متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه (801)
مقدمه
این مجموعه، بازتاب تأملات عمیقی است که در درسگفتارهایم در حوزههای علمیه ارائه کردهام. در این گفتگوها، که گویی با شما، مخاطب گرامی، در خلوت صمیمی نشستهام، از دغدغههایم برای اصلاح نظام آموزشی علم دینی، تقویت قدرت معنوی، و هدایت جامعه سخن میگویم. هر بخش از این خاطرات، روایتی است از تجربههایم که گاه بهصورت گذرا در درسگفتارها ذکر شدهاند و اکنون با جزئیات و عمق بیشتری بازگو میشوند. این گفتگوها نهتنها تأملات فقهی و عرفانی من هستند، بلکه دعوتیاند به تأمل در مسئولیت عالمان دینی برای خیررسانی به جامعه. با من همراه شوید تا به لحظههایی از زندگی و اندیشههایم سفر کنیم که پر از شور، نقد، و امید به تحول است.
بخش اول: ضرورت قدرت معنوی در هدایت جامعه
گاه در حوزه، با طلاب جوان درباره نقش عالمان دینی در جامعه گفتگو میکردم. همیشه باور داشتم که هدایت، رهبری، و خیررسانی به جامعه، نیازمند قدرتی است که از جنس پادگانها و نیروی مادی نیست. این قدرت، معنوی است؛ قدرتی که از صفا، صمیمیت، عشق، لطف، کرم، و بزرگواری سرچشمه میگیرد. عالمان دینی باید این قدرت را در خود پرورش دهند تا بتوانند جامعه را به سوی خیر و سلامت هدایت کنند. بدون این قدرت، چگونه میتوان انتظار داشت که مردم به سخنان ما گوش فرا دهند؟
قرآن کریم: وَمَآ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِىٓ إِلَيْهِمْ ۚ فَسْـَٔلُوٓا۟ أَهْلَ ٱلذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (سوره نحل، آیه ۴۳)
و پیش از تو جز مردانی که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم. پس اگر نمیدانید، از اهل ذکر بپرسید.
این آیه به ما میآموزد که انبیا با وحی الهی، که خود جلوهای از قدرت معنوی است، هدایت را به ارمغان آوردند. من در کلاسهایم به طلاب میگفتم: اگر میخواهید راه انبیا را ادامه دهید، باید این قدرت را در خود بجویید، نه آنکه به قدرتهای مادی تکیه کنید.
بخش دوم: شکست فرعون در برابر موسی
در یکی از درسگفتارها، داستان موسی و فرعون را برای طلاب بازگو کردم. فرعون با همه عظمت ظاهری و لشکریانش، در برابر موسی کم آورد. چرا؟ چون فاقد قدرت معنوی بود. موسی با اتکا به قدرت الهی، بنیاسرائیل را از چنگال فرعون نجات داد. این داستان برای من همیشه درسآموز بوده است: قدرت مادی، هرچند عظیم، در برابر قدرت معنوی ناتوان است.
قرآن کریم: وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُۥ وَمَا هَدَىٰ (سوره طه، آیه ۷۹)
و فرعون قومش را گمراه کرد و هدایت نکرد.
این آیه به روشنی نشان میدهد که فرعون، با وجود قدرت مادی، نتوانست قومش را هدایت کند. من به طلاب میگفتم: اگر عالم دینی بخواهد راه انبیا را برود، باید قدرتی از جنس موسی داشته باشد، نه فرعون.
بخش سوم: ویژگیهای قدرت معنوی
در یکی از جلسات، با شور و حرارت برای طلاب از ویژگیهای قدرت معنوی سخن گفتم. قدرت معنوی تنها به دانش فقهی یا سخنوری نیست؛ این قدرت در صفا، صمیمیت، عشق به مردم، لطف و کرم، و تواناییهای غیبی مانند مکاشفه و رویت نهفته است. عالم دینی باید این ویژگیها را در خود پرورش دهد تا بتواند در دل مردم نفوذ کند. به طلاب میگفتم: اگر عالمی این ویژگیها را نداشته باشد، چگونه میتواند ادعای هدایت کند؟
بخش چهارم: نقد عالمان مشابه مردم عادی
روزی با طلاب درباره جایگاه عالم دینی بحث میکردم. گفتم: عالمی که مانند مردم عادی است، چه حقی دارد که به دیگران امر و نهی کند؟ اگر من و شما هیچ تفاوتی با دیگران نداشته باشیم، چرا مردم باید به سخنان ما گوش دهند؟ عالم دینی باید با قدرت معنوی و دانش متمایز شود تا بتواند راهبر جامعه باشد.
بخش پنجم: رقابت با دانشگاهیان
در یکی از درسگفتارها، از رقابت میان عالمان دینی و دانشگاهیان سخن گفتم. با طلاب گفتم: امروز دانشگاهیان در سخنرانی، قضاوت، و حتی تأثیرگذاری اجتماعی از ما پیشی گرفتهاند. این به دلیل ضعف ما در ارائه قدرت معنوی است. اگر علم دینی پویا و قدرتمند نباشد، چگونه میتوانیم در برابر علوم دانشگاهی رقابت کنیم؟
بخش ششم: برابری فرصتها برای زنان
در یکی از جلسات، درباره نقش زنان در علم دینی سخن گفتم. پرسیدم: چرا زنی نباید مجتهد شود؟ چرا نباید امام جماعت باشد؟ مگر مغز، قلب، یا عقل زنان کم از مردان دارد؟ این موانع سنتی غیرمنطقیاند و باید بازنگری شوند. من همیشه به طلاب میگفتم که عدالت و برابری در فرصتها، بخشی از رسالت عالمان دینی است.
بخش هفتم: نقد استدلالهای غیرمنطقی در مورد امامت زنان
روزی در کلاس، استدلالهای برخی عالمان را درباره منع امامت زنان نقد کردم. برخی میگفتند اگر زنی امام جماعت شود، ممکن است به دلایلی مانند مسائل جسمانی، نماز باطل شود. من پاسخ دادم: مگر مردان از این مشکلات مصوناند؟ اگر مردی در حین امامت حالش بد شود، چه؟ این استدلالها منطقی نیست و باید با عقلانیت بازنگری شوند.
بخش هشتم: نقد حملات به علم دینی
در یکی از درسگفتارها، از انتقاداتی که به علم دینی میشود سخن گفتم. برخی از دانشگاهیان، زنان، یا حتی مداحان، به حوزههای علمیه حمله میکنند. این حملات نتیجه ضعف ماست. اگر علم دینی قدرتمند و تأثیرگذار باشد، این انتقادات جایی نخواهند داشت. من به طلاب میگفتم: باید خود را تقویت کنیم تا پاسخگوی این انتقادات باشیم.
بخش نهم: قدرت معنوی در برابر قدرت مادی
داستان موسی و فرعون همیشه برایم الهامبخش بوده است. به طلاب گفتم: فرعون با لشکریانش دنبال موسی بود، اما نتوانست او را شکست دهد. چرا؟ چون موسی قدرت معنوی داشت. این قدرت، بنیاسرائیل را از دریا عبور داد و فرعون را به نابودی کشاند.
قرآن کریم: وَجَٰوَزْنَا بِبَنِىٓ إِسْرَٰٓءِيلَ ٱلْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُۥ بَغْيًا وَعَدْوًا (سوره یونس، آیه ۹۰)
و بنیاسرائیل را از دریا عبور دادیم، پس فرعون و لشکریانش از روی ستم و تجاوز آنها را دنبال کردند.
بخش دهم: قرآن، کتاب قدرت
قرآن برای من همیشه کتابی بوده که قدرت را در خود نهفته دارد. به طلاب گفتم: قرآن نهتنها کتاب هدایت، بلکه کتاب قدرت است. فرعون قومش را گمراه کرد، اما انبیا با قدرت الهی هدایت کردند. این قدرت در آیات قرآن جاری است و عالمان باید آن را به کار گیرند.
قرآن کریم: وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُۥ وَمَا هَدَىٰ (سوره طه، آیه ۷۹)
و فرعون قومش را گمراه کرد و هدایت نکرد.
بخش یازدهم: خیررسانی عالمان
همیشه به طلاب میگفتم: عالم دینی باید خیررسان باشد. اگر ما از مردم چیزی بخواهیم، آنها از ما فاصله میگیرند. عالم باید به مردم خیر، دانش، و محبت بدهد. روزی گفتم: اگر عالمی فقط به فکر گرفتن خمس باشد، چگونه میتواند قلب مردم را به دست آورد؟
بخش دوازدهم: نقد تمرکز بر مسائل مالی
روزی که در حوزه، از برخی عالمان انتقاد کردم که به جای تبلیغ دین، به مسائل مالی مانند خمس مشغولاند. گفتم: چرا پانصد طلبه در یک مجلس روضه مینشینند، اما برای تبلیغ به میان مردم نمیروند؟ عالم دینی باید در خدمت هدایت باشد، نه درگیر مسائل مالی.
بخش سیزدهم: نقش سامری در گمراهی
داستان سامری و گوساله برایم همیشه تأملبرانگیز بوده است. به طلاب گفتم: سامری با یک گوساله ظاهری، قوم بنیاسرائیل را گمراه کرد. این نشان میدهد که مردم به دنبال قدرت و خیرند. اگر عالمان خیر و قدرت معنوی نداشته باشند، مردم به دنبال دیگران میروند.
قرآن کریم: فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَّهُۥ خُوَارٌ فَقَالُوا هَٰذَآ إِلَٰهُكُمْ وَإِلَٰهُ مُوسَىٰ (سوره طه، آیه ۸۸)
پس برایشان گوسالهای که بدنی داشت و صدایی [از آن] برمیخاست بیرون آورد، و گفتند: این خدای شما و خدای موسی است.
بخش چهاردهم: ضرورت فعالیت عملی طلاب
در یکی از درسگفتارها، به طلاب گفتم: حوزهها باید پویا شوند. طلاب باید بر اساس توانمندیهایشان دستهبندی شوند و به تحقیق و فعالیت عملی بپردازند. عالم دینی نباید فقط به نوشتن مشق و جزوه اکتفا کند. باید در خدمت جامعه باشد و خیر برساند.
بخش پانزدهم: ضرورت قدرت معنوی در حوزهها
در یکی از جلسات، با حسرت از وضعیت حوزهها سخن گفتم. حوزههای ما باید قدرتمند شوند؛ نه با زورگویی، بلکه با قدرت معنوی، علمی، و الهی. حوزهای که نیازمند و بسته باشد، نمیتواند به جامعه خدمت کند. من به طلاب میگفتم: باید مانند انبیا، خیررسان و قدرتمند باشیم.
بخش شانزدهم: نقد حوزههای نیازمند
روزی با طلاب از وضعیت حوزهها انتقاد کردم. گفتم: حوزههای خلعسلاحشده و نیازمند، نمیتوانند جهان را تغییر دهند. ما باید حوزههایی پویا و قدرتمند داشته باشیم که خیررسان باشند، نه محتاج.
بخش هفدهم: نقد تبلیغ برای منافع شخصی
روزی در کلاس، از تبلیغاتی که برای منافع شخصی انجام میشود انتقاد کردم. به طلاب گفتم: تبلیغی که برای پر کردن جیب خودمان باشد، نمیتواند در خدمت دین باشد. عالم باید خیررسان باشد، نه طالب منافع شخصی.
بخش هجدهم: قدرت معنوی در برابر استکبار
همیشه باور داشتم که قدرت معنوی نباید با زورگویی یا استکبار اشتباه گرفته شود. به طلاب گفتم: قدرت معنوی، تحرک علمی و اجتماعی ایجاد میکند، نه سلطهگری. عالم دینی باید با این قدرت، جامعه را به سوی خیر هدایت کند.
بخش نوزدهم: استجماع و استشمام در حوزهها
روزی با طلاب درباره سازماندهی حوزهها سخن گفتم. گفتم: باید استجماع کنیم؛ یعنی توانمندیهای طلاب را جمعآوری و دستهبندی کنیم. باید استشمام کنیم؛ یعنی نیازهای جامعه را تشخیص دهیم. این دو، کلید پویایی حوزههاست.
بخش بیستم: قدرت در آیات قرآنی
قرآن برای من همیشه منبعی از قدرت بوده است. به طلاب گفتم: انبیا با وحی الهی، که جلوهای از قدرت معنوی است، هدایت کردند. ما نیز باید از این قدرت در هدایت جامعه بهره بگیریم.
قرآن کریم: وَمَآ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِىٓ إِلَيْهِمْ ۚ فَسْـَٔلُوٓا۟ أَهْلَ ٱلذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (سوره نحل، آیه ۴۳)
و پیش از تو جز مردانی که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم. پس اگر نمیدانید، از اهل ذکر بپرسید.
بخش بیستویکم: اطلاق پرسوجو از اهل ذکر
در یکی از درسگفتارها، درباره آیه «فاسئلوا اهل الذکر» سخن گفتم. این آیه به ما میآموزد که پرسوجوی مطلق تنها از معصوم جایز است. از غیرمعصوم، باید در حوزه تخصصش پرسید. این قاعده، مسئولیت عالمان را سنگینتر میکند.
قرآن کریم: فَسْـَٔلُوٓا۟ أَهْلَ ٱلذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (سوره نحل، آیه ۴۳)
پس اگر نمیدانید، از اهل ذکر بپرسید.
بخش بیستودوم: محدودیت پرسوجو از غیرمعصوم
روزی به طلاب گفتم: از غیرمعصوم نمیتوان هر سؤالی پرسید. سؤال باید متناسب با تخصص او باشد. این قاعده، عالمان را وامیدارد که در حوزه خود عمیق شوند و پاسخگوی نیازهای جامعه باشند.
بخش بیستوسوم: نقد مفهوم اعلمیت
در یکی از جلسات، مفهوم اعلمیت را نقد کردم. گفتم: اعلمیت مطلق تنها برای معصوم است. غیرمعصوم نمیتواند ادعای اعلمیت در همه حوزهها داشته باشد. این باور، عالمان را به تواضع و تخصص دعوت میکند.
بخش بیستوچهارم: قرآن بهعنوان کتاب قدرت
قرآن برای من کتابی است که هویت و قدرت انسانها را در خود دارد. به طلاب گفتم: قرآن میفرماید هویت شما در این کتاب است. باید آن را بجویید و از قدرت آن برای هدایت بهره گیرید.
قرآن کریم: لَقَدْ أَنزَلْنَآ إِلَيْكُمْ كِتَٰبًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ ۖ أَفَلَا تَعْقِلُونَ (سوره انبیاء، آیه ۱۰)
بهراستی کتابی به سوی شما نازل کردیم که یاد شما در آن است، آیا تعقل نمیکنید؟
بخش بیستوپنجم: علم تفال و استخاره
روزی درباره علم تفال و استخاره با طلاب سخن گفتم. تفال، علمی غیبی و برتر از استخاره است. اما این علوم باید قاعدهمند و در خدمت دین باشند، نه کاسبی. من همیشه هشدار میدادم که استفاده غیرعلمی از این علوم، به گمراهی میانجامد.
بخش بیستوششم: خطر استفاده غیرعلمی از تفال
روزی با طلاب از خطرات تفال غیرعلمی گفتم. گفتم: اگر کسی تفال را برای کاسبی به کار گیرد، از رسالت دینی دور میشود. این علوم برای خدمت به جامعهاند، نه برای منافع شخصی.
بخش بیستوهفتم: ضرورت قدرت در حوزهها
همیشه به طلاب میگفتم: حوزهها باید مانند انبیا قدرتمند و خیررسان باشند. اگر حوزهای قدرت معنوی و علمی نداشته باشد، نمیتواند جامعه را هدایت کند. این باور، تمام وجودم را پر کرده بود.
جمعبندی نهایی
این گفتگوهای صمیمی، بازتاب دغدغههای من برای پویایی علم دینی و تقویت قدرت معنوی در هدایت جامعه است. من همیشه باور داشتم که عالمان دینی باید خیررسان، قدرتمند، و پاسخگوی نیازهای جامعه باشند. از داستان موسی و فرعون آموختم که قدرت معنوی بر قدرت مادی برتری دارد. از قرآن دریافتم که این کتاب، نهتنها هدایت، بلکه قدرت را به ما عرضه میکند. حوزههای علمیه باید پویا شوند، طلاب باید توانمند شوند، و علوم غیبی مانند تفال و استخاره باید قاعدهمند و در خدمت دین باشند. این خاطرات، دعوتی است به تأمل در مسئولیت عالمان دینی و نقش آنها در ساختن جامعهای خیرمند و معنوی.