در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 439

متن درس






تفسیر آیات 130 و 131 سوره بقره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره جلسه (439)

مقدمه

آیات 130 و 131 سوره بقره، چون گوهری درخشان در منظومه آیات ابراهیمی، جایگاه والای حضرت ابراهیم علیه‌السلام را به‌عنوان اسوه توحید، عقلانیت و تسلیم در برابر پروردگار متعال ترسیم می‌کنند. این آیات، با تبیین مفاهیم بنیادین اصطفا (برگزیدگی و صفا)، صلاح (شایستگی و سلامت) و تسلیم (سلم و اسلام)، الگویی جامع از دینداری ابراهیمی ارائه می‌دهند. در این نوشتار، با رویکردی علمی و نظام‌مند، این آیات مورد تحلیل و تفسیر قرار می‌گیرند تا معانی عمیق الهیاتی، عرفانی و بلاغی آن‌ها برای مخاطبان فرهیخته آشکار شود. هدف، نه‌تنها تبیین جایگاه حضرت ابراهیم علیه‌السلام، بلکه ارائه راهنمایی عملی برای زیست مؤمنانه در پرتو این آیات است.

بخش اول: تبیین مفاهیم بنیادین آیات

متن و ترجمه آیات

وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ ۚ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا ۖ وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ * إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ ۖ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ

ترجمه: کیست که از آیین ابراهیم روی‌گرداند، جز کسی که خویشتن را سبک‌مغز کرده است؟ و به‌راستی ما او را در دنیا برگزیدیم و او در آخرت از شایستگان است. هنگامی که پروردگارش به او فرمود: تسلیم باش، گفت: به پروردگار جهانیان تسلیم شدم.

مفهوم اصطفا: خلوص و برگزیدگی

درنگ: اصطفا، به معنای صفا، پاکی و برگزیدگی، جوهره‌ای است که انبیا و اولیای الهی را از متظاهران و ریاکاران متمایز می‌سازد.

اصطفا، از ریشه «صفا»، به معنای خلوص، طهارت و انتخاب الهی برای هدایت است. این ویژگی، حضرت ابراهیم علیه‌السلام را به‌عنوان شخصیتی معصوم و برگزیده در دنیا معرفی می‌کند. در مقابل، گروهی متظاهر (مثنی) وجود دارند که با ظاهری سالم، باطنی آلوده به ریا و دورویی دارند. این تقابل، نشان‌دهنده اهمیت خلوص در دینداری است که با آیاتی نظیر «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا» (آل‌عمران: 33) هم‌خوانی دارد. اصطفا، نه‌تنها پاکی باطنی، بلکه انتخاب الهی برای رسالت و هدایت خلق را نیز در بر می‌گیرد.

عصمت و پیوند آن با اصطفا

اصطفا، به‌عنوان خلوص و پاکی، با مفهوم عصمت پیوندی عمیق دارد. عصمتی که انبیا را از هرگونه کدورت و ناپاکی حفظ می‌کند، نتیجه برگزیدگی الهی است. این ویژگی، ابراهیم علیه‌السلام را به الگویی بی‌بدیل برای مؤمنان تبدیل می‌کند که در آزمون‌های الهی، مانند «وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ» (بقره: 124)، سربلند بیرون آمده است.

تمایز صالحان و متظاهران

درنگ: صالحان دنیا دو دسته‌اند: صالحان واقعی (مانند انبیا) و مدعیان صلاح (مثنی) که در آخرت رسوا می‌شوند.

آیه 130، با تأکید بر صلاح ابراهیم علیه‌السلام در آخرت («وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ»), تمایز میان صالحان واقعی و مدعیان صلاح را آشکار می‌سازد. در دنیا، افراد متظاهر می‌توانند ادعای صلاح کنند، اما در آخرت، تنها صالحان واقعی تأیید می‌شوند. قید «في الآخرة» بر این حقیقت تأکید دارد که صلاح واقعی در محشر آشکار می‌شود، جایی که ریاکاران نمی‌توانند نقاب ظاهری خود را حفظ کنند. این مفهوم، با آیاتی نظیر «يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ» (شعراء: 88) هم‌سو است.

جمع‌بندی بخش اول

آیات 130 و 131 سوره بقره، با تبیین مفاهیم اصطفا و صلاح، جایگاه والای حضرت ابراهیم علیه‌السلام را به‌عنوان الگویی معصوم و شایسته ترسیم می‌کنند. اصطفا، به‌عنوان خلوص باطنی، و صلاح، به‌عنوان شایستگی نظری و عملی، دو رکن اساسی دینداری ابراهیمی‌اند که مؤمنان را به سوی پاکی و سلامت هدایت می‌کنند.

بخش دوم: تسلیم و ربوبیت در دینداری ابراهیمی

تسلیم: جوهره دینداری

درنگ: تسلیم ابراهیم علیه‌السلام با عبارت «أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ» نشان‌دهنده صدق، ادب و آگاهی او از عظمت الهی است.

در آیه 131، هنگامی که پروردگار به ابراهیم علیه‌السلام می‌فرماید: «أَسْلِمْ» (تسلیم باش)، او با پاسخ «أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ» (به پروردگار جهانیان تسلیم شدم)، تعهد عمیق و صادقانه خود را به ربوبیت الهی نشان می‌دهد. این تسلیم، برخلاف ادعاهای صوری دیگران، از صدق و خلوص سرچشمه می‌گیرد و با آیاتی نظیر «وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ» (نساء: 125) هم‌خوانی دارد.

ظرایف بلاغی: تخاطب به غیبت

عبارت «قَالَ لَهُ رَبُّهُ» در آیه 131، به‌جای خطاب مستقیم («قلت لك»)، به‌صورت غیبت آمده و نشان‌دهنده فاصله عظیم میان ذات الهی و ابراهیم علیه‌السلام است. این ساختار بلاغی، عظمت پروردگار و ادب در برابر او را برجسته می‌سازد. پاسخ ابراهیم با «أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ»، بدون استفاده از ضمیر خطاب («لك»)، این ادب را تکمیل می‌کند، زیرا ابراهیم علیه‌السلام خود را در برابر ذات الهی محدود به ربوبیت می‌داند.

ربوبیت: پلی میان خدا و خلق

درنگ: رب، به‌عنوان اسم فعلی الهی، نقشی فعال در تربیت و هدایت بندگان به سوی کمال ایفا می‌کند.

اسم «رب»، به‌عنوان اسمی فعلی، نشان‌دهنده سرپرستی، تربیت و هدایت الهی است. این اسم، رابطه‌ای پویا میان پروردگار و بنده برقرار می‌سازد، مانند مربی که ورزشکار را به سوی موفقیت هدایت می‌کند. بدون شناخت ربوبیت، انسان در مسیر کمال گرفتار سرگردانی می‌شود. این مفهوم، با آیاتی نظیر «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» (فاتحه: 2) هم‌سو است.

نقش ربوبیت در کاهش فاصله

عبارت «قَالَ لَهُ رَبُّهُ» با آوردن «رب»، فاصله عظیم میان ذات الهی و ابراهیم علیه‌السلام را کاهش می‌دهد و رابطه‌ای نزدیک و تربیتی برقرار می‌سازد. ربوبیت، چون پلی است که بنده را به سوی پروردگار هدایت می‌کند، بدون آنکه عظمت الهی را مخدوش سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

تسلیم و ربوبیت، دو رکن اساسی دینداری ابراهیمی‌اند که در آیات 130 و 131 سوره بقره برجسته شده‌اند. تسلیم صادقانه ابراهیم علیه‌السلام و نقش ربوبیت الهی، الگویی برای مؤمنان فراهم می‌کنند تا با ادب و خلوص، در مسیر هدایت الهی گام بردارند.

بخش سوم: عرفان اصیل و نقد عرفان‌های غیراصیل

عرفان اهل‌بیت: ادب و معرفت

درنگ: عرفان اصیل، از اهل‌بیت علیهم‌السلام سرچشمه می‌گیرد و با ادب و معرفت، خدا را در عظمت و والایی توصیف می‌کند.

عرفان اصیل، که از تعالیم اهل‌بیت علیهم‌السلام، به‌ویژه در نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه، سرچشمه می‌گیرد، با ادب و نزاکت از پروردگار سخن می‌گوید. این عرفان، از ادعاهای غیرواقعی مانند «ليس في جبتي إلا الله» پرهیز می‌کند و رابطه‌ای متواضعانه با خدا برقرار می‌سازد. برخلاف عرفان‌های غیراصیل که خدا را به سطحی مبتذل تقلیل می‌دهند، عرفان اهل‌بیت، عظمت الهی را حفظ می‌کند.

تجلی الهی از طریق اسما

خداوند، برای جلوگیری از نابودی سالک در برابر عظمت ذاتش، از طریق اسمای الهی، مانند «رب»، با او ارتباط برقرار می‌کند. این تجلی، مانند نوری است که به‌تدریج بر قلب سالک تابیده می‌شود تا او را از شدت فروغ الهی حفظ کند. مثال موسی علیه‌السلام در آیه «أَنِّي أَنَا اللَّهُ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ» (طه: 12) نشان‌دهنده این لطف الهی است که با دستور «فاخلع نعليك»، موسی را از شدت تجلی حفظ می‌کند.

تربیت معنوی از کودکی

درنگ: تربیت معنوی از کودکی، قلب را برای پذیرش اسمای الهی آماده می‌سازد و پایه‌ای برای رشد معنوی است.

محبوبان الهی، از کودکی با اسمای الهی تربیت می‌شوند، زیرا قلب کودک، مانند زمینی حاصل‌خیز، آماده پذیرش بذرهای معرفت است. در بزرگسالی، این ظرفیت کاهش می‌یابد و تربیت معنوی به‌صورت تدریجی انجام می‌شود. این دیدگاه، با روایاتی که بر اهمیت تربیت کودکان تأکید دارند، هم‌خوانی دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

عرفان اصیل، با تکیه بر تعالیم اهل‌بیت علیهم‌السلام، راهی برای شناخت خدا با ادب و معرفت ارائه می‌دهد. تجلی الهی از طریق اسما و تربیت معنوی از کودکی، انسان را به سوی کمال هدایت می‌کنند، در حالی که عرفان‌های غیراصیل، با ادعاهای غیرواقعی، از این مسیر منحرف می‌شوند.

بخش چهارم: کارآمدی قرآن در زندگی مؤمنانه

قرآن: کتابی چندبعدی

درنگ: قرآن کریم، چون کتابی نقاشی‌گونه، موسیقایی و علمی، با هر قرائت، معانی جدیدی را برای هدایت مؤمنان آشکار می‌سازد.

قرآن کریم، کتابی چندبعدی است که با ابعاد هنری، ادبی و علمی خود، منبعی بی‌پایان برای هدایت و تدبر فراهم می‌کند. هر قرائت از آیات، مانند گشودن دریچه‌ای نو به سوی معرفت، لایه‌های جدیدی از معنا را آشکار می‌سازد. این ویژگی، با آیه «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» (محمد: 24) هم‌خوانی دارد.

ضرورت تدبر در قرآن

برای کشف معانی عمیق آیات، مانند ظرایف بلاغی «قَالَ لَهُ رَبُّهُ»، باید از تحلیل‌های صرف و نحوی فراتر رفت و به تدبر عمیق پرداخت. این تدبر، قرآن را به منبعی زنده و پویا تبدیل می‌کند که با آیه «كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ» (ص: 29) هم‌سو است.

کارآمدی آیات ابراهیمی

آیات ابراهیمی، مانند آیات 130 و 131 سوره بقره، باید در زندگی روزمره مؤمنان اثرگذار باشند. فهم ویژگی‌های ابراهیم علیه‌السلام، از جمله صفا، صلاح و تسلیم، باید به اصلاح رفتار و اخلاق منجر شود. این کارآمدی، با آیه «هُدًى لِلنَّاسِ» (بقره: 185) هم‌خوانی دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

قرآن کریم، با ویژگی چندبعدی خود، منبعی پویا برای هدایت و تدبر است. آیات ابراهیمی، با تبیین صفا، صلاح و تسلیم، راهنمایی عملی برای زیست مؤمنانه ارائه می‌دهند که باید در رفتار و اخلاق مؤمنان تجلی یابد.

بخش پنجم: نقد وضعیت امت اسلامی و راهکارهای اصلاح

آلودگی‌های امت اسلامی

درنگ: تفرقه، عصبیت و خشونت، امت اسلامی را از صفا، صلاح و سلام دور کرده و بازگشت به این مفاهیم، راه اصلاح است.

امت اسلامی، به دلیل تفرقه، کدورت و خشونت، از ویژگی‌های ابراهیمی صفا، صلاح و سلام فاصله گرفته است. این آلودگی‌ها، دینداری را به سطحی ظاهری و غیرمؤثر تقلیل داده‌اند. این وضعیت، با آیه «وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا» (انفال: 46) هم‌خوانی دارد که بر پرهیز از تفرقه تأکید می‌کند.

ترویج سلام و محبت

سلام، به‌عنوان نماد سلامت و محبت، باید در جامعه ترویج شود تا صفا و صلاح تقویت گردد. این رفتار ساده، اما عمیق، می‌تواند روابط اجتماعی را بهبود بخشد و با آیه «فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا» (نور: 61) هم‌سو است.

نقد خشونت و عصبیت

خشونت، عصبیت و تفرقه، مانند کرم و میکروب، وجود انسان را آلوده می‌کنند. ذکر و رفتار مبتنی بر صفا، صلاح و سلام، این آلودگی‌ها را از قلب و رفتار مؤمن پاک می‌کند. این دیدگاه، با آیه «وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا» (انفال: 46) هم‌خوانی دارد.

تأثیر ذکر بر اخلاق

درنگ: تکرار ذکر صفا، صلاح، سلام و ایمان، اخلاق و رفتار انسان را اصلاح می‌کند و جامعه را به گلستانی هماهنگ تبدیل می‌سازد.

تکرار ذکر صفا، صلاح، سلام و ایمان، به‌عنوان تمرینی معنوی، قلب و رفتار انسان را پاک می‌کند و جامعه را به سوی هماهنگی و محبت هدایت می‌کند. این تأثیر، نتیجه پیوند عمیق با مفاهیم قرآنی است و با روایات درباب تأثیر ذکر بر قلب هم‌خوانی دارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

امت اسلامی، برای بازگشت به دینداری ابراهیمی، باید از تفرقه و خشونت فاصله گرفته و صفا، صلاح و سلام را در رفتار و ذکر خود جاری سازد. این اصلاح، جامعه‌ای هماهنگ و گلستان‌مانند را شکل می‌دهد.

بخش ششم: تحلیل آماری و لغوی مفاهیم قرآنی

ریشه لغوی اسلام و تسلیم

درنگ: اسلام و تسلیم، از ریشه سلم (سلامت و همراهی) سرچشمه می‌گیرند و نشان‌دهنده همگونی و یگانگی با پروردگارند.

اسلام و تسلیم، هر دو از ریشه «سلم» به معنای سلامت، همراهی و یگانگی‌اند. این ریشه، دینداری را به‌عنوان رابطه‌ای سالم و هماهنگ با پروردگار معرفی می‌کند. برخلاف برخی دیدگاه‌ها، اسلام و تسلیم مشتق از یکدیگر نیستند، بلکه هر دو از مصدر جامد «سلم» گرفته شده‌اند.

آمار واژگان قرآنی

واژه «صلاح» و مشتقات آن 176 بار، «صالحین» 26 بار، «صالحات» 62 بار، «سلام» 33 بار و «مؤمن» 849 بار در قرآن کریم آمده‌اند. این فراوانی، نشان‌دهنده اهمیت این مفاهیم در نظام قرآنی است و بر ضرورت ترویج آن‌ها در زندگی مؤمنان تأکید دارد.

چهار ویژگی مؤمن

درنگ: صفا، صلاح، سلام و ایمان، چهار ویژگی اساسی مؤمن‌اند که دینداری ابراهیمی را تعریف می‌کنند.

صفا، صلاح، سلام و ایمان، چهار رکن اساسی دینداری‌اند که مؤمن را به فردی خالص، شایسته، سالم و متعهد تبدیل می‌کنند. این ویژگی‌ها، با آیاتی نظیر «إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ» (احزاب: 35) هم‌خوانی دارند.

جمع‌بندی بخش ششم

تحلیل لغوی و آماری مفاهیم صفا، صلاح، سلام و ایمان، اهمیت این ویژگی‌ها را در نظام قرآنی نشان می‌دهد. این مفاهیم، پایه‌های دینداری ابراهیمی‌اند که باید در زندگی مؤمنان جاری شوند.

جمع‌بندی نهایی

آیات 130 و 131 سوره بقره، چون آیینه‌ای درخشان، دینداری ابراهیمی را با سه رکن اصطفا، صلاح و تسلیم ترسیم می‌کنند. اصطفا، به‌عنوان خلوص باطنی، صلاح، به‌عنوان شایستگی نظری و عملی، و تسلیم، به‌عنوان تعهد صادقانه به ربوبیت، الگویی جامع برای مؤمنان ارائه می‌دهند. ظرایف بلاغی، مانند تخاطب به غیبت و حذف ضمیر خطاب، عظمت الهی و ادب بنده را برجسته می‌سازند. قرآن کریم، با ویژگی چندبعدی خود، منبعی پویا برای هدایت است که با تدبر، معانی جدیدی را آشکار می‌کند. نقد وضعیت امت اسلامی، بر ضرورت بازگشت به صفا، صلاح و سلام تأکید دارد تا تفرقه و خشونت جای خود را به هماهنگی و محبت دهد. مؤمنان، با جاری ساختن این مفاهیم در رفتار و ذکر خود، می‌توانند جامعه‌ای گلستان‌مانند شکل دهند که در آن، دینداری ابراهیمی به‌تمامی تجلی یابد.

با نظارت صادق خادمی