در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1509

متن درس





کتاب فلسفه اسلامی و انسان‌شناسی قرآنی

درآمدی بر ظرفیت‌های وجودی انسان در ارتباط با عوالم متافیزیکی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۰۹)

مقدمه: تبیین ظرفیت‌های وجودی انسان در فلسفه اسلامی

انسان، به‌مثابه موجودی با ظرفیت‌های وجودی بی‌کران، در نظام آفرینش جایگاهی ممتاز دارد. این جایگاه، او را قادر می‌سازد تا از طریق عمل و معرفت، با عوالم متافیزیکی، از جمله ملائکه، جن، برزخ، قیامت، و بهشت و جهنم، ارتباط برقرار کند. درس‌گفتار حاضر، با محوریت تبیین این ظرفیت‌ها، بر اصول و قواعد حرکت انسان به سوی کمال تأکید دارد. این نوشتار، با نگاهی عمیق به آیات قرآن کریم و روایات اسلامی، مسیر تدریجی و نظام‌مند قربت به سوی خدا و دیگر موجودات متافیزیکی را بررسی می‌کند و با نقد شتاب‌زدگی و ساده‌لوحی در مسیر رشد معنوی، راهکاری برای فهم عمیق‌تر این فرآیند ارائه می‌دهد.

بخش اول: ظرفیت‌های وجودی انسان در ارتباط با عوالم متافیزیکی

اصل نخست: امکان ارتباط انسان با عوالم غیرمادی

انسان، به دلیل دارا بودن ظرفیت‌های وجودی عظیم، قادر است از حالت عادی و روزمره خویش فراتر رود و با عوالم متافیزیکی، نظیر ملائکه، جن، برزخ، و قیامت، ارتباط برقرار کند. این ارتباط، مستلزم شناخت دقیق و عمل بر اساس قواعد شرعی و عقلانی است. همان‌گونه که خورشید با پرتوهای خود زمین را روشن می‌کند، انسان نیز با عبادت و خیرات می‌تواند نور معرفت را در وجود خویش برافروزد و به سوی عوالم متعالی گام بردارد. این فرآیند، نه یک جهش ناگهانی، بلکه حرکتی تدریجی و نظام‌مند است که نیازمند صبر و استمرار است.

درنگ: انسان به‌عنوان موجودی با ظرفیت‌های وجودی بی‌کران، قادر است از طریق شناخت و عمل، با عوالم متافیزیکی ارتباط برقرار کند، مشروط بر آنکه این حرکت با قواعد شرعی و عقلانی همراه باشد.

اصل دوم: عبادت، ظرف قربت به سوی خدا

تمامی اعمال عبادی در اسلام، از جمله نماز، روزه، و خیرات، با نیت قربت به سوی خدا انجام می‌شوند. قربت، به‌مثابه پلی است که انسان را گام‌به‌گام به سوی حق تعالی رهنمون می‌سازد. این نزدیکی، نه به‌صورت جهشی ناگهانی، بلکه به‌گونه‌ای تدریجی و ذره‌به‌ذره رخ می‌دهد، مانند قطره‌ای که با صبر و استمرار، سنگ را سوراخ می‌کند. عبادت، ظرفی است که انسان را از محدودیت‌های مادی فراتر برده و به سوی عالم ملکوت هدایت می‌کند.

درنگ: عبادت در اسلام، ظرفی برای قربت به سوی خدا است که انسان را با حرکتی تدریجی و نظام‌مند به سوی کمال رهنمون می‌سازد.

اصل سوم: تدرجی بودن مسیر قربت

قربت به سوی خدا، فرآیندی تدریجی است که نیازمند صبر و استمرار است. انسان، به دلیل طبیعت عجول و طماع خود، گاه انتظار دارد با انجام چند عمل خیر یا عبادت، فوراً به مراتب متعالی دست یابد. این تصور، مانند انتظار میوه‌دادن درختی است که تازه کاشته شده است. همان‌گونه که درخت پسته سال‌ها زمان نیاز دارد تا به بار نشیند، نتایج اعمال خیر نیز در درازمدت و با استمرار ظاهر می‌شوند. نظام خلقت بر تدرج استوار است و هرگونه شتاب‌زدگی در این مسیر، خطایی است که از عدم درک قواعد الهی نشأت می‌گیرد.

درنگ: قربت به خدا و عوالم متافیزیکی، حرکتی تدریجی است که نیازمند صبر، استمرار، و پرهیز از شتاب‌زدگی است.

اصل چهارم: محدودیت علم بشری و ضرورت تدرج

قرآن کریم در آیه‌ای فرموده است:

وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا


«و جز اندکی از دانش به شما داده نشده است» (سوره اسراء، آیه ۵۶).

این آیه بر محدودیت علم بشری تأکید دارد و نشان می‌دهد که معرفت انسان به حقایق عالم، اندک و نیازمند تلاش مستمر است. همان‌گونه که ستارگان در آسمان بی‌کران، تنها بخشی از حقیقت را به ما نشان می‌دهند، علم انسان نیز تنها گوشه‌ای از حقیقت الهی را آشکار می‌سازد. این محدودیت، ضرورت حرکت تدریجی در مسیر کسب معرفت و قربت را برجسته می‌کند.

درنگ: محدودیت علم بشری، انسان را به حرکت تدریجی و صبورانه در مسیر معرفت و قربت به سوی خدا ملزم می‌سازد.

اصل پنجم: امکان قربت به موجودات متافیزیکی

هنگامی که قربت به سوی خداوند، که خالق کل شیء است، ممکن باشد، قربت به موجودات مخلوق، مانند ملائکه، جن، و عوالم برزخ و قیامت، به طریق اولی ممکن است. این امکان، مانند رودی است که از سرچشمه الهی جاری شده و به شاخه‌های متعدد تقسیم می‌شود. اگر انسان بتواند به سرچشمه نزدیک شود، به شاخه‌های آن نیز دسترسی خواهد یافت. تصور محال بودن قربت به غیر خدا، خطایی است که از عدم درک نظام خلقت و جایگاه انسان در آن ناشی می‌شود.

درنگ: قربت به خدا، امکان قربت به ملائکه، جن، و عوالم متافیزیکی را به طریق اولی فراهم می‌سازد.

اصل ششم: نقد شتاب‌زدگی در انتظار نتایج

شتاب‌زدگی انسان در انتظار نتایج فوری از اعمال خیر، نشانه‌ای از عدم درک نظام تدرجی عالم است. این شتاب، مانند کشاورزی است که پیش از موعد، انتظار برداشت محصول دارد. انسان عجول گمان می‌کند با انجام چند عبادت، باید فوراً به مراتب متعالی دست یابد، در حالی که مسیر کمال، نیازمند زمان، صبر، و استمرار است. این خطا، انسان را از ادامه مسیر باز می‌دارد و او را در دام ناامیدی گرفتار می‌سازد.

درنگ: شتاب‌زدگی در انتظار نتایج فوری، مانعی در مسیر رشد معنوی است و از عدم درک نظام تدرجی خلقت ناشی می‌شود.

بخش دوم: عوامل مؤثر در وصول به مراتب متعالی

نقش عوامل نسلی و محیطی

وصول به مراتب متعالی، گاه نتیجه تلاش‌های نسلی و خانوادگی است. همان‌گونه که درختی تنومند، ریشه در خاکی غنی دارد، انسان نیز از زمینه‌های خانوادگی، نطفه حلال، و دعای والدین بهره می‌برد. این عوامل، مانند خاک حاصلخیزی هستند که بذر وجود انسان را برای رشد معنوی آماده می‌سازند. گاه زحمات چندین نسل، زمینه‌ساز وصول یک فرد به مراتب عالی می‌شود.

درنگ: عوامل نسلی، محیطی، و لقمه حلال، در آماده‌سازی انسان برای وصول به مراتب متعالی نقش اساسی دارند.

امدادهای غیبی و الهی

علاوه بر تلاش فردی و نسلی، وصول به مراتب متعالی نیازمند امدادهای غیبی و عنایت الهی است. این عنایت، مانند نسیمی است که ناگهان بذر خفته را بیدار می‌کند و به آن حیات می‌بخشد. دم مسیحایی الهی، می‌تواند انسان را به‌صورت ناگهانی به مراتب بالاتر برساند، اما این تحول، نتیجه زحمات طولانی فردی و نسلی است.

درنگ: عنایت الهی و امدادهای غیبی، مکمل تلاش‌های فردی و نسلی در وصول به مراتب متعالی هستند.

نقش اخلاص و اربعین

اخلاص در اعمال، کلید وصول به مراتب متعالی است. روایتی از معصوم نقل شده است: «هر کس چهل روز برای خدا اخلاص ورزد، چشمه‌های حکمت از قلبش بر زبانش جاری می‌شود.» این حدیث، مانند چراغی است که مسیر تاریک را روشن می‌کند و بر نقش اخلاص و دوره اربعین در پختگی معنوی تأکید دارد. اربعین، نمادی از دوره‌ای برای تصحیح نفس و آمادگی برای دریافت حکمت است، اما این حکمت، به معنای سخنان حکیمانه است، نه وصول فوری به عوالم متافیزیکی.

درنگ: اخلاص و دوره اربعین، زمینه‌ساز پختگی معنوی و ظهور حکمت در انسان هستند.

عدالت الهی و پاداش خیرات

قرآن کریم در آیه‌ای فرموده است:

لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ


«[خدا] به بندگان ستم نمی‌کند» (سوره زمر، آیه ۱۸).

این آیه، بر عدالت الهی تأکید دارد و نشان می‌دهد که خیرات انسان، اگرچه ممکن است مستقیماً به خود او بازنگردد، به نسل یا جامعه او نفع می‌رساند. این اصل، مانند رودی است که آب آن به همه زمین‌های اطراف می‌رسد و همه را سیراب می‌کند.

درنگ: عدالت الهی تضمین می‌کند که خیرات انسان، به خود او یا نسل و جامعه‌اش بازگردد.

بخش سوم: نقد موانع رشد معنوی

نقد تصور دوری خدا

قرآن کریم در آیه‌ای فرموده است:

وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ


«و ما از رگ گردن به او نزدیک‌تریم» (سوره ق، آیه ۱۶).

این آیه، تصور دوری خدا از انسان را باطل می‌داند. برخی تعابیر شاعرانه، مانند خداى فراری، انسان را از قربت مأیوس می‌کنند. خدا، مانند خورشیدی است که هرگز از انسان دور نمی‌شود و همواره با نور خود او را روشن می‌کند. این تصورات نادرست، ریشه در ادبیات عرفانی غیرصحیح دارند و باید اصلاح شوند.

درنگ: خداوند اقرب من حبل الورید است و تصور دوری او، مغالطه‌ای است که انسان را از قربت مأیوس می‌سازد.

نقد تمرکز بر علوم ظاهری

تمرکز بیش از حد بر علوم صوری، مانند صرف و نحو، در برخی نظام‌های آموزشی دینی، مانع از پرداختن به علوم متافیزیکی و تبیین ظرفیت‌های وجودی انسان شده است. این تمرکز، مانند محدود کردن نگاه به شاخه‌های درخت به جای ریشه‌های آن، از درک عمیق حقایق معنوی جلوگیری می‌کند. آموزش علوم قرآنی باید به‌گونه‌ای باشد که مفاهیم متافیزیکی را به‌صورت ملموس و مصداقی تبیین کند.

درنگ: تمرکز بر علوم ظاهری، مانع پرورش انسان‌های واصل به عوالم متافیزیکی شده و باید به سوی تبیین مصداقی مفاهیم قرآنی حرکت کرد.

بخش چهارم: تبیین عوالم متافیزیکی در قرآن کریم

نقش سوره صافات در تبیین عوالم

سوره صافات، با ذکر مصادیق ملائکه، جن، و عوالم برزخ و قیامت، مسیر وصول انسان به این عوالم را به‌صورت عینی و ملموس تبیین می‌کند. این سوره، مانند نقشه‌ای است که مسیرهای پنهان عالم را برای سالک روشن می‌سازد. برخلاف سوره یس که به‌صورت کلی به عوالم متافیزیکی اشاره دارد، سوره صافات با جزئیات و مصادیق، این ارتباط را ملموس‌تر می‌کند.

درنگ: سوره صافات، با تبیین مصداقی عوالم متافیزیکی، مسیر وصول انسان به این عوالم را روشن می‌سازد.

گفت‌وگوی اهل بهشت

قرآن کریم در آیاتی فرموده است:

فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ * قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كَانَ لِي قَرِينٌ * يَقُولُ أَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ * أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَدِينُونَ


«پس برخی به برخی دیگر روی آورند و پرس‌وجو کنند * یکی از آنها گوید: من دوستی داشتم * که می‌گفت: آیا تو از تصدیق‌کنندگان هستی؟ * آیا وقتی مردیم و خاک و استخوان شدیم، آیا بازخواست می‌شویم؟» (سوره صافات، آیات ۵۰-۵۳).

این آیات، گفت‌وگوی اهل بهشت را توصیف می‌کنند که درباره قرین خود سخن می‌گویند و ایمان به قیامت را تأیید می‌کنند. این گفت‌وگو، مانند آینه‌ای است که حقیقت ایمان و شک را در برابر انسان قرار می‌دهد.

درنگ: گفت‌وگوی اهل بهشت در سوره صافات، نشان‌دهنده تفاوت درجات ایمان و امکان تأمل در عوالم دیگر است.

فاطلع و وصول به عوالم دیگر

قرآن کریم در آیاتی دیگر فرموده است:

قَالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ * فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَوَاءِ الْجَحِيمِ


«گفت: آیا شما آگاهید؟ * پس نظر افکند و او را در میان جهنم دید» (سوره صافات، آیات ۵۴-۵۵).

این آیات، توانایی برخی افراد در بهشت برای فاطلع (نگاه عمیق) به سوی جهنم و مشاهده قرین خود را نشان می‌دهند. این توانایی، مانند بال‌هایی است که انسان را قادر می‌سازد از فراز عوالم مادی به سوی عوالم متافیزیکی پرواز کند.

درنگ: توانایی فاطلع در بهشت، نشان‌دهنده مراتب متفاوت معنوی و امکان وصول به عوالم دیگر است.

بخش پنجم: پاداش مخلصان و درجات بهشت

نعمت‌های بهشت برای مخلصان

قرآن کریم در آیاتی فرموده است:

إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ * أُولَٰئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ * فَوَاكِهُ وَهُمْ مُكْرَمُونَ * فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ * عَلَىٰ سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ * يُطَافُ عَلَيْهِمْ بِكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ * بَيْضَاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ * لَا فِيهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا يُنْزَفُونَ * وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِينٌ * كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ


«مگر بندگان مخلص خدا * آنان را رزقی معین است * میوه‌ها، و ایشان گرامی‌ داشته‌شدگان‌اند * در باغ‌های پرنعمت * بر تخت‌هایی روبه‌روی یکدیگر * بر آنان جامی از شراب زلال گردانده می‌شود * سفید و لذت‌بخش برای نوشندگان * در آن نه زیانی است و نه مست می‌شوند * و نزدشان زیبارویان چشم‌فروبسته‌اند * گویی تخم‌مرغ‌های پوشیده‌اند» (سوره صافات، آیات ۴۰-۴۹).

این آیات، پاداش مخلصان را در بهشت توصیف می‌کنند که از نعمت‌های مادی و معنوی برخوردارند. این نعمت‌ها، مانند باغی است که هر شاخه‌اش میوه‌ای متفاوت و هر میوه‌اش طعمی بی‌نظیر دارد.

درنگ: مخلصان در بهشت از نعمت‌های مادی و معنوی برخوردارند و در مراتب عالی قرار دارند.

تفاوت درجات در بهشت

قرآن کریم در آیه‌ای فرموده است:

لِكُلٍّ وِجْدَةٌ مِمَّا عَمِلُوا


«برای هر کس درجاتی است از آنچه انجام داده‌اند» (سوره حدید، آیه ۲۰).

این آیه، بر تفاوت درجات انسان‌ها در بهشت بر اساس اعمالشان تأکید دارد. برخی افراد، مانند پرندگانی که با بال‌های قوی در آسمان پرواز می‌کنند، قادر به فاطلع و وصول به مراتب بالاتر هستند، در حالی که دیگران تنها از نعمت‌های بهشت بهره‌مند می‌شوند.

درنگ: درجات انسان‌ها در بهشت متفاوت است و برخی قادر به وصول به مراتب بالاتر و فاطلع هستند.

بخش ششم: مشارکت جمعی و خیرات

مشارکت در خیرات و نقش جامعه

خیرات انسان، مانند رودی است که به همه زمین‌های اطراف نفع می‌رساند. این خیرات ممکن است به نسل یا جامعه فرد بازگردد، نه صرفاً به خود او. عالمان دینی تأکید دارند که اگر دو طلبه با امکانات محدود همکاری کنند، یکی درس بخواند و دیگری کار کند، هر دو در خیرات شریک‌اند. این مشارکت، مانند درختی است که میوه‌های آن به همه می‌رسد و نشان‌دهنده اهمیت ایثار و همکاری در مسیر کمال است.

درنگ: خیرات انسان، به‌صورت مشاعی در نسل و جامعه او توزیع می‌شود و مشارکت جمعی در این خیرات، کلید رشد معنوی است.

نقش نطفه و لقمه حلال

نطفه و لقمه حلال، مانند خاکی پاک هستند که بذر وجود انسان را برای رشد معنوی آماده می‌کنند. حتی اگر فردی از نطفه نامشروع باشد، زحمات او در مسیر اجتهاد و کمال بی‌ثمر نیست، زیرا عدالت الهی تضمین می‌کند که زحمات او پاداش داده شود. این اصل، مانند نوری است که حتی در تاریک‌ترین شرایط، راه را روشن می‌کند.

درنگ: نطفه و لقمه حلال، زمینه‌ساز رشد معنوی هستند، اما عدالت الهی زحمات هر فرد را پاداش می‌دهد.

جمع‌بندی

این نوشتار، با تکیه بر آیات قرآن کریم و روایات اسلامی، ظرفیت‌های عظیم انسان برای ارتباط با عوالم متافیزیکی را تبیین کرد. انسان، به‌عنوان موجودی با توانایی‌های وجودی بی‌کران، می‌تواند از طریق عبادات و خیرات، به‌صورت تدریجی به سوی خدا و عوالم متافیزیکی حرکت کند. تدرجی بودن این مسیر، نقش عوامل نسلی، محیطی، و الهی، و ضرورت اخلاص و صبر، از اصول کلیدی این درس‌گفتار است. نقد شتاب‌زدگی، محدودیت‌های فرهنگی، و تمرکز بر علوم ظاهری، بر لزوم بازنگری در آموزش علوم متافیزیکی تأکید دارد. این تحلیل، با ارائه ساختاری نکته‌محور و تفصیلی، منبعی جامع برای پژوهشگران فلسفه اسلامی و علوم قرآنی فراهم می‌آورد و بر اهمیت تجسم مفاهیم قرآنی برای درک عمیق‌تر ظرفیت‌های انسانی تأکید می‌کند.

با نظارت صادق خادمی