در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 801

متن درس






تفسیر آیه 286 سوره بقره

تفسیر کلامی و روان‌شناختی آیه ۲۸۶ سوره بقره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه ۸۰۱

مقدمه

آیه ۲۸۶ سوره بقره، به‌عنوان خاتمه این سوره مبارکه، دعایی عمیق از مؤمنان را به تصویر می‌کشد که در آن، طلب عفو، غفران، رحمت و نصرت الهی با زبانی سرشار از قرب و خلوص مطرح شده است. این آیه، نه‌تنها از منظر کلامی و اخلاقی، بلکه از دیدگاه روان‌شناختی و جامعه‌شناختی نیز اهمیتی ویژه دارد. در این نوشتار، با رویکردی علمی و نظام‌مند، به تبیین معانی این آیه پرداخته شده و مفاهیم آن در قالبی دانشگاهی و برای مخاطبان متخصص ارائه گردیده است. ساختار این بررسی شامل بخش‌های اصلی با زیرعناوین مشخص است که هر یک به جنبه‌ای از آیه، از مراتب دعا تا نقد نظام‌های تفسیری و اجتماعی، می‌پردازد. تمثیلات و استعارات فاخر فارسی در راستای غنای ادبی به‌کار رفته‌اند، اما ماهیت علمی و آکادمیک متن حفظ شده است.

بخش اول: تبیین متن و ترجمه آیه

متن آیه و ترجمه

رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ ۚ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا ۚ أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ

پروردگارا! بار آنچه را توان تحملش نداریم بر ما مگذار، و از ما درگذر، و ما را بیامرز، و بر ما رحمت آور. تو مولای مایی، پس ما را بر قوم کافران یاری ده.

آیه ۲۸۶ سوره بقره، گفت‌وگویی صمیمی میان بندگان و پروردگار را ترسیم می‌کند که در آن، مؤمنان با زبانی سرشار از تواضع و قرب، طلب رحمت و نصرت الهی می‌کنند. این دعا، نه‌تنها بیانگر نیاز بندگان به لطف بی‌کران الهی است، بلکه مراتب رابطه انسان با خدا را در قالب سه درخواست کلیدی (عفو، غفران، رحمت) و خطاب مستقیم «أَنْتَ مَوْلَانَا» نشان می‌دهد.

بخش دوم: مراتب دعا و اسمای الهی

مفهوم عفو، غفران و رحمت

درنگ: سه درخواست «وَاعْفُ عَنَّا»، «وَاغْفِرْ لَنَا» و «وَارْحَمْنَا» به ترتیب با اسمای الهی عفو، غفران و رحمت پیوند دارند و مراتب دعا را از عالی (عفو) به نازل (رحمت) نشان می‌دهند.

درخواست‌های این آیه، به‌ترتیب از عالی به نازل تنظیم شده‌اند. «وَاعْفُ عَنَّا» به معنای طلب ندیدن گناهان است، که از مفهوم ستارالعیوب فراتر می‌رود، زیرا عفو به محو کامل گناه از منظر الهی اشاره دارد، گویی گناه هرگز وجود نداشته است. «وَاغْفِرْ لَنَا» به پوششی محکم و ماندگار (مشابه مغفر یا کلاه‌خود) دلالت دارد که گناه را از دیده‌ها پنهان می‌کند، اما همچنان وجود آن را در نظر دارد. در نهایت، «وَارْحَمْنَا» درخواست رحمت عام الهی است که بر اساس آیه «رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ» (اعراف: ۱۵۶) همه‌چیز را در بر می‌گیرد و حتی بر غضب الهی پیشی می‌گیرد («سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ»).

این ترتیب، مانند نردبانی است که از قله‌های بلند معرفت به دشت وسیع رحمت الهی فرومی‌آید. عفو، مرتبه‌ای است که گویی بنده از دیده پروردگار محو می‌شود؛ غفران، پوششی است که گناه را در پرده‌ای استوار می‌پوشاند؛ و رحمت، دریای بی‌کرانی است که همه کاستی‌ها را در خود غرق می‌کند.

تمایز تعریف و درخواست

درنگ: در تعریف، سیر از نازل به عالی (خوب، خیلی خوب، عالی) است، اما در درخواست، گاه از عالی به نازل یا بالعکس است. در این آیه، درخواست از عالی (عفو) به نازل (رحمت) است.

تفاوت میان تعریف و درخواست، در منطق معرفتی قرآن کریم آشکار است. تعریف، مانند ساختن بنایی است که از پایه به اوج می‌رسد، اما درخواست، گاه مانند فرو آمدن از قله به سوی دامنه است. در این آیه، مؤمنان ابتدا عالی‌ترین مرتبه (عفو) را طلب می‌کنند، سپس به غفران و در نهایت به رحمت می‌رسند. این سیر نزولی، نشان‌دهنده عمق معرفتی مؤمنان است که از خواسته‌ای خاص و متعالی به خواسته‌ای عام و فراگیر حرکت می‌کنند.

بخش سوم: مؤمنان خاص و ویژگی‌هایشان

مؤمنان والا و کنترل اعمال

درنگ: این آیه مختص مؤمنانی است که خدا ایمانشان را تصدیق کرده («وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ»). این مؤمنان معصیت نمی‌کنند، اعمالشان را کنترل می‌کنند، اما در نفس خود مشکل دارند.

مؤمنان مورد اشاره در این آیه، گروهی خاص‌اند که خداوند ایمانشان را در آیه ۲۸۵ سوره بقره تصدیق کرده است: «وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ». اینان، کسانی‌اند که از معصیت به دورند، دست و پا و گفتارشان را کنترل می‌کنند، اما در برابر پیچیدگی‌های نفس و ذهن، ناتوان‌اند. نفس، مانند رودی است که گاه آرام و گاه خروشان، تعینات بی‌شماری را در خود جابه‌جا می‌کند، بدون آنکه انسان به تمامی از آن آگاه باشد.

این محدودیت، نه از ضعف ایمان، بلکه از ذات پیچیده نفس انسانی ناشی می‌شود. حتی پیامبران و اولیای الهی، به گفته خودشان، در برابر حالات متغیر نفس («أَنْ لِي مَعَ اللَّهِ حَالَاتٌ») گاه در اوج و گاه در حضیض‌اند. از این‌رو، مؤمنان خاص این آیه، با طلب عفو، غفران و رحمت، از خداوند می‌خواهند که کاستی‌های نفسانی‌شان را در پرده لطف خود بپوشاند.

نفس و تعینات ناخودآگاه

درنگ: نفس انسان در خواب، بیداری، توجه و غفلت، تعینات بی‌شماری را جابه‌جا می‌کند که اغلب ناخودآگاه است و در برزخ و قیامت آشکار می‌شود («اقْرَأْ كِتَابَكَ»).

نفس انسان، مانند کارگاه زرگری است که ذرات طلا (تعینات ارزشمند) با خاک و خاشاک (افکار ناخودآگاه) درهم می‌آمیزد. در دنیا، انسان به دلیل محدودیت آگاهی، قادر به احصای این تعینات نیست، اما در برزخ و قیامت، این تعینات ثبت و آشکار می‌شوند: «اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا» (اسراء: ۱۴). این آیه، به انسان هشدار می‌دهد که نفس او، مانند کتابی است که هر لحظه در آن ثبت می‌شود، و در روز قیامت، این کتاب گشوده خواهد شد.

بخش چهارم: نقد مفاهیم کلامی و زبانی

نقد مفهوم ستارالعیوب

درنگ: مفهوم ستارالعیوب به معنای پوشاندن گناه از غیر خدا (مردم، ملائکه) نادرست است، زیرا علم الهی همه‌چیز را در بر می‌گیرد و عفو و غفران از ستار متعالی‌ترند.

مفهوم ستارالعیوب، که به معنای پوشاندن عیوب از دیدگان غیرخدا (مانند مردم یا ملائکه) است، در برابر علم بی‌کران الهی که «لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ» (سبأ: ۳) است، ناکافی به نظر می‌رسد. عفو، به معنای ندیدن گناه، و غفران، به معنای پوشاندن محکم آن، مراتبی عمیق‌تر از ستر دارند. ستر، مانند پارچه‌ای است که ممکن است با گذر زمان کنار رود، اما غفران، مانند سپری آهنین، و عفو، مانند محو کامل گناه از دفتر الهی است.

اشتراک لفظی و نقد ترادف

درنگ: به دلیل کمبود الفاظ و کثرت معانی، از یک لفظ (مثل «عین») برای معانی متعدد استفاده می‌شود، و ترادف (استفاده از چند لفظ برای یک معنا) نادرست و نشانه ضعف ادبی است.

در نظام زبانی قرآن کریم، به دلیل محدودیت الفاظ مادی در برابر کثرت معانی مجرد، از یک لفظ برای معانی متعدد استفاده می‌شود، مانند «عین» که می‌تواند به معنای چشم، چشمه یا جوهره باشد. این اشتراک لفظی، با قرینه‌های معنایی تبیین می‌شود. در مقابل، ترادف، که در آن چند لفظ برای یک معنا به‌کار می‌رود، نشانه ضعف ادبی است، زیرا زبان قرآن، مانند گوهری تراش‌خورده، هر لفظ را با دقتی بی‌نظیر به‌کار می‌برد.

بخش پنجم: قرب الهی و وحدت مؤمنان

عبارت «أَنْتَ مَوْلَانَا»

درنگ: «أَنْتَ مَوْلَانَا» بیانگر قرب عمیق مؤمنان به خدا و دفع شرك، ریا و سالوس است. استفاده از ضمیر «أَنْتَ» (تو) نشان‌دهنده رابطه‌ای صمیمی و بی‌واسطه است.

عبارت «أَنْتَ مَوْلَانَا»، مانند کلیدی است که درهای قرب الهی را می‌گشاید. استفاده از ضمیر «تو» به‌جای اسمای دیگر (مانند الله یا رحمن)، نشان‌دهنده صمیمیتی است که تنها در اوج خلوص و ایمان ممکن است. این عبارت، نه‌تنها شرك و ریا را دفع می‌کند، بلکه وحدت مؤمنان را در قالب ضمیر جمع «نا» به نمایش می‌گذارد. این وحدت، مانند رشته‌ای است که دل‌های مؤمنان را به یکدیگر و به خدا پیوند می‌دهد.

نقش روان‌شناختی ذکر

درنگ: ذکر «أَنْتَ مَوْلَانَا»، به‌عنوان ذکری کوتاه و استمراری، بیماری‌های روانی مانند ریا و توهم را برطرف می‌کند و نقش درمانی در روان‌شناسی دینی دارد.

ذکر «أَنْتَ مَوْلَانَا»، مانند دارویی است که زخم‌های نفسانی را التیام می‌بخشد. این ذکر، با تکرار مستمر، ریا، شرك و سالوس را از دل مؤمن می‌زداید و او را به سوی خلوص و آرامش رهنمون می‌سازد. این اثر، نشان‌دهنده نقش بی‌بدیل اذکار قرآنی در روان‌شناسی دینی است، که مانند نوری، تاریکی‌های نفس را روشن می‌کند.

بخش ششم: نقد نظام‌های تفسیری و آموزشی

نقد تفاسیر موجود

درنگ: تفاسیر موجود اغلب فاقد نوآوری و عمق علمی‌اند و از تحلیل‌های روزآمد غفلت دارند، که این امر نیازمند بازنگری در روش‌های تفسیری است.

بسیاری از تفاسیر کنونی قرآن کریم، مانند باغ‌هایی هستند که از کاشتن نهال‌های جدید بازمانده‌اند. این تفاسیر، به جای ارائه نگرش‌های نوین و علمی، به تکرار و تلخیص آرای گذشته بسنده کرده‌اند. این ضعف، ضرورت بازسازی نظام تفسیری را آشکار می‌سازد تا قرآن کریم، به‌عنوان منبعی زنده، در بستر زمان معاصر تفسیر شود.

نقد نظام آموزش قرآنی

درنگ: عنوان «دانشگاه علوم قرآنی» نادرست است و «پیش‌دبستانی مبادی علوم قرآنی» مناسب‌تر است، زیرا دانش قرآنی کنونی در مراحل ابتدایی است و فاقد نوآوری و اثرگذاری اجتماعی است.

نظام آموزش قرآنی کنونی، مانند بنایی است که هنوز در پایه‌های خود متوقف مانده است. عنوان «دانشگاه علوم قرآنی» گمراه‌کننده است، زیرا این مراکز، به جای تولید علم نوین، به بازتولید دانش‌های کهن بسنده کرده‌اند. این نظام، فاقد اثرگذاری اجتماعی و علمی است و نیازمند تحولی اساسی برای همگامی با نیازهای روز است.

بخش هفتم: نصرت بر قوم کافرین

مفهوم قوم کافرین

درنگ: «قَوْمِ الْكَافِرِينَ» به ائمه کفر (دانایان به ستر حقیقت) اشاره دارد، نه کافران مستضعف که نیازمند ترحم و هدایت‌اند.

درخواست «فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ» به معنای طلب یاری در برابر ساختارهای کفر (ائمه کفر) است، نه دشمنی با افراد مستضعف. قوم کافرین، مانند سایه‌هایی‌اند که آگاهانه حقیقت را می‌پوشانند، در حالی که کافران مستضعف، مانند گم‌گشتگانی‌اند که نیازمند دستگیری و هدایت‌اند. این تمایز، بر رحمت‌محوری و پرهیز از خشونت در نظام قرآنی تأکید دارد.

فقدان خشونت و بغض

درنگ: دعای «فَانْصُرْنَا» طلب نصرت است، نه نابودی یا کشتار قوم کافرین. مؤمنان خاص این آیه، فاقد بغض و کینه‌اند و دل‌هایی صاف دارند.

مؤمنان این آیه، مانند چشمه‌هایی زلال، از بغض و کینه به دورند. درخواست نصرت، نه دعوت به خشونت، بلکه طلب پایداری در برابر ساختارهای کفر است. این دعا، مانند سپری است که مؤمنان را در راه دین استوار می‌دارد، بدون آنکه به دشمنی شخصی یا نفرت دامن زند.

بخش هشتم: دعوت به صفا و محبت

نقد خشونت اجتماعی

درنگ: جامعه اسلامی گرفتار خشونت، نفرت و رادیکالیسم است که با روح آیه ۲۸۶ سوره بقره منافات دارد. مؤمنان باید به صفا، محبت و صمیمی شناخته شوند.

جامعه اسلامی کنونی، گاه مانند بیابانی است که از نسیم محبت و صفا محروم مانده است. خشونت، نفرت و رادیکالیسم، با روح این آیه که دعوت به رحمت و وحدت است، در تضاد است. مؤمنان باید مانند باغ‌هایی سرسبز، در جهان به صفا، محبت و صمیمی شناخته شوند تا آرامش و مهربانی را در عالم بگسترانند.

مؤمنان والا و مسئولیت جهانی

درنگ: مؤمنان این آیه، چنان والایند که اگر خدا پیامبری انتخاب می‌کرد، از آنان برمی‌گزید. اینان، مأمور به ترویج محبت و آرامش در جهان‌اند.

مؤمنان خاص این آیه، مانند ستارگانی‌اند که در آسمان ایمان می‌درخشند. خداوند ایمانشان را تصدیق کرده و آنان را به ترویج محبت و صلح در جهان فراخوانده است. اینان، مانند پیامبران، مسئولیت دارند که جهانی سرشار از آرامش و صمیمی بسازند، نه جهانی پر از نفرت و خشونت.

جمع‌بندی نهایی

آیه ۲۸۶ سوره بقره، مانند گوهری درخشان در خاتمه این سوره، دعایی عمیق و چندلایه را به تصویر می‌کشد که در آن، مؤمنان خاص با زبانی سرشار از قرب و خلوص، طلب عفو، غفران، رحمت و نصرت الهی می‌کنند. این آیه، نظامی کلامی، روان‌شناختی و اخلاقی را ارائه می‌دهد که در آن، مراتب دعا از عالی به نازل تنظیم شده و بر پیچیدگی نفس انسانی و نیاز به لطف الهی تأکید دارد. عبارت «أَنْتَ مَوْلَانَا»، مانند کلیدی طلایی، درهای قرب و وحدت را می‌گشاید و ریا و شرك را دفع می‌کند. درخواست نصرت بر قوم کافرین، نه دعوت به خشونت، بلکه طلب پایداری در برابر ساختارهای ستم است. نقد نظام‌های تفسیری و آموزشی، بر ضرورت نوآوری و تحول در فهم و عمل به قرآن کریم تأکید دارد. این آیه، مؤمنان را به تأمل در محتوای نفس، ترویج محبت و ایجاد آرامش جهانی فرامی‌خواند، تا مانند چشمه‌هایی زلال، جهان را از مهربانی و صفا سیراب کنند.

با نظارت صادق خادمی