در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 744

متن درس






تفسیر آیه 269 سوره بقره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره جلسه (744)

مقدمه

این نوشتار به بررسی عمیق و نظام‌مند آیه 269 سوره بقره می‌پردازد که به موضوع اعطای حکمت الهی و نتایج آن در بستر تعالیم قرآنی اشاره دارد. حکمت، به‌مثابه نوری از حقایق ربوبی، در این آیه به‌عنوان موهبتی الهی معرفی شده که با انفاق صحیح و هدفمند پیوندی ناگسستنی دارد. این تحلیل، با رویکردی علمی و فاخر، ابعاد الهیاتی، فلسفی و عملی این آیه را کاوش می‌کند و با تکیه بر محتوای درس‌گفتارها و تحلیل‌های ارائه‌شده، به تبیین پیوند میان حکمت و انفاق می‌پردازد. هدف این نوشتار، ارائه تفسیری جامع و منسجم است که برای مخاطبان متخصص و محیط‌های آکادمیک، راهگشای فهم عمیق‌تر تعالیم قرآنی باشد.

بخش نخست: حکمت به‌مثابه جلوه حقایق ربوبی

مفهوم حکمت در قرآن کریم

حکمت در آیه 269 سوره بقره به‌عنوان یکی از جلوه‌های حقایق ربوبی معرفی شده که از ذات الهی سرچشمه می‌گیرد. این مفهوم، فراتر از دانش ظاهری، به درکی عمیق از نظم الهی و هماهنگی با آن اشاره دارد. خداوند در این آیه می‌فرماید:

يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ

خداوند حکمت را به هر که بخواهد عطا می‌فرماید، و هر کس که حکمت به او داده شود، خیری فراوان دریافت کرده است؛ و جز خردمندان متذکر نمی‌شوند.

حکمت، موهبتی است که بر اساس مشیت الهی (مَنْ يَشَاءُ) به افراد اعطا می‌شود و به‌مثابه کلیدی برای فهم اسرار هستی و هماهنگی با نظام ربوبی عمل می‌کند.

درنگ: حکمت، نوری الهی است که از ذات خداوند سرچشمه گرفته و به درک عمیق نظم هستی و هماهنگی با آن منجر می‌شود. این موهبت، نه‌تنها دانش، بلکه توانایی عمل بر اساس معرفت الهی است.

پیوند حکمت با انفاق

حکمت در این آیه به‌عنوان ثمره انفاق صحیح و مناسب معرفی شده است. انفاق، عملی خیرخواهانه است که اگر در ظرفی والا و با شرایط مناسب انجام شود، به دو نتیجه متمایز منجر می‌شود: حکمت در مرتبه عالی و مغفرت در مرتبه نازل. این پیوند نشان‌دهنده اهمیت نیت خالص و کیفیت عمل در دستیابی به نتایج معنوی است.

انفاق، به‌مثابه بذری است که در زمین قلب انسان کاشته می‌شود و اگر با اخلاص و آگاهی آبیاری شود، میوه‌های حکمت و مغفرت را به بار می‌آورد. حکمت، به‌عنوان فضل الهی، درکی عمیق از حقایق هستی است، درحالی‌که مغفرت، آمرزش گناهان و رفع مشکلات را در بر می‌گیرد.

نتایج انفاق: حکمت و مغفرت

انفاق صحیح دو میوه متمایز تولید می‌کند: مغفرت، که به پاک‌سازی معنوی و رفع موانع مادی منجر می‌شود، و حکمت، که جلوه‌ای از فضل بی‌کران الهی است. مغفرت، نتیجه‌ای عام و در دسترس است که برای همه مؤمنان قابل دستیابی است، اما حکمت، موهبتی خاص و والا است که نیازمند ظرفی پاک و عملی خالص است.

درنگ: انفاق صحیح، دو میوه مغفرت و حکمت را به بار می‌آورد؛ مغفرت، پاک‌سازی گناهان و رفع مشکلات است، و حکمت، درکی عمیق از حقایق الهی و فضل بی‌کران خداوند.

جمع‌بندی بخش نخست

حکمت، به‌مثابه نوری از حقایق ربوبی، با انفاق صحیح پیوندی عمیق دارد. این موهبت الهی، که بر اساس مشیت خداوند به بندگان عطا می‌شود، نتیجه عملی هدفمند و خالصانه است. انفاق، با تولید دو میوه مغفرت و حکمت، انسان را به سوی هماهنگی با نظام الهی هدایت می‌کند و راه را برای فهم عمیق‌تر حقایق هستی هموار می‌سازد.

بخش دوم: انفاق و نتایج معنوی آن

اهمیت نتیجه‌محوری در اعمال قرآنی

قرآن کریم در تعالیم خود، بر اهمیت نتایج ملموس اعمال تأکید دارد. انجام وظیفه به‌تنهایی کافی نیست، بلکه عمل باید به نتایجی معنوی و عملی منجر شود. انفاق، به‌عنوان یکی از وظایف دینی، تنها زمانی ارزشمند است که به حکمت و مغفرت منتهی گردد. این دیدگاه، پیوند عمیقی میان عمل و نتیجه در نظام اخلاقی قرآن برقرار می‌کند.

انفاق، به‌مثابه رودی است که در مسیر خود، زمین‌های خشک را سیراب می‌کند و حیات را به ارمغان می‌آورد. اگر این رود با نیت پاک و مسیر درست هدایت شود، به دریای حکمت و مغفرت می‌پیوندد.

جایگاه حکمت در آیات انفاق

قرار گرفتن آیه حکمت در میان آیات انفاق در سوره بقره، نشان‌دهنده پیوند ساختاری و معنایی میان این دو مفهوم است. حکمت، به‌عنوان نتیجه‌ای والا، غایت انفاق را تشکیل می‌دهد و به فضل و آمرزش الهی متصل می‌شود. این جایگاه‌گذاری، انفاق را عملی هدفمند و نتیجه‌محور معرفی می‌کند.

درنگ: حکمت در میان آیات انفاق، به‌عنوان غایت والای این عمل خیر معرفی شده و نشان‌دهنده پیوند عمیق میان انفاق و فضل الهی است.

تبیین جامع انفاق در قرآن کریم

قرآن کریم انفاق را به‌گونه‌ای جامع و کامل تبیین کرده است، مانند حکیمی که تمامی جوانب یک موضوع را با دقت کاوش می‌کند. این تبیین شامل چهار عامل منطقی است: فاعلی (انفاق‌کننده)، غایی (حکمت و مغفرت)، مادی (مال انفاق‌شده) و صوری (نحوه انجام انفاق). برای مثال، انفاق می‌تواند به‌مثابه میزی تصور شود که از چوب یا شیشه (عامل مادی) به شکل مربع یا مستطیل (عامل صوری) توسط نجار (عامل فاعلی) برای نشستن (عامل غایی) ساخته شده است.

این مثال نشان‌دهنده لزوم توجه به تمامی ابعاد یک عمل برای تعریف کامل آن است. قرآن در آیات انفاق سوره بقره، تمامی این جوانب را در نظر گرفته و انفاق را به‌صورت جامع معرفی کرده است.

نقص در تعریف ناقص

در منطق، اگر یکی از عوامل چهارگانه (فاعلی، غایی، مادی، صوری) در تعریف یک شیء یا عمل غایب باشد، تعریف ناقص خواهد بود. انفاق، زمانی ارزشمند است که تمامی ابعاد آن به‌درستی رعایت شوند، وگرنه به نتیجه مطلوب (حکمت و مغفرت) منجر نخواهد شد.

تعریف حقیقی در علوم دینی

تعاریف حقیقی، تعاریفی هستند که صرفاً مفهومی و صوری نباشند، بلکه تمامی جوانب و حیثیات یک موضوع را در بر گیرند. قرآن با ارائه تعریفی جامع از انفاق، از سطح مفهومی فراتر رفته و به نتایج عملی و معنوی آن پرداخته است.

درنگ: تعریف جامع انفاق در قرآن، تمامی جوانب فاعلی، غایی، مادی و صوری را در بر می‌گیرد و به نتایجی چون حکمت و مغفرت منتهی می‌شود.

جمع‌بندی بخش دوم

انفاق، به‌عنوان عملی هدفمند و نتیجه‌محور، در قرآن کریم با جامعیت تبیین شده و به دو میوه ارزشمند حکمت و مغفرت منجر می‌شود. این عمل خیر، با رعایت تمامی جوانب فاعلی، غایی، مادی و صوری، انسان را به سوی فضل الهی و آمرزش گناهان هدایت می‌کند. تأکید قرآن بر نتیجه‌محوری، نشان‌دهنده اهمیت تأثیرگذاری اعمال در نظام اخلاقی الهی است.

بخش سوم: نسبیت و عمومیت حکمت

نسبیت حکمت در نظام قرآنی

حکمت، برخلاف تصور رایج که آن را موهبتی مطلق و مختص پیامبران می‌داند، در نظام قرآنی نسبی و دارای مراتب است. این نسبیت به این معناست که حکمت در درجات مختلف به افراد گوناگون اعطا می‌شود. برای مثال، آب به‌عنوان تمثیلی برای نسبیت آورده شده است: آب در اشکال مختلف (دریا، کوزه، ابر) وجود دارد و هیچ آب مطلقی وجود ندارد. حکمت نیز، مانند آب، در مراتب و اشکال مختلف در افراد ظاهر می‌شود.

درنگ: حکمت، موهبتی نسبی است که در مراتب مختلف به افراد اعطا می‌شود و نمی‌توان آن را به‌صورت مطلق تصور کرد.

عمومیت حکمت در قرآن کریم

حکمت نه‌تنها خاص پیامبران نیست، بلکه به‌صورت عام به همه انسان‌ها اعطا شده است. آیات متعدد قرآنی، مانند آیه زیر، بر این عمومیت تأکید دارند:

وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ

و به آن‌ها کتاب و حکمت می‌آموزد.

این آیه نشان می‌دهد که حکمت، موهبتی است که به عموم مردم، اعم از پیامبران و افراد عادی، اعطا شده است، هرچند در مراتب متفاوت.

حکمت در افراد غیرمؤمن

حکمت حتی در افراد غیرمؤمن نیز وجود دارد. برای مثال، برخی افراد غیرمؤمن ممکن است ارزش‌های اخلاقی مانند عدم ظلم را رعایت کنند، که این خود جلوه‌ای از حکمت است و می‌تواند به ایمان منجر شود. این دیدگاه نشان‌دهنده شمول حکمت الهی است که فراتر از مرزهای ایمان و کفر، در وجود انسان‌ها حضور دارد.

خودشناسی و حکمت

حکمت در خودشناسی انسان‌ها نهفته است. انسان باید نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کند و ارزش‌های محکم خود را به‌عنوان جلوه‌های حکمت بشناسد. برای مثال، فردی ممکن است به ارزش‌هایی مانند پرهیز از حرام یا تعهد به صداقت پایبند باشد، که این‌ها نشانه‌های حکمت در وجود او هستند.

درنگ: خودشناسی، کلیدی برای کشف حکمت نهفته در وجود انسان است. شناسایی ارزش‌های محکم و پایبندی به آن‌ها، جلوه‌ای از حکمت الهی است.

جمع‌بندی بخش سوم

حکمت، موهبتی نسبی و عام است که در مراتب مختلف به همه انسان‌ها اعطا شده است. این موهبت، که در خودشناسی و پایبندی به ارزش‌های الهی ظهور می‌یابد، فراتر از مرزهای ایمان و کفر، در وجود انسان‌ها حضور دارد. قرآن کریم با تأکید بر عمومیت و نسبیت حکمت، انسان را به سوی تأمل در ارزش‌های نهفته در وجود خود و هماهنگی با نظام الهی هدایت می‌کند.

بخش چهارم: نقد مفاهیم فلسفی و تبیین الهیاتی حکمت

نقد مفهوم مطلق در فلسفه

مفهوم مطلق در فلسفه مورد نقد قرار گرفته و بیان شده که هیچ‌چیز در عالم هستی مطلق نیست، بلکه همه‌چیز نسبی و دارای مراتب است. این نقد به فلسفه ارسطویی و رویکردهای سنتی اشاره دارد که مفاهیم را به‌صورت مطلق تعریف می‌کنند، درحالی‌که قرآن بر نسبیت و مراتب در همه پدیده‌ها، از جمله حکمت، تأکید دارد.

مراتب اسمای الهی

اسمای الهی، مانند الله، رحمن، رحیم و کریم، هرکدام دارای مراتب و حیثیات متفاوتی هستند. قرآن کریم در آیه‌ای می‌فرماید:

قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ

بگو: خدا را بخوانید یا رحمان را بخوانید.

این آیه بر تنوع و مراتب در اسمای الهی تأکید دارد و حکمت را نیز در این چارچوب نسبی می‌داند.

نقد مفهوم ذات مطلق

ذات الهی، که به‌عنوان «لا اسم له و لا رسم» توصیف می‌شود، فراتر از هرگونه تعین و تعریف است و نمی‌توان آن را با مفاهیم نسبی ذهن بشری محدود کرد. حکمت، به‌عنوان جلوه‌ای نسبی از این ذات، در مراتب مختلف در انسان‌ها ظهور می‌یابد.

تفاوت دیدگاه شیعه و سنی در صفات الهی

دیدگاه شیعه بر عینی بودن صفات با ذات الهی تأکید دارد، درحالی‌که برخی از اهل سنت صفات را به‌صورت جداگانه و در قالب قوطی‌ای تصور می‌کنند که صفات در آن قرار دارند. دیدگاه شیعه، حکمت را به‌عنوان جلوه‌ای از وحدت ذات و صفات معرفی می‌کند.

درنگ: دیدگاه شیعه، با تأکید بر عینی بودن صفات با ذات الهی، حکمت را جلوه‌ای از وحدت الهی می‌داند، درحالی‌که دیدگاه برخی از اهل سنت، صفات را به‌صورت جداگانه تصور می‌کند.

نقد کلی طبیعی در فلسفه

مفهوم کلی طبیعی در فلسفه، که به‌عنوان یک مفهوم عام و مستقل از افراد فرض می‌شود، مورد نقد قرار گرفته است. بر اساس آرای ملاصدرا، کلیت تنها در افراد متشخص می‌شود و حکمت، به‌عنوان یک مفهوم کلی، تنها در افراد و در مراتب مختلف ظهور می‌یابد.

جمع‌بندی بخش چهارم

نقد مفاهیم فلسفی مانند مطلق و کلی طبیعی، همراه با تبیین مراتب اسمای الهی و ذات الهی، نشان‌دهنده عمق الهیاتی قرآن کریم در تبیین حکمت است. حکمت، به‌عنوان موهبتی نسبی و عام، در چارچوب وحدت ذات و صفات الهی ظهور می‌یابد و انسان را به سوی فهم عمیق‌تر حقایق الهی هدایت می‌کند.

جمع‌بندی نهایی

تفسیر آیه 269 سوره بقره، با تأکید بر پیوند حکمت و انفاق، دریچه‌ای به سوی فهم عمیق‌تر تعالیم قرآنی می‌گشاید. حکمت، به‌مثابه نوری از حقایق ربوبی، نتیجه انفاق صحیح و خالصانه است و در مراتب مختلف به همه انسان‌ها اعطا شده است. این موهبت، که در خودشناسی و پایبندی به ارزش‌های الهی ریشه دارد، فراتر از مرزهای ایمان و کفر، در وجود انسان‌ها حضور دارد. قرآن کریم با تبیین جامع انفاق و حکمت، انسان را به سوی عملی هدفمند و آگاهانه هدایت می‌کند که نتیجه آن دستیابی به مغفرت و حکمت به‌عنوان دو میوه ارزشمند الهی است. این تحلیل، با نقد محدودیت‌های فلسفه‌های سنتی و تأکید بر نسبیت و عمومیت حکمت، دعوتی است به تأمل در ارزش‌های نهفته در وجود انسان و هماهنگی با نظام ربوبی الهی.

با نظارت صادق خادمی