متن درس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه (379)
مقدمه
تفسیر آیه 102 سوره بقره، که به موضوعات سحر، جادو، و کهانت میپردازد، از جمله مباحث پیچیده و چندوجهی در علوم قرآنی است. این آیه، با اشاره به نقش شیاطین در آموزش سحر و مأموریت فرشتگان هاروت و ماروت، پرسشهای عمیقی در حوزههای فقهی، کلامی، و اجتماعی مطرح میسازد. نوشتار حاضر، با رویکردی علمی و نظاممند، به تحلیل این آیه و موضوعات مرتبط با آن پرداخته و با زبانی فاخر و متناسب با مخاطبان تحصیلکرده، به بررسی احکام شرعی، موضوعشناسی، و نقدهای روششناختی در علم دینی میپردازد. این متن، با بهرهگیری از تمثیلات ادبی و اشارات معنوی، تلاش دارد تا ضمن حفظ اصالت محتوای قرآنی، غنای علمی و ادبی را به مخاطب عرضه کند.
بخش اول: ماهیت سحر، جادو، و کهانت در پرتو قرآن کریم
متن و ترجمه آیه
وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَىٰ مُلْكِ سُلَيْمَانَ ۖ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَٰكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ ۚ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّىٰ يَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ ۖ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ ۚ وَمَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ ۚ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ ۚ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ
ترجمه: و پیروی کردند از آنچه شیاطین در دوران پادشاهی سلیمان میخواندند، و سلیمان کافر نشد، بلکه شیاطین کافر شدند که به مردم سحر میآموختند، و نیز آنچه بر دو فرشته در بابل، هاروت و ماروت، نازل شده بود. و این دو به هیچکس چیزی نمیآموختند مگر آنکه میگفتند: ما تنها وسیله آزمایشی هستیم، پس کافر مشو. اما مردم از آن دو چیزی میآموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی میافکندند، و جز به اذن خدا به هیچکس زیان نمیرساندند. و چیزهایی میآموختند که به آنان زیان میرساند و سودی نمیداد، و بهیقین میدانستند که هر کس آن را بخرد، در آخرت بهرهای ندارد، و چه بد بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر میدانستند.
تحلیل مفهومی آیه
آیه 102 سوره بقره، با اشاره به آموزش سحر توسط شیاطین و نقش فرشتگان هاروت و ماروت، به بررسی رابطه میان علم، ایمان، و کفر میپردازد. این آیه، با تبیین نقش شیاطین در انحراف مردم از طریق سحر و هشدار فرشتگان به پرهیز از کفر، بر اهمیت استفاده مسئولانه از علوم تأکید دارد. سحر، بهمثابه شمشیری دو لبه، میتواند ابزار آزمون الهی یا وسیلهای برای انحراف باشد.
درنگ: سحر فینفسه حرام نیست، بلکه حرمت یا جواز آن به نیت و کاربرد آن وابسته است. این اصل، بر ضرورت موضوعشناسی در فقه تأکید دارد.
نتیجهگیری بخش اول
آیه 102 سوره بقره، با تبیین نقش شیاطین و فرشتگان در آموزش سحر، بر اهمیت نیت و کاربرد علوم تأکید میکند. این آیه، دعوت به پرهیز از سوءاستفاده از علوم و توجه به اراده الهی در تمامی پدیدههاست.
بخش دوم: احکام شرعی سحر، جادو، و کهانت
بررسی فقهی حرمت یا جواز
یکی از پرسشهای بنیادین در فقه اسلامی، احکام شرعی سحر، جادو، و کهانت است. آیا این علوم ذاتاً حراماند، کفرآورند، یا جایزند؟ پاسخ این پرسش، نیازمند بررسی دقیق موضوع و ملاکهای شرعی است. هیچ علمی، از جمله سحر، فینفسه حرام نیست، بلکه حرمت آن به نحوه استفاده و تأثیرات آن بستگی دارد. بهمثابه باغبانی که پیش از قضاوت درباره گل، ماهیت آن را میشناسد، فقیه نیز باید موضوع را بهدقت بررسی کند.
درنگ: هیچ علمی ذاتاً حرام نیست. تعلیم و تعلم سحر، جادو، و کهانت، تا زمانی که به نقض اصول دینی منجر نشود، جایز است.
نقد فرهنگ حرامانگاری
فرهنگ حرامانگاری بیاساس در جوامع اسلامی، مانند سایهای سنگین، بر فضای دینداری اثر گذاشته و به محدودیتهای غیرمستدل منجر شده است. این رویکرد، که ریشه در ناآگاهی و فقدان استدلال دارد، به گسترش نقض احکام و بیاعتمادی به علم دینی انجامیده است. برای مثال، اعلام حرمت سحر بدون تعریف دقیق آن، به ابهام و سردرگمی در احکام منجر شده است.
نقد روایات غیرمستدل
برخی روایات، مانند «الساحر کافر» یا «ساحر المسلمين يقتل و ساحر الكفار لا يقتل»، به دلیل فقدان استدلال و تبعیض در احکام، غیرقابلقبولاند. این روایات، که سحر را فینفسه کفرآور یا مستوجب قتل میدانند، با اصول عدالت قضایی و توحید افعالی ناسازگارند. کفر، انکاری اعتقادی است و قتل بدون رعایت موازین قضایی، غیرمشروع است.
روایت: الساحر کافر، و ساحر المسلمين يقتل و ساحر الكفار لا يقتل.
ترجمه: ساحر کافر است، و ساحر مسلمان باید کشته شود، اما ساحر کافر کشته نشود.
تحلیل: این احکام، به دلیل تبعیض و فقدان استدلال شرعی، با اصول عدالت قضایی در اسلام ناسازگارند.
نقد اقسام سحر در متون فقهی
در برخی متون فقهی، اقسام سحر مانند سحر کلدانی، اوهام، یا استعانت به خواص ادویه (مانند زردچوبه و فلفل) بدون تعریف دقیق ارائه شدهاند. این تعاریف، که فاقد انسجام علمیاند، به ابهام در احکام منجر شدهاند. برای مثال، نمیمه (فتنهگری) بهعنوان یکی از اقسام سحر معرفی شده، که این امر با منطق علمی و فقهی سازگار نیست.
نتیجهگیری بخش دوم
احکام شرعی سحر، جادو، و کهانت باید بر اساس موضوعشناسی دقیق و استدلال شرعی صادر شوند. فرهنگ حرامانگاری بیاساس و روایات غیرمستدل، به کاهش اعتبار علم دینی منجر شدهاند. فقه اسلامی نیازمند بازنگری در این احکام با تأکید بر عدالت و استدلال است.
بخش سوم: نقد روششناسی علم دینی
نقد متون فقهی سنتی
برخی متون فقهی سنتی، مانند مکاسب محرمه، به دلیل فقدان ساختار علمی، موضوعشناسی، و استدلال محکم، از کاستیهای روششناختی رنج میبرند. این متون، که بدون تعریف دقیق موضوعاتی مانند سحر، کهانت، و قیافهشناسی احکام صادر کردهاند، به سردرگمی در فهم احکام منجر شدهاند. این کاستیها، مانند درختی بیریشه، پایههای علم دینی را سست کردهاند.
درنگ: متون فقهی سنتی نیازمند بازنگری و ساختاربندی علمیاند تا با نیازهای روز و چالشهای جهانی همخوانی داشته باشند.
نقد روش تدریس
روش تدریس این متون در مراکز علمی، که بر حفظ و تکرار متون سنتی تأکید دارد، توانایی طلاب در تحلیل مسائل نوین را محدود کرده است. این روش، مانند آبی راکد، مانع پویایی علم دینی شده و به کاهش اعتبار آن در برابر نظامهای حقوقی مدرن انجامیده است.
نقد شهرت و اجماع
اعتماد به شهرت (شایع بودن یک نظر) و اجماع (توافق علما) بدون استناد به کتاب، سنت، و عقل، فاقد اعتبار شرعی است. بسیاری از احکام مرتبط با سحر و کهانت، بر اساس این مبانی غیرمستدل شکل گرفتهاند، که این امر به انحراف در علم دینی منجر شده است.
نقد ناآگاهی تاریخی
ناآگاهی علما از ماهیت علوم غریبه، مانند سحر و کهانت، در قرون گذشته به صدور احکام غیرمستدل منجر شده است. این ناآگاهی، مانند مهی غلیظ، حقیقت را پوشانده و به کاهش نفوذ علم دینی در جهان انجامیده است. برای مثال، در دوره مشروطه، برخی علما به دلیل عدم درک مفهوم مشروطه، آن را با تعابیر نادرست مقایسه کردند.
نتیجهگیری بخش سوم
علم دینی نیازمند بازنگری روششناختی، از جمله موضوعشناسی، استدلال علمی، و پرهیز از شهرت و اجماع غیرمستدل است. این بازنگری، مانند نسیمی تازه، میتواند پویایی و اعتبار علم دینی را احیا کند.
بخش چهارم: ضرورت موضوعشناسی، ملاکشناسی، و حکمشناسی
اهمیت موضوعشناسی
موضوعشناسی، مانند کلیدی برای گشودن درهای فهم، پیشنیاز صدور احکام معتبر است. بدون شناخت دقیق موضوع، مانند سحر یا کهانت، اعلام حرمت یا جواز فاقد اعتبار است. تمثیل باغبان و گل، که در آن باغبان پیش از قضاوت، ماهیت گل را میشناسد، این اصل را بهخوبی نشان میدهد.
درنگ: موضوعشناسی، ملاکشناسی، و حکمشناسی، سه رکن اساسی فقه اسلامیاند که بدون آنها، احکام فاقد اعتبارند.
ملاکشناسی و حکمشناسی
پس از شناخت موضوع، ملاکشناسی (شناسایی معیارهای شرعی) و حکمشناسی (تعیین حکم بر اساس موضوع و ملاک) ضروری است. برای مثال، سحر با عوارض زیانبار حرام است، اما سحری که به خیر منجر شود، میتواند جایز باشد. این رویکرد، مانند ترازویی دقیق، عدالت را در احکام تضمین میکند.
نقد تقیه در فتاوا
برخی فتاوا، به دلیل ملاحظات سیاسی یا اجتماعی (تقیه)، با ابهام بیان شدهاند، که این امر به کاهش وضوح در علم دینی منجر شده است. فقیه باید با صراحت و استدلال محکم، مانند نوری که تاریکی را میشکافد، فتوا صادر کند.
نتیجهگیری بخش چهارم
موضوعشناسی، ملاکشناسی، و حکمشناسی، مانند سه پایه یک تختگاه، اعتبار احکام فقهی را تضمین میکنند. علم دینی باید با صراحت و استدلال، به مسائل نوین پاسخ دهد.
بخش پنجم: نقش هاروت و ماروت و نقد خرافات
تفسیر قرآنی هاروت و ماروت
آیه 102 سوره بقره، هاروت و ماروت را فرشتگانی الهی معرفی میکند که با هشدار «إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ» به آموزش سحر برای آزمایش مردم پرداختهاند. این آموزش، با نصیحت و موعظه همراه بوده و هیچ نشانهای از عیب یا فساد در آنها وجود ندارد.
درنگ: هاروت و ماروت، فرشتگان الهیاند که با نصیحت به آموزش سحر پرداختهاند و داستانهای خرافی درباره آنها فاقد پشتوانه قرآنی است.
نقد داستانهای خرافی
داستانهای خرافی، مانند عذاب یا فساد هاروت و ماروت، یا داستانهای مرتبط با بیبی شهربانو و سنگ شدن افراد، فاقد پشتوانه دینی و تاریخیاند. این داستانها، مانند علفهای هرز، اعتبار دین را تهدید میکنند و باید با استناد به نص قرآنی رد شوند.
سحارین سماء
مفهوم سحارین سماء، که در برخی متون بهعنوان موجوداتی آسمانی حامی جادوگران معرفی شدهاند، باید با احتیاط بررسی شود. آیه 102، سحر را تحت اراده الهی («إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ») معرفی میکند، که این امر بر توحید افعالی تأکید دارد.
تداوم پدیدههای متافیزیکی
سحر، جادو، وحی، و اعجاز، بهعنوان پدیدههای متافیزیکی، همچنان در جهان وجود دارند و عالم از نظر قوانین الهی تغییر نکرده است. انکار این پدیدهها، مانند انکار خورشید در روز، به نفی حقایق قرآنی منجر میشود. بااینحال، ادعای نبوت پس از ختم نبوت غیرمشروع است.
نتیجهگیری بخش پنجم
هاروت و ماروت، بهعنوان فرشتگان الهی، نقش آزمایشی در آموزش سحر داشتهاند. داستانهای خرافی و مفاهیم غیرمستدل باید با استناد به قرآن کریم رد شوند تا حقیقت دین حفظ شود.
بخش ششم: ضرورت اصلاح علم دینی و فعالیت جهانی
اصلاح متون علمی
متون علمی دینی، مانند نسیمی که نیاز به تازگی دارد، باید بازنویسی و اصلاح شوند تا با نیازهای روز و چالشهای جهانی همخوانی داشته باشند. این اصلاح، شامل ساختاربندی علمی، استدلال محکم، و توجه به مسائل نوین است.
درنگ: اصلاح متون علمی دینی، مانند بازسازی بنایی کهن، برای پاسخگویی به نیازهای جهانی ضروری است.
فعالیت جهانی مراکز علمی
مراکز علمی دینی باید در سطح جهانی فعال شوند و با دانشمندان سایر حوزهها رقابت کنند. این فعالیت، مانند پرچمی برافراشته، شامل مناظره، مسابقه علمی، و ارائه دستاوردهای دینی است. انزوای این مراکز، مانند درختی بیثمر، به کاهش نفوذ دین منجر شده است.
نقد انزوای علمی
انزوای مراکز علمی، مانند زندانی خودساخته، به کاهش اعتبار علم دینی و عقبماندگی علمی انجامیده است. این مراکز باید با ایجاد پایگاههای علمی، برگزاری مناظرات، و رقابت جهانی، نقش خود را در رهبری علمی ایفا کنند.
نقد مفاهیم لهو، لغو، و باطل
مفاهیم لهو، لغو، و باطل، که در برخی متون بهعنوان مبنای حرمت اعمال معرفی شدهاند، فینفسه حرام نیستند. این مفاهیم، مانند رنگهای زندگی روزمره، تنها در صورتی حراماند که به نقض اصول دینی منجر شوند. آیه «وَعَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» (مؤمنون: 3) نیز به معنای اعراض از امور بیهوده در سیاق خاص است، نه حرمت مطلق.
وَعَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ
ترجمه: و از امور بیهوده رویگردانند.
نتیجهگیری بخش ششم
اصلاح متون علمی، فعالیت جهانی، و بازنگری مفاهیم غیرمستدل، مانند سه بال برای پرواز علم دینی، ضروریاند. این اقدامات، اعتبار و نفوذ دین را در جهان معاصر تقویت میکنند.
جمعبندی نهایی
تفسیر آیه 102 سوره بقره، مانند چراغی در تاریکی، درسهای عمیقی در فقه، کلام، و روششناسی علمی ارائه میدهد. این آیه، با تأکید بر نقش شیاطین و فرشتگان در آموزش سحر، بر اهمیت نیت و کاربرد مسئولانه علوم تأکید دارد. نقدهای روششناختی نشان داد که علم دینی نیازمند موضوعشناسی، ملاکشناسی، و حکمشناسی است تا احکام معتبر صادر شوند. فرهنگ حرامانگاری بیاساس و داستانهای خرافی، مانند علفهای هرز، باید ریشهکن شوند. مراکز علمی دینی، مانند باغبانانی ماهر، باید با اصلاح متون و فعالیت جهانی، نقش خود را در رهبری علمی ایفا کنند. این نوشتار، با تکیه بر نص قرآن کریم و استدلال علمی، دعوت به پویایی علم دینی و پرهیز از انزواست.
با نظارت صادق خادمی