در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1578

متن درس





تأملاتی در چیستی عالمین، جایگاه دنیا و نقد ترادف در فلسفه اسلامی

تأملاتی در چیستی عالمین، جایگاه دنیا و نقد ترادف در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۷۸)

دیباچه

این نوشتار، با تأمل در مفاهیم بنیادین فلسفه اسلامی، به کاوش در معنای «عالمین» در قرآن کریم، جایگاه دنیا به‌عنوان بستر سعادت اخروی، و نقد مفهوم ترادف در لغت‌شناسی اسلامی می‌پردازد. این اثر، با الهام از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، مفاهیم قرآنی و فلسفی را با نگاهی عمیق و انتقادی بررسی کرده و با زبانی متین و علمی، به تبیین رابطه میان دنیا و آخرت، چیستی عالمین، و ضرورت بازنگری در روش‌های لغت‌شناسی می‌پردازد.

بخش نخست: چیستی عالمین در قرآن کریم

تفسیر ناسوتی عالمین

استاد فرزانه در این درس‌گفتار، مفهوم «عالمین» را به‌عنوان یکی از کلیدی‌ترین واژگان قرآنی مورد بررسی قرار داده و تأکید می‌کنند که این واژه در ۷۳ مورد در قرآن کریم، به انسان‌ها، امت‌ها، زمان‌ها، و دوره‌های تاریخی اشاره دارد. برخلاف تفاسیر عرفانی یا ماورایی که عالمین را به جن، ملائکه، عرش، یا کرسی مرتبط می‌سازند، این تفسیر بر معنای ناسوتی و انسانی آن تأکید دارد. عالمین، به‌مثابه مجموعه‌ای از انسان‌ها و جوامع بشری، محور خلقت و آیینه عظمت الهی تلقی می‌شود.

درنگ: «عالمین» در قرآن کریم، منحصراً به انسان‌ها، امت‌ها، و دوره‌های تاریخی اشاره دارد و هیچ ارتباطی با عوالم ماورایی نظیر جن، ملائکه، عرش، یا کرسی ندارد.

این دیدگاه، با استناد به روش‌شناسی قرآنی مبتنی بر قرائن لفظی و معنایی، بر محوریت انسان در نظام خلقت تأکید می‌کند. هر انسان، به‌مثابه عالمی صغیر، آیینه‌ای از عالم کبیر است که ظرفیت تأثیرگذاری بی‌نهایت بر جهان را داراست.

تمایز عالمین از جن و ملائکه

استاد با بررسی آیات قرآنی، استدلال می‌کنند که هیچ‌یک از آیات مربوط به جن، ملائکه، عرش، یا کرسی از عنوان «رب العالمین» استفاده نکرده‌اند. جن، به‌عنوان موجوداتی غیرمادی با اختیار و تکلیف، در حوزه‌ای جدا از ناسوت انسانی قرار دارند. این تمایز، نشان‌دهنده مهندسی دقیق زبانی قرآن کریم است که میان حوزه‌های ناسوتی و لاهوتی تفکیک روشنی ایجاد کرده است.

به‌عنوان مثال، در آیاتی مانند وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ الْجِنَّ (سوره انعام، آیه ۱۰۰: و برای خدا شریکانی از جن قرار دادند)، هیچ اشاره‌ای به «رب العالمین» دیده نمی‌شود. همچنین، در آیات مربوط به ملائکه، مانند إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِينٍ (سوره ص، آیه ۷۱: هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشری از گل می‌آفرینم)، واژه عالمین غایب است.

تحلیل آیه‌ای خاص در سوره زمر

تنها مورد مرتبط با عرش و «رب العالمین» در آیه وَتَرَى الْمَلَائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ ۖ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَقِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (سوره زمر، آیه ۷۵: و فرشتگان را می‌بینی که گرداگرد عرش حلقه زده‌اند و به ستایش پروردگارشان تسبیح می‌گویند و میانشان به حق داوری شده و گفته شده است: سپاس خدایی را که پروردگار جهانیان است) دیده می‌شود. استاد استدلال می‌کنند که عبارت «وَقِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» توسط انسان‌های سعادتمند بیان می‌شود، نه ملائکه یا عرش، که این امر بر معنای انسانی عالمین تأکید دارد.

درنگ: در آیه ۷۵ سوره زمر، «الحمدلله رب العالمین» توسط انسان‌های سعادتمند گفته می‌شود، نه ملائکه یا عرش، که نشان‌دهنده تمرکز قرآن کریم بر انسان به‌عنوان محور عالمین است.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با تبیین معنای ناسوتی «عالمین»، بر نقش محوری انسان در نظام خلقت تأکید دارد. عالمین، به‌مثابه مجموعه‌ای از انسان‌ها، امت‌ها، و دوره‌های تاریخی، آیینه عظمت الهی است که در قرآن کریم با دقت و ظرافت از عوالم ماورایی متمایز شده است. این دیدگاه، انسان را در کانون خلقت قرار داده و بر ظرفیت بی‌نهایت او در تأثیرگذاری بر عالم تأکید می‌کند.

بخش دوم: جایگاه دنیا در سعادت اخروی

دنیا به‌عنوان علت آخرت

استاد با استناد به مفهوم قرآنی و روایی «الدنیا مزرعة الآخرة» (جهان مزرعه آخرت است)، دنیا را علت همه عوالم اخروی، از جمله قیامت، بهشت، و جهنم می‌دانند. عظمت آخرت به اعتبار نتیجه آن است، در حالی که عظمت دنیا به اعتبار علّیت آن است. دنیا، به‌مثابه بستری برای عمل صالح، نقشی تعیین‌کننده در شکل‌گیری سعادت اخروی دارد.

با اشاره به آیه مَنْ كَانَ فِي هَٰذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِيلًا (سوره اسراء، آیه ۷۲: هر که در این [جهان] کور باشد، در آخرت نیز کور و گمراه‌تر است)، استاد تأکید می‌کنند که سلامت در دنیا، مقدمه سعادت در آخرت است. کسی که در دنیا از علم، معرفت، و توانمندی محروم باشد، در آخرت نیز به گمراهی و زیان خواهد بود.

درنگ: دنیا، به‌مثابه مزرعه آخرت، علت همه عوالم اخروی است و سلامت در دنیا، شرط لازم برای سعادت اخروی است.

نقد تفاسیر زهدگرایانه

استاد با نقد تفاسیر زهدگرایانه که دنیا را بی‌ارزش می‌شمارند، تأکید می‌کنند که چنین برداشت‌هایی به ضعف و ناتوانی جوامع اسلامی منجر شده است. این سوءتفاهم، از درک نادرست جایگاه دنیا به‌عنوان بستر سلامت و سعادت ناشی می‌شود. ایشان با تمثیلی زیبا، دنیا را به آیینه‌ای تشبیه می‌کنند که بازتاب آن، آخرت را شکل می‌دهد.

ضرورت اصلاح نظام‌های اجتماعی و علمی

استاد با اشاره به وضعیت کنونی جوامع اسلامی، از ناتوانی در ایجاد امنیت، سلامت، قدرت، و مدیریت انتقاد می‌کنند. این ضعف، نتیجه بی‌توجهی به دنیا به‌عنوان بستر عمل صالح است. ایشان بر ضرورت بازسازی نظام‌های اجتماعی و علمی تأکید کرده و خواستار تولید علم جهانی و تأثیرگذاری فرهنگی در جوامع اسلامی می‌شوند.

درنگ: ضعف جوامع اسلامی در ایجاد امنیت، سلامت، و قدرت، نتیجه سوءتفاهم از جایگاه دنیا است که باید با اصلاح نظام‌های اجتماعی و علمی جبران شود.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با تأکید بر نقش محوری دنیا در سعادت اخروی، به نقد تفاسیر زهدگرایانه و ضرورت اصلاح نظام‌های اجتماعی و علمی می‌پردازد. دنیا، به‌مثابه بستری برای عمل صالح، آیینه‌ای است که بازتاب آن، سعادت یا شقاوت اخروی را رقم می‌زند. این دیدگاه، جوامع اسلامی را به بازنگری در رویکردهای خود و حرکت به‌سوی توانمندی و اقتدار دعوت می‌کند.

بخش سوم: نقد ترادف در لغت‌شناسی اسلامی

رد مفهوم ترادف

استاد با رد مفهوم ترادف در لغت‌شناسی، تأکید می‌کنند که هر واژه تنها یک معنای اصلی دارد و معانی متعدد از طریق قرائن، مجاز، یا اشتراک لفظی ایجاد می‌شود. این دیدگاه، به بازنگری در روش‌های سنتی لغت‌شناسی دعوت می‌کند و بر ضرورت دقت در تمایز معانی واژگان تأکید دارد.

به‌عنوان مثال، ایشان واژگان «سیف» (شمشیر) و «صارم» (شمشیر تیز) را بررسی کرده و نشان می‌دهند که این دو واژه، برخلاف ادعای ترادف، معانی متفاوتی دارند. همچنین، واژگان «انسان» و «بشر» از ریشه‌های متفاوتی (انس و بشره) نشأت گرفته و دلالت‌های متمایزی دارند.

درنگ: ترادف در لغت‌شناسی اسلامی مردود است؛ هر واژه تنها یک معنای اصلی دارد و معانی متعدد از طریق قرائن یا مجاز ایجاد می‌شود.

نقد کتب لغت سنتی

استاد کتب لغت سنتی را به دلیل ترویج ترادف مورد نقد قرار داده و اظهار می‌دارند که این کتب، با ارائه معانی متعدد برای یک واژه، به سردرگمی در فهم متون دینی دامن زده‌اند. ایشان با تمثیلی ظریف، این کتب را به باغبانی تشبیه می‌کنند که به‌جای هرس دقیق شاخه‌های معنا، به پراکندگی و آشفتگی در باغ لغت انجامیده است.

معنای دین به‌عنوان روش زندگی

استاد واژه «دین» را در آیاتی مانند لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ (سوره بقره، آیه ۲۵۶: در دین هیچ اکراهی نیست) و إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ (سوره آل‌عمران، آیه ۱۹: همانا دین نزد خدا اسلام است) به معنای روش و منش زندگی در دنیا تفسیر می‌کنند. این تفسیر، دین را از مفهومی صرفاً اخروی به مفهومی عملی و اجتماعی گسترش می‌دهد.

همچنین، در آیه فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا (سوره روم، آیه ۳۰: پس روی خود را به‌سوی دین یکتاپرستانه کن)، دین به‌عنوان زندگی سالم و محکم معرفی شده که بر رفتار انسانی و نظام اجتماعی دلالت دارد.

درنگ: «دین» در قرآن کریم، به معنای روش زندگی سالم و محکم در دنیاست، نه صرفاً مفهومی اخروی.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با نقد مفهوم ترادف و تبیین معنای «دین» به‌عنوان روش زندگی، چارچوبی علمی برای فهم دقیق‌تر واژگان قرآنی ارائه می‌دهد. رد ترادف، دعوتی است به بازسازی روش‌های لغت‌شناسی و تأکید بر تک‌معنایی واژگان، که به فهم عمیق‌تر متون دینی یاری می‌رساند.

بخش چهارم: ضرورت تحول در علم دینی

چالش‌های علم دینی

استاد با اشاره به وضعیت کنونی علم دینی، از عدم تولید آثار علمی جهانی انتقاد کرده و بر ضرورت تحول در این حوزه تأکید دارند. ایشان علم دینی را به کشتی‌ای تشبیه می‌کنند که در اقیانوس دانش جهانی نیازمند بادبان‌های نوین و محکم است تا به ساحل اقتدار و تأثیرگذاری برسد.

نقش علم دینی در توانمندی جوامع اسلامی

استاد خواستار تولید مقالات و آثار علمی جهانی توسط نهادهای دینی هستند تا جوامع اسلامی به اقتدار علمی و فرهنگی دست یابند. این تحول، نه‌تنها به تقویت نظام‌های اجتماعی و سیاسی منجر می‌شود، بلکه جایگاه امت اسلامی را در گفتمان جهانی ارتقا می‌دهد.

درنگ: علم دینی باید با تولید آثار علمی جهانی، به اقتدار و توانمندی جوامع اسلامی یاری رساند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تأکید بر ضرورت تحول در علم دینی، راهکاری برای احیای اقتدار جوامع اسلامی ارائه می‌دهد. تولید علم جهانی و تأثیرگذاری فرهنگی، کلید بازسازی نظام‌های علمی و اجتماعی در راستای تحقق سعادت دنیوی و اخروی است.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با کاوش در مفاهیم «عالمین» و «دین» در قرآن کریم، بر نقش محوری انسان و دنیا در نظام معرفتی اسلامی تأکید دارد. عالمین، به‌مثابه مجموعه‌ای از انسان‌ها و جوامع بشری، محور خلقت و آیینه عظمت الهی است. دنیا، به‌عنوان مزرعه آخرت، بستری برای عمل صالح و مقدمه سعادت اخروی است. نقد ترادف در لغت‌شناسی، دعوتی است به بازنگری در روش‌های فهم متون دینی، و تأکید بر تحول در علم دینی، راهکاری برای احیای اقتدار جوامع اسلامی ارائه می‌دهد. این اثر، با نگاهی عمیق و انتقادی، چارچوبی علمی و منسجم برای مخاطبان فرهیخته فراهم آورده تا در سایه تأملات قرآنی، به سوی سعادت و توانمندی گام بردارند.

با نظارت صادق خادمی