در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 787

متن درس





گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه 787

مقدمه

در درس‌گفتارهایم، همواره کوشیده‌ام با نگاهی عمیق و نقادانه به مسائل اجتماعی، خانوادگی و دینی، راهی به سوی عدالت و کرامت انسانی بگشایم. این گفتگوها، که گاه به‌صورت گذرا در جلساتم ذکر شده‌اند، شرح تفصیلی تجربه‌ها، تأملات و دغدغه‌هایم در برابر نابرابری‌ها و کاستی‌های جامعه است. در این مجموعه، که با عنوان «گفتگوهای صمیمی» گرد آمده، تلاش کرده‌ام با زبانی ساده اما عمیق، از آنچه در دل و ذهنم گذشته سخن بگویم؛ از ظلم‌هایی که بر زنان و خانواده‌ها رفته، از کاستی‌های نظام‌های اجتماعی و دینی، و از آرزویم برای اصلاح و تحول در حوزه‌های علمیه و جامعه. این روایت‌ها نه‌تنها بازتاب تجربه‌های شخصی من است، بلکه دعوتی است به تأمل در ارزش‌های قرآنی و انسانی، تا شاید بتوانیم جهانی عادلانه‌تر و معنوی‌تر بسازیم.

نکات کلیدی: این مجموعه با هدف بازنگری در مفاهیم مردسالاری، عدالت و آزادی نگاشته شده و بر ضرورت اصلاح نظام‌های خانوادگی، اجتماعی و آموزشی تأکید دارد. محور اصلی، نقد تاریخی و اجتماعی جایگاه زنان، کاستی نظام‌های قضایی و اجتماعی، و نیاز به تربیت طلاب برای دفاع از دین و مردم است.

بخش اول: نقد مردسالاری و جایگاه زنان در تاریخ و جامعه

گاه در جلسات درس، با شاگردانم از واقعیات تلخ تاریخ سخن می‌گفتم. تاریخ ما، چه در گذشته و چه در امروز، زنان را اغلب نادیده گرفته است. گویی در فرهنگ‌های کهن، زنان بخشی از انسانیت به حساب نمی‌آمدند. زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ (قرآن کریم، سوره آل‌عمران، آیه ۱۴: برای مردم، عشق به شهوات از زنان و فرزندان و اموال فراوان آراسته شده است). این آیه نه تأیید این نگاه، که توصیف واقعیتی است که در آن، زنان به ابزاری برای شهوات مردان تقلیل یافته‌اند. این نگاه، که ریشه در فرهنگ‌های جاهلی دارد، با کرامت انسانی که قرآن در وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ (قرآن کریم، سوره اسراء، آیه ۷۰: و به راستی فرزندان آدم را گرامی داشتیم) بر آن تأکید کرده، ناسازگار است.

می‌گفتم: منابع مادی، از اموال و دارایی‌ها گرفته تا اسب‌ها و زین‌ها، در تاریخ همواره به مردان اختصاص یافته و زنان از آن محروم بوده‌اند. حتی در اسطوره‌هایمان، رخش رستم داریم، اما رخش تهمینه کجاست؟ این اختصاص منابع به مردان، نتیجه فرهنگی مردسالار است که با عدالت اسلامی، که بر برابری زن و مرد تأکید دارد، همخوانی ندارد. يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَىٰ (قرآن کریم، سوره حجرات، آیه ۱۳: ای مردم، ما شما را از مرد و زنی آفریدیم). این آیه، برابری زن و مرد را فریاد می‌زند، اما ما در عمل، زنان را از دایره انسانیت خارج کرده‌ایم.

در یکی از جلسات، از تعابیر تحقیرآمیزی مانند «ضعیفه» یا «امرأة» سخن گفتم که ریشه در فرهنگ‌های پیشااسلامی دارند. این واژه‌ها، زنان را به موجوداتی فروتر از مردان تبدیل کرده‌اند، گویی آن‌ها تنها برای خدمت یا لذت مردان آفریده شده‌اند. این نگاه، با کرامت انسانی که قرآن بر آن تأکید دارد، ناسازگار است. زنان در فرهنگ‌های سنتی، نه به‌عنوان موجودی مستقل، بلکه به‌عنوان ابزاری برای مردان دیده شده‌اند. این ظلم تاریخی، هنوز هم در گوشه و کنار جامعه ما دیده می‌شود.

از شاگردانم پرسیدم: چرا در اسطوره‌ها و نمادهایمان، زنان جایی ندارند؟ چرا رخش رستم داریم، اما نامی از زنان در این نمادها نیست؟ این نبودن، نشانه‌ای از فرهنگ مردسالار است که زنان را از نقش‌های محوری محروم کرده. حتی در ادیان ابراهیمی، از مسیحیت تا یهودیت، این مردسالاری ریشه دوانده و زنان را به حاشیه رانده است. اما قرآن، با تأکید بر برابری و کرامت، این نگاه را نفی می‌کند.

در جلساتم، از فمینیسم سخن گفتم؛ واکنشی به این مردسالاری که گاه از چارچوب‌های دینی فاصله گرفته است. فمینیسم، زاده محدودیت‌های غیرعادلانه‌ای است که بر زنان تحمیل شده، اما برخی رویکردهای آن با عدالت قرآنی، که در وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ (قرآن کریم، سوره نساء، آیه ۱۹: و با زنان به نیکی معاشرت کنید) تجلی یافته، ناسازگار است. ما باید این محدودیت‌ها را اصلاح کنیم، نه اینکه به دام افراط‌های دیگر بیفتیم.

بخش دوم: ظلم به زنان در خانواده و جامعه

در یکی از درس‌گفتارهایم، از ظلم‌هایی که در خانواده‌ها بر زنان می‌رود سخن گفتم. در خانه‌های ما، گاه زنان را به خدمتکار تقلیل داده‌ایم. مردی که در خانه کار نمی‌کند، به زن و فرزندش محبت نمی‌ورزد، جارو نمی‌کشد یا ظرف نمی‌شوید، از عدالت اسلامی دور است. وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ (قرآن کریم، سوره نساء، آیه ۱۹) به ما فرمان می‌دهد که با زنان به نیکی رفتار کنیم، اما ما گاه آن‌ها را سلطان‌بانو نمی‌دانیم، بلکه به کلفتی در خانه بدل کرده‌ایم.

از مشکلات عمیق‌تر سخن گفتم؛ از زنانی که نیازهای عاطفی و جسمی‌شان نادیده گرفته می‌شود. این ظلم، به پنهان‌کاری، آسیب‌های روانی و حتی گناه منجر می‌شود. زنی که شوهرش ناتوان است یا به او توجه نمی‌کند، در تنگنای آبرو و زندگی گرفتار می‌شود. علم دینی ما در این زمینه‌ها ناکارآمد بوده و راهکاری عملی برای این زنان ارائه نکرده است. می‌گفتم: اگر مردی به دلیل ناتوانی همسرش به ازدواج موقت یا دائم تشویق می‌شود، چرا برای زنی که در چنین شرایطی است، راهکاری نیست؟ این نابرابری، با عدالت قرآنی ناسازگار است.

از نظام‌های قضایی انتقاد کردم که در حمایت از زنان، به‌ویژه در مسائل خانوادگی مانند طلاق و نفقه، ناکارآمد عمل کرده‌اند. زنی که شوهرش در زندان است، با فرزندانش تنها می‌ماند و نظام‌های اجتماعی از او حمایت نمی‌کنند. این ظلم، به خرابی خانواده و جامعه منجر می‌شود. ما باید سیستمی بسازیم که پیش از مجازات مرد، از خانواده‌اش حمایت کند، تا کودکان و زنان در این میان آسیب نبینند.

از جهان غرب نیز سخن گفتم، جایی که زنان به‌عنوان ابزار لذت و بهره‌کشی مورد استفاده قرار می‌گیرند. خرید و فروش زنان و کودکان، به‌ویژه در مناطق جنگی، نشانه‌ای از انحطاط اخلاقی است که با کرامت انسانی، که در وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ (قرآن کریم، سوره اسراء، آیه ۷۰) مورد تأکید قرار گرفته، ناسازگار است. این رفتارها، چه در شرق و چه در غرب، ظلمی است که باید با آگاهی و اصلاح آن مبارزه کرد.

بخش سوم: ضرورت اصلاح حوزه‌های علمیه و تربیت طلاب

در جلساتم، از حوزه‌های علمیه انتقاد می‌کردم که نتوانسته‌اند طلاب را برای مواجهه با چالش‌های اجتماعی و دینی آماده کنند. طلاب ما باید از نظر جسمانی و روحی قوی باشند، نه اینکه در برابر کوچک‌ترین تهدیدی فرو بریزند. می‌گفتم: طلبه باید مانند مالک اشتر، حبیب بن مظاهر یا یاران امام حسین (ع) باشد؛ آماده دفاع از دین و مردم، نه دفاع از خود. امر به معروف، تنها با زبان نیست؛ باید با اقتدار و حکمت همراه باشد. ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ (قرآن کریم، سوره نحل، آیه ۱۲۵: با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن).

از ضعف جسمانی برخی طلاب گله می‌کردم. طلبه‌ای که نمی‌تواند دو کیلو وزن کم یا زیاد کند، چگونه می‌تواند از مردم دفاع کند؟ ما باید طلاب را تربیت کنیم که نه‌تنها در علم، بلکه در جسم و روح نیز قوی باشند. می‌گفتم: اگر طلبه‌ای در برابر هتاکی یا تهدیدی، عمامه‌اش افتاد، این چه طلبگی است؟ طلبه باید آماده باشد، نه برای دفاع از خود، بلکه برای حمایت از مردم و ارزش‌های دینی.

از داستان‌های تاریخی غیرمستند، مانند مرگ مالک اشتر با زهر، انتقاد می‌کردم. این داستان‌ها، با عقلانیت و منطق سازگار نیست. مالک اشتر، شاگرد علی (ع) بود؛ چگونه می‌توان پذیرفت که او چنین ساده‌لوحانه فریب خورده باشد؟ ما باید تاریخ را با نگاهی عقلانی بازخوانی کنیم، نه اینکه هر روایتی را بی‌چون‌وچرا بپذیریم.

بخش چهارم: نقد مسائل ازدواج و مهرهای سنگین

در یکی از جلسات، از مهرهای سنگین در ازدواج سخن گفتم. پانصد یا هشتصد سکه، برای مردی که توان پرداخت ندارد، شرعاً مشکل دارد. وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً (قرآن کریم، سوره نساء، آیه ۴: و مهریه زنان را به‌عنوان هدیه‌ای از روی طیب خاطر به آن‌ها بدهید). مهر باید متناسب با توان مالی باشد، وگرنه عقد اشکال شرعی پیدا می‌کند. این مهرهای سنگین، که گاه به اجبار بخشیده می‌شوند تا طلاق ممکن شود، ظلمی است به زنان. نظام‌های قضایی ما در اجرای این مهرها ناکارآمد بوده‌اند و این کاستی، به آسیب‌های خانوادگی دامن زده است.

می‌گفتم: زنی که مهرش را نمی‌تواند بگیرد، در تنگنا قرار می‌گیرد. اگر مردی به دلیل ناتوانی همسرش به ازدواج دیگر تشویق می‌شود، چرا برای زنی که در چنین شرایطی است، راهکاری نیست؟ این نابرابری، با عدالت قرآنی ناسازگار است. علم دینی ما باید برای این مسائل راهکارهای عملی ارائه دهد، نه اینکه زنان را در این مشکلات تنها بگذارد.

بخش پنجم: اصلاح نظام‌های اجتماعی و دینی

در جلساتم، از کاستی نظام‌های اجتماعی در حمایت از زنان و کودکان سخن می‌گفتم. وقتی مردی به زندان می‌رود، خانواده‌اش تنها می‌ماند. این ظلم، به خرابی جامعه منجر می‌شود. ما باید سیستمی بسازیم که پیش از مجازات مرد، از خانواده‌اش حمایت کند. وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ (قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۹۵: و خود را با دست خود به هلاکت نیفکنید). این آیه، ما را از هرگونه ظلم و هلاکت بازمی‌دارد.

از ساده‌لوحی در برابر مشکلات جهانی گله می‌کردم. خرید و فروش زنان و کودکان، سادیسم جنسی، و بهره‌کشی از انسان‌ها، نشانه انحطاط اخلاقی است. ما نباید تصور کنیم که این مشکلات تنها در شرق است؛ غرب نیز در این ظلم‌ها شریک است. حوزه‌های علمیه باید به این مسائل توجه کنند و راهکارهای عملی ارائه دهند.

نتیجه‌گیری

در پایان جلساتم، همیشه شاگردانم را به تأمل دعوت می‌کردم. این گفتگوهای صمیمی، دعوتی است به بازنگری در مفاهیم مردسالاری، آزادی و عدالت. ما باید نظام‌های خانوادگی، اجتماعی و دینی را اصلاح کنیم تا زنان و مردان در کنار هم، با کرامت و آزادی، در چارچوب ارزش‌های قرآنی زندگی کنند. علم دینی باید راهکارهای عملی برای مشکلات جامعه ارائه دهد و طلاب را برای دفاع از مردم و دین تربیت کند. این آرزوی من است که روزی جامعه‌ای عادلانه و پویا بسازیم، که در آن هیچ زنی مظلوم نباشد و هیچ کودکی در تنگنا نماند.

با نظارت صادق خادمی