متن درس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 405
تفسیر آیه 117 سوره بقره: تبیین توحید افعالی و بداعت الهی
مقدمه
آیه 117 سوره بقره، چونان گوهری درخشان در دریای بیکران قرآن کریم، به تبیین توحید افعالی و قدرت بیحد الهی میپردازد. این آیه، با اشاره به بداعت خداوند در خلق آسمانها و زمین و تحقق امر الهی با کلمه «کُن»، مفاهیمی عمیق و چندلایه را در خود نهفته دارد. این مفاهیم، از منظر کلامی، فلسفی، و عرفانی، دریچهای به سوی فهم حکمت خلقت و نقش اسماء الهی در تحول وجودی انسان و جامعه میگشایند. آیه مورد بحث، با فشردگی عبارات و گستردگی معانی، چالشهایی را در فهم و تبیین پیش روی مفسران قرار میدهد که نیازمند نگاهی نوین و همگام با علوم مدرن است. این نوشتار، با تجمیع محتوای درسگفتار و تحلیلهای علمی، به بازنویسی این تفسیر با زبانی فاخر و ساختاری نظاممند پرداخته و کوشیده است تا تمامی جزئیات و معانی را با دقت و جامعیت منتقل کند. ساختار این اثر، به گونهای تنظیم شده که برای مخاطبان تحصیلکرده و پژوهشگران حوزههای دینی و فلسفی، راهگشا و جذاب باشد.
بخش اول: تبیین متن و معنای آیه
متن آیه و ترجمه
بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ
پدیدآورنده آسمانها و زمین است، و هرگاه به کاری اراده کند، تنها به آن میگوید: باش، پس میشود.
ویژگیهای آیه
درنگ: آیه 117 سوره بقره، به دلیل فشردگی عبارات و گستردگی معانی، از آیات سنگین قرآن کریم است که استخراج مفاهیم آن نیازمند تأمل عمیق و رویکردی علمی است.
این آیه، با عباراتی اندک، حقایقی عظیم را در خود جای داده است. همانند ماهیای لغزنده که از دست میگریزد، هرگاه تلاش شود معانی آن فشرده و تبیین گردد، از سویی دیگر رخ مینماید. این ویژگی، که در عرفان اسلامی به «لا یوصف» بودن حقایق متعالی تعبیر میشود، بر دشواری فهم و بیان این آیه دلالت دارد.
مدرنیته معانی آیه
درنگ: معانی این آیه، بهقدری مدرن و پیشرفتهاند که با فلسفههای سنتی و کلامی سازگار نبوده و نیازمند فلسفهای علمی و همگام با علوم مدرن است.
بسیاری از حقایق این آیه، فراتر از چارچوبهای فلسفه سنتی قرار دارند. این مدرنیته، ضرورت بازسازی علوم دینی را برجسته میسازد تا بتوان با زبان علم مدرن، به گفتوگو با فیزیکدانان، شیمیدانان، و روانشناسان پرداخت. این آیه، با صدر و ذیل خود، ظرفیت مانور علمی در سطح جهانی را داراست و میتواند به عنوان علمیترین آیه قرآن کریم معرفی شود.
بخش دوم: نقد فلسفه سنتی و ضرورت فلسفه علمی
نقد فلسفه سنتی
درنگ: فلسفه سنتی، به دلیل ماهیت کلامی و قهوهخانهای، از همراهی با علوم مدرن عاجز است و نیازمند تحول به سوی فلسفهای علمی و میانرشتهای است.
فلسفه سنتی، که در مراکز علمی دینی تدریس میشود، به دلیل تمرکز بر مفاهیم کلامی و فقدان پیوند با علوم تجربی، از تبیین آیاتی چون آیه 117 عاجز مانده است. این فلسفه، با تکیه بر مفاهیمی چون هویت و ماهیت وجود، از گفتوگوی علمی با فیزیک، شیمی، و روانشناسی بازمانده و به رویکردی ابتدایی و عام محدود شده است.
ضرورت فلسفه علمی مدرن
فلسفهای که بتواند با علوم مدرن همگام شود، باید امکان تبادل آراء میان فیلسوف و دانشمندان علوم تجربی را فراهم آورد. این فلسفه، با بهرهگیری از ساختارهای علمی، میتواند به فهم بهتر آیات قرآنی کمک کند و معانی مدرن و پیچیده آنها را آشکار سازد. چنین رویکردی، نهتنها به تبیین آیه 117 یاری میرساند، بلکه دین را در گفتوگوی جهانی پیشرو میسازد.
نتیجهگیری بخش دوم
نقد فلسفه سنتی و دعوت به توسعه فلسفه علمی، گامی بنیادین در جهت فهم عمیقتر آیات قرآنی است. این تحول، با ایجاد پیوند میان علوم دینی و تجربی، راه را برای کشف حقایق مدرن قرآن کریم هموار میسازد.
بخش سوم: تحلیل معنای بديع و اسماء الهی
معنای بديع
درنگ: بديع، به معنای نوآور مطلق است که برخلاف ربيع (بهار) که به یکچهارم فصل اشاره دارد، بداعت بیتقسیم و کامل را نشان میدهد.
واژه بديع، که یکی از اسماء الهی است، به معنای نوآوری مطلق و بیمانند است. برخلاف ربيع، که به بخشی از فصلها (بهار) اشاره دارد، بديع از هرگونه تقسیمبندی مبراست. این واژه، هم به فاعل (مُبدِع، نوآور) و هم به مفعول (مُبدَع، شیء نو) اطلاق میشود. در آیه 117، بديع به معنای مُبدِع است، زیرا مفعول آن (سَمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ) صراحتاً ذکر شده است.
بديع به عنوان اسم فعلی
درنگ: بديع، از اسماء فعلی و جمالی خداوند است که به نوآوری الهی بدون نیاز به فعل مخلوقات اشاره دارد.
بديع، برخلاف اسماء ذاتی، از اسماء فعلی خداوند است که به فعل نوآوری اشاره دارد. این اسم، در زمره اسماء جمالی قرار میگیرد، زیرا نوآوری الهی بدون پیششرط یا واکنش به فعل مخلوقات رخ میدهد. این ویژگی، آن را از اسماء جلالی (مانند قاطع و قامع) متمایز میسازد که به واکنشهای الهی در برابر اعمال مخلوقات دلالت دارند.
متعلق بديع
متعلق بديع در آیه، سَمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ است که به عنوان مفعول (مُبدَع) مشخص شده است. این صراحت، معنای بديع را به مُبدِع (نوآور) محدود میکند و از ابهام در تفسیر آن میکاهد. این ساختار نحوی، بر قدرت مطلق الهی در خلق آسمانها و زمین تأکید دارد.
آثار ذکر بديع
درنگ: ذکر «یا بديع» با همراهی اسماء متجانس (لطيف، كريم، ودود)، تحولی عمیق در وجود انسان ایجاد کرده و محدودیتهای ذهنی، وسواس، و فقر را برطرف میکند.
ذکر «یا بديع»، بهویژه هنگامی که با اسماء متجانس چون لطيف، كريم، و ودود همراه شود، چونان طلسمی معنوی عمل میکند که حتی دل سنگ را نرم میسازد. این ذکر، برای رفع بیماریهای روانی، وسواس، و محدودیتهای ذهنی توصیه شده و در عرفان عملی، به عنوان ابزاری برای تحول وجودی انسان شناخته میشود. اولیای الهی، با بهرهگیری از این طلسمات، حتی موجودات خشن و انسانهای معاند را مطیع و نرم میکنند.
نتیجهگیری بخش سوم
بديع، به عنوان اسمی فعلی و جمالی، دریچهای به سوی فهم قدرت بیحد الهی و نقش اسماء در تحول وجودی انسان میگشاید. این اسم، با متعلق خود (سَمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ)، بر نوآوری مطلق خداوند تأکید دارد و ذکر آن، راهی برای اصلاح نفس و جامعه است.
بخش چهارم: سماوات و ارض: مفاهیم و چالشها
فراوانی سماوات و ارض در قرآن کریم
درنگ: قرآن کریم حدود 310 مورد سَمَاء و سَمَاوَات و 461 مورد اَرْض دارد (مجموعاً 771 مورد)، که نشاندهنده اهمیت این مفاهیم در تبیین خلقت است.
فراوانی ذکر سَمَاوَات و اَرْض در قرآن کریم، بر اهمیت این مفاهیم در فهم نظام خلقت دلالت دارد. این تکرار، دعوتی است به تأمل در حکمت الهی نهفته در این عوالم و ضرورت تحقیق علمی برای کشف معانی آنها.
نقد تعریف سنتی سماوات و ارض
درنگ: تعریف سنتی سَمَاء به معنای «فوق الارض» و اَرْض به معنای «دون السماء»، ناقص و غیرعلمی است و از محدودیتهای علمی مفسران گذشته ناشی شده است.
تعریف سنتی سَمَاء به معنای «فوق الارض» و اَرْض به معنای «دون السماء»، به دلیل فقدان دانش کافی در گذشته، ناقص و گمراهکننده است. این تعاریف، که در کتب لغت و تفاسیر سنتی یافت میشوند، از ناتوانی در فهم نظام کیهانی و خلقت الهی سرچشمه گرفتهاند. سَمَاوَات، به عوالم کیهانی و نظامهای خلقت اشاره دارد، نه صرف هوا یا فضای بالای زمین.
سماوات و عوالم کیهانی
سَمَاوَات، به عوالم کیهانی و نظامهای خلقت اشاره دارد که با مجردات، ملكوت، و عوالم نوری متفاوت است. این عوالم، بخشی از ساختار پیچیده خلقتاند که پس از اَرْض قرار گرفته و به عوالم نوری و اسمایی منتهی میشوند. این تمایز، نیازمند بازنگری در تفاسیر سنتی و بهرهگیری از علوم مدرن است.
ارض و منابع طبیعی
درنگ: اَرْض، شامل منابع طبیعی (نفت، گاز، الماس، طلا) است که از بقایای موجودات تولید میشوند و بخشی از حکمت الهی در خلقتاند.
اَرْض، فراتر از مفهوم زمین مادی، شامل منابع طبیعی چون نفت، گاز، الماس، و طلاست که از بقایای موجودات زنده (فسیلها) تولید میشوند. این منابع، حکمت الهی در خلقت را آشکار میسازند و ضرورت حفظ آنها را برجسته میکنند.
نقد سوزاندن مردگان
درنگ: سوزاندن مردگان، برخلاف دفن اسلامی، منابع طبیعی را نابود میکند. دفن، با تولید نفت و گاز، با حکمت الهی سازگار است.
سوزاندن مردگان، برخلاف دستور اسلامی دفن، به نابودی منابع طبیعی منجر میشود. دفن، با تبدیل بقایای موجودات به نفت و گاز، بخشی از چرخه حکیمانه خلقت است. این دیدگاه، دعوتی است به چالش علمی با فرهنگهای غیراسلامی و تبیین برتری حکمت دینی در حفظ محیط زیست.
عجز بشر در شناخت ارض
درنگ: بشر در شناخت اَرْض عاجزتر از شناخت سَمَاوَات است، زیرا علم مدرن آسمانها را تسخیر کرده، اما هنوز قادر به نفوذ کامل در زمین نیست.
برخلاف تصور پیشینیان که زمین را شناختهشده میپنداشتند، علم مدرن نشان داده است که بشر در شناخت اَرْض عاجزتر از سَمَاوَات است. تسخیر آسمانها و سفرهای فضایی، در برابر ناتوانی در نفوذ به اعماق زمین، این حقیقت را آشکار میسازد.
نتیجهگیری بخش چهارم
سَمَاوَات و اَرْض، به عنوان مفاهیمی کیهانی و حکیمانه، نیازمند تحقیق علمی گستردهاند. نقد تعاریف سنتی و تأکید بر حکمت منابع طبیعی، راه را برای فهم عمیقتر خلقت الهی هموار میسازد.
بخش پنجم: نقد علم دینی و ضرورت داروسازی معنوی
نقد روشهای تربیتی علم دینی
درنگ: علم دینی، به جای نصیحت و سخنرانی، باید داروسازی معنوی کند و با استخراج درمانهای معنوی از آیات، جامعه را متحول سازد.
علم دینی، به دلیل تمرکز بر نصیحت و سخنرانی، از ارائه درمانهای معنوی بازمانده است. این رویکرد، که گاه به روضهخوانی و قرائت ظاهری محدود شده، نمیتواند نیازهای جامعه را برآورده سازد. ضرورت دارد که علم دینی به داروسازی معنوی روی آورد و از آیات قرآنی، درمانهایی برای اصلاح نفس و جامعه استخراج کند.
نقد توسل به زور
درنگ: توسل به زور، صفت نادانان است. اولیای الهی، با لطف، کرامت، و محبت، از طریق طلسمات بديعیه، مشکلات را حل میکنند.
توسل به زور، برخلاف حکمت اولیای الهی، نشانه نادانی است. انبیا و اولیا، با بهرهگیری از لطف، کرامت، و طلسمات بديعیه، حتی موجودات خشن را نرم و مشکلات را حل میکنند. این رویکرد، برتری معنویت بر خشونت را نشان میدهد.
غفلت از اسماء بديعیه
غفلت از اسماء بديعیه، به عقبماندگی و حرمان جوامع منجر شده است. انسانها، به دلیل عدم بهرهگیری از این اسماء، به ابزارهای مادی چون بیل و کلنگ محدود شدهاند که در برابر طلسمات معنوی، زمخت و ناکارآمدند.
نقد استفاده از روایات
درنگ: استفاده از روایات، نیازمند تخصص در درایت، رجال، و فهم باطنی است تا از تحریف و سوءتفاهم جلوگیری شود.
استناد به روایات، بدون تخصص در درایت، رجال، و فهم باطنی، به تحریف و سوءتفاهم منجر میشود. این تخصص، برای فهم تأثیرات معنوی اولیای الهی و طلسمات بديعیه ضروری است.
ضرورت اصلاح وجودی
برای اصلاح انسان و نسلها، باید از اسماء بديعیه در نطفه، لقمه، و عبادات استفاده شود. بدون این رویکرد، خشونت و زبری در وجود انسان غالب میشود، چنانکه گاه در طبیعت برخی افراد، خشکی و سختی نمود مییابد.
نقد شیریمالی در دین
درنگ: رویکرد شیریمالی در فهم دین، مانع از کشف حقایق قرآنی است و نتیجه تنبلی علمی و عدم تحقیق است.
پاسخهای سرسری و شیریمالی در فهم دین، مانع از کشف حقایق قرآنی شده و علم دینی را عقب نگه داشته است. اعتراف به نادانی (لا أدری)، نیمی از علم است و مفسران باید به جای تعاریف ناقص، به محدودیتهای خود اذعان کنند.
ظرفیتهای علمی قرآن کریم
درنگ: قرآن کریم، کتابی علمی و آزمایشگاهی است که حقایقی فراتر از دسترس علم مدرن دارد و نیازمند تحقیق گسترده است.
قرآن کریم، با شش هزار آیه، منبعی بیکران برای استخراج داروهای معنوی است. این آیات، اگر بهدرستی مصرف شوند، میتوانند جامعه را متحول سازند. بااینحال، غفلت از این ظرفیتها، بشر را از بهرهمندی از این دریا محروم کرده است.
نتیجهگیری بخش پنجم
علم دینی، با گذر از نصیحت و سخنرانی به داروسازی معنوی، میتواند جامعه را متحول سازد. بهرهگیری از اسماء بديعیه و آیات قرآنی، راهی برای اصلاح وجودی و رفع عقبماندگی علمی است.
بخش ششم: دعوت به چالش علمی و تحقیق
ضرورت چالش علمی
درنگ: اسلام باید با طرح چالشهای علمی، مانند دفن در برابر سوزاندن، دنیا را به گفتوگوی علمی دعوت کند، نه با زور و قلدری.
اسلام، با طرح چالشهای علمی، میتواند دنیا را به گفتوگویی سازنده دعوت کند. برای نمونه، دفن مردگان در برابر سوزاندن، نهتنها با حکمت الهی سازگار است، بلکه به حفظ منابع طبیعی یاری میرساند. این رویکرد، برتری گفتوگوی علمی بر زور و قلدری را نشان میدهد.
ضرورت تحقیق در سماوات و ارض
فهم سَمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، نیازمند صدها سال تحقیق علمی است. این تحقیق، باید به کشف حکمت الهی در خلقت منجر شود و از تعاریف ناقص و سنتی فراتر رود.
نقد عقبماندگی علمی
عقبماندگی علمی، نتیجه عدم پیگیری حقایق قرآنی و شیریمالی در فهم دین است. این عقبماندگی، مانع از تأمین نیازهای جامعه از طریق دین شده و ضرورت تحول در روشهای علمی را برجسته میسازد.
ارزش تعطیلات علمی
تعطیلات علمی، فرصتی برای تأمل و تحقیق است. این زمان، باید به جای حرص و جوش، برای عشق به علم و کشف حقایق قرآنی استفاده شود.
نتیجهگیری بخش ششم
دعوت به چالش علمی و تحقیق گسترده در سَمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، راهی برای احیای ظرفیتهای علمی قرآن کریم است. این رویکرد، علم دینی را از عقبماندگی نجات داده و به گفتوگوی جهانی یاری میرساند.
جمعبندی نهایی
آیه 117 سوره بقره، چونان نگینی درخشان، توحید افعالی و بداعت الهی را به تصویر میکشد. این آیه، با تبیین نوآوری مطلق خداوند در خلق سَمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ و تحقق امر الهی با کُنْ فَيَكُونُ، دعوتی است به تأمل در حکمت خلقت و نقش اسماء الهی در تحول وجودی. نقد فلسفههای سنتی، ضرورت توسعه فلسفه علمی، و تأکید بر داروسازی معنوی، محورهای اصلی این تفسیرند. سَمَاوَات و اَرْض، به عنوان عوالم کیهانی و منابع طبیعی، نیازمند تحقیق علمی گستردهاند تا حکمت الهی آشکار شود. علم دینی، با گذر از نصیحت به درمان معنوی، میتواند جامعه را متحول سازد. این نوشتار، مخاطبان را به تأمل در معارف قرآنی، تحول در روشهای علمی، و بهرهگیری از اسماء بديعیه برای اصلاح نفس و جامعه دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی