در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 448

متن درس





تفسیر آیه 138 سوره بقره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره جلسه (448)

تفسیر آیه 138 سوره بقره: صبغه الهی و خرافات‌زدایی از باورهای دینی

مقدمه

آیه 138 سوره بقره، با طرح مفهوم صبغه الهی، به‌عنوان یکی از آیات کلیدی قرآن کریم در راستای خرافات‌زدایی و تأکید بر محتوای اعتقادی دین، جایگاه ویژه‌ای در مطالعات قرآنی دارد. این آیه، با بیانی موجز و عمیق، دعوت به پذیرش رنگ و ماهیت الهی می‌کند و در برابر باورهای شکلی و خرافی ادیان دیگر، معیاری توحیدی ارائه می‌دهد. نوشتار حاضر، با هدف تبیین علمی و جامع این آیه، تمامی ابعاد معنایی، نحوی، و سیاقی آن را با رویکردی آکادمیک و با حفظ تمام جزئیات درس‌گفتار اصلی و تحلیل‌های ارائه‌شده بررسی می‌کند. ساختار این نوشتار، با بخش‌بندی نظام‌مند و بهره‌گیری از تمثیلات فاخر، به‌گونه‌ای تنظیم شده است که برای پژوهشگران علوم قرآنی و الهیات، به‌ویژه در سطح تحصیلات تکمیلی، راهگشا باشد.

بخش اول: سیاق و موقعیت آیه در گفت‌وگوی دینی

تبیین سیاق آیه

آیه 138 سوره بقره، در میانه گفت‌وگویی دینی با یهود و نصارا در مدینه، به‌عنوان پاسخی به دعوت‌های شکلی آنان («کونوا هوداً أو نصارى تهتدوا» – آل‌عمران: 67) نازل شده است. این آیه، در ادامه آیات 136 و 137 که بر ایمان یکپارچه به خدا و پیامبران تأکید دارند، صبغه الهی را معیاری برتر برای هدایت معرفی می‌کند. سیاق آیه، بر رد ادعاهای ظاهری و تأکید بر محتوای توحیدی متمرکز است.

درنگ: آیه 138، به‌عنوان بخشی از گفت‌وگوی دینی، مؤمنان را به ارائه الگویی توحیدی در برابر باورهای شکلی یهود و نصارا دعوت می‌کند، گویی نوری الهی که در دل تاریکی خرافات می‌درخشد.

مخاطب و گوینده آیه

یکی از پرسش‌های کلیدی در تفسیر این آیه، تعیین مخاطب و گوینده آن است. برخی مفسران، به دلیل ساختار مقطعی آیه، دچار ابهام شده و عباراتی مانند «اتبعوا» را به متن افزوده‌اند تا معنا را معقول سازند. این افزودن، به دلیل نقض اصالت متن قرآنی، مردود است. آیه، خطابی است از جانب خداوند که مؤمنان را به گفتن «صبغه الله» در برابر یهود و نصارا دعوت می‌کند.

نقد افزودن عبارات به متن قرآن کریم

افزودن عباراتی مانند «اتبعوا صبغة الله» در تفاسیر، نظیر آنچه در مجمع‌البیان آمده، فاقد پشتوانه قرآنی است. قرآن کریم، به دلیل بلاغت و ایجاز خود، نیازی به چنین اضافاتی ندارد. این نقد، با اصل قرآنی «لا یحرفونه عن مواضعه» (مائده: 44) همخوانی دارد که هرگونه تحریف در متن وحی را نفی می‌کند.

درنگ: حفظ اصالت متن قرآن کریم، چون نگهبانی از گوهری ناب، وظیفه‌ای الهی است که هرگونه دستکاری در آن را مردود می‌سازد.

بخش دوم: تحلیل نحوی و بلاغی آیه

ساختار نحوی و عطف جمله

آیه 138، با عبارت «صِبْغَةَ اللَّهِ»، به‌عنوان مصدر منصوب و عطفی بر آیه پیشین («قولوا آمنا» – بقره: 136) مطرح است. این عطف، بدون حرف عطف (مانند واو) ارائه شده و از نظر بلاغی، بر ایجاز و تأکید بر استقلال معنایی صبغه الهی دلالت دارد. در قواعد ادبیات عرب، عطف جمله بدون حرف عطف، به‌ویژه در متون بلاغی مانند قرآن کریم، متداول است و بر زیبایی کلام می‌افزاید.

مقول قول مؤمنان

عبارت «صِبْغَةَ اللَّهِ» بخشی از مقول قول مؤمنان است که خداوند به آن‌ها دستور می‌دهد تا در برابر دعوت‌های شکلی یهود و نصارا ابراز کنند. این خطاب، پاسخی است به ادعای «کونوا هوداً أو نصارى تهتدوا» و صبغه الهی را معیاری برتر معرفی می‌کند.

صِبْغَةَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً ۖ وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ
ترجمه: رنگ الهی را بپذیرید، و چه کسی از خداوند رنگ بهتری دارد؟ و ما او را پرستش می‌کنیم.

نتیجه‌گیری بخش دوم

تحلیل نحوی و بلاغی آیه، نشان‌دهنده عمق و زیبایی ساختار قرآنی است. عطف جمله و مقول قول، صبغه الهی را به‌عنوان پاسخی قاطع در برابر دعوت‌های شکلی معرفی می‌کند. این ساختار، گویی رودی زلال است که از سرچشمه وحی جاری شده و مسیر هدایت را روشن می‌سازد.

بخش سوم: معنای صبغه الهی و خرافات‌زدایی

معنای صبغه

واژه «صِبْغَة» از ریشه «صبغ» به معنای آغشتگی و تغییر ماهیت از طریق نفوذ در چیزی است. در سیاق آیه، صبغه الهی به معنای آغشتگی به معرفت، ایمان، و توحید است، نه صرف رنگ‌آمیزی ظاهری. این معنا، با تمثیلی زیبا قابل تبیین است: همان‌گونه که نان در آبگوشت آغشته می‌شود و ماهیت آن تغییر می‌یابد، دل مؤمن نیز با ایمان به خدا رنگ الهی می‌گیرد.

درنگ: صبغه الهی، چون جامه‌ای از نور است که جان مؤمن را به معرفت و توحید می‌آراید.

نقد باورهای شکلی و خرافی

آیه، با معرفی صبغه الهی، در برابر باورهای شکلی و خرافی ادیان دیگر، مانند غسل تعمید در یهود و نصارا، ایستادگی می‌کند. این باورها، که گاه با خرافاتی مانند جلوگیری از دیوانگی یا مجنون شدن همراه شده‌اند، از نظر قرآنی فاقد اصالت‌اند. غسل، به‌عنوان عملی بهداشتی، ارزشمند است، اما افزودن کارکردهای خرافی به آن، با روح توحیدی قرآن کریم ناسازگار است.

ختنه: سنتی ارزشمند اما نه خرافی

ختنه، به‌عنوان سنتی ابراهیمی در اسلام، دارای فواید بهداشتی و جنسی است که در علوم پزشکی مدرن نیز تأیید شده است. با این حال، افزودن باورهای خرافی، مانند جلوگیری از دیوانگی، به این سنت نادرست است. این نقد، با اصل قرآنی «لا یکلف الله نفساً إلا وسعها» (بقره: 286) همخوانی دارد که تکالیف دینی را به امور معقول محدود می‌کند.

درنگ: اعمال شکلی مانند غسل و ختنه، چون ابزارهایی برای نظافت و سلامت‌اند، اما رنگ الهی در معرفت و ایمان به خدا نهفته است.

نتیجه‌گیری بخش سوم

صبغه الهی، به‌عنوان نمادی از توحید و معرفت، در برابر باورهای شکلی و خرافی ادیان دیگر قرار می‌گیرد. این مفهوم، گویی آیینه‌ای است که حقیقت دین را از زنگار خرافات پاک می‌کند و راه هدایت را نشان می‌دهد.

بخش چهارم: نقد خرافات در ادیان ابراهیمی و نقش استعمار

خرافات در ادیان ابراهیمی

خرافات، حتی در ادیان توحیدی مانند یهود، نصارا، و اسلام، نفوذ کرده و مانعی برای هدایت بوده است. مراسم غسل تعمید در مسیحیت و صابئین، که گاه با باورهای خرافی همراه شده، نمونه‌ای از این انحراف است. قرآن کریم، با معرفی صبغه الهی، به اصلاح این باورها می‌پردازد.

نقش استعمار در ترويج خرافات

استعمار، با بهره‌گیری از اختلافات داخلی جوامع دینی، به ترويج خرافات و انشقاق پرداخته است. فرقه‌هایی مانند شیخیه و بهائیه، که ریشه در اختلافات علمی و تعصبات بی‌جا دارند، نمونه‌هایی از این تأثیرگذاری‌اند. مراسم غسل در شیخیه، با افزودن عناصر غیراصیل، نمونه‌ای از این انحراف است.

درنگ: استعمار، چون سایه‌ای شوم، از سادگی جوامع دینی سوءاستفاده کرده و خرافات را چون علف هرز در باغ دین می‌رویاند.

نقد تعصب و سخت‌گیری در علم دینی

تعصب و سخت‌گیری در علم دینی، به‌ویژه تکفیر عالمان، به انشقاق و ظهور فرقه‌های خرافی منجر شده است. اختلافات میان عالمان دینی، مانند آنچه در مورد شیخ احمد احصایی رخ داد، نمونه‌ای از این آسیب است. اصل قرآنی «وَلاَ تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا» (انفال: 46) بر پرهیز از نزاع تأکید دارد.

ضرورت مباحثه علمی

به‌جای تعصب و تکفیر، مباحثه علمی راهی برای رفع اختلافات و تقویت وحدت فکری است. این رویکرد، با سنت‌های علمی اسلامی همخوانی دارد و می‌تواند به احیای محتوای دینی کمک کند.

نتیجه‌گیری بخش چهارم

نقد خرافات و تعصبات در ادیان ابراهیمی، همراه با هشدار نسبت به نقش استعمار، نشان‌دهنده ضرورت بازگشت به محتوای توحیدی است. این بخش، گویی هشداری است که از دل تاریخ برمی‌خیزد تا عالمان دینی را به سوی بصیرت و وحدت رهنمون سازد.

بخش پنجم: وحدت محتوای دینی و دعوت به عقلانیت

تکرار عبارات توحیدی

تکرار عباراتی مانند «نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُون»، «نَحْنُ لَهُ عَابِدُون»، و «نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُون» در آیات سوره بقره، بر وحدت محتوای دینی تأکید دارد. این عبارات، صبغه الهی را به‌عنوان معیاری برای ایمان، عبادت، و خلوص معرفی می‌کنند.

درنگ: عبارات توحیدی، چون نغمه‌های آسمانی، دل را به سوی ایمان و خلوص رهنمون می‌سازند و از بند شکل‌گرایی آزاد می‌کنند.

دعوت به عقلانیت و معرفت

عبارت «وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً» بر برتری محتوای دینی (عقل، بصیرت، و معرفت) نسبت به اشکال ظاهری تأکید دارد. این دعوت، با روح قرآنی که عقلانیت را ستون دین می‌داند، همخوانی دارد.

نتیجه‌گیری بخش پنجم

وحدت محتوای دینی و دعوت به عقلانیت، صبغه الهی را به‌عنوان معیاری برای هدایت معرفی می‌کند. این بخش، گویی چراغی است که مسیر توحید و معرفت را در برابر تاریکی خرافات روشن می‌سازد.

جمع‌بندی نهایی

تفسیر آیه 138 سوره بقره، با تأکید بر صبغه الهی، به‌عنوان دعوتی به خرافات‌زدایی و تمرکز بر محتوای توحیدی، راهنمایی برای احیای دین در برابر انحرافات است. این آیه، با ارائه معیاری برتر در گفت‌وگوی دینی، مؤمنان را به سوی عقل، معرفت، و بصیرت فرا می‌خواند. نقد باورهای شکلی، تعصبات، و نقش استعمار در ترويج خرافات، هشداری است برای جوامع دینی تا با مباحثه علمی و پرهیز از نزاع، وحدت فکری را تقویت کنند. صبغه الهی، چون گوهری درخشان، از دل قرآن کریم می‌درخشد و راه هدایت را به سوی توحید و حقیقت می‌گشاید.

با نظارت صادق خادمی