در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 756

متن درس





تفسیر علمی و جامع آیه 275 سوره بقره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره جلسه (756)

تفسیر علمی و جامع آیه 275 سوره بقره: تحلیل اشتقاقی، فقهی و اقتصادی ربا

مقدمه

آیه 275 سوره بقره، چونان چراغی فروزان در منظومه احکام الهی، با بیانی ژرف و حکیمانه، حرمت ربا و تمایز آن از بیع را آشکار می‌سازد. این آیه، با تبیین تفاوت‌های بنیادین میان ربا و بیع، دریچه‌ای به سوی فهم اقتصاد اسلامی و عدالت اجتماعی می‌گشاید. در این نوشتار، با رویکردی علمی و نظام‌مند، ابعاد اشتقاقی، فقهی و اقتصادی این آیه مورد کاوش قرار می‌گیرد. تحلیل حاضر، با اتکا به دقت زبانی قرآن کریم و استدلال‌های فقهی، به تبیین معانی ربا، تفاوت آن با بیع، و پیامدهای آن در معاملات می‌پردازد. این بررسی، نه‌تنها برای فهم احکام شرعی، بلکه برای بازسازی اقتصاد مبتنی بر عدالت و رشد اجتماعی، اهمیتی بسزا دارد.

درنگ: آیه 275 سوره بقره، با تأکید بر حرمت ربا و حلال بودن بیع، بنیان اقتصاد اسلامی را بر عدالت و رشد اجتماعی استوار می‌سازد.

بخش اول: تحلیل اشتقاقی ربا و مفهوم ربوبیت

اشتقاق واژه ربا

واژه ربا، با ریشه در واژگان همگون «ربب»، «رب» و «ربو»، در جهت معنایی یکسانی ریشه دارد، اما حیثیات متفاوتی را در بر می‌گیرد. این واژگان، به رشد و افزایش اشاره دارند، اما در کاربرد، معانی متمایزی می‌یابند. ربا، به معنای افزایش غیرمولد در مال، در برابر بیع قرار می‌گیرد که رشد در مبيع را سبب می‌شود. این تمایز اشتقاقی، پایه‌ای برای فهم تفاوت‌های فقهی و اقتصادی میان این دو مفهوم فراهم می‌آورد.

مفهوم رب و اطلاق حقیقی

واژه «رب» در اطلاق حقیقی خود، تنها بر خداوند صادق است، زیرا او رب حقیقی همه عوالم هستی است. این ربوبیت، نه‌تنها جایز، بلکه به دلیل کمال ذاتی الهی، برای غیر خدا ممتنع است. ربوبیت الهی، مستقل از هرگونه زاد و ولد، تمامی عوالم را در بر می‌گیرد و از هر نقصان یا محدودیتی مبراست.

درنگ: اطلاق رب بر غیر خدا ممتنع است، زیرا ربوبیت الهی، کمال مطلق و فراگیر عوالم هستی را در بر می‌گیرد.

ربوبیت و زاد و ولد

ربوبیت الهی، برخلاف تصورات بشری، نیازی به زاد و ولد ندارد. والدین، هرچند ممکن است در تربیت فرزندان نقش رب را ایفا کنند، اما این ربوبیت نسبی و مقید به توان و شرایط آن‌هاست. پدری که فرزند را بدون تربیت رها کند یا حتی او را ندیده باشد، نمی‌تواند رب حقیقی باشد. این تمایز، نشان‌دهنده محدودیت‌های ربوبیت بشری در برابر کمال ربوبیت الهی است.

دقت زبانی قرآن کریم

دقت زبانی قرآن کریم در به‌کارگیری واژه «رب»، گواهی بر وحیانی بودن آن است. این دقت، که در تمایز میان اطلاق مطلق (برای خدا) و مقید (برای غیر خدا) آشکار می‌شود، فراتر از توانایی ادبای زمان نزول قرآن کریم بوده است. اگر امروز نیز کسی چنین دقتی در کلام نشان دهد، آن را نشانه‌ای از وحی تلقی می‌کنیم، اما این ویژگی در هیچ اثر بشری یافت نمی‌شود.

درنگ: دقت زبانی قرآن کریم در به‌کارگیری واژه «رب»، گواهی بر وحیانی بودن آن و فراتر از توانایی‌های بشری است.

نتیجه‌گیری بخش اول

تحلیل اشتقاقی ربا و ربوبیت، پرده از عمق معانی قرآنی برمی‌دارد. ربا، به‌عنوان افزایش غیرمولد، در برابر ربوبیت الهی قرار می‌گیرد که کمال مطلق و فراگیر است. این تمایز، نه‌تنها در حوزه زبان‌شناسی، بلکه در فهم احکام فقهی و اقتصادی نیز راهگشاست. دقت زبانی قرآن کریم، به‌عنوان معجزه‌ای کلامی، برتری آن را بر هر کلام بشری نشان می‌دهد.

بخش دوم: تحلیل فقهی و اقتصادی ربا و بیع

متن و ترجمه آیه

الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا ۗ وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا

کسانی که ربا می‌خورند، جز مانند کسی که شیطان او را از راه جنون آشوب کرده است، برنمی‌خیزند. این بدان سبب است که گفتند: تجارت همانند رباست. حال آنکه خداوند تجارت را حلال و ربا را حرام کرده است.

تمایز فقهی ربا و بیع

ربا، چون رشدی پوستی، به افزایش غیرمولد در مال محدود است، در حالی که بیع، چون رشدی عروقی، به توسعه در مبيع می‌انجامد. ربا، زاد و افزایشی است که تنها برای صاحب مال (لمن له المال) رخ می‌دهد، اما بیع، هم برای صاحب مال و هم برای کسی که مال ندارد (لمن ليس له المال)، از طریق کار و تلاش، رشد ایجاد می‌کند. این تمایز، نشان‌دهنده نقش مولد بیع در اقتصاد اجتماعی و محدودیت غیرمولد ربا در مالکیت است.

درنگ: ربا، رشد غیرمولد در مال است، اما بیع، رشد مولد در مبيع را برای همگان فراهم می‌آورد.

سرمایه و کار در ربا و بیع

ربا بدون سرمایه ممکن نیست، زیرا به مالکیت وابسته است. در مقابل، بیع می‌تواند بدون سرمایه و تنها با کار و تلاش به رشد منجر شود. این ویژگی، بیع را به ابزاری برای عدالت اجتماعی و رشد اقتصادی همگانی تبدیل می‌کند، در حالی که ربا، به انباشت ثروت در دست مالکان محدود می‌شود.

مکیل و موزون در برابر معدود

در معاملات مکیل و موزون (اندازه‌گیری‌شده و وزن‌شده)، دقت در اندازه‌گیری مانع از کم و زیاد شدن است، زیرا هرگونه تزاید، ربا محسوب می‌شود. برای مثال، یک کیلوگرم گندم با یک کیلوگرم و یک سیر گندم، به دلیل دقت در اندازه‌گیری، رباست. اما در معاملات معدود (شمارش‌شده مانند گردو یا تخم‌مرغ)، به دلیل فقدان دقت در اندازه‌گیری، کم و زیاد شدن ربا نیست. گردو یا تخم‌مرغ، به دلیل تفاوت در اندازه و کیفیت، از شمول احکام ربا خارج‌اند.

اسکناس و نقش حکایتی آن

اسکناس، به‌خودی‌خود مبيع نیست، بلکه نشانه‌ای حکایت‌گر از مبيع (مانند طلا یا نقره) است. همان‌گونه که پرچمی حکایت از روضه می‌کند، اما خود روضه نیست، اسکناس نیز تنها نشانه‌ای از ارزش است. از این‌رو، معامله اسکناس به‌عنوان مبيع، مشمول احکام مکیل و موزون بوده و کم و زیاد شدن آن ربا محسوب می‌شود.

درنگ: اسکناس، نشانه‌ای حکایت‌گر از مبيع است و معامله آن به‌عنوان مکیل و موزون، مشمول احکام ربا می‌شود.

نقد اسکناس‌فروشی

اسکناس‌فروشی، مانند کم کردن مبلغ اسکناس در معامله، عملی ربوی و غیرشرعی است. این عمل، که گاه با توجیهاتی از برخی محافل علمی سرچشمه گرفته، به سوءاستفاده از اسکناس در معاملات می‌انجامد و با احکام شرعی سازگار نیست.

نتیجه‌گیری بخش دوم

تحلیل فقهی و اقتصادی آیه 275 سوره بقره، تفاوت بنیادین میان ربا و بیع را آشکار می‌سازد. ربا، به‌عنوان افزایش غیرمولد در مال، در برابر بیع قرار می‌گیرد که رشد مولد و اجتماعی را در مبيع سبب می‌شود. تمایز میان مکیل/موزون و معدود، و نقش حکایتی اسکناس، احکام دقیق فقهی را در معاملات روشن می‌کند. این تحلیل، بر لزوم پرهیز از ربا و ترویج بیع به‌عنوان پایه اقتصاد اسلامی تأکید دارد.

بخش سوم: مباحثات فقهی و پاسخ به شبهات

معاملات معدود و فقدان دقت

در معاملات معدود، مانند خرید و فروش گردو یا تخم‌مرغ، به دلیل فقدان دقت در اندازه‌گیری، تزاید ربا محسوب نمی‌شود. برای مثال، معامله ده گردو با بیست تخم‌مرغ، به دلیل تفاوت در ماهیت و نبود دقت، از شمول ربا خارج است. عرف، این تفاوت‌ها را تشخیص داده و معامله را معتبر می‌داند.

خرید و فروش چک

چک، مانند اسکناس، فاقد مالیت ذاتی است و تنها حکایت‌گر از مبيع (مانند خانه یا مغازه) است. از این‌رو، خرید و فروش چک به‌خودی‌خود ربوی است، زیرا ارزش آن به معنون (مبيع اصلی) وابسته است و نمی‌توان آن را به‌عنوان مبيع مستقل معامله کرد.

درنگ: چک و اسکناس، به دلیل نقش حکایتی و فقدان مالیت ذاتی، در معاملات مستقل مشمول احکام ربا می‌شوند.

مثال قرض ربوی

قرض دادن یک میلیون تومان و بازپس گرفتن یک میلیون و صد هزار تومان، به دلیل تزاید در مال، رباست. این حکم، بر اساس رساله‌های فقهی معاصر، با دقت و به‌صورت مدرن تحلیل شده و هیچ شبهه‌ای در حرمت آن باقی نمی‌گذارد.

تزاید در مکیل و موزون

در معاملات مکیل و موزون، هرگونه تزاید، مانند فروش هزار کیلوگرم گندم به هزار و پانصد کیلوگرم، رباست. این حکم، حتی در صورت تفاوت کیفیت (سالم یا عیب‌دار، خوب یا بد) یا تفاوت قیمت در بازار (مانند مارک‌های مختلف)، پابرجاست، زیرا جنس واحد است.

معاوضه و معاملات مستقل

معاوضه جنس واحد، مانند مس شکسته با مس نو یا برنج مرغوب با غیرمرغوب، رباست، اما خرید و فروش جداگانه جایز است. برای مثال، فروش برنج بد و خرید برنج خوب به‌صورت مستقل، از ربا جلوگیری می‌کند. قانون فقهی بر مسیر معامله تمرکز دارد، نه نتیجه آن.

درنگ: معاوضه جنس واحد رباست، اما معاملات مستقل (خرید و فروش جداگانه) از ربا جلوگیری می‌کند.

رضایت و فساد ربا

رضایت طرفین، ربا را رفع نمی‌کند، همان‌گونه که رضایت در زنا آن را مجاز نمی‌سازد. فساد ربا در انتقال از مبيع به مال است، که به اختلال در اقتصاد اجتماعی می‌انجامد، برخلاف بیع که رشد در مبيع را سبب می‌شود.

تزاید غیرجنس و شرط کار

اگر تزاید غیر از جنس باشد (مانند فروش هزار کیلوگرم گندم به هزار و پانصد کیلوگرم گندم و هزار تومان پول)، باز هم رباست. همچنین، شرط انجام کار در معامله مکیل و موزون، به دلیل دقت در اندازه‌گیری، ربا ایجاد می‌کند.

نقش معدود در رفع ربا

افزودن معدود (مانند تخم‌مرغ) به معامله مکیل و موزون، ربا را رفع می‌کند. برای مثال، معامله یک من گندم و یک تخم‌مرغ با یک من و نیم گندم، به دلیل حضور معدود، ربا نیست. این تمایز، به دلیل فقدان دقت در معدود است.

درنگ: افزودن معدود به معامله مکیل و موزون، به دلیل فقدان دقت، ربا را رفع می‌کند.

معامله با پارچه و معدود

معامله پارچه (مکیل) با معدود (مانند گردو یا تخم‌مرغ)، به دلیل تفاوت در وزان، جایز است. اما اگر معامله معدود با مدت باشد (مانند هزار گردو نقد به هزار و دویست گردو نسیه)، رباست، زیرا تزاید زمانی رخ می‌دهد.

اسکناس و دلار

معامله اسکناس با دلار، به دلیل تفاوت در وزان ماهوی، جایز است. اما معاوضه اسکناس خرد و کلان، به دلیل وحدت ماهوی، رباست. این حکم، تفاوت‌های ماهوی ارزها را در احکام فقهی برجسته می‌کند.

نتیجه‌گیری بخش سوم

مباحثات فقهی، با پاسخ به شبهات، پیچیدگی‌های معاملات ربوی و غیرربوی را روشن می‌سازد. تمایز میان مکیل/موزون و معدود، نقش حکایتی اسکناس و چک، و لزوم معاملات مستقل، احکام شرعی را در برابر سوءتفاهمات و توجیهات نادرست حفظ می‌کند. این تحلیل، بر ضرورت فهم دقیق احکام قرآنی و پرهیز از خطاهای فقهی تأکید دارد.

بخش چهارم: اوصاف و مبيع در معاملات

اوصاف و فقدان مالیت

اوصاف، مانند مرغوبیت یا زیبایی، معقول ثانی فلسفی‌اند و وجود خارجی مستقل ندارند. از این‌رو، نمی‌توانند مبيع باشند. برای مثال، زیبایی زید یا علم او، با خود زید متحد است و به‌تنهایی قابل معامله نیست. این ویژگی، اوصاف را از شمول مبيع خارج می‌کند.

درنگ: اوصاف، مانند مرغوبیت یا زیبایی، به دلیل فقدان وجود خارجی مستقل، نمی‌توانند مبيع باشند.

مثال گندم و تزاید

معامله یک کیلوگرم گندم خوب با یک کیلوگرم و نیم گندم بد، به دلیل تزاید در جنس واحد، رباست. صفت خوب بودن، وجود خارجی ندارد و نمی‌توان در برابر آن پول یا جنس داد. این تزاید، در موصوف (گندم) رخ می‌دهد و ربا ایجاد می‌کند.

معاملات مستقل و رفع ربا

برای رفع ربا، باید معاملات مستقل انجام شود. برای مثال، فروش یک کیلوگرم گندم بد به قیمت شش تومان و خرید یک کیلوگرم گندم خوب به قیمت بالاتر، جایز است. اما معاوضه مستقیم، به دلیل تزاید در موصوف، رباست.

نقد عقلایی بودن اوصاف

عقل، نمی‌تواند اوصاف را به‌عنوان مبيع بپذیرد، زیرا صفت به حیاله نیست و با موصوف متحد است. برای مثال، زیبایی یا مرغوبیت، وجود خارجی مستقلی ندارد که بتوان در برابر آن پول پرداخت کرد. این تحلیل، حکم شرعی را بر عقلایی بودن مقدم می‌دارد.

مثال نان سنگک

معامله نان سنگک (معدود) با تفاوت کیفیت (مانند کنجدی یا ساده) ربا نیست، اما اگر با تزاید وزن باشد (مانند یک نان با یک و نیم نان)، رباست. این تمایز، نقش معدود در رفع ربا را نشان می‌دهد.

مثال نیت و رکوع

در فقه، نیت به‌عنوان صفت، جزء نماز نیست، برخلاف رکوع که جزء خارجی است. قدما به اشتباه نیت را جزء نماز می‌دانستند، در حالی که صفت است و وجود مستقل ندارد. این خطا، ضرورت بازنگری در فهم اوصاف را نشان می‌دهد.

درنگ: صفت، مانند نیت، به دلیل فقدان وجود مستقل، نمی‌تواند جزء یا مبيع باشد.

نتیجه‌گیری بخش چهارم

اوصاف، به دلیل فقدان وجود خارجی مستقل، نمی‌توانند مبيع باشند و تزاید در موصوف، ربا ایجاد می‌کند. معاملات مستقل، راه‌حلی برای رفع ربا هستند، در حالی که معاوضه جنس واحد، به دلیل اتحاد صفت و موصوف، ربوی است. این تحلیل، بر لزوم دقت در فهم اوصاف و احکام فقهی تأکید دارد.

بخش پنجم: اقتصاد اسلامی و پیامدهای ربا

تمایز قرآنی بیع و ربا

قرآن کریم، بیع را تزاید در مبيع و ربا را تزاید در مال معرفی می‌کند. این تمایز، پایه اقتصاد اسلامی را تشکیل می‌دهد که بر عدالت و رشد اجتماعی استوار است. ادعای «إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا» ناشی از نفهمیدن این تفاوت بنیادین است.

مثال روغن و پنیر

روغن و پنیر، هرچند هر دو از شیرند، در صورت تزاید، ربا ایجاد می‌کنند، زیرا جنس واحدند. این حکم، وحدت جنس را معیار ربا می‌داند، فارغ از تفاوت اوصاف.

مثال میوه کال و رسیده

معامله میوه کال با میوه رسیده، به دلیل وحدت جنس، اگر با تزاید باشد، رباست. این حکم، بر لزوم پرهیز از تزاید در جنس واحد تأکید دارد.

دقت در عصر مدرن

در عصر مدرن، دقت در مکیل و موزون افزایش یافته، اما معدود همچنان فاقد دقت است. برای مثال، قالی (معدود) به دلیل خرید بر اساس تخته، نه وزن، ربا ایجاد نمی‌کند، اما معامله خامه (مکیل) با تزاید، رباست.

درنگ: در عصر مدرن، دقت در مکیل و موزون ربا را تشدید می‌کند، اما معدود به دلیل فقدان دقت، از ربا مستثنی است.

نتیجه‌گیری بخش پنجم

اقتصاد اسلامی، با تأکید بر بیع و حرمت ربا، به دنبال عدالت و رشد اجتماعی است. تمایز میان تزاید در مبيع و مال، و نقش دقت در معاملات، احکام قرآنی را در برابر چالش‌های مدرن حفظ می‌کند. این تحلیل، دعوتی است به بازسازی اقتصاد بر پایه عدالت و پرهیز از فساد ربا.

جمع‌بندی نهایی

تفسیر آیه 275 سوره بقره، چونان گوهری درخشان، ابعاد اشتقاقی، فقهی و اقتصادی ربا را روشن می‌سازد. ربا، به‌عنوان تزاید غیرمولد در مال، در برابر بیع قرار می‌گیرد که رشد مولد در مبيع را سبب می‌شود. دقت در مکیل و موزون، ربا را ایجاد می‌کند، اما معدود، به دلیل فقدان دقت، از شمول آن خارج است. اوصاف، به دلیل فقدان وجود خارجی، مبيع نیستند و تزاید در موصوف، ربا ایجاد می‌کند. معاملات مستقل، راه‌حلی برای رفع ربا هستند، و نقد خطاهای فقهی، بر لزوم بازنگری علمی تأکید دارد. این تفسیر، دعوتی است به فهم عمیق احکام قرآنی و تحقق اقتصاد اسلامی مبتنی بر عدالت و رشد اجتماعی.

با نظارت صادق خادمی