متن درس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره جلسه (509)
مقدمه
تفسیر آیات 168 و 172 سوره بقره، بهعنوان دو آیه محوری در تبیین مراتب وجودی و تکلیفی انسانها از منظر قرآن کریم، دریچهای است به سوی فهم عمیق نظاممندی الهی در تعامل با آدمیان. این آیات، با خطابهای متمایز به «ناس» و «الذین آمنوا»، نهتنها تفاوتهای بنیادین میان انسانهای عادی و مؤمنان را آشکار میسازند، بلکه به تمایز در رزق، تکلیف و مراتب معرفتی این دو گروه اشاره دارند. این نوشتار، با رویکردی علمی و نظاممند، به تحلیل تطبیقی این دو آیه پرداخته و با بهرهگیری از تمثیلات و اشارات فاخر، محتوای درسگفتار را در قالبی آکادمیک و مناسب برای مخاطبان تحصیلکرده ارائه میدهد. همانند درختی که ریشههایش در خاک معرفت الهی استوار است و شاخسارهایش به سوی آسمان معنا قد میکشد، این تفسیر میکوشد تا مراتب وجودی انسان را در پرتو آیات الهی به تصویر کشد.
بخش نخست: تمایز خطابها و مراتب انسانی
خطاب به ناس و مؤمنان: تفاوت در مراتب وجودی
آیات 168 و 172 سوره بقره، با خطابهای متمایز، دو گروه از انسانها را مخاطب قرار میدهند. آیه 168 با خطاب «یا أیها الناس» عموم آدمیان را در بر میگیرد، در حالی که آیه 172 با خطاب «یا أیها الذین آمنوا» به مؤمنان اختصاص دارد. این تمایز، بازتابدهنده مراتب وجودی انسانهاست: ناس در مرتبه ابتدایی حیات مادی و ارضی قرار دارند، حال آنکه مؤمنان، با پذیرش ایمان، به مرتبهای متعالیتر در ساحت معنوی و سماوی ارتقا یافتهاند.
این ساختار خطاب، ریشه در حکمت الهی در تنوع خلقت و تکالیف دارد. قرآن کریم، با این شیوه، به نظاممندی مراتب انسانی اشاره میکند که از انسان عادی تا مؤمنان و در مراتب بالاتر، به اولیاء و عارفان میرسد. همانند نردبانی که هر پلهاش به سوی قلهای متعالیتر هدایت میکند، این آیات، انسان را به بازشناسی جایگاه خویش در سلسله مراتب وجودی دعوت میکنند.
آیات مورد بحث
آیه 168 سوره بقره:
يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ
ترجمه: ای مردم، از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه بخورید و از گامهای شیطان پیروی نکنید، که او برای شما دشمنی آشکار است.
آیه 172 سوره بقره:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید، از پاکیزههایی که روزیتان کردهایم بخورید و خداوند را شکر کنید، اگر تنها او را میپرستید.
جمعبندی بخش نخست
تمایز در خطابهای این دو آیه، نقشهای الهی برای فهم مراتب انسانی ترسیم میکند. ناس، در مرتبهای فروتر، به امور ارضی و مادی مشغولاند، در حالی که مؤمنان، با ایمان، به سوی رزق سماوی و تکالیف متعالیتر هدایت میشوند. این تمایز، نهتنها به تفاوت در ظرفیتهای وجودی اشاره دارد، بلکه راهنمایی است برای انسان تا با تأمل در جایگاه خویش، به سوی مراتب بالاتر سلوک کند.
بخش دوم: رزق و طيبات در مراتب وجودی
رزق ارضی در برابر رزق سماوی
آیه 168، با اشاره به «مِمَّا فِي الْأَرْضِ»، رزق را به امور زمینی و مادی محدود میسازد. این رزق، هرچند مقید به حلال و طيب بودن است، اما در چارچوب نیازهای مادی و ارضی انسان عادی قرار دارد. در مقابل، آیه 172، با عبارت «طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ»، رزق را از قید ارضی آزاد کرده و به رزقهای الهی در تمامی عوالم، اعم از مادی و معنوی، گسترش میدهد. رزق مؤمنان، شامل وحی، معرفت، کشف و شهود است که فراتر از نیازهای زمینی، به سوی آسمانهای معنوی پرمیکشد.
این تفاوت، نشاندهنده افقهای متمایز ناس و مؤمنان است. ناس، به دلیل دلبستگی به امور مادی، در بند رزق ارضیاند، در حالی که مؤمنان، با ایمان، به رزقهای سماوی متصل میشوند. همانند چشمهای که از دل کوه میجوشد و به سوی دریا جاری میشود، رزق مؤمنان از منشأ الهی سرچشمه گرفته و به سوی معارف متعالی هدایت میشود.
مفهوم طيبات و مراتب آن
طيبات در آیه 168، به معنای پاکیزگی مادی و حلال بودن رزق است، اما در آیه 172، به پاکیزهترین و برترین انواع رزق الهی اشاره دارد که شامل معارف معنوی، وحی و شهود است. این طيبات، از محدودیتهای ارضی آزاد بوده و به مؤمنان امکان بهرهمندی از نعمات متعالی را میدهد.
مفهوم طيبات در آیه 172، به دلیل پیوند با «مَا رَزَقْنَاكُمْ»، بُعدی متعالی دارد. این طيبات، نهتنها پاکیزگی مادی، بلکه پاکیزگی معنوی و روحانی را در بر میگیرد. همانند گوهری که در صدف معرفت نهان است، طيبات مؤمنان، جوهرهای الهی دارد که در مراتب بالاتر، به کشف و معاينه میرسد.
جمعبندی بخش دوم
تفاوت در رزق و طيبات این دو آیه، به تمایز در افق وجودی ناس و مؤمنان اشاره دارد. ناس، در بند رزق ارضی و مادیاند، در حالی که مؤمنان، با اتصال به رزق سماوی، به سوی طيبات متعالی هدایت میشوند. این تمایز، دعوتی است به سوی ارتقای وجودی، تا انسان از خاک زمین به آسمان معرفت پرواز کند.
بخش سوم: تکلیف و شکر در نظام الهی
تکلیف سلبی در برابر تکلیف ایجابی
آیه 168، تکلیف ناس را بهصورت سلبی بیان میکند: «وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ». این تکلیف، صرفاً پرهیز از پیروی از شیطان است و باری ایجابی ندارد. اما آیه 172، تکلیف مؤمنان را بهصورت ایجابی تبیین میکند: «وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ». این تکلیف، شامل شکر عملی، عبادت و التزام به هویت ایمانی است.
این تفاوت، نشاندهنده مراتب تکلیف در نظام الهی است. ناس، به دلیل محدودیتهای وجودی، تنها مکلف به پرهیز از شر هستند، اما مؤمنان، با ظرفیت ایمانی، به انجام اعمال ایجابی مانند شکر و عبادت فراخوانده شدهاند. این تکالیف، همانند نوری است که مؤمن را از تاریکیهای نفس به سوی روشنایی قرب الهی هدایت میکند.
شکر: تکلیف عملی و معرفتی
شکر در آیه 172، بهعنوان تکلیفی عملی و معرفتی معرفی شده که نیازمند رويت نعمت و منعم است. شکر، فراتر از گفتار، عملی است که با معرفت به نعمت الهی و شناسایی منعم (خداوند) تحقق مییابد. مؤمن باید نعمت را نه به خود، بلکه به خداوند نسبت دهد، و این فرآیند، نیازمند خودزدایی و خودآگاهی است.
شکر، همانند آینهای است که نعمت الهی را در برابر چشمان مؤمن قرار میدهد تا او منعم را ببیند و از خود تهی شود. این فرآیند، به دلیل پیچیدگی معرفتی، به گروه اندکی از بندگان نسبت داده شده است: «وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ» (سبا: 13)؛ «و اندکی از بندگانم شکرگزارند».
جمعبندی بخش سوم
تکالیف این دو آیه، بازتابدهنده مراتب وجودی انسانهاست. ناس، به پرهیز از شر محدودند، اما مؤمنان، به شکر و عبادت فراخوانده شدهاند. شکر، بهعنوان تکلیفی معرفتی، مؤمن را به سوی خودآگاهی و قرب الهی هدایت میکند، و این مسیر، تنها برای کسانی گشوده است که هویت ایمانی خویش را استوار ساختهاند.
بخش چهارم: هویت ایمانی و عبادت
هویت: فونداسیون عبادت
عبارت «إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ» در آیه 172، به هویت ایمانی مؤمن اشاره دارد. هویت، به معنای استقرار بر اعتقاد، هدف و منش است که بدون آن، عبادت به عملی صوری و بیثمر تبدیل میشود. عبادت بدون هویت، همانند بنایی است که بر شالودهای سست بنا شده و با نسیمی فرومیریزد.
هویت ایمانی، نیازمند خودشناسی و التزام به اصول اعتقادی است. مؤمن باید خود را از بند خودخواهی رها کرده و به سوی معبود حقیقی سوق یابد. این هویت، مؤمن را از ناس متمایز میکند، زیرا ناس، فاقد این بنیان است و به همین دلیل، تکلیفش به امور سلبی محدود میشود.
اخلاص در عبادت: نقش «إِيَّاهُ»
تقدیم «إِيَّاهُ» بر «تَعْبُدُونَ» در آیه 172، نشاندهنده تأکید بر اخلاص در عبادت است. این تقدیم، ارفاقی الهی است که خداوند را بهعنوان تنها معبود در برابر چشمان مؤمن قرار میدهد تا از غفلت و انحراف در عبادت جلوگیری شود. اخلاص، همانند کلیدی است که قفل دل را به سوی معبود میگشاید.
این ساختار نحوی، دعوتی است به رويت الهی. مؤمن باید خداوند را بهعنوان تنها معبود ببیند و عبادتش را از هر شائبهای پاک کند. این امر، به پیچیدگی عبادت در مرتبه مؤمنان اشاره دارد که فراتر از عمل ظاهری، نیازمند نیت خالص است.
جمعبندی بخش چهارم
هویت ایمانی، شالوده عبادت است که بدون آن، عبادت به عملی بیثمر تبدیل میشود. اخلاص در عبادت، مؤمن را به سوی قرب الهی هدایت میکند و این مسیر، تنها با استقرار بر هویت و معرفت امکانپذیر است. آیات مورد بحث، انسان را به تأمل در هویت خویش و خلوص در عبادت دعوت میکنند.
بخش پنجم: مراتب انسانی و معرفت
مراتب انسانی: ناس، مؤمنان و عارفان
انسانها در نظام قرآنی، به سه مرتبه تقسیم میشوند: ناس (انسانهای عادی)، مؤمنان (الذین آمنوا) و عارفان (که در این آیات صراحتاً ذکر نشدهاند). ناس در مرتبه ارضی و مادی قرار دارند، مؤمنان در مرتبه سماوی و ایمانی، و عارفان در مرتبه معرفت و شهود. این مراتب، نشاندهنده تنوع در خلقت و تکالیف الهی است.
عارفان، همانند ستارگانی در آسمان معرفت، در مرتبهای متعالیتر قرار دارند که در آن، عبادت و زحمت جای خود را به رويت و شهود میدهد. این مرتبه، مختص قلیلی از بندگان است که توانستهاند از مراتب نازلتر عبور کنند.
معرفت: غایت سلوک انسانی
معرفت، بهعنوان مرتبهای بالاتر از شکر و عبادت، غایت عرفان و کمال انسانی است. برخلاف عبادت که امری دنیوی و زحمتکشانه است، معرفت به رويت، شهود و کشف الهی منتهی میشود. این مرتبه، به دلیل دشواری و پیچیدگی، تنها به اندکی از بندگان اختصاص دارد: «وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ» (سبا: 13).
معرفت، نیازمند مبادی معرفتی مانند شکر و هویت است. همانند راهی که از میان جنگلهای انبوه به سوی قلهای روشن میرسد، معرفت، انسان را از مراتب نازل به سوی قلههای شهود هدایت میکند.
جمعبندی بخش پنجم
مراتب انسانی در این آیات، نقشهای از سلوک معنوی انسان ترسیم میکند. ناس در مرتبه مادی، مؤمنان در مرتبه ایمانی و عارفان در مرتبه معرفت قرار دارند. معرفت، بهعنوان غایت سلوک، انسان را به سوی رويت الهی هدایت میکند و این مسیر، تنها برای کسانی گشوده است که هویت و اخلاص خویش را استوار ساختهاند.
بخش ششم: عوامل ناسوتی و نقش آن در هویتسازی
نطفه، لقمه و زمان: بسترهای هویتسازی
عوامل ناسوتی مانند نطفه، لقمه، زمان و مکان، در شکلگیری هویت انسانی نقش بنیادین دارند. این عوامل، بهعنوان بسترهای مادی، میتوانند هویت انسان را تقویت یا تضعیف کنند. در برخی اعصار، نطفهها و لقمهها به دلیل شرایط زمانی و مکانی، فاقد ظرفیت هویتسازی هستند.
این عوامل، همانند خاکی هستند که بذر هویت در آن کاشته میشود. اگر خاک حاصلخیز باشد، بذر به درختی تنومند تبدیل میشود، اما اگر خاک سست باشد، بذر به ثمر نمیرسد. در برخی دورهها، شرایط زمانی و مکانی، انسانها را به سوی بیهویتی سوق میدهد، در حالی که در دورههای دیگر، زمینه برای ظهور هویتهای متعالی فراهم است.
نقد عرفانهای کاذب
عرفانهای کاذب، که به جای معرفت حقیقی، به اعمال ظاهری و نمایشی بسنده میکنند، از خلأهای معنوی جامعه سوءاستفاده میکنند. عارفان واقعی، در پی رويت حقیقتاند، نه تعظیم و سجده به غیرحق. این عرفانهای کاذب، همانند سایهای هستند که در غیاب نور حقیقت، خود را به جای آفتاب جا میزنند.
جمعبندی بخش ششم
عوامل ناسوتی، چون نطفه و لقمه، در کنار شرایط زمانی و مکانی، بستر هویتسازی انسان را فراهم میکنند. اما بدون معرفت و اخلاص، این عوامل به بیهویتی منجر میشوند. نقد عرفانهای کاذب، انسان را به سوی معرفت حقیقی هدایت میکند که در آن، رويت حقیقت جایگزین اعمال صوری میشود.
بخش هفتم: خطر انحراف در عبادت
نماز و خطر صوری شدن
نماز، بهعنوان ستون دین، اگر بدون هویت و معرفت خوانده شود، نهتنها سودمند نیست، بلکه میتواند به انحراف و فساد منجر شود. نمازی که فاقد اخلاص و هویت باشد، همانند پر کاهی است که با نسیمی پراکنده میشود.
این خطر، به اهمیت نیت و آگاهی در عبادت اشاره دارد. همانند بنایی که بدون شالوده استوار فرومیریزد، عبادت بدون هویت، به عملی بیثمر تبدیل میشود. در سنت اسلامی، تأکید بر اخلاص و معرفت، انسان را از خطر صوری شدن عبادت حفظ میکند.
استکبار و بیهویتسازی
استکبار، با سبک کردن و بیارزش کردن انسانها، آنها را به اطاعت کورکورانه سوق میدهد. این فرآیند، در تضاد با نظام قرآنی است که انسان را به کسب هویت و عبادت آگاهانه دعوت میکند. استکبار، همانند طوفانی است که ریشههای هویت انسانی را از خاک وجود میکَند.
جمعبندی بخش هفتم
عبادت بدون هویت و اخلاص، به انحراف منجر میشود و انسان را از مسیر کمال دور میکند. استکبار، با بیهویتسازی، انسان را به موجودی تابع و بیاراده تبدیل میکند. این آیات، انسان را به تأمل در هویت خویش و خلوص در عبادت دعوت میکنند تا از این خطرات در امان ماند.
بخش هشتم: خودآزمایی و کسب هویت
خودآزمایی: راهی به سوی هویت
انسان باید با خودآزمایی شبانه، به تأمل در اعتقادات، اهداف و ارزشهای خویش بپردازد تا هویت خود را تقویت کند. این خودآزمایی، همانند آینهای است که انسان را با حقیقت وجودش روبهرو میکند و او را از تقلید کورکورانه رها میسازد.
خودآزمایی، به انسان کمک میکند تا با پرسشهایی مانند «من کیستم؟» و «برای چه آمادهام جانم را فدا کنم؟»، هویت خویش را بازتعریف کند. این فرآیند، در جامعهای که هویتهای کاذب و تقلیدی رواج دارد، اهمیتی دوچندان مییابد.
جمعبندی بخش هشتم
خودآزمایی، شالودهای است برای کسب هویت و عبادت آگاهانه. انسان با تأمل در اعتقادات و ارزشهای خویش، میتواند از بیهویتی رها شده و به سوی معرفت و قرب الهی گام بردارد. این فرآیند، انسان را از مرتبه ناس به سوی مراتب بالاتر سوق میدهد.
جمعبندی نهایی
تفسیر تطبیقی آیات 168 و 172 سوره بقره، منظومهای از معارف قرآنی را در باب مراتب انسانی، رزق، تکلیف و هویت آشکار میسازد. این آیات، با خطابهای متمایز، به تفاوتهای بنیادین در ظرفیتهای وجودی ناس و مؤمنان اشاره دارند. ناس، در مرتبه ارضی و مادی، به رزق زمینی و تکالیف سلبی محدودند، در حالی که مؤمنان، با ارتقای ایمانی، به رزق سماوی و تکالیف ایجابی دسترسی دارند. هویت، بهعنوان فونداسیون عبادت و معرفت، نقش محوری در این تمایز ایفا میکند.
معرفت، بهعنوان غایت سلوک انسانی، در مرتبهای متعالیتر از شکر و عبادت قرار دارد و تنها به قلیلی از بندگان اختصاص دارد. عوامل ناسوتی، مانند نطفه و لقمه، در کنار شرایط زمانی و مکانی، بستر هویتسازی را فراهم میکنند، اما بدون اخلاص و معرفت، به بیهویتی منجر میشوند. خودآزمایی، انسان را به سوی هویت و عبادت آگاهانه هدایت میکند و از خطر انحراف و صوری شدن عبادت حفظ مینماید.
این تفسیر، انسان را به تأمل در جایگاه وجودی خویش و سلوک به سوی مراتب بالاتر دعوت میکند. همانند مسافری که در راه معرفت گام برمیدارد، انسان باید با هویت، شکر و اخلاص، از خاک زمین به آسمان معرفت پرواز کند.
با نظارت صادق خادمی