متن درس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره جلسه (۴۴۲)
تفسیر آیه ۱۳۳ سوره بقره: تأملی در توحید، انقیاد و نقد تفرق دینی
مقدمه
آیه ۱۳۳ سوره بقره، چونان چراغی فروزان در مسیر هدایت، گفتوگوی حضرت یعقوب (ع) با فرزندانش را در لحظات واپسین حیاتش به تصویر میکشد. این آیه، با تأکید بر توحید و تسلیم در برابر پروردگار، چارچوبی برای فهم دینداری راستین ارائه میدهد. گفتوگوی یعقوب (ع) با فرزندانش، نهتنها وصیتنامهای معنوی است، بلکه هشداری است به نسلهای آینده درباره خطر انحراف از مسیر توحید. این نوشتار، با نگاهی عمیق و نظاممند، به تحلیل این آیه میپردازد و مفاهیم توحید، انقیاد، و نقد تفرق دینی را در بستری علمی و دانشگاهی بررسی میکند. محوریت بحث بر پیوند میان اراده، نظاممندی، و حقانیت نظام استوار است که دینداری سعادتمند را از گمراهی متمایز میسازد.
بخش اول: متن و ترجمه آیه
أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتَ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَٰهَكَ وَإِلَٰهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَٰهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ
آیا شما شاهد بودید هنگامی که مرگ یعقوب را دربر گرفت؟ آنگاه که به فرزندانش گفت: پس از من چه میپرستید؟ گفتند: ما خدای تو و خدای پدرانت، ابراهیم، اسماعیل و اسحاق را میپرستیم، خدایی یگانه، و ما در برابر او تسلیم هستیم.
تحلیل ساختاری و لغوی
عبارت أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ با «میم» استفهام، نهتنها پرسشی بلاغی است، بلکه بر استمرار و تقرر موضوع در ذهن مخاطب تأکید دارد. این «میم» به امری غیرمشهود و تاریخی اشاره میکند، گویی قرآن کریم مخاطب را به تأمل در لحظهای دعوت میکند که خود شاهد آن نبوده است. پرسش یعقوب (ع) با عبارت مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي، به جای مَنْ تَعْبُدُونَ، از منظر بلاغی و آوایی حائز اهمیت است. «ما» برخلاف «من» که مختص ذویالعقول است، دامنهای گستردهتر دارد و هرگونه معبود، اعم از ذیعقل یا غیر آن، را دربرمیگیرد. این انتخاب، با ریتم آوایی آیه هماهنگ است و از سنگینی صوتی ناشی از ترکیب «من» و «نون» جلوگیری میکند.
درنگ: پرسش یعقوب (ع) با «ما» به جای «من»، هشداری است به خطر گرایش به معبودهای غیرحق، از بتها تا عقاید شرکآلود، که نسلهای بعدی را تهدید میکند.
بخش دوم: توحید و انقیاد در دینداری
تداوم دین توحیدی
آیه ۱۳۳ سوره بقره، در ادامه آیات پیشین، بر تداوم دین توحیدی ابراهیمی تأکید دارد. این دین، که در وصیت یعقوب (ع) متجلی است، نظامی استوار بر انقیاد به پروردگار و پرهیز از هرگونه انحراف است. قرآن کریم در آیهای دیگر میفرماید:
ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا (النحل: ۱۲۳)
سپس به تو وحی کردیم که از آیین ابراهیم، که حنيف است، پیروی کن.
این آیه، پیوستگی دین توحیدی را از ابراهیم (ع) تا یعقوب (ع) و نسلهای بعدی نشان میدهد. دینداری توحیدی، چونان جریانی زلال، از انبیا به فرزندانشان منتقل میشود، اما این انتقال، نیازمند اراده و پایبندی به نظام حق است.
دستهبندی انسانها در دینداری
انسانها در مواجهه با دین به دو دسته تقسیم میشوند: گروهی فاقد اراده و نظام، که در قرآن کریم بهعنوان مستضعفین یا منافقین توصیف شدهاند، و گروهی که دارای اراده و نظاماند، اما لزوماً به سعادت نمیرسند. گروه نخست، که در اصطلاح عرفانی «راجل» نامیده میشوند، بدون هدف و نظام زندگی میکنند، گویی چونان برگهایی در باد، بیجهت و پراکندهاند. در مقابل، «سالک» با پایبندی به نظام الهی، در مسیر کمال گام برمیدارد. قرآن کریم در توصیف گروه نخست میفرماید:
أُولَٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ (الأعراف: ۱۷۹)
آنان مانند چهارپایاناند، بلکه گمراهترند.
درنگ: تمایز میان «راجل» و «سالک»، در اراده و نظاممندی نهفته است. سالک، با انقیاد به نظام حق، به سوی سعادت حرکت میکند، در حالی که راجل، بینظم و بیاراده، در گمراهی سرگردان است.
دینداری و سعادت
دینداری بهتنهایی ضامن سعادت نیست. نظامی که فاقد حقانیت باشد، میتواند به حرمان و گمراهی منجر شود. تاریخ ادیان گواه است که بسیاری از نزاعها و ستیزها، نتیجه دینداری متعصبانه و غیرحق بوده است. قرآن کریم در این باره میفرماید:
وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ (آل عمران: ۸۵)
و هر کس جز اسلام دینی دیگر بجوید، از او پذیرفته نخواهد شد.
دینداری حنيف و قيم، که در اسلام متجلی است، با سه شاخص اراده، نظام، و حقانیت نظام تعریف میشود. فقدان هر یک از این شاخصها، دینداری را به سوی انحراف سوق میدهد.
بخش سوم: نقد تفرق و شرک در دینداری
تفرق دینی و انحراف
تفرق در ادیان، نتیجه افزودن نظرات شخصی و دوری از نظام حق است. این تفرق، دین را از ماندگاری و تأثیرگذاری محروم ساخته و به پراکندگی و گمراهی منجر شده است. قرآن کریم در این باره هشدار میدهد:
وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا (الأنفال: ۴۶)
و با یکدیگر نزاع نکنید که سست شوید.
تفرق، چونان آتشی در خرمن وحدت، دین را به فرقههای متکثر و متضاد تقسیم کرده است. این تکثر، نهتنها در ادیان دیگر، بلکه در میان امت اسلامی نیز رخ داده و به جای وحدت، به ستیز و پراکندگی انجامیده است.
خشونت و دینداری غیرحق
دینداری غیرحق، که فاقد نظام حنيف و قيم است، به خشونت و نفرت منجر شده و چهره دین را مخدوش کرده است. این دینداری، به جای صلح و سلامت، به تخریب و ستیز انجامیده است. قرآن کریم در این باره میفرماید:
ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ (فصلت: ۳۴)
و با نیکوتر دفع کن.
دینداری غیرحق، چونان تیغی دو لبه، هم به خود آسیب میرساند و هم دیگران را به کام نیستی میکشاند. این نوع دینداری، که در برخی جریانهای افراطی دیده میشود، از اراده و نظام برخوردار است، اما به دلیل فقدان حقانیت، به گمراهی و خشونت منتهی میشود.
درنگ: دینداری غیرحق، به دلیل فقدان نظام حنيف، به جای صلح و سعادت، به خشونت و نفرت منجر میشود. تنها دین حنيف، که در اسلام متجلی است، راه سعادت را هموار میسازد.
خطر شرک در دینداری
گرایش به اشخاص در دینداری، چونان دام نهانی، به شرک و انحراف منجر میشود. تأکید فرزندان یعقوب (ع) بر إِلَٰهَكَ وَإِلَٰهَ آبَائِكَ پیش از إِلَٰهًا وَاحِدًا، نشانهای از این گرایش است. قرآن کریم در نقد این انحراف میفرماید:
اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا (التوبة: ۳۱)
آنان عالمان و راهبان خود را به جای خدا به پروردگاری گرفتند.
شرک، چونان سایهای شوم، هرگاه که دینداری به سوی اشخاص گرایش یابد، دین را از اصالت خود دور میسازد.
بخش چهارم: نقش انبیا و معصومین در هدایت
تأکید انبیا بر توحید
انبیا، از ابراهیم (ع) تا یعقوب (ع)، بر پرستش خدای یگانه تأکید داشتند. این تأکید، در پرسش یعقوب (ع) از فرزندانش متجلی است که هشداری است به خطر شرک و انحراف. قرآن کریم در این باره میفرماید:
وَمَنْ يَرْغَبْ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ (البقرة: ۱۳۰)
و کیست که از آیین ابراهیم روی بگرداند، مگر کسی که خود را به سفاهت کشاند؟
انبیا، چونان مشعلداران راه هدایت، با ترویج نظام توحیدی، انسان را از تاریکی شرک به سوی نور سعادت رهنمون شدند.
نقش معصومین در هدایت
معصومین، بهعنوان مصباح الهدی و سفینة النجاة، انسان را به سوی پروردگار هدایت میکنند. استمداد از آنان، مانند «یا علی مدد»، در چارچوب توحید و بدون استقلال از خدا، نهتنها جایز بلکه پسندیده است. روایتی از امیرالمؤمنین (ع) نقل است که فرمود:
نزّلونا عن الربوبیة فقولوا حيث ما شئتم
ما را از مقام ربوبیت فرو آورید و هرچه میخواهید بگویید.
این روایت، بر پرهیز از غلو و تأکید بر هدایت معصومین به سوی خدا دلالت دارد. معصومین، چونان آیینههایی پاک، نور الهی را بازمیتابانند و انسان را به سوی حقیقت رهنمون میسازند.
درنگ: معصومین، با ارائه نظام توحیدی، از هرگونه گرایش به شرک پرهیز کرده و انسان را به سوی خدای یگانه هدایت میکنند.
بخش پنجم: چالشهای دینداری و استمرار نسل علما
نقد آقازادگی و عافیتطلبی
آقازادگی، که به معنای سوءاستفاده از جایگاه پدران و تکیه بر نام و مقام آنان است، مانعی بزرگ در برابر پرورش علمای ربانی است. این پدیده، با گرایش به شرک و دوری از شایستگی، به انحراف و فساد منجر شده است. عافیتطلبی نیز، که از تعهد و سختی دوری میجوید، نسلها را از دینداری اصیل محروم ساخته است. قرآن کریم در این باره میفرماید:
وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ (البقرة: ۱۵۵)
و شما را با چیزی از ترس و گرسنگی میآزماییم.
عافیتطلبی، چونان زنجیری بر پای دینداری، مانع از استمرار نسلهای سالم و متعهد میشود.
ضرورت استمرار نسل علمای ربانی
پرورش علمای ربانی، نیازمند نظاممندی، پرهیز از شرک، و تعهد به سختیهای راه حق است. علمای ربانی باید به مراتبی از آگاهی معنوی دست یابند که بتوانند مرگ خود و دیگران را احساس کنند، گویی چونان چراغی که سوختش رو به پایان است، پایان حیات را دریابند. این آگاهی، نشانهای از مقام معنوی اولیای خداست و آنان را از دیگران متمایز میسازد.
درنگ: استمرار نسل علمای ربانی، نیازمند پرهیز از آقازادگی و عافیتطلبی و پایبندی به نظام حق است.
بخش ششم: ذكر توحیدی و پرهیز از شرک
ذكر توحیدی
ذکر إِلَٰهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ، چونان نغمهای آسمانی، دل را به سوی توحید و تسلیم رهنمون میسازد. این ذکر، با پرهیز از هرگونه گرایش به شرک، دینداری اصیل را ترویج میکند. در مقابل، ذکرهایی که به اشخاص یا معبودهای غیرحق گرایش دارند، به انحراف میانجامند.
نقد سوءاستفاده از نمادهای دینی
سوءاستفاده از نمادهای دینی، مانند آرم سلیمان، به جای عمل به ارزشهای توحیدی، دین را به سطح ظاهری تقلیل داده است. قرآن کریم در این باره میفرماید:
وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا (البقرة: ۴۱)
و آیات مرا به بهای اندک نفروشید.
تمرکز بر نمادها، چونان غباری بر آینه حقیقت، دین را از اصالت خود دور میسازد.
جمعبندی
تفسیر آیه ۱۳۳ سوره بقره، چونان دری گرانبها، چارچوبی عمیق برای فهم دینداری توحیدی ارائه میدهد. این آیه، با تأکید بر وصیت یعقوب (ع) و پرسش او از فرزندانش، مخاطب را به تأمل در مسیر دینداری دعوت میکند. دینداری سعادتمند، نیازمند اراده، نظام، و حقانیت نظام است. تفرق دینی، شرک، و گرایش به اشخاص، موانعی هستند که دین را از اصالت خود دور ساخته و به خشونت و گمراهی منجر شدهاند. انبیا و معصومین، با ارائه نظام توحیدی، انسان را به سوی خدای یگانه هدایت میکنند. پرورش علمای ربانی و پرهیز از آقازادگی و عافیتطلبی، ضرورتی است برای استمرار نسلهای دیندار و سعادتمند. این تفسیر، مؤمنان را به بازنگری در دینداری و پایبندی به توحید دعوت میکند تا در سایه نظام حنيف، به سعادت ابدی دست یابند.
با نظارت صادق خادمی