در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1529

متن درس





تحلیل فلسفی علل ناتوانی انسان و راهکارهای اقتدارآفرینی

تحلیل فلسفی علل ناتوانی انسان و راهکارهای اقتدارآفرینی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۵۲۹)

دیباچه

انسان، به‌سان گوهری تابناک در عالم خلقت، از ظرفیت‌های بی‌کران معرفتی و وجودی برخوردار است که او را به جایگاه خلافت الهی رهنمون می‌سازد. با این حال، این موجود والامقام، به سبب موانع درونی و بیرونی، گاه به موجودی فروکاسته می‌شود که جز به نیازهای ابتدایی خویش، چون خوردن و گام زدن در بازارها، بسنده می‌کند. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره در جلسه ۱۵۲۹، به کاوشی عمیق در علل این ناتوانی و راهکارهای احیای اقتدار انسانی می‌پردازد. با رویکردی فلسفی، معرفت‌شناختی و روان‌شناختی، این اثر در پی پاسخ به این پرسش بنیادین است که چرا انسان، با وجود استعدادهای بی‌حد، در تنگنای محدودیت گرفتار آمده و چگونه می‌تواند بار دیگر به جایگاه والای خویش بازگردد.

بخش نخست: ظرفیت‌های عظیم انسانی و ناتوانی کنونی

انسان، خلیفه‌الله و جوهر سیال

انسان، به‌مثابه خلیفه‌الله، دارای ظرفیت‌های بی‌نهایت برای تصرف در عالم و تحقق مراتب وجودی است. در فلسفه اسلامی، به‌ویژه در مکتب صدرایی، این ظرفیت به‌سان «جوهر سیال» توصیف می‌شود که انسان را قادر می‌سازد از محدودیت‌های مادی فراتر رود و به مراتب کمال دست یابد. این استعداد، چون چشمه‌ای جوشان، امکان تجلی صفات الهی را در وجود انسانی فراهم می‌آورد. با این حال، انسان کنونی، به دلیل انحطاط در نهاد اندیشه و اراده، از این جایگاه رفیع فاصله گرفته و به موجودی محدود فروکاسته شده است.

درنگ: انسان، به‌سان گوهری نهفته در دل سنگ، دارای ظرفیت‌های بی‌کران است، اما موانع معرفتی و ارادی، او را از تجلی این گوهر بازمی‌دارند.

این فروکاهش، نتیجه غفلت از ظرفیت‌های درونی و آلودگی ذهن به شک، ظن و توهم است. انسان، که می‌توانست چون کوهی استوار در برابر طوفان‌های وجودی ایستادگی کند، به سبب ضعف در ساختار معرفتی خویش، به موجودی شکننده تبدیل شده است.

فروکاهش انسان به نیازهای حیوانی

قرآن کریم، در توصیفی تأمل‌برانگیز، از انسان‌هایی سخن می‌گوید که به سطح نیازهای ابتدایی فروکاسته شده‌اند: یَأْکُلُ وَیَمْشِی فِی الْأَسْوَاقِ (می‌خورد و در بازارها راه می‌رود). این آیه، که به سوره فرقان (آیه ۷) اشاره دارد، نقدی است بر دیدگاه مادی‌گرایانه‌ای که انسان را تنها در حد نیازهای زیستی می‌بیند. انسان، که می‌توانست چون پرنده‌ای سبک‌بال به سوی آسمان‌های معرفت پرواز کند، در تار و پود مادیات گرفتار آمده و از مقام خلافت الهی به سطح حیوانی سقوط کرده است.

درنگ: فروکاهش انسان به نیازهای ابتدایی، چون قفسی است که روح بلند او را در بند می‌کشد و از پرواز به سوی کمال بازمی‌دارد.

وراثت از انبیا و اولیا

انسان، به‌مثابه وارث انبیا، اولیا و امامان معصوم، دارای میراثی عظیم از معرفت و عمل است. این وراثت، چون گنجینه‌ای ارزشمند، ظرفیت‌های معرفتی و عملی انبیا را به انسان منتقل می‌کند. با این حال، فقدان علم و اراده، این گنجینه را از دسترس او خارج ساخته و او را از جایگاه وارثان الهی دور کرده است. تحقق این وراثت، نیازمند تقویت نهاد اندیشه و اراده است تا انسان بتواند چون ستاره‌ای درخشان در آسمان معرفت بدرخشد.

جمع‌بندی بخش نخست

انسان، با ظرفیت‌های بی‌کران وجودی، به‌سان گوهری است که در دل سنگ نهفته است. با این حال، موانعی چون شک، ظن و توهم، او را از تجلی این گوهر بازمی‌دارند. قرآن کریم، با توصیف انسان‌هایی که تنها به خوردن و راه رفتن در بازارها بسنده می‌کنند، هشداری است بر این فروکاهش. انسان، به‌عنوان وارث انبیا، می‌تواند با تقویت ذهنیت و اراده، به جایگاه خلافت الهی بازگردد.

بخش دوم: سه راستای اقتدار انسانی

ذهنیت، اراده و استجماع

استاد فرزانه قدس‌سره، سه راستای ذهنیت، اراده و استجماع را به‌عنوان ارکان اصلی اقتدار انسانی معرفی می‌کنند. ذهنیت، چون بنیادی معرفتی، زیربنای شناخت و آگاهی است. اراده، به‌مثابه نیروی محرکه، انسان را به سوی کنشگری هدایت می‌کند. استجماع، چون نقطه اوج این دو، توان معرفتی و ارادی را در یک کنش متمرکز می‌سازد. این سه‌گانه، مانند سه ستون استوار، بنای اقتدار انسانی را شکل می‌دهند.

درنگ: ذهنیت، اراده و استجماع، چون سه بال پرنده‌ای هستند که انسان را به سوی آسمان‌های اقتدار پرواز می‌دهند.

ذهنیت و موانع معرفتی

ذهن انسان، چون اقیانوسی پهناور، دربرگیرنده میلیاردها ذهنیت است که بخش عمده آن‌ها به شک، ظن، گمان و توهم آلوده‌اند. این موانع، مانند ویروس‌های معرفتی، ذهن را از تحقق توانمندی‌هایش بازمی‌دارند. استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی کشاورزی، ذهنیت‌های جازم را به گندم و شک و توهم را به علف‌های هرز تشبیه می‌کنند. اگر گندم با علف‌های هرز درآمیزد، ارزش خود را از دست می‌دهد و بی‌فایده می‌شود.

کنترل این موانع، چون پالایش زمین از علف‌های هرز، ذهنیت‌های جازم را تقویت کرده و انسان را به سوی یقین و اقتدار هدایت می‌کند. ذهنیت جازم، اگر به علم و اعتقاد تبدیل شود، انسان را به مراتب عالی معرفت، چون غیب و وحی، رهنمون می‌سازد.

درنگ: ذهنیت‌های جازم، چون گندمی پاک هستند که باید از علف‌های هرز شک و توهم پالایش شوند تا به ثمر نشینند.

اراده و استحکام آن

اراده، چون پدال گازی است که با سوخت علم و اعتقاد پر می‌شود. فقدان جزمیت، علم و اعتقاد، اراده انسان را متزلزل کرده و او را به سوی هوس سوق می‌دهد. استاد فرزانه، با استناد به حدیث «المؤمن کالجبل الراسخ» (مؤمن مانند کوه استوار است)، اراده مؤمن را به کوهی راسخ تشبیه می‌کنند که در برابر طوفان‌ها استوار می‌ماند. اراده معصوم، به دلیل یقین کامل، قادر به تحقق هر خواسته‌ای است و چون مشیت الهی، از نقص و هوس مبراست.

انسان برای تقویت اراده، باید انگیزه‌های اعمال خود را شناسایی کند. اعمالی که با انگیزه‌های مادی، چون مدرک یا معیشت، انجام می‌شوند، فاقد ارزش کمالی‌اند. در مقابل، علمای گذشته، با اراده‌ای قوی و انگیزه‌های کمالی، آثاری عظیم خلق کردند که چون ستارگان در آسمان دانش می‌درخشند.

درنگ: اراده، چون کوهی راسخ، با علم و اعتقاد استوار می‌شود و انسان را به سوی اقتدار هدایت می‌کند.

استجماع، احضار علم و اراده

استجماع، به معنای احضار تمام توان معرفتی و ارادی در یک کنش، شرط تحقق اقتدار است. استاد فرزانه، این فرآیند را به انفجاری تشبیه می‌کنند که از تراکم علم و اراده پدید می‌آید. فقدان استجماع در آثار علمای گذشته، به تشتت و تناقض در سخنانشان منجر شده است. در مقابل، سخنان معصومین، به دلیل انسجام معرفتی، از تناقض مبراست. تفاوت در سخنان معصومین، نتیجه تطبیق با سطح فهم مخاطبان است، نه تناقض در محتوا.

درنگ: استجماع، چون انفجاری از علم و اراده، انسان را به قله‌های اقتدار می‌رساند.

جمع‌بندی بخش دوم

سه راستای ذهنیت، اراده و استجماع، چون سه ستون استوار، بنای اقتدار انسانی را شکل می‌دهند. ذهنیت‌های جازم، با پالایش از شک و توهم، به علم و اعتقاد تبدیل می‌شوند. اراده، با استحکام در علم و اعتقاد، چون کوهی راسخ می‌شود. استجماع، با احضار تمام توان معرفتی و ارادی، اقتدار را به ثمر می‌رساند. این سه‌گانه، انسان را از فروکاهش به نیازهای حیوانی رهایی بخشیده و به سوی جایگاه خلافت الهی هدایت می‌کند.

بخش سوم: نقد علم دینی و راهکارهای اصلاح

نقد نظام آموزشی علم دینی

نظام آموزشی علم دینی، به دلیل فقدان تمرکز بر علم، اراده و اقتدار، گاه از تولید دانش اصیل بازمانده است. استاد فرزانه قدس‌سره، این نظام را به دلیل پراکندگی و عدم انسجام مورد نقد قرار می‌دهند. آموزش غیرمنسجم، چون نقشه‌ای آشوبناک، طلاب را در تشتت و سردرگمی فرومی‌برد. علم دینی باید چون نقشه‌ای دقیق، هر مسئله را در جای مناسب خود قرار دهد تا به انسجام و اقتدار منجر شود.

درنگ: علم دینی، چون نقشه‌ای دقیق، باید مسائل را در جای مناسب خود قرار دهد تا به انسجام و اقتدار دست یابد.

حذف الفاظ تردیدآمیز

استفاده از الفاظی چون «الأحوط» و «الأجود» در فقه، نشانه تردید و عدم جزمیت است. حذف این الفاظ، چون پالایش زبانی، به قاطعیت و اقتدار علم دینی می‌انجامد. استاد فرزانه، با تمثیلی زیبا، فقه را به نقشه‌ای تشبیه می‌کنند که هر بخش آن باید در جای خود قرار گیرد تا از آشوب و تناقض جلوگیری شود.

احضار علوم و تولید دانش اصیل

احضار علوم، چون انفجاری از معرفت، بالاتر از احضار جن و ملک است. استاد فرزانه، بر ضرورت تولید دانش اصیل تأکید دارند و استفاده صرف از کتب دیگران را مانع از خلاقیت می‌دانند. علم دینی باید از واقعیات هستی سخن بگوید و چون چشمه‌ای جوشان، دانش بومی و اصیل تولید کند.

درنگ: احضار علوم، چون چشمه‌ای جوشان، دانش اصیل را به ارمغان می‌آورد و اقتدار علمی را محقق می‌سازد.

استفراق و اجتهاد

استفراق، به معنای تخلیه تمام توان معرفتی و ارادی، شرط اجتهاد است. استاد فرزانه، با تمثیلی از استفراق، این فرآیند را به تخلیه کامل معده تشبیه می‌کنند که تمام توان عالم را به کار می‌گیرد. اجتهاد، چون انفجاری از معرفت، نیازمند تلاشی حداکثری است که عالم را تا مرز مرگ پیش می‌برد.

جمع‌بندی بخش سوم

علم دینی، برای تحقق اقتدار، نیازمند بازسازی نظام آموزشی، حذف الفاظ تردیدآمیز و تولید دانش اصیل است. آموزش منسجم، چون نقشه‌ای دقیق، مسائل را در جای مناسب خود قرار می‌دهد. احضار علوم و استفراق، چون چشمه‌ای جوشان و انفجاری از معرفت، علم دینی را به سوی اقتدار هدایت می‌کنند.

بخش چهارم: تعامل انسان با موجودات غیرمادی و اقتدار معنوی

تعامل با ارواح و ملائکه

انسان، در تعاملی مداوم با ارواح، ملائکه و جن است، هرچند از این تعامل بی‌خبر باشد. استاد فرزانه، با استناد به قرآن کریم، به آیه یَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی الْأَرْضِ (برای کسانی که در زمین‌اند آمرزش می‌طلبند) اشاره می‌کنند. این آیه (شوری، ۵)، به نقش ملائکه در حمایت معنوی از انسان اشاره دارد. این تعامل، چون نسیمی الهی، انسان را به سوی اقتدار معنوی هدایت می‌کند.

درنگ: تعامل با ملائکه و ارواح، چون نسیمی الهی، انسان را به سوی اقتدار معنوی رهنمون می‌سازد.

ارتباط با انبیا و اولیا

انبیا و اولیا، نسبت به انسان بی‌تفاوت نیستند و با او در ارتباط‌اند. این ارتباط، چون پلی معنوی، انسان را به سوی کمال هدایت می‌کند. استاد فرزانه، با استناد به حدیث «خلق الله الخلق بالإرادة والإرادة بالمشیة» (خداوند خلق را با اراده و اراده را با مشیت آفرید)، بر نقش اراده الهی در اقتدار انسانی تأکید دارند.

جمع‌بندی بخش چهارم

تعامل انسان با موجودات غیرمادی، چون ملائکه و ارواح، و ارتباط با انبیا و اولیا، او را به سوی اقتدار معنوی هدایت می‌کند. این تعاملات، مانند نسیمی الهی، روح انسان را از بند مادیات رها ساخته و به سوی آسمان‌های کمال می‌برند.

بخش پنجم: خودکفایی علم دینی و اقتدار جهانی

استقلال مالی و علمی

علم دینی، برای تحقق اقتدار، باید از وابستگی به بودجه‌های دولتی رها شود. استاد فرزانه، با تمثیلی زیبا، علم دینی را به چراغی تشبیه می‌کنند که ابتدا باید خانه را روشن کند تا به دیگران نور بخشد. خودکفایی مالی و علمی، چون گنجی نهفته، علم دینی را قادر به تأثیرگذاری جهانی می‌سازد.

درنگ: علم دینی، چون چراغی تابناک، باید ابتدا خودکفا شود تا نور اقتدار را به جهان بتاباند.

تولید ثروت و علم

علم دینی باید با تولید ثروت و علم، به اقتدار جهانی دست یابد. استاد فرزانه، با تمثیل مین‌یاب، علم دینی را به ابزاری تشبیه می‌کنند که گنج‌های دانش و ثروت را کشف می‌کند. فقر طلاب، نتیجه عدم تولید علم و ثروت است که جایگاه وارثان انبیا را تضعیف می‌کند.

قدرت انبیا و اولیا

انبیا، با قدرت الهی و اسکورت ملائکه، اقتدار خود را نشان دادند. استاد فرزانه، با استناد به آیه لَا تَخَفْ (نترس)، بر شجاعت و اقتدار انبیا تأکید دارند. پیامبر اکرم، با ایجاد نظام خمس و ذکر مداوم أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ الله (گواهی می‌دهم که محمد رسول خداست)، اقتدار جهانی آفرید.

امید به آینده علم دینی

علم دینی، با نسل جدید طلاب که آزاداندیش و تحصیل‌کرده‌اند، آینده‌ای روشن دارد. این نسل، چون نهال‌هایی بالنده، قادر به احیای اقتدار علم دینی هستند، به شرطی که نظام آموزشی بازسازی شود و از الگوهای انبیا و اولیا پیروی کنند.

درنگ: نسل جدید طلاب، چون نهال‌هایی بالنده، با علم و آزاداندیشی، آینده‌ای روشن برای علم دینی رقم می‌زنند.

جمع‌بندی بخش پنجم

علم دینی، برای تحقق اقتدار جهانی، باید به خودکفایی مالی و علمی دست یابد. تولید ثروت و علم، چون گنجی نهفته، علم دینی را به سوی تأثیرگذاری جهانی هدایت می‌کند. نسل جدید طلاب، با آزاداندیشی و سواد، می‌توانند با پیروی از الگوهای انبیا، اقتدار علم دینی را احیا کنند.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

انسان، به‌سان گوهری تابناک، دارای ظرفیت‌های بی‌کران برای تصرف در عالم است. با این حال، موانعی چون شک، ظن و توهم، او را به سطح نیازهای حیوانی فروکاسته‌اند. سه راستای ذهنیت، اراده و استجماع، مانند سه بال، انسان را به سوی اقتدار پرواز می‌دهند. ذهنیت‌های جازم، با پالایش از موانع معرفتی، به علم و اعتقاد تبدیل می‌شوند. اراده، با استحکام در علم و اعتقاد، چون کوهی راسخ می‌شود. استجماع، با احضار تمام توان معرفتی و ارادی، اقتدار را به ثمر می‌رساند. علم دینی، به‌عنوان وارث انبیا، باید با تولید علم و ثروت، به خودکفایی و اقتدار جهانی دست یابد. نسل جدید طلاب، با آزاداندیشی و سواد، قادر به احیای این اقتدارند، به شرطی که از الگوهای انبیا و اولیا پیروی کنند.

با نظارت صادق خادمی