در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 427

متن درس






تفسیر آیه ۱۲۴ سوره بقره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه ۴۲۷

تفسیر آیه ۱۲۴ سوره بقره: ابتلائات، امامت و عصمت

مقدمه

آیه ۱۲۴ سوره بقره، با تبیین جایگاه حضرت ابراهیم علیه‌السلام به‌عنوان شیخ‌الانبیا و محور توحید نبوی، دریچه‌ای به سوی فهم عمیق نظام کمالات الهی می‌گشاید. این آیه، با تمرکز بر ابتلائات ابراهیم، اعطای مقام امامت به او، و نفی این مقام از ظالمان، پیوند میان بندگى، عصمت، و کمالات ظاهری و باطنی را به تصویر می‌کشد. نوشتار حاضر، با رویکردی نظام‌مند و علمی، به تحلیل این آیه پرداخته و تمامی ابعاد آن را با شرح و تفصیل بررسی می‌کند. هدف، ارائه تفسیری جامع و منسجم است که برای مخاطبان متخصص، به‌ویژه در محیط‌های دانشگاهی، مناسب باشد.

بخش اول: تبیین متن و ترجمه آیه

متن آیه و ترجمه

وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ

و هنگامی که پروردگار ابراهیم، او را به کلماتی آزمود، پس او آنها را به کمال رساند. فرمود: همانا من تو را برای مردم پیشوا قرار می‌دهم. گفت: و از نسل من چه؟ فرمود: عهد من به ستمگران نمی‌رسد.

این آیه، با اشاره به ابتلائات حضرت ابراهیم علیه‌السلام، موفقیت او در این امتحانات، و اعطای مقام امامت، جایگاه محوری او را در نظام هدایت الهی تبیین می‌کند. نفی عهد از ظالمان، شرط عدالت و عصمت را برای نیل به این مقام والا برجسته می‌سازد.

بخش دوم: جایگاه و اهمیت آیه

محورهای اصلی آیه

درنگ: آیه ۱۲۴ سوره بقره بر سه محور ابتلا، امامت، و نفی عهد از ظالمین تمرکز دارد. این محورها، رابطه میان امتحانات الهی، مقام پیشوایی، و ضرورت عدالت را تبیین می‌کنند.

آیه ۱۲۴، فرازهایی از موقعیت حضرت ابراهیم علیه‌السلام را به‌عنوان شیخ‌الانبیا و محور توحید نبوی تبیین می‌کند. این آیه، با تأکید بر ابتلائات، موفقیت ابراهیم در آنها، و اعطای مقام امامت، جایگاه او را به‌عنوان الگوی توحید و استقامت معرفی می‌کند. ارتباط این آیه با آیات مربوط به بنی‌اسرائیل، به دلیل پیوند نسلی ابراهیم با اسحاق و یعقوب علیهم‌السلام، پیوستگی تاریخی و معنوی را نشان می‌دهد. این پیوند، جهان‌شمولی پیام‌های قرآنی را برای اهل اسلام نیز تأیید می‌کند.

شاخصه ویژه ابراهیم

حضرت ابراهیم علیه‌السلام، به دلیل موفقیت در ابتلائات و امتحانات الهی، از دیگر انبیا متمایز است. عبارت فَأَتَمَّهُنَّ، که نشان‌دهنده تکمیل این ابتلائات با کمال است، تصدیق الهی بر موفقیت او را تأیید می‌کند. این ویژگی، او را به‌عنوان الگویی بی‌بدیل در مسیر بندگى و کمال معرفی می‌کند.

جامعیت پیام آیه

گرچه این آیه در سیاق خطاب به بنی‌اسرائیل نازل شده، پیام آن برای اهل اسلام نیز کاربرد دارد. شباهت عبارت وَإِذِ با اذْكُرُوا در آیات پیشین، بر اهمیت تذکر به نعمت‌ها و ابتلائات الهی برای هدایت تأکید دارد. این جامعیت، نشان‌دهنده شمولیت پیام‌های قرآنی برای همه امت‌ها و ضرورت التزام به عدالت و عبودیت است.

بخش سوم: ابتلائات و امامت

ابتلائات الهی

ابتلائات، امتحاناتی هستند که خداوند برای آزمودن بندگان و آشکار ساختن کمالات آنها قرار داده است. موفقیت حضرت ابراهیم علیه‌السلام در این امتحانات، که با عبارت فَأَتَمَّهُنَّ بیان شده، نشان‌دهنده تکمیل این مراحل با نهایت کیفیت است. این موفقیت، او را شایسته مقام امامت ساخت.

درنگ: ابتلا، پیش‌نیاز دستیابی به مقام امامت است. موفقیت در ابتلائات، شایستگی فرد را برای پیشوایی الهی اثبات می‌کند.

امامت و کمال

امامت، کمالی است که از عنایات الهی ناشی می‌شود و در مقابل ظلم قرار دارد. این مقام، نتیجه موفقیت در ابتلائات و التزام به عبودیت و عدالت است. نفی عهد الهی از ظالمان (لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ)، ضرورت عصمت و پاکی را برای نیل به این مقام تأکید می‌کند.

نفی ظلم از امامت

عبارت لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ، با صراحت اعلام می‌کند که امامت به ظالمان، یعنی غیرمعصومان، تعلق نمی‌گیرد. این اصل، پیوند عمیق میان عصمت و امامت را نشان داده و هرگونه ظلم را مانع دستیابی به این مقام می‌داند.

درنگ: ظالم، به معنای غیرمعصوم است و امامت تنها به معصومان تعلق می‌گیرد، که نشان‌دهنده پیوند عمیق عصمت و پیشوایی است.

بخش چهارم: سلسله کمالات الهی

عبودیت: جوهره کمال

عبودیت، نهایتی‌ترین مرتبه کمال انسانی است که تمامی مراتب دیگر، از جمله نبوت، رسالت، امامت، و خلافت، از آن سرچشمه می‌گیرند. برخلاف تصور رایج که رسالت را افضل از عبودیت می‌داند، عبودیت علت رسالت است و رسالت، معلول آن. این اصل، بندگى را به‌عنوان جوهره‌ای معرفی می‌کند که انسان را به کمالات الهی، مانند عدالت، رأفت، و صداقت، می‌رساند.

درنگ: عبودیت، علت رسالت و جوهره کمال انسانی است. رسالت، معلول بندگى است، نه برتر از آن.

ربوبیت و عبودیت

عبودیت، جوهره ربوبیت است و انسان را به مقام ربانیت، یعنی معنویت و کمالات الهی، می‌رساند. ربوبیت، باطن اقتدار الهی است و در همه موجودات عالم، از سنگ تا انسان، جاری است. این حضور، به تعینات الهی در هر موجود اشاره دارد که در انسان، از طریق بندگى به کمال می‌رسد.

تفاوت کمالات دنیوی و دینی

کمال دنیوی، با صعود و تکبر، مانند کسب مدارک تحصیلی و مقامات اجتماعی، همراه است. اما کمال دینی، با نزول و فروتنی، مانند سجده و بندگى، محقق می‌شود. این تفاوت، به رویکرد قرآنی در تعریف کمال به‌عنوان تواضع و عبودیت اشاره دارد.

درنگ: کمال دینی، برخلاف کمالات دنیوی، با نزول و فروتنی حاصل می‌شود، نه با صعود و تکبر.

ساختار نماز: نزول به سوی کمال

نماز، با چیدمان علمی خود، از قیام به رکوع و سجده، نمایانگر نزول به سوی کمال و عبودیت است. قیام، اعلان عظمت الهی است؛ رکوع، شکستن قد و غرور؛ و سجده، نهایت تواضع و قرب به خداوند. این ساختار، به‌سان تمثیلی از سفر انسان به سوی کمال، با فروتنی و بندگى هموار می‌شود.

رکوع، با شکستن قد، نشانه‌ای از کمال است، مانند کشتی‌گیرانی که گوش‌شکستن را افتخار می‌دانستند. سجده، اوج صلاة و آرامش اولیای خدا، انسان را به تحقق لا إله إلا الله می‌رساند. دعا در سجده، با عباراتی چون سَجَدْتُ لَكَ يَا رَبِّ تَعَبُّدًا وَرِقًّا، خالص‌ترین حالت عبودیت را نشان می‌دهد.

درنگ: سجده، نهایت کمال صلاة است و اولیای خدا در آن به آرامش و قرب الهی می‌رسند.

بخش پنجم: ربوبیت و مراتب کمال

ربوبیت: مقسم کل ظهورات

ربوبیت، مقسم کل ظهورات عالم است و در همه موجودات، از جمادات تا انبیا، جاری است. این اصل، به حضور ربوبیت در تمام تعینات هستی اشاره دارد. همه موجودات، به‌سان آینه‌هایی، جلوه‌ای از ربوبیت الهی را منعکس می‌کنند. در انسان، این ربوبیت از طریق عبودیت به کمال می‌رسد.

عبودیت و طبیعت

همه موجودات، به‌صورت طبیعی، عبد و بنده خدا هستند، حتی اگر در اراده کفر ورزند. این تقابل میان طبیعت (عبودیت) و اراده (کفر)، نشان‌دهنده حضور ذاتی بندگى در همه موجودات است. حتی کافر، در باطن وجودش، عبد است، اما اراده او این حقیقت را انکار می‌کند.

عصمت نسبی

همه موجودات، از سنگ تا انسان، دارای عصمت نسبی متناسب با مرتبه وجودی خود هستند. این عصمت، به صیانت و کنترل طبیعی در رفتار آنها اشاره دارد. اما در انسان، عصمت با اراده و اخلاص به کمال می‌رسد و در صورت فجور، مختل می‌شود.

نبوت عامه

تمام ذرات عالم، به معنای منبأ بودن، نبوت دارند و از حقایق الهی خبر می‌دهند. این انباء، به‌سان گواهی ذرات به وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، در دل هر موجود جاری است. نبى، چه در باطن و چه در ظاهر، خبر‌دهنده از ربوبیت الهی است.

امامت عامه

امامت، به معنای پیشتازی، در همه عالم جاری است. برای مثال، سنگ بر شیشه پیشی می‌گیرد و آتش بر پنبه. این پیشتازی، جلوه‌ای از امامت در طبیعت است. اما در انسان، امامت به معنای هدایت وجودی و ارتباط با کل هستی است.

درنگ: امامت، به معنای پیشتازی وجودی، در همه عالم جاری است، اما در انسان، با ارتباط با کل هستی به کمال می‌رسد.

بخش ششم: مراتب ظاهری و باطنی

مراتب باطنی: عبودیت و عصمت

مراتب باطنی، یعنی عبودیت و عصمت، پایه مراتب ظاهری (نبوت، رسالت، امامت، خلافت) هستند. عبودیت، جوهره‌ای است که انسان را به عصمت و سپس به کمالات ظاهری می‌رساند. این سلسله، به دوگانگی باطن و ظاهر در کمالات الهی اشاره دارد.

مراتب ظاهری: نبوت، رسالت، امامت، خلافت

نبوت، رسالت، امامت، و خلافت، مراتب ظاهری کمال هستند که از عبودیت و عصمت سرچشمه می‌گیرند. خلافت، که متفرع بر امامت است، حتی غیرمعصومان را نیز شامل می‌شود، اما امامت تنها به معصومان تعلق می‌گیرد.

تفاوت خلیفه و امام

خلیفه، در آیه إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً (بقره: ۳۰)، نقش عام‌تری دارد و وظایف مشخصی، مانند چابکی و جامعیت، را ایجاب می‌کند. اما امامت، کمالی خاص و متعالی است که تنها با عصمت و موفقیت در ابتلائات حاصل می‌شود.

درنگ: خلیفه، نقش عام‌تری دارد، اما امامت، کمالی خاص است که تنها به معصومان تعلق می‌گیرد.

بخش هفتم: استعداد و اعطای کمال

اعطای کمال الهی

خداوند، پیش از استحقاق، به فرد خبر کمال (مانند نبوت یا شهادت) را می‌دهد. این اعطا، با بیداری و اذن فرد همراه است و به‌صورت قهری انجام نمی‌شود. مانند شاعری که شعرش ناگهان می‌آید، کمال معنوی نیز با استعداد و آمادگی فرد ظهور می‌یابد.

نشانه‌های کمال

مانند زنی که پیش از عادت تغییرات جسمی و روانی را حس می‌کند، فرد آماده کمال نیز نشانه‌هایی دریافت می‌کند. این نشانه‌ها، به آگاهی فرد از تحولات معنوی و آمادگی برای دریافت کمال اشاره دارند.

روان‌شناسی تحول

تحولات روانی و جسمی، مانند بلوغ یا عادت، نشان‌دهنده آمادگی فرد برای مراحل جدید است. این تحلیل، به پیوند میان روان‌شناسی و معنویت در دریافت کمالات الهی اشاره دارد. والدین موظف‌اند فرزندان را برای این تحولات آماده کنند تا از مشکلات و عذاب جلوگیری شود.

مکاشفات و ارتباطات

مکاشفات و ارتباطات معنوی، مانند ارتباط با ملائک یا انبیا، با کشش‌ها و ریتم‌های درونی فرد آغاز می‌شود. این فرآیند، به تدریجی بودن و آمادگی برای دریافت حقایق غیبی اشاره دارد.

بخش هشتم: ابراهیم و نسل او

ابراهیم و امامت

حضرت ابراهیم علیه‌السلام، پس از موفقیت در ابتلائات و در سنین پیری، به مقام امامت نائل شد. این تأخیر، به شدت ابتلائات و ضرورت کمال برای نیل به این مقام اشاره دارد. محبوبین، از نطفه امام‌اند، اما محبین، مانند ابراهیم، با تلاش و ابتلا به این مقام می‌رسند.

طمع ابراهیم

ابراهیم علیه‌السلام، پس از دریافت امامت، برای ذریه‌اش نیز درخواست کرد (وَمِنْ ذُرِّيَّتِي). این درخواست، به محبت طبیعی او به نسل خود و طمع انسانی‌اش اشاره دارد. انبیا، مانند نوح و پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، نیز به فرزندان خود توجه داشتند، که نشان‌دهنده پیوند عاطفی و مسئولیت آنها در هدایت است.

اعطای کوثر

آیه إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ (کوثر: ۱) نشان‌دهنده توجه الهی به نسل پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله است. این اعطا، به اهمیت نسل پیامبر و نقش آن در تداوم هدایت اشاره دارد.

درنگ: توجه انبیا به نسل خود، نشان‌دهنده محبت پدری و مسئولیت آنها در تداوم هدایت است.

بخش نهم: ربوبیت و نرمی طبیعت

ربوبیت و رأفت

ربوبیت، به معنای رأفت، ناز کردن، و حمایت است، نه قلدری و خشونت. این تعریف، به تفاوت میان ربوبیت الهی و رفتارهای ظالمانه اشاره دارد. طبیعت، حتی در خار، نرم و حامی است و ربوبیت در آن جاری است.

نرمی طبیعت

طبیعت، حتی در اشیاء به‌ظاهر سخت مانند خار، نرمی و حمایت را به نمایش می‌گذارد. خار، که به‌ظاهر تیز است، در خدمت گل بوده و از آن محافظت می‌کند. این مشاهده، به حضور ربوبیت در همه مخلوقات و نرمی ذاتی آنها اشاره دارد.

قلب و ذکر

قرار دادن سنگ روی قلب و ذکر لا إله إلا الله، انسان را به عالم ملکوت متصل می‌کند. این عمل، به نقش ذکر و توجه قلبی در قرب الهی اشاره دارد.

درنگ: ذکر و توجه قلبی، انسان را به عالم ملکوت متصل کرده و ربوبیت را در وجود او متجلی می‌سازد.

بخش دهم: موضوع‌شناسی و هدایت

ضرورت موضوع‌شناسی

علم دینی، برای پیشتازی در هدایت، نیازمند موضوع‌شناسی و فهم عمیق مسائل عالم است. این ضرورت، به نقش دانش و آگاهی در پرهیز از جهل و هدایت جامعه اشاره دارد. موانع تاریخی، مانند سلطه ظالمان، گاه مانع از تحقق این پیشتازی شده‌اند.

رب و حكم

ربوبیت، با حكم متفاوت است. رب، نرم و حامی است، اما حكم می‌تواند سخت و قاطع باشد. این تمایز، به تفاوت میان ماهیت ربوبیت و احکام قضایی اشاره دارد. ربوبیت، در همه موجودات، حتی در سنگ، به معنای حمایت و نرمی است.

جمع‌بندی

تفسیر آیه ۱۲۴ سوره بقره، دریچه‌ای به سوی فهم نظام کمالات الهی در قرآن کریم می‌گشاید. این آیه، با تبیین ابتلائات حضرت ابراهیم علیه‌السلام، اعطای مقام امامت، و نفی آن از ظالمان، پیوند میان بندگى، عصمت، و کمالات ظاهری و باطنی را نشان می‌دهد. ربوبیت، به‌عنوان مقسم کل ظهورات عالم، در همه موجودات جاری است و عبودیت، جوهره‌ای است که انسان را به کمالات الهی می‌رساند. این آیه، با تأکید بر فروتنی، نرمی، و عدالت، از تعریف‌های دنیوی کمال فاصله گرفته و سجده و بندگى را اوج سعادت معرفی می‌کند. نفی امامت از ظالمان، ضرورت عصمت و پاکی را برای نیل به این مقام برجسته می‌سازد. این تفسیر، ما را به تأمل در سلسله کمالات الهی، نقش عبودیت در تحقق ربوبیت، و ضرورت موضوع‌شناسی برای هدایت فرا می‌خواند.

با نظارت صادق خادمی