متن درس
تفسیر آیه ۲۶۹ سوره بقره: حکمت به مثابه ایتای فضلی و دلالات علم الحروف
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره جلسه (۷۴۳)
مقدمه
آیه ۲۶۹ سوره بقره، به مثابه نگینی در میان آیات قرآن کریم، حکمت را به عنوان عطیهای الهی معرفی میکند که مشروط به مشیت ربانی است و با خیر کثیر و تذکر خردمندان پیوند خورده است. این آیه، با بیانی ژرف و چندلایه، به بررسی تفاوتهای معنایی و ساختاری میان مفاهیم ایتاء و اعطاء پرداخته و از منظر علم الحروف، دلالات لفظی و معنایی واژگان را تبیین میکند. حکمت در این آیه، نه تنها به عنوان موهبتی ربانی، بلکه به مثابه ثمره انفاق فضلی معرفی شده که در برابر انفاق مغفرتی قرار میگیرد. این نوشتار، با تجمیع محتوای درسگفتار و تحلیلهای تفسیری، به تبیین این مفاهیم در ساختاری نظاممند و با زبانی فاخر و علمی میپردازد. هدف، ارائه تفسیری جامع است که هم برای پژوهشگران علوم قرآنی و هم برای مخاطبان آکادمیک، از منظر دلالی، زبانی و کلامی، غنای معرفتی داشته باشد.
بخش اول: نص آیه و ترجمه
يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ
حکمت را به هر که بخواهد عطا میکند، و هر که را حکمت عطا شود، بیگمان خیر فراوانی به او داده شده است، و جز خردمندان متذکر نمیشوند.
تحلیل ساختاری آیه
آیه ۲۶۹ سوره بقره، با ساختاری سهگانه، به ترتیب به مشیت الهی در اعطای حکمت، خیر کثیر ناشی از آن، و نقش خردمندان در تذکر اشاره دارد. این ساختار، حکمت را به مثابه موهبتی اقتضایی معرفی میکند که از مشیت ربانی سرچشمه گرفته و در وجود خردمندان به بار مینشیند. استفاده از واژه «يُؤْتِي» (از ریشه ایتاء) به جای «يعطي» (از ریشه اعطاء)، خود گواهی بر عمق و گستردگی این عطیه است که در ادامه بررسی میشود.
بخش دوم: علم الحروف و دلالات ایتاء و اعطاء
تقارب و تباعد حروف
در علم الحروف، که شاخهای از اشتقاق و علوم قرآنی است، تقارب و تباعد حروف نقشی کلیدی در تعیین معانی واژگان ایفا میکند. واژه «ایتاء» (همزة، یاء، طاء) و «اعطاء» (همزة، عین، طاء) به دلیل اشتراک در برخی حروف، معانی نزدیک به هم دارند، اما تفاوتهای ظریف در حروفشان، دلالات متفاوتی را رقم میزند. یاء در ایتاء، به عنوان حرف تكثير، گستردگی و فراوانی را نشان میدهد، در حالی که عين در اعطاء، به دلیل حلقی بودن، محدودیت و مقطعیت را القا میکند.
درنگ: تقارب حروف در ایتاء و اعطاء، نزدیکی معنایی را به دنبال دارد، اما یاء (حرف تكثير) در ایتاء، حکایت از عطیهای گسترده و نسلی دارد، در حالی که عين (حرف حلقی) در اعطاء، به عطیهای مقطعی و محدود اشاره میکند.
خصایص حروف: استعلاء و استفالة
حروف در علم الحروف به دو دسته استعلاء (مرتفعالمخرج، مانند قاف) و استفالة (منخفضالمخرج، مانند تاء) تقسیم میشوند. تاء در ایتاء، به دلیل شفوی بودن، نطقی آسانتر از طاء حلقی در اعطاء دارد. این سهولت، ایتاء را به عطیهای روان و فراگیر تبدیل میکند که با حکمت و خیر کثیر همخوانی دارد.
حروف تكثير و تقليل
یاء و میم، به عنوان حروف تكثير، در واژگان و اسامی فراوانی دارند، چنانکه در نامهایی مانند محمد، مهدی یا علی مشاهده میشود. در مقابل، عين، به دلیل حلقی بودن، محدودیت در کاربرد دارد. این ویژگی، ایتاء را به عطیهای گسترده و اعطاء را به عطیهای محدود تبدیل میکند.
نتیجهگیری بخش دوم
علم الحروف، با تبیین تفاوتهای ایتاء و اعطاء، نشان میدهد که ایتاء به مثابه جریانی زاینده و نسلی است که حکمت را به عنوان خیر کثیر در خود جای داده، در حالی که اعطاء، عطیهای مقطعی و عملگرایانه است. این تحلیل، حکمت را به عنوان موهبتی ربانی برجسته میکند که با مشیت الهی و خردمندی پیوند خورده است.
بخش سوم: حکمت به مثابه خیر کثیر
ایتاء: خیر ذاتی و نسلی
ایتاء، در مقایسه با اعطاء، خیر ذاتی و نسلی را نمایندگی میکند. این خیر، تربیتی، باطنی و اقتضایی است و با رشد وجودی انسان گره خورده است. برخلاف اعطاء، که خیر آن فوری و گاه بیریشه است، ایتاء به مثابه درختی تناور است که ریشه در عمق وجود دارد و ثمره آن در نسلها پایدار میماند.
اعطاء: خیر عابر و مقطعی
اعطاء، به دلیل ماهیت مقطعیاش، خیر عملی و فوری را نشان میدهد. برای مثال، در آیه «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ» (سوره کوثر: ۱)، کوثر به عنوان عطیهای خاص به پیامبر (ص) اعطا شده که در برابر تهمت ابتر بودن قرار میگیرد. این عطیه، هرچند ارزشمند، مقطعی و پاسخی به شرایط خاص است.
إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ
ما به تو کوثر عطا کردیم، پس برای پروردگارت نماز بگزار و قربانی کن، همانا دشمن تو خود ابتر است.
کوثر و حضرت زهرا (س)
کوثر، در تفسیر شیعی، غالباً به حضرت زهرا (س) اشاره دارد، اما دلالات آن فراتر از یک مصداق است. کوثر، به معنای خیر کثیر و وفور، در برابر ابتر بودن قرار گرفته و به عنوان عطیهای الهی به پیامبر (ص) اعطا شده است. این اعطاء، مقطعی است، اما ذات کوثر (حضرت زهرا) خود ایتایی نسلی و اقتضایی است که نسل پیامبر را جاودانه کرده است.
درنگ: کوثر، به عنوان اعطاء به پیامبر (ص)، پاسخی مقطعی به ابتر بودن است، اما ذات آن، به مثابه ایتاء، نسلی و اقتضایی است که در وجود حضرت زهرا (س) تجلی یافته و خیر کثیر را در نسلها تضمین کرده است.
نتیجهگیری بخش سوم
حکمت، به عنوان خیر کثیر، در ایتاء تجلی مییابد و با مشیت الهی و خردمندی پیوند خورده است. تفاوت ایتاء و اعطاء، نه تنها در ساختار لفظی، بلکه در عمق معنایی و کارکرد وجودی آنها آشکار میشود. کوثر، به عنوان نمونهای از اعطاء، در برابر ایتای نسلی قرار میگیرد که حکمت را در وجود خود متبلور میسازد.
بخش چهارم: ایحصاء قرآنی و برتری آماری
وفرت ایتاء در قرآن کریم
بر اساس تحلیل آماری، واژه ایتاء ۵۵۱ بار در قرآن کریم به کار رفته، در حالی که اعطاء تنها ۱۴ بار ذکر شده است. این نسبت (۵۵۱/۱۴ ≈ ۳۹) نشاندهنده اهمیت و گستردگی ایتاء در نظام معنایی قرآن است. ایتاء، به مثابه عطیهای ربانی، با انبیا، کتب آسمانی و آیات الهی پیوند خورده و از طابع اقتضایی برخوردار است.
قرآن کریم: خاستگاه علم ایحصاء
قرآن کریم، به مثابه منبعی بیبدیل برای علم ایحصاء، پیش از تمدنهای غربی این دانش را به کمال رسانده است. برخلاف ایحصاءهای تقریبی در علوم کیهانی، قرآن کریم با دقت و جامعیت، نظام آماری خود را ارائه کرده است. این برتری، نه تنها در شمارش واژگان، بلکه در ساختار معنایی و دلالی آنها آشکار است.
درنگ: قرآن کریم، با ذکر ۵۵۱ مورد ایتاء در برابر ۱۴ مورد اعطاء، نه تنها برتری آماری خود را نشان میدهد، بلکه خاستگاه علم ایحصاء را چهارده قرن پیش از تمدن غربی تثبیت کرده است.
نتیجهگیری بخش چهارم
ایتاء، با وفرت آماری و دلالی، به عنوان عطیهای ربانی برجسته میشود که با انبیا و کتب آسمانی پیوند دارد. این ویژگی، قرآن کریم را به منبعی بیمانند برای علم ایحصاء تبدیل کرده که از دقت و جامعیت بینظیری برخوردار است.
بخش پنجم: نقد نظامهای آموزشی و اجتماعی
نقد جدول ضرب سنتی
نظام آموزشی سنتی، بهویژه جدول ضرب ساده (مانند دو دوتا چهارتا)، به دلیل ناکافی بودن برای نیازهای علمی مدرن مورد انتقاد است. پیشنهاد میشود که جدول ضرب پیچیده (۱۵ تا ۲۰ رقمی) به کودکان آموزش داده شود تا ذهن آنها برای علوم پیشرفته آماده گردد. این رویکرد، استعدادهای ذهنی را شکوفا کرده و از کهنگی نظام آموزشی جلوگیری میکند.
حفظ قرآن در برابر جدول ضرب
حفظ قرآن کریم، هرچند ارزشمند، نیازمند مرور مداوم است و ممکن است حافظه را مشغول کند. در مقابل، جدول ضرب، به مثابه ابزاری ثابت و همیشگی، نیازی به بازخوانی مستمر ندارد. اولویت، فهم معانی قرآن کریم است، نه حفظ لفظی آن، زیرا معانی قرآنی بینهایت و ژرفاند.
نقد فرهنگ تقدیس ضعف
تقدیس فقر و ضعف، به عنوان نشانه تقوا، ریشه در فرهنگ استعماری دارد که قوت و استحکام را تضعیف میکند. حکمت، به مثابه عطیهای الهی، نیازمند استحکام وجودی و اجتماعی است، نه ترحم و شفقتی که فقر را تداوم بخشد.
درنگ: نظام آموزشی سنتی و فرهنگ تقدیس ضعف، مانع شکوفایی حکمت و استحکام اجتماعی است. آموزش جدول ضرب پیچیده و فهم معانی قرآنی، راهی به سوی تعالی معرفتی و وجودی است.
نتیجهگیری بخش پنجم
نقد نظامهای آموزشی و اجتماعی، دعوتی است به سوی استحکام معرفتی و وجودی. جدول ضرب پیچیده، فهم معانی قرآنی و دوری از تقدیس ضعف، زمینهساز پرورش نسلی حکیم و توانمند است که با مشیت الهی همراستا میشود.
بخش ششم: انفاق و حکمت: پیوند فضل و مغفرت
انفاق: مغفرت و فضل
آیه ۲۶۸ سوره بقره، پیش از آیه مورد بحث، انفاق را به دو نتیجه متصل میکند: مغفرت (ناسوتی) و فضل (ربوبی). حکمت، به عنوان عطیهای فضلی، از جنس مغفرت نیست، بلکه با مشیت الهی و خیر کثیر پیوند دارد. انفاق فضلی، اثری دیرپا دارد که ممکن است قرنها بعد آشکار شود، چنانکه شاعر فرموده: «نيكي كن و در دجله انداز / كه ایزد در بیابانت دهد باز».
وَاللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلًا ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ
خداوند به شما وعده آمرزش و فضل میدهد، و خداوند گشایشگر و داناست.
ثلاثیت صلاة، نیاز و ناز
صلاة، بدون انفاق (نیاز) و ناز (رعایت حال دیگران)، به مثابه نمازی بیوضوست. ائمه معصومین (ع) با انفاق شبانه، نه تنها به فقرا توجه داشتند، بلکه صلاة خود را با نیاز و ناز تکمیل میکردند. این ثلاثیت، شرط قبولی عبادت است و حکمت را در وجود انسان متبلور میسازد.
درنگ: صلاة، نیاز و ناز، سهگانهای است که عبادت را به کمال میرساند. حکمت، به عنوان فضل الهی، در انفاق فضلی و ناز اجتماعی تجلی مییابد.
نقد غیاب ناز در جامعه
غیاب ناز، به معنای عدم رعایت حال دیگران، جامعه اسلامی را تضعیف کرده است. کدرت و بیتوجهی به روابط خانوادگی و اجتماعی، مانع تحقق حکمت است. دعوت به ناز، به مثابه نسیمی است که فضای اجتماعی را طراوت میبخشد.
نتیجهگیری بخش ششم
انفاق، به عنوان پلی میان مغفرت و فضل، حکمت را به مثابه عطیهای ربانی متجلی میسازد. ثلاثیت صلاة، نیاز و ناز، شرط تحقق این حکمت است که جامعه را به سوی استحکام و تعالی سوق میدهد.
بخش هفتم: حکمت و تشريع قرآنی
انفاق در سوره بقره: ۲۸ آیه
سوره بقره، با ذکر انفاق در ۲۸ آیه، ساختاری پیچیده و دقیق را به نمایش میگذارد. این وفرت، حکمت تشريع قرآنی را نشان میدهد که با ظرافت و استحکام، انفاق را به عنوان رکنی اساسی در حیات معنوی و اجتماعی معرفی میکند.
حکمت: بنای دلالی محکم
حکمت، به مثابه بنایی استوار، در تشريع قرآنی ریشه دارد. این بنا، با شاخهها و ریشههای متعدد، از انفاق به عنوان محور اصلی تغذیه میکند و استحکام معرفتی را تضمین میکند.
نقد احتیاط مفرط در علم دینی
احتیاط مفرط در علم دینی، به مثابه سدی در برابر حکمت، از وضوح و استحکام میکاهد. علم دینی باید با بیانی محکم و روشن، معرفت را به مخاطبان منتقل کند، نه اینکه در تردید و ابهام غوطهور شود.
درنگ: حکمت در تشريع قرآنی، بنایی محکم است که با انفاق و بیانی استوار تغذیه میشود. احتیاط مفرط، مانعی در برابر این استحکام است.
نتیجهگیری بخش هفتم
تشريع قرآنی، با وفرت آیات انفاق و بنای دلالی حکمت، استحکام معرفتی را تضمین میکند. نقد احتیاط مفرط، دعوتی است به سوی بیانی روشن و محکم که حکمت را در جامعه متبلور میسازد.
جمعبندی نهایی
آیه ۲۶۹ سوره بقره، با تبیین حکمت به عنوان عطیهای فضلی و مشروط به مشیت الهی، دریچهای به سوی فهم ژرف قرآنی میگشاید. ایتاء، به مثابه جریانی زاینده و نسلی، در برابر اعطاء مقطعی قرار میگیرد و حکمت را به خیر کثیری متصل میکند که تنها خردمندان متذکر آن میشوند. علم الحروف، با تبیین تفاوتهای لفظی و معنایی، عمق این عطیه را آشکار میسازد. انفاق، به عنوان پلی میان مغفرت و فضل، و ثلاثیت صلاة، نیاز و ناز، حکمت را در وجود فرد و جامعه متبلور میکند. نقد نظامهای آموزشی، اجتماعی و دینی، دعوتی است به سوی استحکام معرفتی و وجودی که با مشیت الهی همراستا میشود. قرآن کریم، با ایحصاء دقیق و تشريع محکم، راهنمایی است برای دستیابی به این حکمت که چون خورشیدی در آسمان معرفت میدرخشد.
با نظارت صادق خادمی