متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه (803)
مقدمه
سالهایی را به یاد می آورم که در محافل علمی و معنوی، ساعتها به تأمل در آیات الهی و جایگاه انسان در نظام آفرینش میپرداختم. این درسگفتارها، که بخشی از آنها بهصورت گذرا در جلسات تدریس ذکر شدهاند، بازتابی از دغدغههای عمیق من در پیوند علم دینی با علوم تجربی و ضرورت تحول در حوزههای علمی است. در این گفتگوهای صمیمی، میکوشم با زبانی ساده اما ژرف، شما را به دنیای تأملاتم ببرم؛ جایی که قرآن کریم نهتنها کتابی برای قرائت و ثواب، بلکه منبعی عظیم برای کشف حقایق علمی و معرفتی است. این خاطرات، روایتگر تلاش من برای بازگرداندن عظمت انسان به جایگاه اصلیاش و دعوت به بازنگری در ساختارهای علمی حوزههاست.
بخش اول: انسان، موجودی با اقتدار الهی
محدودیتهای انسان کنونی
زمانی در خلوت خود به این میاندیشیدم که انسان امروز، با همه پیشرفتهایش، چگونه از ظرفیتهای عظیم وجودیاش فاصله گرفته است. انسانی که در بازارها راه میرود، میخورد و زندگی میکند، تنها از بخش ناچیزی از قدرتهایش بهره میبرد. گویی نود و نه درصد از توانمندیهایی که خداوند در او به ودیعه نهاده، به فراموشی سپرده شده است. این انسان، آن موجودی نیست که در قرآن کریم بهعنوان خلیفه الهی معرفی شده است. با خود میگفتم: اگر به ملائک، جن، یا حتی موجودات دیگر نظر کنیم، آنها نیز تصدیق میکنند که این انسان، آن مخلوق والایی نیست که خداوند با قدرت، نفوذ، و همت بینظیر آفریده است.
درنگ: انسان کنونی تنها از بخش ناچیزی از ظرفیتهای وجودی خود بهره میبرد و از انسان کامل مورد نظر قرآن فاصله دارد.
این دغدغه همیشه در ذهنم بود که چرا بشر امروز نمیتواند مشکلاتش را حل کند؟ پاسخ را در این یافتم که انسان کنونی، آن موجود هوشمندی نیست که خداوند آفریده است. گویی یال و دم این موجود را بریدهاند و تنها چیزی در حد راه رفتن و خوردن برایش باقی مانده است؛ مانند عروسکی که بیجان حرکت میکند.
جایگاه انسان در سوره حج
در یکی از جلسات درس، به سوره حج پرداختم و آیات اقتداری آن را برای طلاب بازگو کردم. قرآن کریم انسان را موجودی معرفی میکند که پس از خداوند، هیچ موجودی به عظمت او نیست. در سوره حج، خداوند میفرماید:
يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُوا۟ رَبَّكُمْ ۚ إِنَّ زَلْزَلَةَ ٱلسَّاعَةِ شَىْءٌ عَظِيمٌ
ای مردم، از پروردگارتان پروا کنید، زیرا زلزله قیامت چیزی عظیم است.
این آیه مرا به فکر فرو برد که حرکت انسان در برابر عظمت قیامت چگونه است؟ گویی این زلزله عظیم، وجود انسان را بهگونهای طپشی و ضربتی به جنبش درمیآورد. با طلاب از فیلمهای کامپیوتری مثال میزدم که در آنها در کمتر از یک دقیقه، صدها حرکت رخ میدهد. این حرکت ضربتی، زلزلهای در وجود انسان ایجاد میکند.
تأثیر قیامت بر روان انسان
در شرح آیه دوم سوره حج، به شدت تأثیر قیامت بر روان انسان پرداختم:
يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّآ أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى ٱلنَّاسَ سُكَٰرَىٰ وَمَا هُم بِسُكَٰرَىٰ وَلَٰكِنَّ عَذَابَ ٱللَّهِ شَدِيدٌ
روزی که آن را ببینید، هر شیردهای از آنچه شیر میدهد غافل میشود و هر بارداری بار خود را فرو مینهد و مردم را مست میبینی، در حالی که مست نیستند، ولی عذاب خدا شدید است.
این آیه مرا به شگفتی واداشت. مادری که مهربانترین موجود است، در آن روز فرزندش را رها میکند. شدت عذاب چنان است که حتی پیوند عمیق مادر و فرزند را میگسلد. این مستی که قرآن از آن سخن میگوید، مستی شراب یا خرما نیست، بلکه مستی ناشی از عذاب است؛ حالتی که انسان را از خود بیخود میکند.
درنگ: مستی ناشی از عذاب، حالتی روانشناختی است که رفتار انسان را در قیامت بهگونهای غیرعادی تغییر میدهد.
با طلاب بحث میکردم که این مستی، تنها از شراب یا مواد مادی نیست. انسان میتواند از درد، حرمان، فقدان، یا حتی قدرت و ثروت مست شود. این حالات، چنان روان انسان را درمینوردند که گویی او را به جهانی دیگر میبرند.
ضرورت تحقیقات روانشناختی
بارها در جلسات درس تأکید میکردم که حوزههای علمی باید آزمایشگاههایی برای مطالعه این حالات روانشناختی ایجاد کنند. مستی ناشی از عذاب، درد، یا فقر، پدیدهای است که باید بهصورت علمی بررسی شود. میگفتم: روانشناسی معاصر هنوز به عمق این تحلیلهای قرآنی نرسیده است. ما باید این حالات را در انسان و حتی حیوانات مطالعه کنیم. قرآن کریم میفرماید که حتی حیوانات نیز در برابر عذاب قیامت واکنش نشان میدهند. این موضوع، دریچهای به سوی تحقیقات علمی در حوزههای دینی است.
درنگ: حوزههای علمی باید آزمایشگاههای روانشناختی برای مطالعه تأثیرات عذاب و درد بر رفتار انسان ایجاد کنند.
بخش دوم: ضرورت تحول در حوزههای علمی
فقدان علوم طبیعی در حوزهها
در یکی از جلسات، با حسرتی عمیق از فقدان علوم طبیعی در حوزههای علمی سخن گفتم. حوزههای ما نمیدانند شلغم چگونه رشد میکند یا هويج چه فرآیندی را طی میکند. در گذشته، عالمانی مانند ابنسینا بودند که هم طبیب بودند، هم روانشناس، و هم عارف. اما امروز، این جامعیت علمی از دست رفته است. میگفتم: اگر ما قرآن را به دانشمندان جهان عرضه کنیم، آنها بهتر از ما از آن استفاده خواهند کرد، زیرا ما زیرساختهای تحقیقاتی لازم را نداریم.
درنگ: حوزههای علمی باید به مراکز جذب دانشمندان جهانی تبدیل شوند تا به تبلور علوم دینی کمک کنند.
در خلوت خود، به متون کهن مانند اسفار اربعه میاندیشیدم. سالها این متن را تدریس کردم، اما پر از خطا بود. سه، چهار سال صرف اصلاح این خطاها کردم، اما هنوز هم این متون نیاز به بازنگری دارند. حوزههای ما باید بابالعلوم شوند، جایی که دانشمندان از سراسر جهان گرد هم آیند و آیات قرآنی را با علوم تجربی تطبیق دهند.
تحلیل قرآنی خلقت
یکی از آیاتی که همیشه مرا به شگفتی وامیداشت، آیه خلقت انسان بود:
فَإِنَّا خَلَقْنَٰكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ
ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، سپس از علقه.
این آیه، فرآیند خلقت انسان را از خاک تا نطفه و علقه نشان میدهد. با طلاب بحث میکردم که چگونه خاک به نطفه تبدیل میشود؟ این موضوع، یک بحث علمی است که حوزههای ما باید آن را دنبال کنند. علوم تجربی در این زمینه پیشرفتهایی داشتهاند، اما هنوز با تحلیلهای قرآنی فاصله دارند.
تحلیل قرآنی زمین
در شرح آیه دیگری از سوره حج، به فرآیند رویش زمین پرداختم:
وَتَرَى ٱلْأَرْضَ حَامِدَةً فَإِذَآ أَنزَلْنَا عَلَيْهَا ٱلْمَآءَ ٱهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ
و زمین را خشکیده میبینی، پس چون آب بر آن فرو فرستیم، به جنبش درآید و بروید و از هر گونه [گیاه] بهجتانگیز برویاند.
این آیه مرا به فکر فرو برد که چگونه زمین از حالتی خشکیده به جنبش، رشد، و رویش میرسد. این مراحل، مشابه مراحل خلقت انسان است. به طلاب میگفتم: علوم تجربی باید با این تحلیلهای قرآنی تطبیق داده شوند تا حقیقت خلقت روشن شود.
بخش سوم: منبر، مداحی، و نیاز جامعه به علم
کاهش جایگاه منبر
گاه با حسرت به کاهش جایگاه منبر در جامعه مینگریستم. منبرهای علمی، که زمانی محل نشر معارف دینی بودند، جای خود را به مداحی و روضهخوانی دادهاند. با خود میگفتم: چرا منبریها چیزی برای گفتن ندارند؟ پاسخ را در این یافتم که حوزههای علمی خوراک علمی لازم را برای منبرها فراهم نکردهاند. مردم امروز تشنه دانستنیهای علمیاند. در یکی از جلسات، مثال زدم که اگر در نماز جمعه تهران، از تفاوت شیردهی انسان و حیوانات سخن بگوییم، مردم با شوق گوش خواهند داد.
درنگ: مردم امروز به دنبال دانستنیهای علمی هستند و حوزهها باید به این نیاز پاسخ دهند.
نقش حوزهها در تولید محتوا
بارها تأکید میکردم که منبریها مجریان محتوای علمی هستند، اما این حوزههاست که باید این محتوا را تولید کند. مرحوم مطهری نمونهای موفق بود که خود هم محتوا تولید میکرد و هم آن را اجرا میکرد. داستانهای راستان او در منبرها و رسانهها با استقبال روبهرو شد، اما آثار علمیترش چون پیچیدهتر بودند، کمتر اجرا شدند. حوزهها باید خوراک علمی برای جامعه تولید کنند تا منبریها بتوانند آن را به مردم عرضه کنند.
حکمت شیردهی دوساله
یکی از موضوعاتی که همیشه ذهنم را مشغول میکرد، حکمت شیردهی دوساله در قرآن بود:
وَٱلْوَٰلِدَٰتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَٰدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ ۖ لِمَنْ أَرَادَ أَن يُتِمَّ ٱلرَّضَاعَةَ
و مادران، فرزندان خود را دو سال تمام شیر میدهند، برای کسی که بخواهد شیردهی را کامل کند.
با طلاب بحث میکردم: چرا دو سال؟ اگر سه سال یا یک سال بود، چه میشد؟ این حکمت نیازمند تحلیلهای بیولوژیکی و روانشناختی است. چرا شیردهی بیش از دو سال مذموم است؟ این موضوع، از بدایع قرآن است که باید در حوزهها بررسی شود.
بخش چهارم: حکمت احکام و اقتدار انسان
حکمت عده در اسلام
در یکی از جلسات، به حکمت عده پرداختم:
وَٱلَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَٰجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا
و کسانی از شما که میمیرند و همسرانی از خود بر جای میگذارند، [همسرانشان] باید چهار ماه و ده روز انتظار بکشند.
این آیه مرا به فکر فرو برد که عده چه حکمتهایی دارد؟ چرا زنی که همسرش فوت کرده باید چهار ماه و ده روز صبر کند؟ این حکم، گاه سیستم نکاح را مختل میکند، اما شارع به این اختلال تن داده است. با خود میگفتم: مسأله تنها به نطفه و اولاد محدود نمیشود. حکمت عده، نیازمند تحلیلهای روانشناختی و اجتماعی است. تفاوت عده در نکاح دائم و موقت نیز از شگفتیهای این حکم است که باید بررسی شود.
درنگ: حکمت عده در اسلام نیازمند تحلیلهای روانشناختی و اجتماعی است تا ابعاد آن روشن شود.
موت و حیات اختیاری
یکی از عمیقترین تأملاتم به آیهای از سوره بقره بازمیگردد:
أَلَمْ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ خَرَجُوا۟ مِن دِيَٰرِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ ٱلْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ ٱللَّهُ مُوتُوا۟ ثُمَّ أَحْيَٰهُمْ
آیا ندیدی کسانی را که از ترس مرگ از خانههایشان خارج شدند، در حالی که هزاران نفر بودند، پس خدا به آنها گفت: بمیرید، سپس آنها را زنده کرد.
با طلاب بحث میکردم: آیا انسان میتواند در مرگ و حیات خود اختیار داشته باشد؟ این آیه نشان میدهد که خداوند با اراده خود میتواند مرگ و حیات را رقم بزند. در عرفان، سالک باید خود را محک بزند. میگفتم: عارف باید ارادهاش را تمرین کند، ببیند میتواند بخوابد و بیدار شود، یا حتی در مرگ و حیات خود تأثیر بگذارد. این موضوع، از شگفتیهای اقتدار انسانی است که باید بررسی شود.
بخش پنجم: قیامت و اثبات علمی آن
چالش دنیای علمی با قیامت
در جلسات درس، از انکار قیامت توسط دنیای علمی سخن میگفتم. قرآن کریم میفرماید:
إِنَّ ٱلسَّاعَةَ ءَاتِيَةٌ لَّا رَيْبَ فِيهَا وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ
بیتردید قیامت آمدنی است و در آن شکی نیست، ولی بیشتر مردم ایمان نمیآورند.
این آیه مرا به تأمل واداشت که چگونه میتوان قیامت را با دلایل علمی اثبات کرد؟ با طلاب بحث میکردم: دلایل فلسفی قیامت روشن است. اگر آخرتی نباشد، این دنیا ظالمانهترین عالم است، زیرا عدالت الهی در آن تحقق نمییابد. اما ما باید دلایل علمی و تجربی نیز ارائه کنیم. فرآیند بعث در طبیعت، که مواد فرسوده را بارور میکند، میتواند نشانهای از این حقیقت باشد.
درنگ: حوزههای علمی باید دلایل علمی و تجربی برای اثبات قیامت ارائه کنند.
نقد جدال بدون علم
یکی از آیاتی که همیشه مرا به فکر فرو میبرد، این بود:
وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يُجَٰدِلُ فِى ٱللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَٰبٍ مُّنِيرٍ
و از مردم کسی است که در باره خدا بدون علم و بدون هدایت و بدون کتابی روشنگر جدال میکند.
با حسرتی عمیق میگفتم: حوزههای ما باید به علم و حکمت مجهز شوند. جدال بدون علم، ما را به جایی نمیرساند. ما باید با دانشمندان جهان گفتوگو کنیم و قرآن را بهعنوان کتابی علمی به آنها عرضه کنیم.
جمعبندی نهایی
سالهایی را که در خلوت و جلوت، به آیات قرآن کریم و جایگاه انسان در نظام آفرینش میاندیشیدم. این درسگفتارها، که بخشی از تأملات من در جلسات تدریس است، دعوتی است به بازنگری در نقش حوزههای علمی. ما باید از قرآن نهتنها بهعنوان کتابی معنوی، بلکه بهعنوان منبعی علمی بهره ببریم. بارها به طلاب میگفتم: حوزهها باید بابالعلوم شوند، جایی که دانشمندان جهان گرد هم آیند و آیات قرآنی را با علوم تجربی تطبیق دهند. حکمت احکام، اقتدار انسان، و حقیقت قیامت، موضوعاتی هستند که نیازمند تحلیلهای علمی و روانشناختیاند. این گفتگوهای صمیمی، تلاشی است برای زنده نگهداشتن روح علم دینی و دعوت به تحول در حوزهها، تا بار دیگر عظمت انسان و قرآن در جهان آشکار شود.
با نظارت صادق خادمی