در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 510

متن درس





تفسیر آیات 169 و 170 سوره بقره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره جلسه (510)

تفسیر آیات 169 و 170 سوره بقره: نفوذ شیطان و چالش‌های هدایت انسانی

مقدمه

آیات 169 و 170 سوره بقره، به مثابه آینه‌ای ژرف‌نگر، تصویری از پیچیدگی‌های نفسانی انسان در برابر دعوت الهی و نفوذ شیطان ارائه می‌دهند. این آیات، با نگاهی عمیق به گرایش‌های انسان به سوی سنت‌های موروثی و مقاومت در برابر هدایت الهی، چالش‌های بنیادین معرفتی و عملی بشر را به تصویر می‌کشند. در این نوشتار، با رویکردی علمی و نظام‌مند، محتوای این دو آیه با تکیه بر تحلیل‌های قرآنی و عرفانی بررسی می‌شود. هدف، تبیین ماهیت نفوذ شیطان، محدودیت‌های ادراکی انسان، و موانع پذیرش هدایت الهی است، با زبانی فاخر و متناسب با مخاطبان تحصیل‌کرده در محیط‌های دانشگاهی.

بخش اول: ماهیت نفوذ شیطان در آیه 169

متن و ترجمه آیه

إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ

جز این نیست که او شما را به بدی و زشتی و گفتن آنچه درباره خداوند نمی‌دانید، فرمان می‌دهد.

تبیین مفهوم امر شیطان

آیه 169، شیطان را به عنوان موجودی معرفی می‌کند که با اقتدار و پیچیدگی، انسان را به سوی بدی (سوء)، زشتی (فحشا)، و نسبت دادن سخنان بی‌اساس به خداوند سوق می‌دهد. واژه «يَأْمُرُكُمْ» با ضمیر جمع، به شمولیت این فرمان اشاره دارد که دامنه‌ای گسترده از انسان‌ها را در بر می‌گیرد. این شمولیت، نشان‌دهنده نفوذ فراگیر شیطان در عالم انسانی است، مگر در مواردی که به صورت تخصصی، افرادی از این دایره خارج شوند.

درنگ: امر شیطان، با بهره‌گیری از نقاط ضعف نفسانی نظیر شک و وهم، به صورت عملیاتی و نه نظری، انسان را به سوی انحراف هدایت می‌کند. این امر، از طریق ایادی شیطان، شامل جن و انس، در تمامی سطوح وجودی اعمال می‌شود.

تفاوت سوء و فحشا

در این آیه، «سوء» به بدی‌های عمومی و «فحشا» به زشتی‌های عمیق‌تر اشاره دارد. این تمایز، نشان‌دهنده فرآیند تدریجی انحراف است که از بدی‌های ساده آغاز شده و به زشتی‌های پیچیده‌تر می‌انجامد. سوء، به مثابه دروازه‌ای است که انسان را به سوی فحشا، یعنی انحرافات عمیق‌تر، می‌کشاند. این ترتیب، استراتژی شیطان را در نفوذ گام‌به‌گام به روان و رفتار انسان نشان می‌دهد.

گفتن سخنان بی‌اساس درباره خداوند

بخش سوم آیه، به خطرناک‌ترین بعد نفوذ شیطان، یعنی تحریف معرفت دینی، اشاره دارد. «وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ» به نسبت دادن باورها و احکام بی‌اساس به خداوند دلالت می‌کند که از جهل و تقلید کورکورانه سرچشمه می‌گیرد. این امر، بنیان‌های هدایت الهی را تضعیف کرده و به بدعت‌ها و خرافات دینی منجر می‌شود.

درنگ: تحریف معرفت دینی از طریق نسبت دادن سخنان بی‌اساس به خداوند، یکی از خطرناک‌ترین ابزارهای شیطان است که به تضعیف ایمان و گسترش بدعت‌ها می‌انجامد.

پیچیدگی و تفوق شیطان

شیطان، به دلیل اقتدار، تجربه، و پیچیدگی کردار، بر انسان برتری دارد. این برتری، مانند فردی است که در جنگلی انبوه، با آگاهی از مسیرها، دیگری را گمراه می‌کند. انسان، با ابزارهای ادراکی محدود، مانند چشم و گوش، در برابر این پیچیدگی ناتوان است. این محدودیت، انسان را در برابر وسوسه‌های شیطان آسیب‌پذیر می‌سازد.

نتیجه‌گیری بخش اول

آیه 169، با تبیین ماهیت امر شیطان به سوء، فحشا، و قول بی‌اساس، به استراتژی عملیاتی او در گمراهی انسان اشاره دارد. این امر، از طریق نقاط ضعف نفسانی، مانند شک و وهم، و با بهره‌گیری از ایادی شیطان، اعمال می‌شود. این آیه، انسان را به هوشیاری در برابر نفوذ شیطان و تقویت معرفت دینی فرا می‌خواند.

بخش دوم: مقاومت در برابر هدایت الهی در آیه 170

متن و ترجمه آیه

وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا ۗ أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ

و هنگامی که به آنان گفته شود: از آنچه خداوند نازل کرده است پیروی کنید، گویند: خیر، ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم. آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را درک نکرده و هدایت نیافته باشند؟

تقلید کورکورانه از سنت‌های موروثی

آیه 170، به یکی از موانع اصلی پذیرش هدایت الهی، یعنی تقلید کورکورانه از سنت‌های پدران، اشاره دارد. انسان‌ها، به جای پیروی از وحی الهی، به عادات و سنت‌های موروثی گرایش دارند، حتی اگر این سنت‌ها فاقد عقلانیت و هدایت باشند. این مقاومت، به مثابه زنجیری است که انسان را در قفس جهل و تعصب اسیر می‌کند.

درنگ: تقلید کورکورانه از سنت‌های موروثی، به عنوان مانعی بنیادین در برابر هدایت الهی، ریشه در تعصب و جهل دارد و انسان را از پذیرش حقیقت باز می‌دارد.

محدودیت ابزارهای هدایت

این آیه، به محدودیت کارایی ابزارهای هدایت، نظیر تعلیم انبیا، وحی، و عقل، در برابر گرایش‌های نفسانی و عادات موروثی اشاره دارد. این محدودیت، نه به دلیل کاستی هدایت الهی، بلکه به سبب آزادی اراده انسان و گرایش او به عادات است. این امر، تصویری مایوس‌کننده از مقاومت انسان در برابر حقیقت ارائه می‌دهد.

نقش عقل و هدایت در برابر تقلید

آیه با طرح پرسش «أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ»، به فقدان عقلانیت و هدایت در سنت‌های موروثی اشاره می‌کند. این پرسش، انسان را به بازنگری در عادات خود و تکیه بر عقل و وحی دعوت می‌کند.

نتیجه‌گیری بخش دوم

آیه 170، با تبیین گرایش انسان به تقلید کورکورانه، به یکی از چالش‌های اصلی هدایت الهی اشاره دارد. این آیه، انسان را به رهایی از بند تعصب و پذیرش وحی الهی فرا می‌خواند، در حالی که محدودیت‌های نفسانی و عادات موروثی را به عنوان موانع اصلی معرفی می‌کند.

بخش سوم: تحلیل عرفانی و فلسفی نفوذ شیطان

تفوق شیطان بر انسان

شیطان، با بهره‌گیری از اقتدار، تجربه، و پیچیدگی کردار، بر انسان برتری دارد. این برتری، مانند راهنمایی است که در جنگلی انبوه، با آگاهی از مسیرها، دیگری را گمراه می‌کند. انسان، با ابزارهای ادراکی محدود، مانند چشم و گوش، که تنها برای امور ابتدایی زندگی مادی کارآمدند، در برابر این پیچیدگی ناتوان است.

درنگ: محدودیت‌های ادراکی انسان، مانند چشم و گوش، در برابر پیچیدگی‌های شیطان ناکافی است و نیازمند ابزارهای معرفتی بالاتر، مانند عقل و وحی، برای مقابله با وسوسه‌های شیطانی است.

نقش شک و وهم در نفوذ شیطان

شیطان، تنها بر کسانی فرمان می‌راند که در نفسشان شک، وهم، یا تخیل وجود دارد. انسان‌هایی که به یقین و کمال رسیده‌اند، مانند امیرالمؤمنین (ع) که فرمود: «ما ازددت یقیناً»، از نفوذ شیطان مصون‌اند. این حدیث، به اهمیت یقین در سنت اسلامی اشاره دارد که انسان را از وسوسه‌های شیطانی محافظت می‌کند.

درنگ: یقین، به عنوان بالاترین مرتبه معرفت، انسان را از نفوذ شیطان مصون می‌دارد، در حالی که شک و وهم، دروازه‌های نفوذ او به روان انسان‌اند.

شمولیت ضمیر «کم»

ضمیر «کم» در «يَأْمُرُكُمْ»، به همه هستی، از جمله انسان‌ها، انبیا، و حتی خداوند، اشاره دارد. این شمولیت، در سلام نماز («السلام عليكم») نیز نمود دارد که به تمام هستی خطاب می‌شود. با این حال، اولیای الهی، به دلیل یقین، از تأثیر امر شیطان مصون‌اند.

امر شیطان به عنوان فرآیند عملیاتی

امر شیطان، برخلاف گفتار و سخنرانی، کاملاً عملیاتی است. شیطان، انسان را به انجام اعمال سوء و فحشا دعوت می‌کند و از مباحث نظری پرهیز دارد. این عملیاتی بودن، نفوذ شیطان را مؤثرتر می‌کند.

نقش ایادی شیطان

امر شیطان، نه تنها از خود او، بلکه از طریق ایادی او، شامل شیاطین جن و انس، اعمال می‌شود. این ایادی، در همه سطوح، از انسان‌ها تا حیوانات و حتی قاذورات، عمل می‌کنند.

درنگ: شبکه گسترده ایادی شیطان، شامل جن و انس، نفوذ او را در همه سطوح وجودی گسترش می‌دهد و انسان را در برابر وسوسه‌های درونی و بیرونی آسیب‌پذیر می‌سازد.

اطلاق ضمیر در «يَأْمُرُكُمْ»

عدم ذکر صریح «الشيطان» در «يَأْمُرُكُمْ» و استفاده از ضمیر، به اطلاق این امر اشاره دارد که شامل شیطان و همه ایادی او می‌شود. این اطلاق، دامنه نفوذ شیطان را گسترده‌تر نشان می‌دهد.

نتیجه‌گیری بخش سوم

تحلیل عرفانی و فلسفی این آیات، به پیچیدگی‌های نفوذ شیطان و محدودیت‌های ادراکی انسان اشاره دارد. یقین، به عنوان سپری در برابر وسوسه‌های شیطانی، و شبکه ایادی شیطان، به عنوان ابزاری برای گسترش نفوذ او، از مهم‌ترین مفاهیم این بخش‌اند.

بخش چهارم: نقد نظام‌های تربیتی و تبدیل ناهنجاری به هنجار

تنبیه نفس در سنت عرفانی

در سنت عرفانی، اولیای الهی، زمانی که زورشان به شیطان نمی‌رسید، با تنبیه نفس، مانند سوزاندن انگشت یا ریاضت، در برابر وسوسه‌های شیطانی مقاومت می‌کردند. این روش، به تقویت اراده و مقاومت در برابر نفس اماره کمک می‌کرد.

درنگ: تنبیه نفس در سنت عرفانی، به عنوان ابزاری برای تقویت اراده و مقاومت در برابر شیطان، جایگاه ویژه‌ای داشت و نشان‌دهنده عمق سلوک عرفانی است.

نقد نظام تربیتی مدرن

نظام تربیتی مدرن، با حذف تنبیه، به آموزش صرف محدود شده و از پرورش غافل مانده است. این رویکرد، در مقایسه با سنت‌های گذشته که تنبیه را بخشی از تربیت می‌دانستند، به ضعف در پرورش اخلاقی منجر شده است.

نسبیت سوء و فحشا

سوء و فحشا، به صورت نسبی، از بدی به زشتی‌های شدیدتر پیشرفت می‌کنند. این فرآیند، به جایی می‌رسد که ناهنجاری‌ها در جامعه به هنجار تبدیل می‌شوند، مانند عادی شدن خشونت و فساد در جوامع مدرن.

درنگ: تبدیل ناهنجاری به هنجار، نتیجه فرآیند تدریجی سوء و فحشا است که از طریق نفوذ شیطان، ارزش‌های اخلاقی را تضعیف می‌کند.

نمونه‌های فرهنگی

ناهنجاری‌ها در سیاست و فرهنگ عامه، به تدریج به هنجار تبدیل می‌شوند. این امر، نتیجه نسبیت در سوء و فحشا و تأثیر شیطان در تغییر ادراکات اخلاقی است.

نتیجه‌گیری بخش چهارم

این بخش، به نقد نظام‌های تربیتی مدرن و تبدیل ناهنجاری به هنجار پرداخته و نشان می‌دهد که چگونه نفوذ شیطان، از طریق تغییر ارزش‌های اخلاقی، جوامع را به سوی انحراف سوق می‌دهد. تنبیه نفس در سنت عرفانی، به عنوان راهکاری برای مقابله با این نفوذ، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

جمع‌بندی نهایی

آیات 169 و 170 سوره بقره، با تبیین نفوذ شیطان و مقاومت انسان در برابر هدایت الهی، به پیچیدگی‌های طبیعت انسانی و آزادی اراده او اشاره دارند. آیه 169، با تبیین امر شیطان به سوء، فحشا، و قول بی‌اساس، استراتژی عملیاتی او را در گمراهی انسان نشان می‌دهد. آیه 170، با برجسته‌سازی تقلید کورکورانه، به مانع اصلی پذیرش هدایت، یعنی تعصب و جهل، اشاره می‌کند. یقین، به عنوان بالاترین مرتبه معرفت، انسان را از نفوذ شیطان مصون می‌دارد، در حالی که شک و وهم، دروازه‌های نفوذ او هستند. نظام‌های تربیتی مدرن، با حذف تنبیه، از پرورش اخلاقی غافل مانده‌اند و تبدیل ناهنجاری به هنجار، نتیجه نفوذ شیطان در تغییر ارزش‌های اخلاقی است. این تفسیر، انسان را به هوشیاری، تقویت یقین، و رهایی از تقلید کورکورانه دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی