در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 824

متن درس





گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه 824

مقدمه

در جلسه‌ای از درس‌گفتارهایم، که سال‌ها پیش در جمع شاگردان و علاقه‌مندان به معارف دینی ایراد شد، به موضوعاتی پرداختم که ذهنم را عمیقاً به خود مشغول کرده بود. این جلسه، که بعدها به شماره 824 ثبت شد، فرصتی بود تا با نگاهی نقادانه و از سر دغدغه، به چالش‌های فهم مفاهیم دینی، به‌ویژه در حوزه غنا، موسیقی، و وحی، بپردازم. در آن روزها، دغدغه‌ام این بود که چگونه می‌توان از قرآن کریم، این گنج بی‌پایان، برای تولید دانش، قدرت، و حکمت بهره گرفت و چگونه می‌توان از روش‌های سنتی که گاه ناکارآمدند، فاصله گرفت. این گفتگو، که اکنون در قالب خاطره‌ای بازنویسی می‌شود، تلاشی است برای به اشتراک گذاشتن همان تأملات با زبانی صمیمی و در عین حال عمیق، تا شاید مخاطب امروز نیز در این اندیشه‌ها تأمل کند.

بخش اول: نقدی بر فهم غنا و موسیقی در علوم دینی

روزی که در جمع شاگردانم، سخن از غنا و موسیقی به میان آمد. با خود می‌اندیشیدم که چگونه برخی از عالمان دینی، بدون آگاهی دقیق از مفاهیم بنیادین موسیقی، مانند دستگاه، نت، یا ریتم، به اظهارنظر درباره آن می‌پردازند. این ناآگاهی، گاه به احکامی منجر می‌شود که نه‌تنها علمی نیست، بلکه به سردرگمی جامعه دامن می‌زند. برایم عجیب بود که تعاریف سنتی از غنا، مانند «آنچه طرب‌آور است» یا «آنچه قل‌قل می‌کند»، چگونه می‌تواند مبنای احکام شرعی قرار گیرد؟ این تعاریف، به نظرم، فاقد دقت علمی بودند و نمی‌توانستند حقیقت غنا را به‌درستی تبیین کنند.

سال‌ها پیش، در درس‌های خارج فقه، بیش از دو سال به بررسی موضوع غنا و موسیقی پرداختم. آن روزها، با شاگردانم ساعت‌ها بحث می‌کردیم و نتیجه‌اش اثری چندجلدی شد که تاریخ این موضوع را به نقد کشید. می‌گفتم: «اگر ندانیم دستگاه چیست، نت چیست، ریتم چیست، چگونه می‌توانیم حکمی عادلانه و علمی صادر کنیم؟» این پرسش، مرا به این نتیجه رساند که باید به سمت مطالعه‌ای عمیق‌تر و علمی‌تر حرکت کنیم.

درنگ: فقدان شناخت دقیق از مفاهیم غنا و موسیقی در علوم دینی، به احکام غیرعلمی و سردرگمی جامعه منجر می‌شود. ضرورت مطالعه تخصصی و علمی این مفاهیم، گامی اساسی در اصلاح روش‌های فقهی است.

تحلیل و تأمل

این نقد، تنها به غنا و موسیقی محدود نمی‌شد. در آن جلسه، به شاگردانم تأکید کردم که هر حکمی در علوم دینی باید مبتنی بر شناخت دقیق و تحقیق علمی باشد. اگر عالمی بدون آگاهی از موضوعی، حکمی صادر کند، نه‌تنها به حقیقت خدمت نمی‌کند، بلکه ممکن است جامعه را به انحراف بکشاند. این دغدغه، مرا به بازنگری در روش‌های سنتی فقه و حرکت به سمت تعاریف علمی‌تر سوق داد.

بخش دوم: تأثیر تحولات اجتماعی بر فهم احکام

در آن روزها، رسانه‌هایی مانند رادیو و تلویزیون تأثیر شگرفی بر نگرش جامعه به غنا و موسیقی داشتند. این رسانه‌ها، با عادی‌سازی موسیقی، به‌تدریج دیدگاه‌های سنتی را تغییر دادند. به شاگردانم می‌گفتم: «این تحولات، فرصتی است برای بازنگری در احکام فقهی. وقتی جامعه تغییر می‌کند، عالم دینی نیز باید با آگاهی از این تحولات، به‌روز باشد.» این مشاهدات، مرا به این فکر واداشت که فقه باید با شرایط معاصر همگام شود و از ابزارهای نوین برای فهم بهتر احکام بهره گیرد.

درنگ: تحولات اجتماعی و فناوری، مانند رسانه‌های مدرن، نگرش‌های سنتی به غنا و موسیقی را تغییر داده‌اند. این امر، ضرورت بازنگری در احکام فقهی با توجه به شرایط معاصر را برجسته می‌کند.

بخش سوم: فهم وحی؛ حقیقتی الهی و عملی

یکی از عمیق‌ترین مباحثی که در آن جلسه مطرح کردم، موضوع وحی بود. با شاگردانم از تعاریف نادرست وحی سخن گفتم. برخی آن را «امر خفی» یا «شیء سریع» می‌دانستند، اما من معتقد بودم که این تعاریف، سطحی و ناکافی‌اند. وحی، به نظرم، حقیقتی فعلی و الهی است که دستورات عملی برای انبیا به همراه داشته است. آیه‌ای از قرآن کریم را برای شاگردانم خواندم:

﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا ۖ فَأَوْحَىٰ إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ﴾

(قرآن کریم، سوره ابراهیم، آیه 13)

این آیه، به ما می‌گوید که کافران به پیامبرانشان گفتند: «یا شما را از سرزمینمان بیرون می‌کنیم یا به آیین ما بازمی‌گردید.» اما پروردگارشان به آن‌ها وحی کرد که ستمگران را هلاک خواهد کرد. این وحی، نه‌تنها یک پیام الهی، بلکه دستورالعملی عملی برای مواجهه با چالش‌ها بود.

به شاگردانم گفتم: «وحی، مانند موشک نیست که سریع باشد یا مانند چشمک که کنایه‌ای باشد. وحی، دستورالعملی است که انبیا را در لحظات دشوار هدایت می‌کرد.» به‌عنوان مثال، به حضرت موسی (ع) وحی شد که قومش را حرکت دهد و از تنگناها عبور کند. این نگاه به وحی، مرا به این باور رساند که قرآن کریم، کتابی است برای تولید قدرت، ثروت، و حکمت.

درنگ: وحی، حقیقتی فعلی و الهی است که دستورات عملی برای هدایت انبیا و حل چالش‌های اجتماعی به همراه داشته است. فهم دقیق و علمی وحی، ضرورتی برای بهره‌گیری از قرآن در تولید دانش و حکمت است.

تحلیل و تأمل

این بحث، مرا به تأمل در آمادگی وجودی انبیا برای دریافت وحی واداشت. به شاگردانم گفتم: «انبیا به دلیل طهارت قلب و صعود و نزول در عوالم الهی، قادر به دریافت وحی بودند.» این آمادگی، چیزی نبود که به‌سادگی به دست آید. قلب پیامبر، آب‌بندی شده بود، گویی ظرفی پاک و آماده برای دریافت کلام الهی. این تصویر، همیشه برایم الهام‌بخش بود و مرا به این فکر واداشت که ما نیز باید قلبمان را برای فهم قرآن آماده کنیم.

بخش چهارم: ضرورت تواضع علمی و اعتراف به ندانستن

در آن جلسه، از داستان بوذرجمهر سخن گفتم. روزی زنی از او پرسید: «چرا این‌همه پول می‌گیری؟» او پاسخ داد: «این‌ها برای چیزهایی است که می‌دانم. اگر برای ندانسته‌هایم پول می‌دادند، آسمان هم کافی نبود!» این داستان، مرا به خنده انداخت، اما در عین حال، درس بزرگی به من داد. به شاگردانم گفتم: «عالم واقعی کسی است که بین آنچه می‌داند و نمی‌داند، تمایز قائل شود.»

روایتی را نیز می‌فرماید: «کسی که ادعا کند همه‌چیز را می‌داند، دیوانه است.» این سخن، مرا به این باور رساند که تواضع علمی، یکی از بزرگ‌ترین فضیلت‌های عالم دینی است. به شاگردانم تأکید کردم که ندانستن، عیب نیست، اما ادعای دانستن همه‌چیز، به انحراف می‌انجامد.

درنگ: تواضع علمی و اعتراف به ندانستن، فضیلتی است که عالمان دینی را از ادعاهای غیرواقعی دور نگه می‌دارد و به تولید دانش معتبر کمک می‌کند.

بخش پنجم: قرآن، منبعی برای تولید قدرت و ثروت

یکی از عمیق‌ترین باورهایم، که در آن جلسه نیز با شاگردانم در میان گذاشتم، این بود که قرآن کریم، کتابی برای تولید قدرت، ثروت، و حکمت است. می‌گفتم: «ما بر کوهی از طلا نشسته‌ایم، اما دنبک می‌زنیم!» این تمثیل، برایم تصویری زنده از ظرفیت‌های عظیم قرآن بود. به شاگردانم می‌گفتم: «چرا از قرآن برای اختراعات و اکتشافات استفاده نمی‌کنیم؟ چرا این کتاب را به منبعی برای حل مشکلات اجتماعی و اقتصادی تبدیل نمی‌کنیم؟»

این باور، مرا به نقد انفعال در حوزه‌های علمی واداشت. با حسرتی نهفته، از وابستگی برخی حوزه‌ها به بودجه‌های دولتی سخن گفتم. به شاگردانم گفتم: «چرا ما خودمان نمی‌توانیم تولید علم کنیم؟ چرا باید منتظر بودجه باشیم؟ عالم دینی باید با تولید دانش و عمل، از عامه مردم متمایز شود.»

درنگ: قرآن کریم، منبعی بی‌پایان برای تولید قدرت، ثروت، و حکمت است. حوزه‌های علمی باید با خودکفایی و تولید علم عملیاتی، به حل مشکلات معاصر کمک کنند.

جمع‌بندی

آن جلسه، برایم یکی از عمیق‌ترین لحظات تدریس بود. با شاگردانم از غنا، موسیقی، وحی، و ظرفیت‌های قرآن سخن گفتم، اما بیش از همه، از ضرورت تحول در علوم دینی حرف زدم. این گفتگوها، که اکنون در قالب «گفتگوهای صمیمی» بازنویسی شده‌اند، تلاشی است برای دعوت مخاطبان به تأمل در این پرسش‌ها: چگونه می‌توانیم از قرآن کریم برای تولید دانش و حل مشکلات بهره بگیریم؟ چگونه می‌توانیم با تواضع علمی و شناخت دقیق، به فهمی عمیق‌تر از دین دست یابیم؟ این خاطرات، نه‌تنها شرح لحظاتی از زندگی من است، بلکه دعوتی است به بازاندیشی در نقش عالمان دینی در دنیای امروز.

با نظارت صادق خادمی