در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1524

متن درس





ضرورت تحول در نظام آموزش حوزه‌های علمیه: پیوند فلسفه، علم و صنعت

ضرورت تحول در نظام آموزش حوزه‌های علمیه: پیوند فلسفه، علم و صنعت

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۲۴)

مقدمه: لزوم بازاندیشی در نظام معرفتی حوزه‌های علمیه

نظام آموزش دینی، به‌سان درختی کهنسال در خاک معرفت، نیازمند بازسازی ریشه‌ها و شاخسارهای خویش است تا بتواند میوه‌های نوین و متناسب با نیازهای زمانه به بار آورد. این نوشتار، برآمده از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی عمیق و همه‌جانبه ضرورت تحول در حوزه‌های علمیه می‌پردازد. این تحول، نه‌تنها به‌منزله بازنگری در محتوای آموزشی، بلکه به‌عنوان بازسازی بنیادین نظام‌های معرفتی، با تأکید بر پیوند فلسفه با علوم تجربی، صنعت و وحی الهی، مدنظر است. سخن در این است که علم دینی، اگر از واقعیات عینی و ابزارهای نوین علمی بهره‌مند نگردد، به‌سان بنایی کلنگی، توان زیست سالم و پویا را از دست خواهد داد.

بخش نخست: ضرورت تحول محتوایی در نظام آموزش دینی

بازسازی بنیادین نظام معرفتی

حوزه‌های علمیه، به‌سان خانه‌ای کهن که دیوارهایش از فرط قدمت فرومی‌ریزد، نیازمند بازسازی محتوایی است. این بازسازی، نه‌تنها در راستای پاسخگویی به نیازهای معاصر، بلکه برای حفظ حیات سالم و پویای جامعه دینی ضروری است. استاد فرزانه تأکید دارند که علم دینی، اگر به‌سان جریانی ایستا در چارچوب‌های سنتی محصور بماند، از کارآمدی لازم برای هدایت جامعه بازمی‌ماند. این ضرورت، از منظر فلسفه آموزش، به معنای بازنگری در روش‌ها و محتوای آموزشی است تا با نیازهای زمانه هم‌راستا گردد.

درنگ: نظام آموزش دینی باید با بازسازی محتوایی، از حالت کلنگی و ناکارآمد به ساختمانی استوار و متناسب با نیازهای عصر حاضر تبدیل شود.

کاستی نظام کنونی و چالش‌های پیش‌رو

نظام کنونی آموزش در حوزه‌ها، به دلیل فقدان پیوند با واقعیات روز و پیشرفت‌های علمی، از پویایی لازم برخوردار نیست. این کاستی، به‌سان بیماری‌ای است که جسم معرفت دینی را از درون تضعیف می‌کند. از منظر جامعه‌شناختی، این انزوای علمی، حوزه‌ها را از تأثیرگذاری بر جامعه و جهان محروم ساخته و به حاشیه رانده است. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که بدون تحول در این نظام، امکان زیست سالم و پویا برای جامعه دینی میسر نخواهد بود.

نقد خرافات در علوم دینی

بخش عمده‌ای از علوم دینی، فلسفه و عرفان در نظام سنتی، به دلیل فقدان استناد علمی، به خرافات آلوده شده است. این خرافات، به‌سان علف‌های هرزی هستند که در باغ معرفت ریشه دوانده و رشد درخت دانش را مختل کرده‌اند. از منظر معرفت‌شناسی، خرافات به‌عنوان معرفتی فاقد پشتوانه علمی یا وحیانی، اعتبار علوم دینی را تضعیف کرده و نیازمند پالایش است. استاد فرزانه با نقدی صریح، بر لزوم پالایش این علوم از عناصر غیرعلمی تأکید دارند.

بخش دوم: نقد ذهنیت‌گرایی در فلسفه اسلامی

ایده‌الیسم و دوری از واقعیات

فلسفه اسلامی در نظام سنتی، گرفتار ایده‌الیسم و ذهنیت‌گرایی است که آن را از واقعیات عینی و ملموس دور ساخته است. این فلسفه، به‌سان پرنده‌ای است که در آسمان ذهنیت‌ها پرواز می‌کند، اما هرگز بر زمین واقعیت فرود نمی‌آید. استاد فرزانه با اشاره به مفاهیمی چون جوهر و عرض، وجود و ماهیت، تأکید دارند که این مفاهیم، هرچند در گذشته ارزشمند بوده‌اند، امروز به دلیل فقدان پیوند با علوم تجربی، از کارآمدی لازم برخوردار نیستند. از منظر فلسفی، این ذهنیت‌گرایی نتیجه جدایی فلسفه از علوم تجربی و صنعت است که آن را به مباحثی انتزاعی و غیرکاربردی محدود کرده است.

درنگ: فلسفه اسلامی باید از ذهنیت‌گرایی به‌سوی واقع‌گرایی حرکت کند تا با واقعیات عینی و نیازهای زمانه هم‌راستا شود.

فقدان پیوند با علوم تجربی

فلسفه در نظام سنتی، از پیوند با علوم تجربی محروم مانده و این جدایی، آن را از تحقق عینی بازداشته است. به تعبیر استاد فرزانه، فلسفه‌ای که با علوم اخوت نداشته باشد، به‌سان درختی است که از آب حیات‌ بخش علم محروم مانده و شاخسارهایش خشکیده است. از منظر فلسفه علم، این فقدان ارتباط، فلسفه را از تولید دانش کاربردی بازمی‌دارد و به انزوای معرفتی منجر می‌شود. استاد فرزانه بر ضرورت هم‌افزایی فلسفه با فیزیک، شیمی و علوم طبیعی تأکید دارند تا فلسفه به دانشی عملیاتی و تأثیرگذار تبدیل شود.

انزوای فیلسوفان و پیامدهای آن

فیلسوفان سنتی، به دلیل تمرکز بر ذهنیت‌ها و انزوا از واقعیات، از تحقق عملی فلسفه دور شده‌اند. این انزوا، به‌سان زندانی است که فیلسوف را در بند خیالات خویش محبوس کرده و از خلاقیت و نوآوری بازمی‌دارد. از منظر روان‌شناختی، این انزوای فکری به کاهش خلاقیت و حاشیه‌نشینی فیلسوفان منجر شده است. استاد فرزانه با اشاره به گرایش برخی علما به مواد مخدر در گذشته، این انحراف را نتیجه غرق شدن در ذهنیت‌گرایی و دوری از واقعیات اجتماعی و علمی می‌دانند.

بخش سوم: ضرورت آزمایش و تجربه در علوم دینی

فقدان آزمایشگاه‌های علمی

حوزه‌های علمیه، فاقد آزمایشگاه‌های علمی برای آزمون و خطای اندیشه‌ها هستند. این فقدان، به‌سان فقدان ابزار در دستان صنعتگری است که نمی‌تواند اثری ماندگار خلق کند. از منظر روش‌شناسی علمی، آزمایشگاه به‌عنوان ابزار اصلی آزمون نظریه‌ها، برای تبدیل فلسفه و علوم دینی به دانشی معتبر و کاربردی ضروری است. استاد فرزانه تأکید دارند که بدون آزمایشگاه، هیچ اطمینانی به درستی اندیشه‌ها حاصل نمی‌شود، و این امر علوم دینی را به محفوظاتی بی‌ثمر تبدیل کرده است.

درنگ: آزمایشگاه‌های علمی، به‌منزله قلب تپنده تولید دانش، برای اعتباربخشی به علوم دینی و فلسفه ضروری‌اند.

ضرورت آزمون و خطا در فلسفه

فلسفه بدون آزمون و خطا، فاقد اعتبار علمی است و نمی‌تواند به شناخت حقایق هستی دست یابد. استاد فرزانه، با تمثیلی از ریاضیات، تأکید دارند که همان‌گونه که در محاسبات ریاضی، جمع و تفریق برای اطمینان از صحت محاسبات لازم است، در فلسفه نیز آزمون و خطا برای پالایش دانش ضروری است. از منظر معرفت‌شناسی، این روش فلسفه را از ذهنیت‌گرایی به واقعیات عینی نزدیک می‌کند و آن را به دانشی کارآمد تبدیل می‌سازد.

پیوند فلسفه با علوم طبیعی

فلسفه باید با علوم طبیعی مانند فیزیک و شیمی همراه شود تا به شناخت واقعیات عالم دست یابد. این پیوند، به‌سان پلی است که فلسفه را از جزیره ذهنیت‌ها به سرزمین واقعیت‌ها متصل می‌کند. استاد فرزانه با نقد کتب فلسفی مانند اسفار اربعه، که پر از اشکالات علمی‌اند، بر ضرورت بازنگری در این متون و تطبیق آنها با علوم مدرن تأکید دارند. از منظر فلسفه علم، این پیوند فلسفه را به دانشی عملیاتی و تأثیرگذار تبدیل می‌کند.

بخش چهارم: نقش صنعت در رشد فلسفه و علوم دینی

پیوند فلسفه و صنعت

رشد فلسفه بدون پیوند با صنعت ممکن نیست، زیرا علم بدون ابزار صنعتی پیشرفت نمی‌کند. استاد فرزانه، صنعت را به‌سان بال‌هایی می‌دانند که علم را به پرواز درمی‌آورد. از منظر فلسفه علم، صنعت به‌عنوان ابزار تولید دانش، فلسفه را از حالت انتزاعی به عملی تبدیل می‌کند. ابزارهایی مانند میکروسکوپ، که امکان مشاهده دقیق پدیده‌ها را فراهم می‌کنند، برای شناخت موجودات و پیشرفت علمی ضروری‌اند.

درنگ: صنعت، به‌منزله ابزار حیات‌بخش علم، فلسفه را از ذهنیت‌گرایی به واقعیات عینی پیوند می‌دهد.

نقش ابزارهای صنعتی در تولید دانش

ابزارهای صنعتی، مانند ذره‌بین و دوربین، امکان مشاهده و تحلیل دقیق پدیده‌ها را فراهم می‌کنند. استاد فرزانه با تمثیلی از چرخ گوشت، که مواد خام را به محصولی قابل‌استفاده تبدیل می‌کند، بر ضرورت ابزارهای صنعتی در علوم تأکید دارند. این ابزارها، به‌سان چشمانی تیزبین، امکان شناخت دقیق موجودات و پیشرفت علمی را فراهم می‌سازند.

سه رکن رشد فلسفی

فلسفه برای رشد به سه رکن نیاز دارد: وحی، علوم تجربی و صنعت. این سه رکن، به‌سان سه پایه‌ای هستند که بنای معرفت را استوار می‌سازند. استاد فرزانه تأکید دارند که وحی، به‌عنوان منبعی الهی، باید در فلسفه استخراج و بازسازی شود، علوم تجربی امکان آزمون و خطا را فراهم می‌کنند، و صنعت ابزارهای لازم برای تحقق دانش را در اختیار می‌گذارد. از منظر معرفت‌شناسی، این سه رکن فلسفه را به دانشی جامع و کاربردی تبدیل می‌کنند.

بخش پنجم: نقش وحی در بازسازی فلسفه

وحی به‌عنوان منبعی برای معرفت

وحی، به‌سان چشمه‌ای زلال، منبعی برای معرفت فلسفی است که باید در نظام معرفتی حوزه‌ها استخراج و بازسازی شود. استاد فرزانه با اشاره به قرآن کریم و روایات، بر ضرورت بهره‌گیری از وحی در فلسفه تأکید دارند. از منظر فلسفه دین، وحی فلسفه را با حقایق غیبی و متعالی پیوند می‌دهد و آن را از انحصار در ذهنیت‌ها رهایی می‌بخشد.

أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ

آیا به شتر نمی‌نگرند که چگونه آفریده شده است؟ (غاشیه، ۱۷)

سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُشْرِكِينَ

در زمین سیر کنید و بنگرید که عاقبت مشرکان چگونه بوده است. (انعام، ۱۱)

این آیات، به‌سان مشعلی فروزان، بر ضرورت تدبر و مشاهده تجربی تأکید دارند و فلسفه را به سوی واقعیات عینی هدایت می‌کنند.

نقد حفظ‌محوری در علوم دینی

حفظ قرآن کریم و متون دینی، بدون درایت و تولید دانش، به‌سان انباشتن گنجی است که هرگز به کار نمی‌آید. استاد فرزانه با نقد حفظ‌محوری، تأکید دارند که این روش به مشکلات روانی و کاهش خلاقیت منجر می‌شود. از منظر معرفت‌شناسی، حفظ‌محوری به جای درایت، به انحطاط معرفتی می‌انجامد و حوزه‌ها را از تولید دانش نوین بازمی‌دارد.

درنگ: حفظ‌محوری، بدون درایت و تولید دانش، به انحطاط معرفتی و کاهش خلاقیت در حوزه‌ها منجر می‌شود.

بخش ششم: نقد نظام سنتی و پیشنهادهای تحول

کاستی حوزه‌ها در جهان معاصر

حوزه‌های علمیه، به دلیل فقدان تولید دانش و آزمایشگاه‌های علمی، در سمپوزیوم‌ها و مناظرات جهانی جایگاهی ندارند. این کاستی، به‌سان خاموشی چراغی است که باید راه امت را روشن کند. از منظر جامعه‌شناختی، این انزوا به کاهش اعتبار حوزه‌ها در سطح جهانی منجر شده و ضرورت تحول را بیش از پیش آشکار می‌سازد.

نقد علوم انسانی سنتی

علوم انسانی سنتی در حوزه‌ها، به دلیل فقدان آزمایش و تجربه، فاقد ارزش علمی است. استاد فرزانه با اشاره به فیلسوفانی مانند حاجی سبزواری، که به دلیل عدم آگاهی از علوم جدید درکی نادرست از واقعیات داشتند، بر ضرورت بازسازی این علوم تأکید دارند. از منظر فلسفه علم، این علوم نیازمند تطبیق با روش‌های تجربی و علمی هستند.

نقش علمای گذشته و محدودیت‌های تاریخی

علمایی مانند شعرانی، با تسلط بر علوم تجربی و طبیعیات، نمونه‌هایی از اقتدار علمی بودند. اما محدودیت‌های سیاسی و اجتماعی گذشته، مانع از تولید دانش عملی توسط این عالمان شد. استاد فرزانه تأکید دارند که در عصر حاضر، با وجود امکانات مالی و سیاسی، حوزه‌ها هیچ بهانه‌ای برای عقب‌ماندگی ندارند.

ضرورت اختراع و تولید در حوزه‌ها

حوزه‌ها باید به اختراع و تولید ابزارهای علمی برای فلسفه و عرفان بپردازند. این اختراعات، به‌سان ابزارهایی هستند که خاک معرفت را شخم می‌زنند و بذر دانش نوین را می‌کارند. از منظر فلسفه علم، اختراع به فلسفه امکان می‌دهد تا به واقعیات نزدیک شود و از انتزاع‌گرایی رهایی یابد.

بخش هفتم: نقش حوزه‌ها در نظام اسلامی

حوزه‌ها به‌عنوان شارژر معنوی نظام

حوزه‌های علمیه، به‌سان قلب تپنده نظام اسلامی، مسئول تأمین انرژی معنوی و علمی آن هستند. استاد فرزانه تأکید دارند که بدون تحول در حوزه‌ها، نظام از شارژ معنوی محروم می‌ماند و توان پیشبرد اهداف خود را از دست می‌دهد. از منظر کلامی، حوزه‌ها باید با تولید دانش و قدرت، به حفظ اقتدار دینی و سیاسی نظام کمک کنند.

درنگ: حوزه‌های علمیه، به‌منزله شارژر معنوی نظام اسلامی، باید با تولید دانش و قدرت، اقتدار دینی را حفظ کنند.

روایت مرگ عالم و اهمیت علمای واقعی

روایت «هرگاه عالمی بمیرد، شکافی در اسلام پدید می‌آید که هیچ‌چیز آن را پر نمی‌کند» بر اهمیت علمای واقعی تأکید دارد. استاد فرزانه با اشاره به این روایت، هشدار می‌دهند که علمای بدون تولید دانش، خود به این شکاف دامن می‌زنند. از منظر کلامی، عالم واقعی کسی است که با تولید دانش و عمل‌گرایی، به حفظ اقتدار دینی کمک کند.

بخش هشتم: امید به آینده و نقش طلاب جوان

طلاب جوان و ظرفیت تحول

طلاب جوان، با تحصیلات مدرن و تحمل‌پذیری بالا، به‌سان نسیمی هستند که می‌توانند غبار کهنگی را از حوزه‌ها بزدایند. استاد فرزانه با امیدواری به این نسل، تأکید دارند که آنها ظرفیت احیای اقتدار علمی و معنوی حوزه‌ها را دارند. از منظر جامعه‌شناختی، این نسل جدید می‌تواند با بهره‌گیری از علوم مدرن و روش‌های نوین، حوزه‌ها را به سوی تحول هدایت کند.

ضرورت عمل‌گرایی و تولید دانش

حوزه‌ها باید به جای سخن‌گفتن، به تولید و عمل بپردازند. این عمل‌گرایی، به‌سان موتوری است که چرخ‌های معرفت را به حرکت درمی‌آورد. استاد فرزانه تأکید دارند که بدون فعالیت عملی و تولید دانش، حوزه‌ها از تأثیرگذاری در جامعه و جهان بازمی‌مانند. از منظر فلسفه عمل، این عمل‌گرایی برای احیای حوزه‌ها ضروری است.

جمع‌بندی: افقی نو برای حوزه‌های علمیه

این نوشتار، با الهام از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی ضرورت تحول در حوزه‌های علمیه پرداخت. این تحول، نه‌تنها در بازسازی محتوای آموزشی، بلکه در پیوند فلسفه با علوم تجربی، صنعت و وحی الهی نهفته است. آیات قرآن کریم، به‌سان مشعل‌هایی فروزان، بر ضرورت تدبر و مشاهده تجربی تأکید دارند و حوزه‌ها را به سوی تولید دانشی معتبر و کاربردی هدایت می‌کنند. حوزه‌های علمیه، با پرورش علمایی عمل‌گرا و خلاق، می‌توانند به مرکزی برای هدایت جهانی تبدیل شوند. این تحول، با پالایش خرافات، تقویت علوم تجربی و تولید دانش بومی، ممکن خواهد بود. آینده حوزه‌ها، در گرو حرکت به سوی عمل‌گرایی و رهایی از انزوای سنتی است.

با نظارت صادق خادمی