متن درس
شناخت ملكوتی و اقتدار معنوی: تأملی در فلسفه اسلامی و انسانشناسی قرآنی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۵۰۶)
مقدمه
شناخت مخلوقات الهی و بهرهمندی از ظرفیتهای متافیزیکی آنها، از دیرباز یکی از دغدغههای بنیادین فلسفه اسلامی و انسانشناسی قرآنی بوده است. این نوشتار، با تأمل در گستره خلقت الهی و نقد محدودیتهای دانش سنتی، به بررسی ضرورت دستیابی به اقتدار معنوی از طریق ارتباط با ملكوت و بهرهگیری از مخلوقات متافیزیکی میپردازد. همانگونه که نسیم معرفت بر شاخسار اندیشه میوزد، این اثر میکوشد تا با تبیین ارتباط انسان با عوالم ملائکه، جن، و دیگر موجودات، راهی به سوی فهم عمیقتر از حقیقت خلقت بگشاید.
بخش نخست: محدودیتهای دانش سنتی در شناخت مخلوقات الهی
شناخت ناقص مخلوقات و ضرورت معرفت عمیق
شناخت دقیق مخلوقات الهی، از ملائکه و جن گرفته تا موجودات ناشناخته، شرط اساسی بهرهمندی از ظرفیتهای متافیزیکی آنهاست. این شناخت، نیازمند تقویت باورهای دینی و ارتقای آگاهی علمی است. همانگونه که خورشید حقیقت بر تاریکی جهل نور میافکند، معرفت عمیق از مخلوقات، انسان را از پیادگان نظام بودن رهایی میبخشد و به سوی اقتدار معنوی رهنمون میسازد. دانش سنتی، با تقسیمبندی مخلوقات به انسان (از خاک)، جن (از نار)، و ملائکه (از نور)، تنها سطحیترین لایه شناخت را ارائه داده و از عمق و گستردگی خلقت غفلت ورزیده است. این محدودیت، ریشه در سادهانگاری مفاهیم فلسفی و کلامی دارد که مانع از درک حقیقت باطنی مخلوقات شده است.
درنگ: شناخت ناقص مخلوقات، مانع بهرهمندی از ظرفیتهای متافیزیکی آنهاست. معرفت عمیق، انسان را به سوی اقتدار معنوی هدایت میکند. |
محدودیت عناصر اربعه در فلسفه سنتی
فلسفه سنتی اسلامی، از آثار ابنسینا در «شفاء» تا «اسفار اربعه» ملاصدرا، جهان را به چهار عنصر آب، باد، خاک، و آتش محدود کرده است. این چارچوب، که زمانی محور تحلیلهای فلسفی بود، امروزه به دلیل پیشرفت دانش تجربی، ناکافی به نظر میرسد. همانگونه که باغی کهنسال با شاخههای محدود، نمیتواند عظمت جنگل بیکران خلقت را نشان دهد، عناصر اربعه نیز تنها گوشهای از حقیقت عالم را بازتاب میدهند. این محدودیت، توانایی علوم سنتی را در تبیین طبیعت و مخلوقات کاهش داده و ضرورت بازنگری در این چارچوب را آشکار ساخته است.
درنگ: عناصر اربعه، به دلیل محدودیت در تبیین طبیعت، نمیتوانند پاسخگوی نیازهای معرفتی انسان مدرن باشند. |
پیشرفت دانش تجربی و تحول در شناخت عناصر
دانش تجربی مدرن، با شناسایی بیش از ۱۱۸ عنصر و پیشبینی کشف هزاران عنصر در آینده، افقهای جدیدی را در شناخت خلقت گشوده است. این پیشرفت، نشاندهنده پویایی علوم تجربی در برابر ایستایی دانش سنتی است. همانگونه که رودخانهای خروشان، مسیرهای نو میگشاید، کشف عناصر جدید، دیدگاه انسان به جهان را دگرگون کرده و بر علم و اندیشه تأثیر عمیقی نهاده است. این تحول، نهتنها در علوم طبیعی، بلکه در انسانشناسی و فلسفه نیز بازتاب یافته و ضرورت همگامی علوم دینی با این پیشرفتها را برجسته میسازد.
درنگ: کشف عناصر جدید، جهانبینی انسان را گسترش داده و علوم دینی را به بازنگری در چارچوبهای سنتی فرامیخواند. |
جمعبندی بخش نخست
محدودیتهای دانش سنتی در شناخت مخلوقات و عناصر، انسان را از درک کامل خلقت الهی باز داشته است. تقسیمبندی سادهانگارانه مخلوقات به سه دسته و عناصر به چهار نوع، توانایی تبیین گستردگی عالم را ندارد. پیشرفت دانش تجربی، با کشف عناصر جدید، ضرورت بازنگری در علوم سنتی را آشکار کرده است. علوم دینی باید با پویایی و انعطاف، به سوی شناخت عمیقتر مخلوقات گام بردارند تا انسان بتواند از ظرفیتهای متافیزیکی بهرهمند شود.
بخش دوم: گستردگی خلقت الهی و عالمین
تنوع بیکران مخلوقات الهی
مخلوقات الهی، فراتر از انسان، جن، و ملائکه، به گستردگی علم الهی هستند. همانگونه که آسمان پرستاره، بینهایت راز در خود نهفته دارد، خلقت الهی نیز از تنوعی بیکران برخوردار است که فراتر از تصورات محدود انسانی قرار دارد. این گستردگی، نیازمند اکتشاف عمیقتر و شناخت دقیقتر است تا انسان بتواند با این مخلوقات ارتباط برقرار کند و از ظرفیتهای آنها بهرهمند شود.
درنگ: مخلوقات الهی، به گستردگی علم الهی، از تنوعی بیکران برخوردارند که نیازمند اکتشاف عمیق است. |
نقد تعریف محدود عالمین
تعریف عالمین به دو عالم دنیا و آخرت، یا حتی هجده هزار عالم، سادهانگارانه است. خداوند، ربالعالمین است و عالمین شامل میلیونها عالم است که فراتر از تصورات سنتی قرار دارند. همانگونه که قطرهای از اقیانوس، نمیتواند عظمت آن را نشان دهد، تعریف محدود عالمین نیز نمیتواند گستردگی خلقت الهی را بازتاب دهد. این نقد، ضرورت بازاندیشی در مفاهیم عرفانی و کلامی را برجسته میسازد.
درنگ: عالمین الهی، فراتر از تصورات سنتی، شامل میلیونها عالم است که نیازمند بازاندیشی در مفاهیم کلامی است. |
غفلت از اکتشاف مخلوقات الهی
انسان، به دلیل تمرکز بر علوم ظاهری و ابزارهای مادی، از کشف و بهرهمندی از مخلوقات الهی غفلت ورزیده است. همانگونه که مسافری در بیابان، از گنجهای نهان بیخبر میماند، انسان نیز از ظرفیتهای متافیزیکی مخلوقات بیبهره مانده است. این غفلت، نتیجه عدم توجه به علوم باطنی و تمرکز بر ابزارهای مادی مانند هواپیما و ماشین است که انسان را در جایگاه پیادگان نظام نگه داشته است.
درنگ: غفلت از اکتشاف مخلوقات الهی، انسان را به علوم ظاهری محدود کرده و از اقتدار معنوی باز داشته است. |
جمعبندی بخش دوم
گستردگی خلقت الهی، از تنوع مخلوقات گرفته تا عالمین بیشمار، فراتر از چارچوبهای سنتی است. تعریف محدود عالمین و غفلت از اکتشاف مخلوقات، انسان را از بهرهمندی از ظرفیتهای متافیزیکی باز داشته است. علوم دینی باید با بازنگری در این مفاهیم، راه را برای شناخت عمیقتر و ارتباط با مخلوقات الهی هموار سازند.
بخش سوم: اقتدار معنوی و ارتباط با ملكوت
بهرهمندی از ملائکه و جن
انسان برای رهایی از محدودیتهای مادی و کسب اقتدار معنوی، باید از ملائکه، جن، و دیگر مخلوقات بهرهمند شود. این بهرهمندی، نیازمند شناخت دقیق و ارتباط معنوی با این موجودات است. همانگونه که باغبانی ماهر، از هر شاخه گلی بهره میگیرد، انسان نیز باید از ظرفیتهای متافیزیکی مخلوقات برای ارتقای جایگاه خود استفاده کند.
درنگ: بهرهمندی از ملائکه و جن، نیازمند شناخت دقیق و ارتباط معنوی است تا انسان به اقتدار معنوی دست یابد. |
قدرت معنوی انبیا و اولیا
انبیا و اولیا با بهرهگیری از قدرتهای معنوی و ربوبی، بر طبیعت و مخلوقات سلطه داشتند. این قدرت، نه مادی، بلکه متکی بر ارتباط با ملكوت و وحی الهی بود. همانگونه که ستارهای درخشان در آسمان شب میدرخشد، انبیا با سلطان مبین خود، بر قلبها نفوذ میکردند و امتها را هدایت مینمودند.
آیه ۶۹ سوره طه: وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ
و به راستی موسی را با آیات خود و سلطانی آشکار فرستادیم.
درنگ: سلطان مبین انبیا، قدرت باطنی و معنوی بود که از ارتباط با ملكوت و وحی الهی ناشی میشد. |
تأثیر استعمار بر تحقیر قدرتهای معنوی
استعمار، با تحریف مفاهیم مقدس مانند سلطه و ملكوت، انسان را از قدرتهای ربوبی بیگانه کرده است. این بیگانگی، نتیجه بدنام ساختن مفاهیمی چون «هو» و «عزرائیل» است که زمانی مقدس و معنوی بودند. همانگونه که آینهای غبارگرفته، تصویر حقیقت را مخدوش میکند، تحریفات استعماری نیز مانع از درک ظرفیتهای معنوی شدهاند.
درنگ: استعمار، با تحریف مفاهیم مقدس، انسان را از قدرتهای معنوی بیگانه کرده است. |
حصن لا اله الا الله
ذکر «لا اله الا الله»، بهعنوان حصن و پناهگاه الهی، انسان را از عذاب مصون میدارد و قدرت معنوی عظیمی به او میبخشد. این ذکر، همانگونه که دژی استوار در برابر طوفان، انسان را در برابر آسیبهای معنوی محافظت میکند و او را به سوی اقتدار معنوی رهنمون میسازد.
درنگ: ذکر «لا اله الا الله»، حصن الهی است که انسان را به اقتدار معنوی میرساند. |
جمعبندی بخش سوم
اقتدار معنوی، از طریق ارتباط با ملكوت و بهرهمندی از مخلوقات الهی به دست میآید. انبیا و اولیا با سلطان مبین و ارتباط با وحی، بر طبیعت و امتها نفوذ داشتند. تحریفات استعماری، انسان را از این ظرفیتها بیگانه کرده، اما ذکر «لا اله الا الله» و ارتباط با ملكوت، راه رهایی از این محدودیتهاست.
بخش چهارم: نقد علوم ظاهری و ضرورت ولايت معنوی
محدودیت علوم ظاهری
علوم ظاهری، مانند درسهای مدرسهای، نمیتوانند انسان را به اقتدار معنوی برسانند. این علوم، همانگونه که شاخههای خشکیده، میوهای به بار نمیآورند، تنها ابزارهای صوری را فراهم میکنند و از ارتقای معنوی انسان بازمیمانند. علوم دینی باید فراتر از این محدودیتها، به سوی شناخت ملكوتی حرکت کنند.
درنگ: علوم ظاهری، به دلیل محدودیت در تبیین ملكوت، نمیتوانند انسان را به اقتدار معنوی برسانند. |
سلطه در قرآن کریم
قرآن کریم، در حدود ۴۰ مورد، به مفهوم سلطه اشاره دارد که نه به معنای سلطنت مادی، بلکه قدرت معنوی، محبت، و کمال است. این سلطه، همانگونه که نسیمی خنک در گرمای تابستان، به انسان آرامش میبخشد، از طریق ارتباط با ملكوت به دست میآید.
آیه ۴۲ سوره نساء: لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ
اگر خدا میخواست، آنها را بر شما مسلط میکرد و با شما میجنگیدند.
درنگ: سلطه در قرآن کریم، به معنای قدرت معنوی و کمال است که از ارتباط با ملكوت ناشی میشود. |
عدم سلطه شیطان بر مؤمنین
شیطان بر مؤمنین سلطه ندارد، زیرا ایمان و ارتباط با ملكوت، انسان را از نفوذ او مصون میدارد. این مصونیت، همانگونه که سپری در برابر تیر، از مؤمن محافظت میکند.
آیه ۲۲ سوره ابراهیم: إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا
او را بر کسانی که ایمان آوردهاند سلطانی نیست.
درنگ: ایمان و ارتباط با ملكوت، مؤمنین را از سلطه شیطان مصون میدارد. |
ضرورت ولايت معنوی
ولايت معنوی، نیازمند اقتدار باطنی و تمکین است که از ارتباط با ملكوت به دست میآید. این ولايت، همانگونه که چشمهای زلال، زمین خشک را سیراب میکند، انسان را به سوی کمال هدایت میکند. پس از ائمه معصومین، تحریف سلطنت معنوی به جدایی سلطنت باطنی و ظاهری منجر شد و اقتدار معنوی را تضعیف کرد.
درنگ: ولايت معنوی، از طریق ارتباط با ملكوت، انسان را به اقتدار باطنی میرساند. |
جمعبندی بخش چهارم
علوم ظاهری، به دلیل محدودیت در تبیین ملكوت، نمیتوانند انسان را به اقتدار معنوی برسانند. قرآن کریم، سلطه را بهعنوان قدرت معنوی و کمال معرفی میکند که از ارتباط با ملكوت ناشی میشود. ایمان و ولايت معنوی، انسان را از سلطه شیطان مصون میدارد و به سوی کمال هدایت میکند.
بخش پنجم: سلطان مبین و نمونههای تاریخی
سلطان مبین موسی
حضرت موسی علیهالسلام، با سلطان مبین، بر فرعون غلبه یافت. این سلطان مبین، قدرت باطنی و معنوی بود که او را قادر به نفوذ در قلب فرعون کرد. همانگونه که نوری درخشان، تاریکی را میشکافد، سلطان مبین موسی، اقتدار معنوی او را در برابر فرعون نشان داد.
آیه ۶۹ سوره طه: وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ
و به راستی موسی را با آیات خود و سلطانی آشکار فرستادیم.
درنگ: سلطان مبین موسی، قدرت باطنی بود که او را در برابر فرعون توانمند ساخت. |
رابطه عاشقانه موسی و فرعون
رابطه موسی و فرعون، نمونهای از پیوند عمیق معنوی و عاطفی است که فراتر از تقابل ظاهری بود. این رابطه، همانگونه که دو شاخه از یک درخت، در ریشه به هم متصلاند، نشاندهنده ارتباط باطنی میان این دو شخصیت است.
درنگ: رابطه موسی و فرعون، نمونهای از پیوند معنوی و عاطفی در قرآن کریم است. |
سلطنت حضرت زهرا
حضرت زهرا سلاماللهعلیها، پیش از تولد، دارای سلطنت معنوی بود. این سلطنت، نتیجه عصمت و ارتباط باطنی با الوهیت بود. همانگونه که گوهری در صدف، پیش از کشف، ارزش خود را دارد، حضرت زهرا نیز پیش از تولد، از اقتدار معنوی برخوردار بود.
درنگ: سلطنت حضرت زهرا، نتیجه عصمت و ارتباط باطنی با الوهیت بود. |
سابقه زنان در سلطنت
در تاریخ ایران، زنان پیش از تولد یا ازدواج به سلطنت رسیدهاند، که نشاندهنده تمدن و پیشرفت فرهنگی این سرزمین است. این سابقه، همانگونه که آیینهای از فرهنگ والای ایرانی، جایگاه زنان را در تاریخ نشان میدهد.
درنگ: سابقه سلطنت زنان در ایران، نشاندهنده تمدن و پیشرفت فرهنگی این سرزمین است. |
جمعبندی بخش پنجم
سلطان مبین موسی، نمونهای از اقتدار معنوی است که از ارتباط با ملكوت ناشی میشد. رابطه عاشقانه موسی و فرعون، نشاندهنده پیوند عمیق معنوی است. سلطنت حضرت زهرا و سابقه زنان در تاریخ ایران، از اقتدار باطنی و تمدن فرهنگی حکایت دارند.
بخش ششم: ضرورت بازنگری در علوم دینی
ظاهرمداری علوم دینی
علوم دینی، به دلیل تمرکز بر ظواهر، از پرورش انسانهای معنوی بازماندهاند. این ظاهرمداری، همانگونه که سایهای بر نور حقیقت میافتد، مانع از رقابت علوم دینی با پیشرفتهای جهانی شده است.
درنگ: ظاهرمداری علوم دینی، مانع از پرورش انسانهای معنوی و رقابت با جهان شده است. |
فعالیت غرب در علوم متافیزیکی
غرب، برخلاف تصور رایج، در حال پیگیری علوم متافیزیکی است، در حالی که علوم دینی از این حوزه غافل ماندهاند. این غفلت، همانگونه که باغبانی غافل، باغ خود را به خشکی میسپارد، علوم دینی را از رقابت جهانی باز داشته است.
درنگ: غرب در حال پیگیری علوم متافیزیکی است، در حالی که علوم دینی از این حوزه غافل ماندهاند. |
وجود موجودات ناشناخته
قرآن کریم به وجود موجوداتی غیر از ملائکه و جن اشاره دارد که نیازمند کشف و شناخت هستند. این موجودات، همانگونه که ستارگان نادیده در آسمان، در انتظار کشفاند، از گستردگی خلقت الهی حکایت دارند.
درنگ: قرآن کریم به وجود موجودات ناشناخته اشاره دارد که نیازمند کشف و شناخت هستند. |
تمسخر علوم معنوی
جهان غرب، با تمسخر علوم معنوی، مانع از پیشرفت آنها شده است. این تمسخر، همانگونه که بادی سرد، شکوفههای بهاری را پرپر میکند، از شکوفایی علوم معنوی جلوگیری کرده است.
درنگ: تمسخر علوم معنوی، بخشی از استراتژی استعماری برای تحقیر قدرتهای معنوی است. |
جمعبندی بخش ششم
ظاهرمداری علوم دینی، مانع از پرورش انسانهای معنوی و رقابت با جهان شده است. غرب، با پیگیری علوم متافیزیکی و تمسخر علوم معنوی، علوم دینی را از پیشرفت باز داشته است. قرآن کریم به وجود موجودات ناشناخته اشاره دارد که نیازمند کشف و شناخت هستند.
نتیجهگیری کلی
شناخت ملكوتی و اقتدار معنوی، از طریق ارتباط با مخلوقات الهی و بهرهمندی از ظرفیتهای متافیزیکی، راه رهایی انسان از محدودیتهای مادی است. قرآن کریم، با تأکید بر سلطه معنوی و ملكوت، انسان را به سوی کمال هدایت میکند. انبیا و اولیا، با سلطان مبین، نمونهای از این اقتدار بودند. علوم دینی باید با بازنگری در چارچوبهای سنتی و تمرکز بر ملكوت، انسانهای قدرتمند معنوی تربیت کنند تا بتوانند با جهان رقابت کنند. این نوشتار، با تبیین این مفاهیم، راه را برای پژوهشهای آتی در فلسفه اسلامی و انسانشناسی قرآنی هموار میسازد.
با نظارت صادق خادمی |