهی، عالم را در نگاه سالک کوچک می‌کند و او را به اقتداری معنوی می‌رساند که فراتر از محدودیت‌های مادی است.

بخش سوم: نقد نظام آموزشی و عرفان حقیقی

نقد نظام آموزشی علم دینی

نظام آموزشی علم دینی، با تمرکز بر علوم صوری مانند صرف، نحو، و فقه، از توجه به عظمت عالم و اقتدار الهی غافل مانده است. این تمرکز، چونان ساختن آلونکی به جای آسمان‌خراشی است که نمی‌تواند انسان را به قله‌های معرفت برساند. علم دینی باید به تربیت انسان‌هایی با تبار انبیا همت گمارد و به جای علوم صوری، به معرفت عالم و خدا بپردازد.

عرفان محبین و محبوبین

عرفان رایج در علم دینی، عرفان محبین است که از پایین به بالا حرکت می‌کند. این عرفان، چونان سفری دشوار در مسیری ناهموار است که سالک را به زحمت به مقصد می‌رساند. در مقابل، عرفان محبوبین، که از بالا به پایین نزول می‌کند، عالم را در برابر عظمت الهی کوچک می‌بیند و سالک را به شهود و اقتدار معنوی می‌رساند.

قدرت‌های عرفانی و سلوک

عارفان محبوبین، با نزول از حق، به روئت، کشف، و قدرت‌های معنوی دست می‌یابند. این قدرت‌ها، چونان پرتوهای نور الهی، عالم را برای آنها روشن می‌سازند و آنها را به مقاماتی می‌رسانند که از دسترس عامه خارج است. این عارفان، می‌توانند عوالم را سیر کنند و به ذات حق بازگردند.

درنگ: عرفان محبوبین، با نزول از حق، سالک را به روئت، کشف، و اقتدار معنوی می‌رساند و عالم را در برابر او ناچیز می‌کند.

خطر سلوک بدون مربی

سلوک بدون مربی، چونان سفری در بیابانی بی‌انتها بدون راهنما است که ممکن است به گمراهی، دیوانگی، یا انزوا منجر شود. مربی، چونان چراغی در تاریکی، سالک را از گم شدن در عوالم غیبی حفظ می‌کند. بدون هدایت مربی، سالک ممکن است در مسیر سلوک گمراه شود و به مقصد نرسد.

چالش‌های انبیا و معصومان در سلوک

حتی انبیا و معصومان، در بازگشت از سلوک غیبی، با چالش‌هایی مواجه بودند. این چالش‌ها، چونان امواجی خروشان در اقیانوس معرفت، نشانه عظمت عوالم غیبی است. روایات نشان می‌دهند که معصومان، در مواجهه با عظمت الهی، گاه در بازگشت با دشواری‌هایی روبه‌رو می‌شدند.

امام سجاد و سجده عرفانی

امام سجاد علیه‌السلام، در سجده با تکرار «لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ حَقًّا حَقًّا، لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ إِيمَانًا وَتَصْدِيقًا، لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ عُبُودِيَّةً وَرِقًّا» (ترجمه: جز الله خدایی نیست، به راستی و حقیقت؛ جز الله خدایی نیست، با ایمان و تصدیق؛ جز الله خدایی نیست، با عبودیت و بندگی)، عظمت الهی را ستودند. این تکرار، چونان غرق شدن در اقیانوس بی‌کران الوهیت، نشانه جذب در عظمت الهی و ناتوانی در بازگشت است.

درنگ: سجده عرفانی امام سجاد علیه‌السلام، نشانه غرق شدن در عظمت الهی و جذب در نور حق است که سالک را از عالم ناسوت به ملکوت می‌برد.

برق الهی و جذب سالک

عارف در مواجهه با عظمت الهی، چونان کسی است که برق الهی او را گرفته و رها نمی‌کند. این جذب، مانند جاذبه‌ای نیرومند، سالک را به سوی حقیقت می‌کشاند و او را از بازگشت به عالم ناسوت بازمی‌دارد. این حالت، نشانه شدت تأثیر عرفانی در سلوک است.

بخش چهارم: آیات سوره لقمان و تبیین فلسفی

آیات ۲۷ و ۲۸ سوره لقمان

قرآن کریم در سوره لقمان، آیات ۲۷ و ۲۸، چارچوبی عمیق برای فهم اقتدار الهی و عظمت عالم ارائه می‌دهد:

وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ

ترجمه: و اگر آنچه درخت در زمین است قلم شود و دریا [مرکب آن گردد] و هفت دریا به آن افزوده شود، کلمات خدا تمام نمی‌شود. به‌راستی خدا عزیز و حکیم است.

مَا خَلْقُكُمْ وَلَا بَعْثُكُمْ إِلَّا كَنَفْسٍ وَاحِدَةٍ ۗ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ

ترجمه: آفرینش و برانگیختن شما جز مانند [آفرینش و برانگیختن] یک تن نیست. به‌راستی خدا شنوای بیناست.

این آیات، چونان دو گوهر درخشان، بی‌نهایت بودن کلمات الهی و سهولت خلق و بعث را به نمایش می‌گذارند. آیه ۲۷، عالم را به‌عنوان کلام الهی معرفی می‌کند که هیچ‌گاه به پایان نمی‌رسد، و آیه ۲۸، خلقت و بعث را چونان آفرینش یک نفس واحده، ساده و آسان برای خدا می‌داند.

درنگ: آیات ۲۷ و ۲۸ سوره لقمان، با تبیین بی‌نهایت بودن کلمات الهی و سهولت خلق و بعث، عظمت الهی و کوچکی عالم در برابر خدا را نشان می‌دهند.

نسبیت عظمت عالم

عالم، برای انسان بزرگ و برای خدا کوچک است، مانند لقمه‌ای که در برابر عظمت الهی ناچیز است. این نسبیت، چونان تفاوت نگاه یک کودک به کوهی عظیم و نگاه یک حکیم به همان کوه، نشانه اقتدار بی‌نهایت الهی و محدودیت ادراک بشری است. خدا، فراتر از توصیفات بشری است و عالم در برابر او چون ذره‌ای در برابر اقیانوس است.

نقد تصورات از خدا

تصور خدا به‌عنوان موجودی قابل وصف، ناشی از غفلت است. قرآن کریم می‌فرماید: «أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَفَ» (ترجمه: بزرگ‌تر از آن است که وصف شود). این توصیف، چونان اشاره‌ای به بی‌کرانی اقیانوس الوهیت، انسان را به تواضع در برابر عظمت الهی فرا می‌خواند.

خلق و بعث به‌مثابه نفس واحده

خلق و بعث عالم، برای خدا مانند خلق یک نفس واحده است. این سهولت، چونان پرتاب سنگی کوچک به سوی دریاچه‌ای آرام، نشانه اقتدار بی‌نهایت الهی است. عالم، با تمام عظمتش، در برابر خدا چون یک موجود واحد است که خلق و بعث آن برای او آسان است.

نقد تصورات از بهشت و جهنم

بهشت و جهنم، پایان عالم نیستند، بلکه بخشی از نفس واحده‌اند. این مفهوم، چونان اشاره‌ای به پویایی بی‌پایان خلقت، نشان می‌دهد که عالم فراتر از تصورات محدود انسانی است. بهشت و جهنم، چونان ایستگاه‌هایی در مسیر بی‌انتهای سلوک، تنها بخشی از حقیقت خلقت‌اند.

مثال جزیره کیش و تصورات محدود

تصورات محدود، مانند پایان دنیا پشت یک خانه، نتیجه غفلت از عظمت عالم است. این تصورات، چونان حصاری تنگ دور ذهن انسان، او را از درک حقیقت خلقت محروم می‌کنند. رفع این غفلت، انسان را به سوی فهم بی‌کرانی عالم هدایت می‌کند.

مثال اجتماعی پول‌خرج‌کردن

تفاوت رفتار فقیر و غنی در خرج کردن پول، نشانه نسبیت در نگاه به عالم است. فقیر، چونان انسانی غافل، به هر ذره از مال خود چنگ می‌زند، اما غنی، چونان سالکی که عظمت الهی را درک کرده، به مال دنیا بی‌اعتنا است. این تفاوت، مشابه نگاه خدا و انسان به خلقت است.

مثال عالمان دینی و بی‌اعتنایی به پول

بی‌اعتنایی برخی عالمان دینی به شمارش دقیق پول، نشانه بی‌نیازی و نگاه الهی است. این بی‌اعتنایی، چونان نگاه خدا به خلق و بعث به‌مثابه نفس واحده، سهولت و عظمت الهی را به نمایش می‌گذارد.

نقد تصورات صوری از عبادت

تصور صوری از عبادت، مانند آوردن تصاویر مادی به ذهن در هنگام عبادت، نتیجه غفلت است. این تصورات، خدا را به سطحی مادی تقلیل می‌دهند و از درک عظمت الهی بازمی‌مانند. عبادت عمیق، چونان پلی به سوی ملکوت، انسان را به حقیقت الهی متصل می‌کند.

عبادت و مرگ در سلوک

سالکی که در عبادت به خدا متصل شود و در این حالت بمیرد، به سعادت ابدی می‌رسد. این اتصال، چونان پروازی به سوی آسمان‌های بی‌کران، نتیجه رفع غفلت و درک عظمت الهی است.

درنگ: عبادت عمیق، که از غفلت رها شده، سالک را به سوی سعادت ابدی هدایت می‌کند و او را در نور الهی غرق می‌سازد.

نتیجه‌گیری

سوره لقمان، با ارائه چارچوبی فلسفی و عرفانی، اقتدار انسانی را در پرتو رفع غفلت از اقتدار الهی و عظمت عالم تبیین می‌کند. آیات ۲۷ و ۲۸، با تأکید بر بی‌نهایت بودن کلمات الهی و سهولت خلق و بعث، انسان را به سوی فهم حقیقت خلقت هدایت می‌کنند. غفلت، چونان حجابی سنگین، مانع از شهود حقایق غیبی است و رفع آن، نیازمند سلوک، ریاضت، و هدایت مربی است. علم دینی، با تمرکز بر علوم صوری، از پرورش انسان‌هایی با تبار انبیا بازمانده و نیازمند تحولی عمیق است. عرفان محبوبین، با نزول از حق، سالک را به روئت و اقتدار معنوی می‌رساند، اما سلوک بدون مربی، خطر گمراهی را در پی دارد. این نوشتار، با تکیه بر آیات قرآن کریم و روایات، بر ضرورت هماهنگی نفس، علم، و عمل برای تحقق اقتدار انسانی تأکید می‌ورزد.

با نظارت صادق خادمی