در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 729

متن درس





گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره جلسه (729)

مقدمه

در درس‌گفتارهایم، گاه از لحظه‌هایی سخن گفته‌ام که ریشه در تجربه‌های زیسته‌ام دارند؛ خاطراتی که نه‌تنها بازتاب‌دهنده زندگی من، بلکه آیینه‌ای از تأملات عمیق در باب انسان، هستی و ارتباط با خالق و مخلوق‌اند. این گفتگوها، که در جلسات گوناگون با شاگردانم در میان گذاشته‌ام، تلاشی است برای پیوند دادن معرفت نظری با تجربه عملی، تا شاید راهی به سوی فهم عمیق‌تر از حقیقت گشوده شود. در این مجموعه، که آن را «گفتگوهای صمیمی» نامیده‌ام، می‌کوشم با زبانی ساده اما ژرف، شما را به دنیای این تجربه‌ها و تأملات ببرم؛ خاطراتی که گاه از کودکی‌ام در کوچه‌پس‌کوچه‌های تهران، گاه از تأملاتم در طبیعت و گاه از نقدهایم به روش‌های مرسوم علم‌آموزی سرچشمه گرفته‌اند. هر بخش از این گفتگوها، دعوتی است به تأمل در زندگی، معنویت و مسئولیت ما در برابر خود و جهان.

بخش اول: نرم‌خویی، کلید ارتباط با هستی

گاه در پی فهم معنای حقیقی ارتباط با جهان بودم. همیشه به خودم می‌گفتم که انسان باید نرم شود، مثل آبی که در میان سنگ‌ها راه خود را می‌یابد. این نرم‌خویی، که گویی تمرینی است در «باشگاه نرمستان»، پیش‌نیاز هر ارتباطی است؛ چه با خالق و چه با مخلوق. به باور من، تا انسان در برابر هستی نرم نشود، نه می‌تواند با خدا سخن بگوید و نه با موجودات دیگر پیوندی عمیق برقرار کند. حتی یک سنگ ساده در کویر، اگر با نگاهی نرم به آن بنگری، با تو سخن می‌گوید. این نگاه، ریشه در سیره پیامبران دارد که خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:

فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ

(قرآن کریم، آل‌عمران: ۱۵۹)؛ یعنی به سبب رحمت الهی با مردمان نرم‌خویی کردی.

اما این نرم‌خویی چگونه به دست می‌آید؟ باید تمرین کرد، باید دل را صیقل داد. روزی را که همسایه‌ای از من خواست به جوانی که کبوتربازی می‌کرد، تذکر دهم که این کار را کنار بگذارد. گفتم: «چگونه به او بگویم بازی با موجودات زنده را رها کند، وقتی خودم با کاغذها بازی می‌کنم؟» او با کبوترها سخن می‌گفت، با موجودات زنده ارتباط داشت، اما من غرق در کتاب‌ها و کاغذها بودم. این تجربه مرا به فکر فرو برد که علم دینی، اگر تنها به مطالعه کاغذها محدود شود، از روح حقیقت دور می‌ماند. ما باید با هستی مباحثه کنیم، با طبیعت، با موجودات، حتی با سنگ‌ها. این نقدم به روش‌های مرسوم علم‌آموزی است که گاه ما را از تجربه زیسته و ارتباط زنده با جهان محروم می‌کند. قرآن کریم نیز ما را به تأمل در آفرینش دعوت می‌کند:

إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ

(قرآن کریم، آل‌عمران: ۱۹۰)؛ یعنی در آفرینش آسمان‌ها و زمین و آمدوشد شب و روز، نشانه‌هایی برای خردمندان است.

نکات کلیدی:
– نرم‌خویی، پیش‌نیاز ارتباط معنوی با خالق و مخلوق است.
– نقد روش‌های آموزشی علم دینی که به کاغذبازی محدود می‌شود.
– ارزش ارتباط با موجودات زنده در برابر مطالعه صرف نظری.

بخش دوم: شادی، آزادی و تنوع در زندگی فرهنگی

صبح‌های جمعه‌ای را که در گذشته، برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی حال و هوای خاص خود را داشتند. آن روزها، برنامه‌ها ساده‌تر بودند، اما امروز شادتر و متنوع‌تر شده‌اند. این تغییر را ستایش می‌کنم، چرا که شادی، بخشی از زندگی انسانی است و خداوند نیز به ما فرموده که بهره‌مان را از دنیا فراموش نکنیم:

وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا

(قرآن کریم، قصص: ۷۷). اگر دسترسی به تلویزیون دارید، از ساعت نه تا یازده و نیم برنامه‌هایی شاد و معنوی پخش می‌شوند که روح را تازه می‌کنند. اگر هم دسترسی ندارید، رادیو همچنان گزینه‌ای عالی است. اما اگر دلتان خواست، به طبیعت بروید یا در نماز جمعه شرکت کنید. این تنوع در انتخاب، موهبتی است که به ما اجازه می‌دهد بر اساس حال و هوای خود، راهی به سوی شادی و معنویت بیابیم.

نکته‌ای که در این برنامه‌ها مرا به شگفتی وامی‌دارد، آزادی نسبی در نقد است. گویی این فضا، مانند شیری اطمینان، به جامعه اجازه می‌دهد نفس بکشد. می‌توانند تا سطح وزرا و نمایندگان نقد کنند و این نشانه‌ای از پویایی فرهنگی است. قرآن کریم نیز ما را به امر به معروف و نهی از منکر دعوت کرده است:

وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ

(قرآن کریم، آل‌عمران: ۱۰۴). این آزادی و تنوع، به ما می‌آموزد که می‌توانیم در مسیر دین و فرهنگ، راه‌های گوناگون را برگزینیم، بی‌آنکه اجباری در کار باشد:

لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ

(قرآن کریم، بقره: ۲۵۶).

نکات کلیدی:
– شادی و سرگرمی سالم، بخشی ضروری از زندگی انسانی است.
– آزادی نسبی در نقد، نشانه پویایی فرهنگی جامعه است.
– تنوع در انتخاب‌های فرهنگی و دینی، موهبتی الهی است.

بخش سوم: جهت‌مندی هستی و مفهوم رجوع

روزهایی را که در کودکی، در قلعه گبری تهران، ساعت‌ها به تماشای جوجه‌تیغی‌ها می‌نشستم. کنجکاو بودم که ببینم تابع و متبوع در طبیعت چگونه عمل می‌کند. خارهای جوجه‌تیغی را بررسی می‌کردم تا بفهمم آیا یک‌طرفه‌اند یا دوطرفه. این تجربه ساده، مرا به تأملی عمیق‌تر برد: هستی جهت‌مند است. همه چیز، از خار گیاه تا موی انسان، یک جهت دارد. این جهت‌مندی، نشانه‌ای از نظم الهی در خلقت است. قرآن کریم می‌فرماید:

إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ

(قرآن کریم، بقره: ۱۵۶)؛ یعنی ما از آن خدا هستیم و به سوی او بازمی‌گردیم. اما این رجوع، به معنای بازگشت به مبدأ نیست. ما از خدا آمده‌ایم، اما به سوی بهشت یا جهنم می‌رویم. رجوع، حرکتی است به سوی مقصدی جدید، نه بازگشتی ساده‌انگارانه به نقطه آغاز.

این تأمل، مرا به نقد مفهوم سنتی رجوع کشاند. برخی تصور می‌کنند رجوع یعنی بازگشت به همان جایی که از آن آمده‌ایم، اما این برداشت، با حقیقت هستی هم‌خوانی ندارد. قرآن کریم می‌فرماید:

وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ

(قرآن کریم، بقره: ۲۱۰). این حرکت، پویا و هدفمند است، نه صرفاً بازگشتی به گذشته. این دیدگاه، مرا به سوی فهمی عمیق‌تر از نظام خلقت هدایت کرد.

نکات کلیدی:
– هستی جهت‌مند است و همه موجودات به سوی هدف الهی حرکت می‌کنند.
– مفهوم رجوع، حرکتی به سوی مقصدی جدید است، نه بازگشت به مبدأ.

بخش چهارم: تحولات بهداشتی و اصلاح رفتارها

کودکی‌ام را، زمانی که بهداشت چندان معنایی نداشت. شب‌ها خواب به چشمانم نمی‌آمد و در کوچه‌ها پرسه می‌زدم. گاه به نانوایی‌ها سرک می‌کشیدم و می‌دیدم که خمیر پر از سوسک است. نانوا با جارو سوسک‌ها را کنار می‌زد، اما گاه چندتایی در خمیر باقی می‌ماندند. امروز اما، به لطف پیشرفت‌ها، نانوایی‌ها تمیزتر شده‌اند. حتی تعمیرگاه‌ها هم باید تا سقف کاشی کنند! این بهبود، نشانه‌ای از توجه به نظافت است که خداوند نیز بدان امر فرموده:

إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ

(قرآن کریم، بقره: ۲۲۲).

اما این تحولات کافی نیست. فیضیه را، که زمانی پر از رطوبت و کثیفی بود. امروز بهتر شده، اما هنوز کمبودهایی هست. چرا باید برای وضو گرفتن، به توالت رفت؟ مشکل در زیرساخت‌هاست، اما بیش از آن، در رفتارهای ماست. باید انسان‌ها را اصلاح کرد، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید:

إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ

(قرآن کریم، رعد: ۱۱). بدون تغییر در رفتارها، هیچ زیرساختی به تنهایی کافی نیست.

نکات کلیدی:
– بهبود شرایط بهداشتی، نشانه پیشرفت اجتماعی است.
– اصلاح رفتارهای انسانی، کلید رفع مشکلات محیطی است.

بخش پنجم: نقد شهرت‌طلبی و حقیقت خلقت

روزی را که شخصی محترم به خانه‌ام آمد و گفت: «چرا با این همه دانش، کسی تو را نمی‌شناسد؟» پیشنهاد داد که برای شهرت، درس دیگران را به هم بزنم یا حتی غداره بکشم! خنده‌ام گرفت. گفتم: «ما برای فرار از غداره‌کشی طلبه شدیم، حالا تو می‌گویی غداره بکش؟» این سخن مرا به تأمل واداشت. شهرت‌طلبی، راهی به سوی حقیقت نیست. خداوند در قرآن کریم فرموده:

وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ

(قرآن کریم، بینه: ۵). اخلاص، تنها مسیر عبادت و شناخت است.

این تأمل مرا به نقد ادعایی کشاند که می‌گوید: «خلقتُ الخلق لکی اعرف»؛ یعنی خلق کردم تا شناخته شوم. این سخن، که برخی فلاسفه آن را تکرار کرده‌اند، سندی معتبر ندارد. خداوند بی‌نیاز است:

اللَّهُ الصَّمَدُ

(قرآن کریم، اخلاص: ۲). او نیازی به شناخته شدن ندارد. این‌گونه برداشت‌های بی‌سند، از حقیقت دورند. قرآن کریم ما را به ارائه دلیل دعوت می‌کند:

قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ

(قرآن کریم، بقره: ۱۱۱). ما باید در معارف دینی، به استنادات معتبر پایبند باشیم.

نکات کلیدی:
– شهرت‌طلبی و خشونت، راهی به سوی حقیقت نیست.
– ادعای خلقت برای معرفت الهی، فاقد سند معتبر است.
– استناد به منابع معتبر، در مباحث دینی ضروری است.

جمع‌بندی

این گفتگوهای صمیمی، که از دل درس‌گفتارهایم برآمده‌اند، تلاشی است برای پیوند دادن تجربه‌های زیسته با معارف عمیق دینی. از نرم‌خویی که کلید ارتباط با هستی است تا نقد روش‌های آموزشی که باید به تجربه زیسته نزدیک‌تر شوند؛ از شادی و آزادی در زندگی فرهنگی تا تأمل در جهت‌مندی هستی و مفهوم رجوع؛ از بهبود شرایط بهداشتی تا نقد شهرت‌طلبی و برداشت‌های بی‌سند. همه این‌ها، دعوتی است به تأمل در زندگی، در خود و در جهانی که خداوند آفریده است. امیدوارم این خاطرات، شما را به سوی فهمی عمیق‌تر از حقیقت و مسئولیت‌تان در برابر آن هدایت کند.

با نظارت صادق خادمی