متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه ۶۳۵
این مجموعه، روایتهایی است از تجربهها و تأملاتم در مسیر علم و معرفت، که گاه در درسگفتارهایم بهصورت گذرا به آنها اشاره کردهام. اکنون، با قلبی پر از اشتیاق، این خاطرات را با شما به اشتراک میگذارم تا شاید نوری بر راه جستوجوگران حقیقت بتاباند.
بخش اول: در جستوجوی حقیقت؛ نقد خرافات و ضرورت استدلال
به یاد دارم روزهایی را که در محافل علمی و دینی، سخن از داستانهایی میرفت که گاه از حقیقت دور بود. مثلاً شنیدهام که برخی میگویند در روز عاشورا هزاران تیر به بدن مبارک حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام اصابت کرد. اینگونه سخنان، که بیسند و مدرک است، دلم را به درد میآورد. چرا باید چیزی گفت که عقل آن را نپذیرد؟ مگر میشود کسی آنجا بوده و تیرها را شمرده باشد؟ به جای این حرفها، باید گفت که آن حضرت را تیرباران کردند، عبارتی که هم عظمت مصیبت را نشان میدهد و هم نیازی به سند ندارد. اینگونه سخنان، که با عقل و منطق سازگار نیست، به دین آسیب میزند و ایمان مردم را سست میکند.
من همیشه باور داشتم که تبلیغ دین باید با صداقت و استدلال همراه باشد. سخنی که به مردم عرضه میکنیم، باید مصدق آنچه نزد آنهاست باشد؛ یعنی با عقل و فرهنگشان سازگار باشد. قرآن کریم میفرماید:
وَلَمَّا جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ كِتَابَ اللَّهِ
ترجمه: و چون پیامبری از جانب خدا برایشان آمد که آنچه را با خود داشتند تصدیق میکرد، گروهی از کسانی که به آنها کتاب داده شده بود، کتاب خدا را پشت سر انداختند.
این آیه مرا به تأمل وامیدارد. چرا برخی، به جای آنکه پیام دین را با عقل و فطرت مردم هماهنگ کنند، به سراغ داستانهای غیرمستند میروند؟ ما باید سخنانی بگوییم که مردم با دل و جان بپذیرند، نه آنکه عقلشان را به چالش بکشد.
| درنگ: تبلیغ دینی باید از خرافات دور باشد و با استدلال و عقلانیت همراه شود تا ایمان مردم تقویت گردد. |
بخش دوم: نقد محتوای تبلیغی و لزوم بازنگری
بارها به محتوای کتب و جزواتی که برای تبلیغ به طلاب داده میشود، اندیشیدهام. بسیاری از این متون، یا خطی و نادرستاند یا چنان عامیانهاند که با سطح سواد و درک مردم امروز سازگار نیستند. مردم ما، با همه نجابتی که دارند، از ما انتظار دارند که سخنی نو، مستدل و عقلپذیر بشنوند. نمیتوان با مطالب کهنه و بیربط، دلهایشان را به سوی حقیقت جلب کرد. این کاستی در نظام تولید محتوای تبلیغی، مرا به این فکر واداشته که باید در این مسیر، بازنگری جدی صورت گیرد.
معتقدم که مبلغ دینی باید رسولی باشد با کتاب و سند. نباید از خود سخن بگوید، بلکه باید سخنش از کتاب خدا و منطق سرچشمه بگیرد. گاهی اختلافات فتاوا، مانند احکام نماز مسافر، مردم را سردرگم میکند. یکی میگوید شکسته بخوان، دیگری میگوید تمام. این ناهماهنگیها، اعتماد مردم را خدشهدار میکند. باید احکام را چنان مستدل و یکپارچه ارائه کنیم که مردم به آن اطمینان یابند.
| درنگ: محتوای تبلیغی باید مستند، علمی و هماهنگ با نیازهای جامعه باشد تا اعتماد مردم جلب شود. |
بخش سوم: تجربهای از گفتوگو با یک عالم
در ماه رمضانی، در محضر عالمی بودم و جمعی از اهل علم نیز حضور داشتند. معلمی از روستا آمد و از اختلافات فتاوا گلایه کرد. میگفت هر کس چیزی میگوید و او نمیداند چه کند. پرسیدم: چرا جلوی این اختلافات را نمیگیرید؟ عالم پاسخ داد که هر کس به مجتهدی وابسته است و اگر سخنی بگوید، میگویند با مرجع او مخالف است. این تجربه مرا به فکر فرو برد. چرا باید اختلافات فتاوا، مردم را گمراه کند؟ علم دینی باید وحدت رویه داشته باشد تا مردم بتوانند با اطمینان به آن عمل کنند.
| درنگ: وحدت در فتاوا و هماهنگی در تبلیغ، برای حفظ اعتماد مردم به علم دینی ضروری است. |
بخش چهارم: بازنگری در احکام فقهی
یکی از موضوعاتی که همیشه ذهنم را مشغول کرده، تعریف فقهی مسافر است. در شهرهایی مانند تهران، که فاصلهها زیاد است، نمیتوان همه را مسافر دانست. اگر کسی از یک سوی شهر به سوی دیگر برود، آیا واقعاً مسافر است؟ خانهاش هرچند بزرگ باشد، مگر خانه نیست؟ فقه باید با شرایط مدرن سازگار شود. این احکام نیاز به بازنگری دارند تا با واقعیتهای زندگی امروز همخوانی داشته باشند.
| درنگ: احکام فقهی باید با شرایط مدرن بازنگری شوند تا با واقعیتهای اجتماعی هماهنگ باشند. |
بخش پنجم: نجابت مردم و دستهبندی جامعه
همیشه به نجابت مردم ایمان داشتهام. باور دارم که اعمال تخریبی، مانند آتش زدن یا شکستن، کار عموم مردم نیست. اینها را گروههای خاصی انجام میدهند که از پیش برنامهریزی شدهاند. مردم ما، با همه سختیهایی که کشیدهاند، نجیباند و شایسته هدایت صحیح. قرآن کریم مردم را به سه دسته تقسیم میکند: گروهی که کتاب خدا را پشت سر میاندازند، اکثریتی که به اقتضای شرایط، حق یا باطل را میپذیرند، و اقلیتی که حقطلباند. این آیه مرا به تأمل واداشته:
أَوَكُلَّمَا عَاهَدُوا عَهْدًا نَبَذَهُ فَرِيقٌ مِنْهُمْ
ترجمه: آیا هرگاه پیمانی بستند، گروهی از آنان آن را دور افکندند؟
نَبَذَ فَرِيقٌ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ كِتَابَ اللَّهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ
ترجمه: گروهی از کسانی که به آنها کتاب داده شده بود، کتاب خدا را پشت سر انداختند.
«نبذ» در این آیه، به معنای دور انداختن چیزی است که دیگر به ذهن نیاید، گویی آشغالی بیارزش است. این رفتار، نشانه عناد با حقیقت است. اما مردم ما، با همه نجابتی که دارند، اگر هدایت شوند، پروانهوار گرد حقیقت میچرخند.
| درنگ: مردم نجیباند و شایسته هدایت صحیح. باید با شناخت گروههای اجتماعی، استراتژی تبلیغی مناسب طراحی کرد. |
بخش ششم: نقد تبلیغ پولی و ضرورت اخلاص
یکی از دردهایم، تبلیغ پولی است. مبلغ دینی باید با اخلاص سخن بگوید، نه برای مال و منال. باید در میان مردم باشد، با آنها زیست کند و سخنش از دل برآید. تبلیغی که بوی پول بدهد، دلها را نمیرباید. ما باید سبکی مردمی و بیریا در تبلیغ داشته باشیم تا دین در قلبها نفوذ کند.
| درنگ: تبلیغ دینی باید با اخلاص و به دور از انگیزههای مادی باشد تا اثرگذار شود. |
بخش هفتم: قدرت در جامعه دینی
همیشه به این اندیشیدهام که جامعه دینی باید قدرتمند باشد. قدرت، تنها در سلاح نیست؛ علم، عرفان، فلسفه، و حتی سحر و جادو، اگر در خدمت دین باشد، میتواند اقتدار ما را افزون کند. قرآن کریم از سحر سخن میگوید و آن را واقعیتی طبیعی میداند:
وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَىٰ مُلْكِ سُلَيْمَانَ ۖ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَٰكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ
ترجمه: و [یهودیان] از آنچه شیاطین در سلطنت سلیمان بر مردم میخواندند، پیروی کردند، و سلیمان کافر نشد، لیکن شیاطین کافر شدند که به مردم سحر میآموختند.
سحر، فینفسه حرام نیست؛ آنچه حرام است، استفاده نادرست از آن است. اگر این قدرت در خدمت دین باشد، میتواند دشمنان را از پای درآورد. اما ما از بس گفتیم سحر بد است، خودمان را از این قدرت محروم کردیم.
| درنگ: جامعه دینی باید با استفاده از همه ابزارهای مشروع، از جمله علم و حتی سحر، قدرتمند شود. |
بخش هشتم: نقد کتب سحر و جادو
بارها به کتب سحر و جادو در بازار نگریستهام. این کتب یا بیارزشاند یا برای متخصصانی نوشته شدهاند که خود میتوانند درست را از نادرست تشخیص دهند. خریدن این کتابها، جز برای اهل فن، سودی ندارد و گاه خطرناک است. باید از انتشار محتوای غیرمستند پرهیز کرد تا مردم به دام سوءاستفاده نیفتند.
| درنگ: کتب سحر و جادو باید با دقت منتشر شوند تا از سوءاستفاده جلوگیری شود. |
جمعبندی
این خاطرات، بازتاب تأملاتم در مسیر علم و معرفت است. از نقد خرافات گرفته تا تأکید بر استدلال، از ضرورت وحدت در فتاوا تا احیای قدرت در جامعه دینی، همه و همه دعوتی است به سوی اصلاح علم دینی و تقویت ارتباط با مردم. باور دارم که اگر ما شرایط انبیا را فراهم کنیم، مردم با جان و دل به سوی حقیقت میآیند. این مجموعه، نه فقط روایت زندگی من، بلکه دعوتی است به تأمل در مسئولیتهایمان بهعنوان خادمان دین و دانش.
| با نظارت صادق خادمی |