متن درس
اقتدار انسانی در قرآن کریم: مراتب ایمانی و وجودی انسان
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۶۸۵)
مقدمه: انسان در آیینه قرآن کریم
انسان، به مثابه آیتی الهی، موجودی است که در گستره وجودی خویش، از نازلترین مراتب تا متعالیترین درجات را در بر میگیرد. این گستردگی، که در قرآن کریم به زیبایی ترسیم شده، انسان را بهعنوان موجودی با ظرفیتهای بیکران معرفی میکند که قادر است با انتخاب و اراده خویش، مسیر تعالی یا تنزل را بپیماید. درسگفتار شماره ۱۶۸۵، با تمرکز بر سوره شوری و مفاهیم الحاد، ایمان و یقین، به تحلیل مراتب وجودی و ایمانی انسان پرداخته و او را در سه دسته کلی ملحدین، مشکوکین و مومنین تقسیمبندی میکند. این تقسیمبندی، نهتنها بر اساس مراتب ایمانی، بلکه مبتنی بر رفتارها و مواجهه انسان با حقیقت الهی است. این نوشتار، با حفظ تمامی جزئیات و نکات کلیدی، به بررسی مراتب وجودی انسان، نقد مفاهیم سنتی فلسفی و نقش عوامل محیطی و تربیتی در تحول انسانی میپردازد.
بخش یکم: مراتب وجودی انسان در قرآن کریم
انسان بهعنوان اسم عام
انسان، در نگاه قرآنی، عنوانی عام است که همه مراتب وجودی، از نازلترین تا متعالیترین، را در بر میگیرد. از شمر و حرمله، که در نازلترین مرتبه وجودی قرار دارند، تا معصومین علیهمالسلام، که قلههای کمال انسانی را متجلی میسازند، همگی در دایره انسانیت جای میگیرند. این جامعیت، گواهی است بر عظمت ذاتی انسان و ظرفیت بینهایت او برای تحول و تعالی. انسان، مانند درختی است که ریشه در خاک وجود دارد، اما شاخسار آن میتواند تا آسمانهای معرفت و یقین امتداد یابد.
درنگ: انسان، موجودی است با ظرفیتهای بیکران که در همه مراتب وجودی، از نازل تا متعالی، عظمت ذاتی خود را حفظ میکند. |
تقسیمبندی انسانها بر اساس مراتب ایمانی
انسانها در قرآن کریم بر اساس مراتب ایمانی و رفتاری به سه دسته کلی تقسیم میشوند: ملحدین و مکذبین، مشکوکین و مومنین. این تقسیمبندی، نهتنها بر اساس باورهای انسان، بلکه بر مبنای رفتارها و انتخابهای او در مواجهه با حقیقت الهی شکل گرفته است. هر یک از این دستهها، نماینده مرتبهای خاص از فعلیتهای انسانی هستند که از انکار و الحاد تا ایمان و یقین را در بر میگیرند.
بخش دوم: ملحدین و مکذبین: نازلترین مرتبه وجودی
ویژگیهای ملحدین و مکذبین
ملحدین، مکذبین و منکرین، گروهی از انسانها هستند که به دلیل استکبار و ظاهرگرایی، از تفکر ربوبی و معنوی بریدهاند. اینان، مانند کشتیهای سرگردانی هستند که در دریای حقیقت، لنگر خویش را گم کردهاند و در امواج انکار و تکذیب غوطهورند. این گروه، به دلیل خودفریبی و استکبار، از درک حقیقت الهی محروم شده و در مرتبهای نازل از وجود باقی میمانند.
درنگ: ملحدین و مکذبین، به دلیل استکبار و ظاهرگرایی، از درک حقیقت الهی محروم شده و در نازلترین مرتبه وجودی ساکن میمانند. |
دو معنای تکذیب در قرآن کریم
تکذیب در قرآن کریم به دو معنا به کار رفته است: نخست، دروغ گفتن، و دوم، متهم کردن دیگران به دروغگویی. این دوگانگی، ریشه در روانشناسی الحاد دارد؛ فردی که خود در دام خودفریبی گرفتار است، نهتنها حقیقت را انکار میکند، بلکه دیگران را نیز به دروغگویی متهم میسازد. این رفتار، مانند آینهای شکسته است که به جای بازتاب حقیقت، تصویری تحریفشده از واقعیت ارائه میدهد.
روانشناسی تکذیب و فرافکنی
فردی که دیگران را به نفهمی یا دروغگویی متهم میکند، خود از فهم و صداقت تهی است. این رفتار، به مکانیزم فرافکنی اشاره دارد که در آن، فرد نقصهای خویش را به دیگران نسبت میدهد. مانند بیماری که به جای درمان خویش، دیگران را به بیماری متهم میکند، مکذب نیز حقیقت را انکار کرده و دیگران را به کذب متهم میسازد.
درنگ: تکذیب، ریشه در خودفریبی و فرافکنی دارد؛ مکذب، با انکار حقیقت، نقصهای خویش را به دیگران نسبت میدهد. |
قسم خوردن و نشانههای دروغگویی
قسم خوردن، جز در مواردی که قانون یا دادگاه آن را الزام کند، نشانهای از دروغگویی است. سخن گفتن با قسم، مانند پوشاندن حقیقت با پردهای از تردید است که اعتماد را از میان میبرد. استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به نمونهای از امام باقر علیهالسلام اشاره میکنند که در محکمه از قسم خوردن خودداری کرده و حق را به طرف مقابل واگذار نمودند تا کرامت معنوی خویش را حفظ کنند. این رفتار، مانند گلی است که عطر صداقت و تواضع آن، فضا را معطر میسازد.
فراوانی نسبی ملحدین
ملحدین و مکذبین، هرچند بهصورت نسبی وجود دارند، اما بهطور کلی فراوان نیستند. این گروه، مانند ستارگانی کمفروغ در آسمان وجود، تعدادشان اندک است، اما تأثیرشان به دلیل انکار حقیقت، قابل توجه است. این نکته، نشاندهنده آن است که اکثریت انسانها، حتی در صورت انحراف، بهطور کامل از ایمان و معرفت بریده نیستند.
بخش سوم: مشکوکین: انسانهای در میانه راه
مشکوکین و حالت مریه
دسته دوم، مشکوکین هستند که در حالت مریه (ستیز و جدال) و شک گرفتارند. اینان، مانند مسافرانی هستند که در میانه راه، میان مقصد و مبدا سرگردان ماندهاند. شک و مریه، مانعی است که انسان را از رشد معنوی بازمیدارد و او را در حالتی از تعلیق و ناتوانی نگه میدارد.
تأثیر مخرب شک
شک، مانند پنچری در چرخهای وجود انسان است که هرچه معرفت و ایمان در آن دمیده شود، به دلیل نقص، از دست میرود. استاد فرزانه، با اشاره به شعر «شاک آن چه شیران را کند روبهمزاج»، تأثیر مخرب شک بر شجاعت و کمال انسانی را تبیین میکنند. شک، مانند سوراخی در ظرف معرفت است که مانع از حفظ حقیقت و رشد انسان میشود.
درنگ: شک، مانند پنچری در چرخ وجود، مانع از حفظ معرفت و رشد معنوی انسان میشود و او را در حالت تعلیق نگه میدارد. |
انواع شک و درجات آن
شک، از کمترین مرتبه، مانند سوراخی سوزنی، تا شدیدترین مرتبه، مانند پارگی کامل، متغیر است. هرچه شک عمیقتر باشد، تأثیر مخرب آن بر رشد انسان بیشتر میشود. این تنوع، مانند درجات بیماری است که از یک سرماخوردگی ساده تا یک بیماری مهلک را در بر میگیرد.
تفاوت شک با الحاد
الحاد و عناد، سجیه و سرشتی ذاتی هستند که ریشه در وجود فرد دارند، در حالی که شک، نقصی اکتسابی است که از محیط و تربیت نشأت میگیرد. مانند درختی که ریشهاش سالم است، اما شاخههایش به دلیل باد و طوفان آسیب دیده، شک نیز نقصی است که با اصلاح و تربیت قابل رفع است.
سجین و سجیه: ریشه و تاریخ
سجین، ریشهای است که میتواند تغییر یابد، اما سجیه، نتیجه تاریخ، محیط و تربیت است که تحول آن دشوارتر است. سجین، مانند خاکی است که میتوان در آن بذر نو کاشت، اما سجیه، مانند درختی است که سالها در خاکی خاص رشد کرده و تغییر آن نیازمند تلاشی عظیم است.
درنگ: سجین، ریشهای قابل تحول است، اما سجیه، نتیجه تاریخ و محیط، تغییر آن را دشوارتر میسازد. |
بخش چهارم: نقد مفاهیم سنتی فلسفی
نفی ذات و ماهیت در فلسفه
هیچ موجودی جز خداوند ذات ثابت ندارد و همه چیز قابل تحول و تبدیل است. مانند سیبی که میتواند به گلابی تبدیل شود یا درختی که میتوان میوهاش را تغییر داد، انسان نیز قادر است از نازلترین مرتبه به متعالیترین درجات صعود کند. این دیدگاه، نقدی است بر مفاهیم سنتی فلسفه، مانند ذات و ماهیت، که با واقعیات قرآنی و علوم مدرن ناسازگارند.
درنگ: نفی مفاهیم سنتی ذات و ماهیت، بر انعطافپذیری خلقت و امکان تحول انسان تأکید دارد. |
نقد فلسفه ارسطویی و علم دینی
مفاهیم سنتی مانند جوهر، عرض و کلیات خمس، که در علم دینی ریشه دواندهاند، با واقعیات قرآنی و پیشرفتهای علمی مدرن همخوانی ندارند. این مفاهیم، مانند زنجیرهایی هستند که تفکر انسانی را در بند کشیده و مانع از پرواز به سوی حقیقت میشوند. استاد فرزانه، با نقد این مفاهیم، بر ضرورت بازنگری در علم دینی و همسویی آن با قرآن کریم و علوم مدرن تأکید میکنند.
روایت «ماهیتها انیتها»
روایت «ماهیتها انیتها» بر این نکته دلالت دارد که هیچ موجودی ماهیت ثابت ندارد و همه چیز وجود و هویت الهی است. ماهیت، به معنای «ما هی هی» (خودش خودش است)، نه ذات ثابت فلسفی، بلکه صرف وجود و ظهور است. این دیدگاه، مانند نوری است که تاریکی مفاهیم جبری را پراکنده میسازد.
تعینات و ظهورات الهی
همه مخلوقات، تعینات و ظهورات الهی هستند و هیچیک استقلال ذاتی ندارند. انسان، مانند آینهای است که نور الهی را بازمیتاباند و وجودش به عنایت حق وابسته است. آیه «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ» این وابستگی کامل را به زیبایی بیان میکند.
درنگ: همه مخلوقات، ظهورات الهیاند و وجودشان به عنایت حق وابسته است، چنانکه آیه «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ» بیان میکند. |
بخش پنجم: مومنین و مراتب ایمان
تقسیمبندی مومنین
مومنین، بر اساس عمق و کیفیت ایمانشان، به سه دسته تقسیم میشوند: اهل مفهوم، اهل معنا و اهل مصداق. این تقسیمبندی، مانند نردبانی است که انسان را از ایمان ظاهری به سوی یقین متعالی هدایت میکند.
اهل مفهوم: ایمان پلاستیکی
اهل مفهوم، کسانی هستند که ایمانی ظاهری و سطحی دارند، مانند گلی پلاستیکی که فاقد بو، طراوت و حقیقت است. این ایمان، مانند ظرفی توخالی است که تنها شکل ایمان را دارد، اما از روح و معنا تهی است. استاد فرزانه، با تمثیلی زیبا، خانهای را که فاقد گل طبیعی است، به قبرستانی تشبیه میکنند که نشاط و صفا در آن وجود ندارد.
درنگ: ایمان پلاستیکی، مانند گلی مصنوعی، فاقد نشاط و حقیقت است و نمیتواند به رشد معنوی منجر شود. |
اهل معنا: ایمان حقیقی اما بدون تجربه عمیق
اهل معنا، مومنینی هستند که به خدا و دین پایبندند، اما فاقد تجربههای عمیق معنویاند. اینان، مانند باغبانی هستند که با اخلاص بذر ایمان میکارد، اما هنوز میوههای معرفت را نچیده است. استاد فرزانه، با اشاره به نمونه مرحوم حاج شیخ حائری، به ایمان بیریا و عمل صالح بدون ادعاهای عرفانی تأکید میکنند.
اهل مصداق: تجربههای معنوی
اهل مصداق، مومنینی هستند که تجربههای معنوی دارند و به سه دسته ارضی، سماوی و ربوبی تقسیم میشوند. مصداق ارضی، مانند خوابهای خوب یا الهامات ساده، تجربههای محدود و زمینی است. مصداق سماوی و ربوبی، تجربههای عمیقتر و متعالیتری هستند که انسان را به درک حقایق الهی نزدیک میکنند.
درنگ: اهل مصداق، با تجربههای معنوی ارضی، سماوی و ربوبی، به درجات مختلف یقین دست مییابند. |
ضرورت صداقت در ادعاهای معنوی
انسان باید در ادعاهای معنوی صادق باشد و از مدعیات غیرواقعی پرهیز کند. صداقت، مانند آبی زلال است که قلب را از زنگار خودفریبی میشوید و انسان را به سوی حقیقت هدایت میکند.
بخش ششم: نقش محیط و تربیت در تحول انسانی
تأثیر محیط بر سجیه
محیط، تربیت و تاریخ، مانند باغبانی هستند که میتوانند سجیه انسان را تغییر دهند. مانند زردآلویی که ممکن است تلخ یا شیرین شود، انسان نیز تحت تأثیر عوامل محیطی میتواند تحول یابد. این دیدگاه، بر ظرفیت بینهایت انسان برای تغییر و رشد معنوی تأکید دارد.
علوم مدرن و تحول انسانی
علوم مدرن، مانند پزشکی که با تعویض خون بیماریهای شدید را درمان میکند، نشاندهنده امکان تحول در ابعاد جسمانی و روحانی انسان است. روح و نفس انسان، مانند بدنی است که با مراقبت و اصلاح، میتواند به سلامت و کمال بازگردد.
روانشناسی یأس و نقش تربیت
یأس، مانند مخدری است که انسان را به سوی نابودی میکشاند. استاد فرزانه، با اشاره به آیه «خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْ» (سوره بقره، آیه ۷: خداوند بر دلها و گوشهایشان مهر نهاده)، تأکید میکنند که این ختم، اقتضایی است و امکان تحول با توبه و تلاش وجود دارد. معلم دانا، مانند باغبانی است که حتی نهال ضعیف را به تلاش و رشد تشویق میکند، نه به یأس و ناامیدی.
درنگ: یأس، مانند مخدری است که انسان را به نابودی میکشاند؛ تربیت مثبت و تشویق، کلید تحول و رشد است. |
نتیجهگیری: اقتدار انسانی در پرتو قرآن کریم
درسگفتار شماره ۱۶۸۵، با نگاهی عمیق به اقتدار انسانی در قرآن کریم، انسان را موجودی معرفی میکند که در گستره وجودی خویش، از نازلترین مراتب تا متعالیترین درجات را در بر میگیرد. ملحدین و مکذبین، به دلیل استکبار و ظاهرگرایی، از حقیقت بریدهاند، در حالی که مشکوکین، به دلیل شک و مریه، از رشد معنوی بازمیمانند. مومنین، با مراتب مختلف ایمان (اهل مفهوم، معنا و مصداق)، ظرفیت دستیابی به یقین را دارند. نقد مفاهیم سنتی فلسفه، مانند ذات و ماهیت، و تأکید بر تبدیلپذیری انسان، به ضرورت بازنگری در علم دینی و همسویی با قرآن کریم و علوم مدرن اشاره دارد. این درسگفتار، با دعوت به خودباوری، صداقت و تلاش برای رفع شک و دستیابی به یقین، انسان را به سوی تعالی و کمال رهنمون میسازد. مانند نهالی که در خاک ایمان کاشته شده، انسان میتواند با توکل بر خدا و تلاش خویش، به درختی تنومند و پرثمر تبدیل شود.
با نظارت صادق خادمی |