در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1526

متن درس




تحلیل فلسفی و عرفانی نسبت وجود و اراده انسان با خداوند

تحلیل فلسفی و عرفانی نسبت وجود و اراده انسان با خداوند در پرتو آیات قرآنی و ضرورت تحول علم دینی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۲۶)

مقدمه

در سپهر اندیشه اسلامی، پرسش از چیستی انسان و نسبت او با خداوند، همواره چونان نگینی درخشان در کانون تأملات فلسفی و عرفانی جای داشته است. این پرسش، که انسان در برابر حقیقت مطلق الهی چه جایگاهی دارد و اراده او چگونه در سایه اراده بی‌کران خداوند معنا می‌یابد، از دیرباز ذهن فلاسفه، عارفان و متکلمان را به خود مشغول ساخته است. درس‌گفتار حاضر، که با الهام از آیات نورانی قرآن کریم و روایات معصومان علیهم‌السلام شکل گرفته، تلاشی است برای بازخوانی این پرسش بنیادین با نگاهی نو و عمیق. این نوشتار نه‌تنها به تبیین نسبت وجودی و ارادی انسان با خداوند می‌پردازد، بلکه با نقدی صریح بر دیدگاه‌های سنتی، بر ضرورت تحول در علم دینی تأکید می‌ورزد تا این علم، چونان چشمه‌ای جوشان، پاسخگوی نیازهای معاصر جامعه باشد.

بخش نخست: چیستی انسان در برابر حقیقت الهی

حقیقت خداوند و پرسش از هویت انسانی

در اندیشه اسلامی، خداوند به‌عنوان حقیقت مطلق وجود، سرچشمه همه هستی است. پرسش از چیستی و کیستی انسان در برابر این حقیقت، پرسشی است که فلاسفه و عارفان را به تأمل واداشته است. استاد فرزانه، با تکیه بر آیات قرآن کریم، انسان را نه به‌عنوان موجودی مستقل، بلکه به‌عنوان ظهوری از فعل الهی معرفی می‌کنند. این دیدگاه، انسان را چونان آیینه‌ای می‌بیند که نور وجود الهی در آن تجلی یافته است.

درنگ: خداوند حقیقت وجود است و انسان، به‌عنوان ظهور فعل الهی، در سایه این حقیقت معنا می‌یابد. این نسبت، انسان را از استقلال ذاتی محروم می‌سازد، اما او را به‌عنوان موجودی فعال و خلاق در چارچوب اراده الهی معرفی می‌کند.

دیدگاه‌های فلسفی و عرفانی در باب وجود

فلاسفه، به‌ویژه صدرالمتألهین، وجود را به‌صورت تشکیکی تقسیم‌بندی کرده‌اند. در این دیدگاه، خداوند به‌عنوان وجود شدید و واجب‌الوجود در قله هستی جای دارد، در حالی که مخلوقات، از جمله انسان، به‌عنوان وجودهای ضعیف و ممکن‌الوجود، در مراتب پایین‌تر قرار می‌گیرند. این تشکیک، وجود را چونان نردبانی می‌بیند که مراتب گوناگون آن، از شدت به ضعف، سیر می‌کند.

در مقابل، عارفان، با تأکید بر وحدت وجود، معتقدند که وجود حقیقی تنها متعلق به خداوند است و مخلوقات، چونان سایه‌ای، فاقد حقیقت مستقل‌اند. استاد فرزانه، هر دو دیدگاه را نقد کرده و معتقدند که این رویکردها به خطا می‌روند؛ زیرا تشکیک فلاسفه وجود را تقسیم می‌کند و نفی وجود عرفا، هویت انسانی را به وهم و خیال فرو می‌کاهد.

نقد دیدگاه‌های سنتی و ارائه نظریه‌ای نو

استاد فرزانه، با رد تشکیک فلاسفه و نفی وجود عرفا، نظریه‌ای بدیع ارائه می‌دهند: خداوند حقیقت وجود است (هو الحق)، دارای ذات و فعل، و مخلوقات، از جمله انسان، ظهور این وجودند. انسان فاقد ذات مستقل است، اما به‌عنوان فعل الهی، دارای وجود نسبی و ظهوری است. این دیدگاه، انسان را نه بخشی از وجود الهی و نه وهمی محض، بلکه موجودی فعال و خلاق در چارچوب اراده الهی می‌داند.

از منظر متافیزیکی، این نظریه، انسان را چونان رودی می‌بیند که از سرچشمه وجود الهی جاری شده و در عین وابستگی، جریانی مستقل و پویا دارد. انسان، در این نگاه، نه عروسک بی‌جان است و نه موجودی مستقل از خداوند، بلکه ظهوری است که با اراده و فعل خود در عالم اثر می‌گذارد.

درنگ: انسان، به‌عنوان فعل الهی، فاقد ذات مستقل است، اما دارای وجود نسبی و ظهوری است که او را به موجودی خلاق و فعال در سایه اراده الهی تبدیل می‌کند.

بخش دوم: نسبت اراده انسانی و الهی

پرسش از اراده: انسان یا خداوند؟

یکی از پرسش‌های بنیادین در فلسفه و کلام اسلامی، نسبت اراده انسانی و الهی است. آیا اعمال انسان، مانند راه رفتن یا انداختن تیر، به خودش منتسب است یا به خداوند؟ استاد فرزانه، با استناد به آیات قرآن کریم، به این پرسش پاسخ می‌دهند.

آیه وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ (انفال، ۱۷) به معنای «و تو [ای پیامبر] تیر نینداختی آن‌گاه که تیر انداختی، بلکه خدا [آن را] انداخت»، به‌ظاهر تناقضی را مطرح می‌کند. این آیه، هم فعل انداختن را به انسان نسبت می‌دهد و هم آن را به خداوند اسناد می‌دهد. استاد فرزانه، این تناقض ظاهری را با مفهوم توحید افعالی حل می‌کنند: اراده انسانی، ظهور اراده الهی است.

نقد افراط در توحید افعالی

تأکید بیش از حد بر عبارت «هیچ نیرو و توانی جز از خدا نیست»، که از دعای معروف برگرفته شده، گاهی به نفی نقش انسان در اعمالش منجر شده است. استاد فرزانه، این دیدگاه را نقد کرده و معتقدند که چنین برداشتی، انسان را به موجودی منفعل و بی‌اراده تبدیل می‌کند. انسان، مانند سطلی از خرمن عظیم گندم الهی، دارای اراده و اختیاری نسبی است که در هر کجا که بخواهد، می‌تواند آن را به کار گیرد.

درنگ: اراده انسانی، ظهور اراده الهی است. انسان دارای اختیار نسبی و مشاعی است که در چارچوب اراده مطلق الهی عمل می‌کند.

همراهی خداوند با اراده انسان

استاد فرزانه، با استناد به روایت «بنده تدبیر می‌کند و پروردگار تقدیر می‌کند»، و حتی برعکس آن، «بنده تقدیر می‌کند و پروردگار تدبیر می‌کند»، بر تعامل پویا بین انسان و خداوند تأکید دارند. تدبیر الهی، کلی، ذاتی و حقیقی است، در حالی که تدبیر انسانی، نسبی، ثانوی و ظهوری است. این دیدگاه، انسان را چونان بازیگری می‌بیند که در صحنه عالم، با هدایت کارگردان الهی، نقش خود را ایفا می‌کند.

آیه إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا (انسان، ۳) به معنای «ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس»، بر آزادی انسان در انتخاب مسیر تأکید دارد. انسان، در این نگاه، نه تنها بیکار نیست، بلکه فعالانه در خلقت و تدبیر عالم مشارکت دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش نشان داد که اراده انسانی، در چارچوب اراده الهی، معنا و هویت می‌یابد. انسان، با اختیار نسبی خود، می‌تواند در عالم تصرف کند، اما این تصرف، همواره در سایه اراده مطلق الهی است. نقد دیدگاه‌های جبری و تأکید بر نقش فعال انسان، راه را برای بازتعریف جایگاه او در نظام هستی هموار می‌سازد.

بخش سوم: توانایی انسان در خلقت

انسان، خالقی نسبی

استاد فرزانه، با استناد به آیات متعدد قرآن کریم، بر توانایی انسان در خلقت تأکید دارند. آیه إِنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ (آل‌عمران، ۴۹) به معنای «من از گِل برای شما چیزی به شکل پرنده می‌سازم»، نشان‌دهنده امکان خلق توسط انسان با اذن الهی است. این خلقت، نسبی و ظهوری است، اما از توانایی انسان در تأثیرگذاری بر عالم حکایت دارد.

آیه خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ (نحل، ۴) به معنای «انسان را از نطفه‌ای آفرید، پس او دشمن آشکاری شد»، بر خلقت انسان از مواد ساده و توان او در تصرف در عالم دلالت دارد. استاد فرزانه تأکید دارند که قرآن کریم، با ۲۵۹ آیه درباره خلقت، انسان را به مطالعه علمی و عملی خلقت دعوت می‌کند.

درنگ: انسان، با اذن الهی، می‌تواند در خلقت مشارکت کند. این خلقت، نسبی و ظهوری است و به توانایی انسان در تولید نسل، تغییر طبیعت و خلق فناوری‌های جدید اشاره دارد.

نقد انفعال انسانی

استاد فرزانه، فرهنگ جبری را که انسان را به موجودی ناتوان و منفعل تبدیل کرده، نقد می‌کنند. این فرهنگ، با تحقیر انسان و تبدیل او به عروسکی بی‌جان، مانع بروز خلاقیت و نقش‌آفرینی او در عالم شده است. انسان، در نگاه استاد، چونان کشاورزی است که با سطل کوچک خود، از خرمن عظیم الهی بهره می‌برد و می‌تواند عالم را دگرگون سازد.

امکانات خلاقانه انسان

استاد فرزانه معتقدند که انسان می‌تواند عالم را جابه‌جا کند، مرده را زنده کند و در خلقت تصرف کند. این توانایی، با استناد به آیات قرآنی مانند سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنْفُسِهِمْ (یس، ۳۶) به معنای «پاک است آن که همه زوج‌ها را از آنچه زمین می‌رویاند و از خودشان آفرید»، تأیید می‌شود. انسان، با بهره‌گیری از نفس خود، می‌تواند در خلقت مشارکت کند.

از منظر علمی، این توانایی به پیشرفت‌های ژنتیکی و پزشکی، مانند تغییر جنسیت یا تولید موجودات جدید، اشاره دارد. استاد فرزانه، با اشاره به توحید مفضل، این اثر را منبعی برای شناخت خلقت و تولید دانش کاربردی معرفی می‌کنند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، انسان را به‌عنوان موجودی خلاق و فعال در نظام خلقت معرفی کرد. آیات قرآن کریم و روایات، انسان را به تصرف در عالم و تولید دانش دعوت می‌کنند. نقد فرهنگ جبری و تأکید بر توانایی‌های خلاقانه انسان، راه را برای بازتعریف جایگاه او در عالم هموار می‌سازد.

بخش چهارم: ضرورت تحول در علم دینی

کاستی علم دینی سنتی

استاد فرزانه، با نگاهی نقادانه، علم دینی سنتی را که بر محفوظات و معلومات متکی است، ناکارآمد می‌دانند. این علم، که غالباً در قالب حفظ متون و تکرار مباحث نظری باقی مانده، پاسخگوی نیازهای معاصر جامعه نیست. استاد تأکید دارند که علم دینی باید آزمایشگاهی، تکنیکال و صنعتی شود و با تست و تمرین، به تولید دانش کاربردی منجر گردد.

درنگ: علم دینی باید از حالت حفظ‌محور و معلومات‌محور خارج شده و به تولید دانش آزمایشگاهی، تکنیکال و صنعتی بپردازد.

ضرورت آزمایشگاه‌های علمی

استاد فرزانه، بر لزوم ایجاد صدها آزمایشگاه علمی در حوزه‌های علمی تأکید دارند. این آزمایشگاه‌ها، که باید به ابزارهای مدرن مجهز شوند، می‌توانند علم دینی را به دانشی کاربردی و رقابتی تبدیل کنند. در حالی که شهرهای صنعتی و سینمایی در جامعه وجود دارند، فقدان شهرهای آزمایشگاهی دینی، نشانه‌ای از عقب‌ماندگی علم دینی است.

تولید صنعت دینی

استاد فرزانه، علم دینی را به تولید صنایعی دعوت می‌کنند که پاسخگوی نیازهای معنوی و مادی جامعه باشند. این صنایع، که باید با تکیه بر وحی و علم روز شکل گیرند، می‌توانند علم دینی را از انزوا خارج کرده و به نیرویی پیشرو تبدیل کنند.

نقد تبلیغات سنتی

استاد فرزانه معتقدند که تبلیغات سنتی دینی، که زمانی برای جامعه‌ای کم‌سواد مناسب بود، امروز کارایی خود را از دست داده است. جامعه معاصر، با دسترسی به اطلاعات و دانش، دیگر نیازی به این نوع تبلیغات ندارد. علم دینی باید با تولید دانش کاربردی و عرضه آن به جامعه، جایگاه خود را بازیابد.

محدودیت‌های تاریخی و نیاز به تحول

در گذشته، علما به دلیل فشارهای سیاسی و اجتماعی، به فعالیت‌هایی مانند خطاطی و شعرگویی محدود شدند. استاد فرزانه، با اشاره به پینه‌دوزی حضرت علی علیه‌السلام، این عمل را نشانه‌ای از محدودیت‌های اجتماعی و سیاسی می‌دانند که مانع بروز خلاقیت‌های علمی و عملی معصومان شد. این محدودیت‌ها، نباید در علم دینی معاصر ادامه یابد.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، بر ضرورت تحول در علم دینی تأکید کرد. علم دینی باید از انزوای سنتی خارج شده و به آزمایشگاه‌های علمی و صنایع دینی مجهز شود. این تحول، نه‌تنها پاسخگوی نیازهای جامعه است، بلکه به احیای اقتدار علمی و معنوی علم دینی منجر خواهد شد.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

این کتاب، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در نسبت وجود و اراده انسان با خداوند پرداخت. انسان، به‌عنوان فعل الهی، دارای وجود و اراده نسبی است که در سایه حقیقت مطلق الهی معنا می‌یابد. آیات قرآن کریم، مانند وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ و إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا، بر اختیار و اراده نسبی انسان تأکید دارند. نقد دیدگاه‌های جبری و سنتی، راه را برای بازتعریف جایگاه انسان به‌عنوان موجودی خلاق و فعال هموار می‌سازد.

علم دینی، برای پاسخگویی به نیازهای معاصر، باید از حالت حفظ‌محور خارج شده و به تولید دانش کاربردی، آزمایشگاهی و صنعتی بپردازد. توحید مفضل، به‌عنوان منبعی جامع برای شناخت خلقت، می‌تواند راهنمای این تحول باشد. این کتاب، با دعوت به بازخوانی آیات خلقت و تأمل در توانایی‌های انسانی، علم دینی را به سوی افق‌هایی نوین هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی