در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 336

متن درس






تفسیر روان‌شناختی و فلسفی آیات سوره بقره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره جلسه (336)

مقدمه

این نوشتار به تحلیل عمیق و نظام‌مند آیاتی از سوره بقره اختصاص دارد که با محوریت مفاهیم ترس، اعراض و تولّی، ابعاد روان‌شناختی، فلسفی و الهیاتی این موضوعات را در بستر قرآنی بررسی می‌کند. هدف این اثر، ارائه دیدگاهی جامع و علمی برای مخاطبان متخصص در حوزه الهیات و علوم قرآنی است، با تکیه بر روشی نظام‌مند که مفاهیم را با دقت و ژرفا تبیین می‌کند. ساختار این مطالعه شامل بخش‌های اصلی با زیرعناوین تخصصی است که هر یک به جنبه‌ای خاص از موضوع پرداخته و با نتیجه‌گیری‌های مستقل و جمع‌بندی نهایی، چارچوبی منسجم ارائه می‌دهد. با بهره‌گیری از تمثیلات و استعارات فاخر فارسی، تلاش شده است تا ضمن حفظ لحن آکادمیک، جذابیت ادبی متن نیز ارتقا یابد.

بخش اول: ترس به‌عنوان قوه‌ای ذاتی و دوگانه در نهاد بشر

ماهیت ترس در انسان

ترس، به‌سان بادی که گاه شاخسار درختان را به رقص درمی‌آورد و گاه ریشه‌هایشان را از خاک برمی‌کَند، قوه‌ای ذاتی در نهاد بشر است. این قوه، که در انواع گوناگون چون خوف، خشیت، وهم و دیگر حالات روان‌شناختی نمود می‌یابد، در حالت طبیعی، سپری است که انسان را در برابر خطرات حفظ می‌کند. اما هنگامی که این قوه از مرز اعتدال فراتر رود، به بیماری‌ای تبدیل می‌شود که روح و روان آدمی را در بند می‌کشد.

درنگ: ترس، قوه‌ای ذاتی است که در حالت متعادل، محافظ انسان است، اما در حالت غیرطبیعی، به بیماری روان‌شناختی منجر می‌شود.

در روان‌شناسی مدرن، ترس به‌عنوان پاسخی عاطفی و فیزیولوژیکی به تهدیدات واقعی یا خیالی شناخته می‌شود. قرآن کریم نیز این قوه را به‌صورت دوگانه تصویر می‌کند: ترسی که انسان را به احتیاط و تقوا فرامی‌خواند، و ترسی که از توهم و ناآگاهی ریشه می‌گیرد و او را از حقیقت دور می‌سازد. آیه‌ای از سوره آل‌عمران این حقیقت را آشکار می‌کند:

إِنَّمَا ذَٰلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ ۖ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ

همانا این شیطان است که دوستان خود را می‌ترساند؛ پس از آنان نترسید و اگر مؤمنید، از من بترسید. (آل‌عمران: ۱۷۵)

این آیه نشان می‌دهد که شیطان با تقویت ترس‌های غیرطبیعی، انسان را از مسیر ایمان منحرف می‌کند، در حالی که خشیت الهی، ترسی ستوده و سازنده است.

انواع ترس و تأثیرات آن

ترس در انسان به دو گونه اصلی تقسیم می‌شود: ترس طبیعی، که چون چراغی در تاریکی، راه را برای حفظ بقا روشن می‌کند، و ترس غیرطبیعی، که چون سایه‌ای سنگین، روح را در خود فرومی‌برد. ترس طبیعی، احتیاطی است که انسان را از خطر دور نگه می‌دارد، اما ترس غیرطبیعی، که از توهم، افراط یا تفریط سرچشمه می‌گیرد، به انفعال، اضطراب و حتی نفاق می‌انجامد.

درنگ: ترس طبیعی، صفتی کمالی و ضروری برای بقاست، در حالی که ترس غیرطبیعی، مانعی برای رشد معنوی و اجتماعی است.

قرآن کریم ترس ممدوح را در آیه‌ای از سوره فاطر چنین توصیف می‌کند:

إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ

از بندگان خدا، تنها دانایان از او خشیت دارند. (فاطر: ۲۸)

این آیه بر پیوند میان خشیت الهی و معرفت تأکید دارد، در حالی که ترس‌های مذموم، که از جهل سرچشمه می‌گیرند، انسان را به سوی انحراف سوق می‌دهند.

نتیجه‌گیری بخش اول

ترس، به‌سان رودی است که گاه حیات‌بخش است و گاه ویرانگر. در حالت طبیعی، این قوه انسان را به سوی احتیاط و تقوا هدایت می‌کند، اما در حالت غیرطبیعی، به بیماری‌ای تبدیل می‌شود که روح و روان را در بند می‌کشد. قرآن کریم با تبیین این دوگانگی، راه را برای شناخت و مدیریت این قوه هموار ساخته است.

بخش دوم: ترس به‌عنوان صفتی ثانوی و معلول ناآگاهی

ریشه‌های ترس در جهل

ترس، برخلاف صفات ذاتی چون تفکر، صفتی ثانوی است که از ناآگاهی و جهل سرچشمه می‌گیرد. همان‌گونه که خنده در انسان، معلول تعجب است و نه صفتی مستقل، ترس نیز نتیجه شرایط محیطی، تربیتی یا معرفتی است. در فلسفه اسلامی، صفات انسانی به ذاتی و عرضی تقسیم می‌شوند، و ترس به‌عنوان صفتی عرضی، وابسته به عواملی است که می‌توان آنها را شناسایی و اصلاح کرد.

درنگ: ترس، صفتی ثانوی است که ریشه در جهل دارد و با آگاهی و معرفت قابل رفع است.

قرآن کریم این حقیقت را در آیه‌ای از سوره انعام چنین بیان می‌کند:

فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَصَدَّ عَنْهَا

کیست ستمکارتر از کسی که آیات خدا را تکذیب کرد و از آنها روی گرداند؟ (انعام: ۱۵۷)

این آیه، جهل و انکار آیات الهی را به‌عنوان ریشه‌های انحراف و ترس معرفی می‌کند، که انسان را از پذیرش حقیقت بازمی‌دارد.

نقش معرفت الهی در رفع ترس

معرفت به خداوند، چون نوری که تاریکی را می‌زداید، ترس‌های غیرطبیعی را از دل انسان دور می‌کند. باور به توحید («لا إله إلا الله») و همراهی دائمی خدا («هو معکم أین ما کنتم»)، انسان را از بند ترس‌های بیمارگونه رها می‌سازد.

درنگ: ایمان و معرفت الهی، ترس‌های غیرطبیعی را رفع کرده و انسان را به سوی اطمینان و آرامش هدایت می‌کند.

قرآن کریم این حقیقت را در آیه‌ای از سوره یونس چنین تبیین می‌کند:

أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ

آگاه باشید که اولیای خدا نه ترسی بر آنها است و نه اندوهگین می‌شوند. (یونس: ۶۲)

این آیه نشان می‌دهد که اولیای الهی، به دلیل معرفت و ایمان، از ترس و اندوه در امان‌اند، و این معرفت، کلیدی برای رهایی از ترس‌های غیرطبیعی است.

نتیجه‌گیری بخش دوم

ترس، چون سایه‌ای است که از جهل برمی‌خیزد و با نور معرفت الهی زایل می‌شود. قرآن کریم با تأکید بر نقش آگاهی و ایمان، انسان را به سوی رهایی از ترس‌های بیمارگونه و دستیابی به آرامش رهنمون می‌سازد.

بخش سوم: ترس در انبیا و اولیای الهی

ترس به‌عنوان حالتی بشری

انبیا و اولیای الهی، هرچند در مراتب والای ایمان و عصمت قرار دارند، به دلیل طبیعت بشری، ممکن است در شرایط خاص دچار حالات ترس شوند. این ترس‌ها، که چون امواجی زودگذر بر ساحل وجودشان می‌نشینند، نه از ضعف ایمان، بلکه از عوامل محیطی یا تربیتی نشأت می‌گیرند.

درنگ: ترس در انبیا، نتیجه طبیعت بشری و شرایط محیطی است و با عصمت آنها منافاتی ندارد.

قرآن کریم نمونه‌ای از این حقیقت را در سوره طه چنین بیان می‌کند:

فَخَافَ مُوسَىٰ

پس موسی ترسید. (طه: ۶۷)

این آیه به ترس حضرت موسی در مواجهه با ساحران فرعون اشاره دارد، که ناشی از شرایط خاص و نه ضعف ایمان بوده است.

مراتب عصمت و تفاوت صفات انبیا

عصمت انبیا، چون نوری که در مراتب گوناگون می‌درخشد، مطلق نیست و تنها خداوند دارای عصمت مطلقه است. انبیا و اولیا در مراتب مختلف علم، ایمان و قدرت قرار دارند، و تفاوت‌های طبیعی در صفات آنها، نقص محسوب نمی‌شود.

درنگ: عصمت انبیا مرتبی است و تفاوت‌های طبیعی در صفات آنها، نشانه کمال در مراتب مختلف است.

قرآن کریم این حقیقت را در سوره بقره چنین تبیین می‌کند:

تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ

این پیامبران‌اند که برخی را بر برخی دیگر برتری دادیم. (بقره: ۲۵۳)

این آیه بر تفاوت مراتب انبیا تأکید دارد و نشان می‌دهد که هر نبی در مرتبه‌ای خاص از کمال قرار دارد.

نقد رویکرد تنزیه انبیا

رویکرد سنتی تنزیه انبیا، که چون تلاشی برای پاک‌سازی دریا از امواج، به توجیه عیوب فرضی آنها پرداخته، مورد نقد است. به جای تنزیه، باید تفضیل انبیا را پی گرفت، که بر مراتب کمال و تفاوت‌های طبیعی آنها تمرکز دارد.

درنگ: تفضیل انبیا، با تأکید بر مراتب کمال، رویکردی علمی‌تر از تنزیه است که به پذیرش ضعف‌های فرضی منجر می‌شود.

این نقد با آیه‌ای از سوره اسراء هم‌راستاست:

وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَىٰ بَعْضٍ

و به‌راستی برخی از پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم. (اسراء: ۵۵)

این آیه بر تفاوت مراتب انبیا تأکید می‌کند و رویکرد تفضیل را تأیید می‌نماید.

نتیجه‌گیری بخش سوم

انبیا و اولیا، چون ستارگان در آسمان معرفت، در مراتب گوناگون می‌درخشند. ترس‌های بشری آنها، که از شرایط محیطی نشأت می‌گیرد، با عصمتشان منافاتی ندارد. نقد رویکرد تنزیه و تأکید بر تفضیل، راه را برای تحلیل علمی‌تر جایگاه انبیا هموار می‌سازد.

بخش چهارم: ترس و اعراض در آیات قرآنی

اعراض و تولّی به‌عنوان واکنش‌های انسانی

اعراض و تولّی، چون دو روی یک سکه، واکنش‌هایی انسانی در برابر حقیقت‌اند که اغلب از ترس و ناآگاهی سرچشمه می‌گیرند. این رفتارها، که در بیش از ۱۲۰ آیه از قرآن کریم بررسی شده‌اند، انسان را از پذیرش حق بازمی‌دارند.

درنگ: اعراض و تولّی، واکنش‌هایی ناشی از ترس و ناآگاهی‌اند که انسان را از حقیقت دور می‌کنند.

آیه مورد بحث در این مطالعه، از سوره بقره، این حقیقت را آشکار می‌سازد:

ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ

آنگاه جز اندکی از شما روی گرداندید و شما رویگردان بودید. (بقره: ۸۳)

این آیه به نافرمانی اکثریت در برابر میثاق الهی اشاره دارد، که ریشه در ترس و ناآگاهی دارد.

ایمان ناشی از ترس

ایمانی که از ترس سرچشمه می‌گیرد، چون گیاهی که در خاک سست ریشه دوانده، ارزش حقیقی ندارد. ایمان شایسته، از آگاهی و معرفت برمی‌خیزد.

درنگ: ایمان ناشی از ترس، ارزش حقیقی ندارد و تنها ایمان مبتنی بر آگاهی شایسته است.

قرآن کریم این حقیقت را در سوره نصر چنین بیان می‌کند:

وَإِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ … يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا

و هنگامی که یاری خدا و پیروزی آمد… مردم گروه‌گروه به دین خدا درمی‌آیند. (نصر: ۱-۲)

این آیه به ورود ظاهری به دین اشاره دارد که اغلب از ترس یا فشار اجتماعی ناشی می‌شود و ارزش حقیقی ندارد.

نقد ورود ظاهری به دین

ورود ظاهری و گروهی به دین، چون جریانی که سطحی است و به عمق نمی‌رسد، به رشد حقیقی دین منجر نمی‌شود و حتی می‌تواند به تخریب آن بینجامد.

درنگ: ورود ظاهری به دین، ناشی از ترس، به بی‌ثباتی و انحراف منجر می‌شود.

این مفهوم با کلامی از نهج‌البلاغه هم‌خوانی دارد که ایمان ظاهری را به رفتار حیوانات تشبیه می‌کند:

يَرِدُونَ كَوُرُودِ الْبَهَائِمِ

آنان چون حیوانات وارد می‌شوند. (نهج‌البلاغه)

این کلام بر بی‌ارزشی ایمان ظاهری تأکید می‌کند که از ترس و نه از آگاهی نشأت می‌گیرد.

نتیجه‌گیری بخش چهارم

اعراض و تولّی، چون زنجیرهایی که روح انسان را در بند می‌کشند، از ترس و ناآگاهی سرچشمه می‌گیرند. ایمان حقیقی، که از معرفت برمی‌خیزد، انسان را از این بندها رها می‌سازد و به سوی حقیقت هدایت می‌کند.

بخش پنجم: ترس به‌عنوان بیماری اجتماعی و راهکارهای اصلاح

ترس‌های غیرطبیعی و عوامل آن

ترس‌های غیرطبیعی، که چون علف‌های هرز در باغ وجود انسان می‌رویند، شامل ترس‌های تربیتی، نژادی، محیطی و منطقه‌ای‌اند که بیش از ۶۰ تا ۷۰ درصد ترس‌های انسانی را تشکیل می‌دهند. این ترس‌ها به شکست، انفعال و کندی رشد منجر می‌شوند.

درنگ: ترس‌های غیرطبیعی، ریشه در عوامل اجتماعی و تاریخی دارند و مانعی برای پیشرفت معنوی و اجتماعی‌اند.

قرآن کریم این حقیقت را در سوره فصلت چنین بیان می‌کند:

فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ

پس بیشترشان روی گرداندند و نمی‌شنوند. (فصلت: ۴)

این آیه به تأثیر ترس و ناآگاهی بر انفعال و اعراض اشاره دارد.

ترس به‌عنوان بیماری کلان اجتماعی

ترس، چون بیماری‌ای که ریشه‌های جامعه را می‌فرساید، یکی از موانع اصلی پیشرفت اجتماعی است. کاهش این ترس‌ها نیازمند آگاهی‌بخشی و تقویت ایمان است.

درنگ: ترس، بیماری‌ای کلان است که با آگاهی و ایمان قابل اصلاح است.

این مفهوم با آیه‌ای از سوره نصر هم‌خوانی دارد:

فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ ۖ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا

پس پروردگارت را با سپاس تسبیح گوی و از او آمرزش بخواه، که او توبه‌پذیر است. (نصر: ۳)

این آیه بر ضرورت استغفار و بازگشت به سوی حقیقت تأکید دارد، حتی در برابر ایمان ظاهری ناشی از ترس.

موفقیت نهضت کربلا به دلیل اخلاص

نهضت کربلا، چون ستاره‌ای درخشان در آسمان تاریخ، به دلیل خلوص یاران امام حسین (ع) و فقدان ترس‌های غیرطبیعی، نمونه‌ای بی‌همتا در تاریخ اسلام است.

درنگ: اخلاص و ایمان حقیقی یاران کربلا، این نهضت را از تأثیر ترس‌های غیرطبیعی مصون داشت.

این حقیقت با آیه‌ای از سوره انعام هم‌خوانی دارد:

الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ

کسانی که ایمان آوردند و ایمانشان را به ستم نیالودند. (انعام: ۸۲)

این آیه بر ایمان خالص تأکید دارد که نهضت کربلا را به نمادی جاودان تبدیل کرد.

نتیجه‌گیری بخش پنجم

ترس‌های غیرطبیعی، چون زنجیرهایی که جامعه را در بند می‌کشند، مانعی برای رشد و پیشرفت‌اند. نهضت کربلا نشان داد که ایمان خالص و آگاهی می‌تواند این زنجیرها را بگسلد و راه را برای اصلاح جامعه هموار سازد.

بخش ششم: راهکارهای رفع ترس و ناآگاهی

ضرورت اصلاح از نهادهای علمی

اصلاح جامعه، چون کاشتن بذری در خاک حاصلخیز، باید از نهادهای علمی آغاز شود. این نهادها، به‌سان مشعل‌دارانی در تاریکی، مسئول آگاهی‌بخشی و رفع ترس‌های غیرطبیعی‌اند.

درنگ: نهادهای علمی، کلیدی برای آگاهی‌بخشی و رفع ترس‌های غیرطبیعی‌اند.

قرآن کریم این وظیفه را در سوره یوسف چنین تبیین می‌کند:

قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ

بگو این راه من است که به سوی خدا با بصیرت دعوت می‌کنم. (یوسف: ۱۰۸)

این آیه بر دعوت آگاهانه به سوی حقیقت تأکید دارد که وظیفه نهادهای علمی است.

شناسایی و درمان ترس‌ها

شناسایی ترس‌ها، چون نقشه‌ای برای یافتن گنج، انسان را به سوی خودآگاهی و اصلاح هدایت می‌کند. تفکیک ترس‌های معقول و غیرمعقول، و بررسی عوامل نژادی، منطقه‌ای و خانوادگی آنها، گامی اساسی در این مسیر است.

درنگ: شناسایی و درمان ترس‌ها، با تفکیک عوامل معقول و غیرمعقول، انسان را به سوی اصلاح هدایت می‌کند.

قرآن کریم این حقیقت را در سوره فصلت چنین بیان می‌کند:

وَلَا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ

نترسید و اندوهگین نباشید و به بهشت بشارت دهید. (فصلت: ۳۰)

این آیه به مؤمنان اطمینان می‌دهد که با ایمان، ترس و اندوه از آنها دور می‌شود.

پروژه‌های علمی قرآنی

مطالعه آیات قرآنی در قالب پروژه‌های علمی، چون بنای عمارتی استوار، می‌تواند به رفع ترس و ناآگاهی کمک کند. این پروژه‌ها باید بر کیفیت تمرکز کنند و تحلیل عمیق مفاهیم قرآنی را در دستور کار قرار دهند.

درنگ: پروژه‌های علمی قرآنی، با تمرکز بر کیفیت، می‌توانند ترس و ناآگاهی را از جامعه دور کنند.

این پیشنهاد با آیه‌ای از سوره ذاریات هم‌خوانی دارد:

وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ

جن و انس را جز برای عبادت نیافریدم. (ذاریات: ۵۱)

این آیه هدف خلقت را عبادت مبتنی بر معرفت می‌داند، که پروژه‌های علمی قرآنی می‌توانند آن را محقق سازند.

نتیجه‌گیری بخش ششم

رفع ترس و ناآگاهی، چون گشایش دروازه‌ای به سوی نور، نیازمند تلاش نهادهای علمی و پروژه‌های قرآنی است. شناسایی و درمان ترس‌ها، با تکیه بر آگاهی و ایمان، جامعه را به سوی کمال هدایت می‌کند.

بخش هفتم: ترس و نفاق در جوامع

ترس به‌عنوان عامل نفاق

ترس، چون سمی که در رگ‌های جامعه جاری می‌شود، یکی از عوامل اصلی نفاق است. جبر و فشار اجتماعی، ترس را تقویت کرده و به رفتارهای دوگانه منجر می‌شود.

درنگ: ترس، عامل اصلی نفاق در جوامع است و با جبر اجتماعی تقویت می‌شود.

قرآن کریم این حقیقت را در سوره توبه چنین بیان می‌کند:

يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ

منافقان می‌ترسند که سوره‌ای بر آنها نازل شود. (توبه: ۶۴)

این آیه ترس منافقان از افشای حقیقت را نشان می‌دهد که به رفتارهای دوگانه منجر می‌شود.

روان‌شناسی فرعون و ترس

فرعون، چون کوهی که در ظاهر استوار است اما در باطن از ترس فرومی‌ریزد، نمونه‌ای از فردی ترسوست که ترسش به سلطه‌گری و بزرگ‌نمایی ظاهری منجر شده است.

درنگ: ترس فرعون، ریشه در ناآگاهی و تکبر داشت و به سلطه‌گری منجر شد.

قرآن کریم این حقیقت را در سوره نازعات چنین بیان می‌کند:

فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكَالَ الْآخِرَةِ وَالْأُولَىٰ

پس خدا او را به عذاب آخرت و دنیا گرفتار کرد. (نازعات: ۲۵)

این آیه به عذاب فرعون به دلیل تکبر و ترسش اشاره دارد.

تأثیر ترس بر ادراک

ترس، چون غباری که بر آینه ادراک می‌نشیند، سیستم شنوایی، بینایی و فهم انسان را مختل می‌کند.

درنگ: ترس، توانایی انسان برای دریافت حقیقت را مختل می‌کند.

قرآن کریم این حقیقت را در سوره اعراف چنین بیان می‌کند:

لَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا

آنان گوش‌هایی دارند که با آن نمی‌شنوند و چشم‌هایی دارند که با آن نمی‌بینند. (اعراف: ۱۷۹)

این آیه نشان می‌دهد که ترس و ناآگاهی، انسان را از درک حقیقت محروم می‌سازد.

نتیجه‌گیری بخش هفتم

ترس، چون آتشی که در خرمن جامعه می‌افتد، به نفاق و انحراف منجر می‌شود. شناخت ریشه‌های این ترس‌ها و اصلاح آنها، راه را برای ایجاد جامعه‌ای عاری از نفاق هموار می‌سازد.

بخش هشتم: تفاوت عرضه و دخول در آتش

عرضه و دخول: دو مفهوم متمایز

قرآن کریم، چون نقشه‌ای که مسیرهای مختلف را نشان می‌دهد، بین عرضه (ارائه و نمایش) و دخول (ورود مستقیم) به آتش تمایز قائل شده است. عرضه، چون آینه‌ای است که حقیقت را به انسان نشان می‌دهد، در حالی که دخول، نتیجه انکار حقیقت است.

درنگ: عرضه آتش، انسان را به تأمل وامی‌دارد، در حالی که دخول، نتیجه ناآگاهی و انکار است.

قرآن کریم این حقیقت را در سوره یس چنین بیان می‌کند:

يَوْمَ يُرَدُّونَ إِلَى النَّارِ أَلَيْسَ هَٰذَا بِالْحَقِّ

روزی که به سوی آتش بازگردانده شوند، آیا این حق نیست؟ (یس: ۶۴)

این آیه به عرضه آتش به‌عنوان فرصتی برای تأمل اشاره دارد.

جوانمردی الهی

خداوند، چون پهلوانی جوانمرد، از قوت انسان برای هدایت او بهره می‌گیرد و نه از ضعف او.

درنگ: خداوند با تکیه بر قوت‌های انسان، او را به سوی حقیقت هدایت می‌کند.

این حقیقت در سوره نساء چنین بیان شده است:

إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ

همانا خدا به اندازه ذره‌ای ستم نمی‌کند. (نساء: ۴۰)

این آیه بر عدالت و انصاف الهی تأکید دارد که از قوت انسان برای هدایت او استفاده می‌کند.

نتیجه‌گیری بخش هشتم

تمایز بین عرضه و دخول، چون دو مسیر در برابر انسان است: یکی به سوی آگاهی و دیگری به سوی عذاب. جوانمردی الهی، انسان را به تأمل و انتخاب حقیقت دعوت می‌کند.

بخش نهم: ترس جلالی و اعراض اختیاری

ترس جلالی الهی

خداوند گاه از ترس جلالی، چون صاعقه‌ای که آسمان را می‌شکافد، برای بیداری انسان استفاده می‌کند. این ترس، ممدوح و سازنده است.

درنگ: ترس جلالی الهی، انسان را به سوی بیداری و هدایت سوق می‌دهد.

قرآن کریم این حقیقت را در سوره فصلت چنین بیان می‌کند:

فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صَاعِقَةً مِثْلَ صَاعِقَةِ عَادٍ وَثَمُودَ

پس اگر روی گرداندند، بگو شما را از صاعقه‌ای مانند صاعقه عاد و ثمود هشدار دادم. (فصلت: ۱۳)

این آیه بر نقش ترس جلالی در هدایت انسان تأکید دارد.

اعراض اختیاری به‌عنوان صفت کمال

اعراض اختیاری از سخنان بیهوده، چون گزینش گلی از میان علف‌های هرز، صفتی کمالی است که نیازمند آگاهی و اراده است.

درنگ: اعراض اختیاری از سخنان بیهوده، نشانه آگاهی و تقواست.

قرآن کریم این حقیقت را در سوره قصص چنین بیان می‌کند:

وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ

و هنگامی که سخن بیهوده شنیدند، از آن روی گرداندند. (قصص: ۵۵)

این آیه بر اهمیت اعراض اختیاری به‌عنوان صفتی کمالی تأکید دارد.

نتیجه‌گیری بخش نهم

ترس جلالی و اعراض اختیاری، چون دو بال برای پرواز به سوی حقیقت‌اند. اولی انسان را بیدار می‌کند و دومی او را به گزینش آگاهانه حقیقت رهنمون می‌سازد.

جمع‌بندی نهایی

این مطالعه، چون چراغی در مسیر شناخت حقیقت، به تحلیل مفاهیم ترس، اعراض و تولّی در آیات سوره بقره پرداخت. ترس، قوه‌ای ذاتی است که در حالت طبیعی، انسان را به سوی احتیاط و تقوا هدایت می‌کند، اما در حالت غیرطبیعی، که از ناآگاهی سرچشمه می‌گیرد، به بیماری‌ای تبدیل می‌شود که روح و جامعه را در بند می‌کشد. ایمان و معرفت الهی، کلید رهایی از این بندها هستند. انبیا و اولیا، هرچند در مراتب والای کمال‌اند، به دلیل طبیعت بشری ممکن است دچار ترس شوند، اما این ترس‌ها با عصمتشان منافاتی ندارد. نقد رویکرد تنزیه و تأکید بر تفضیل انبیا، راه را برای تحلیل علمی‌تر جایگاه آنها هموار کرد.

ترس‌های غیرطبیعی، که ریشه در عوامل اجتماعی و تاریخی دارند، به نفاق و انفعال منجر می‌شوند. نهضت کربلا، به دلیل اخلاص یارانش، نمونه‌ای بی‌همتا از غلبه بر این ترس‌هاست. اصلاح جامعه، از نهادهای علمی آغاز می‌شود که با آگاهی‌بخشی و پروژه‌های قرآنی، می‌توانند ترس و ناآگاهی را از میان بردارند. تمایز بین عرضه و دخول، و تأکید بر جوانمردی الهی، انسان را به سوی تأمل و انتخاب حقیقت دعوت می‌کند. در نهایت، این مطالعه نشان داد که با شناخت و درمان ترس‌ها، و تقویت ایمان و معرفت، می‌توان جامعه‌ای عاری از نفاق و سرشار از حقیقت بنا کرد.

با نظارت صادق خادمی