متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 833
مقدمه
این مجموعه که از درسگفتارهایم در جلسه 833 برگرفته شده، شرحی است از تأملات و دغدغههایم درباره علوم دینی و ضرورت تحول در روشهای تعامل با قرآن کریم. در این گفتگوهای صمیمی، میکوشم با زبانی ساده اما عمیق، چالشهای پیش روی علم دینی را بررسی کنم و راههایی برای بهرهگیری از ظرفیتهای بیپایان قرآن پیشنهاد دهم. این گفتارها، که گاه در خلال درسگفتارهایم بهصورت گذرا بیان شدهاند، اکنون بهگونهای منسجم و با جزئیات بیشتر پیش روی شماست. آنچه میخوانید، نهتنها نقدی بر روشهای سنتی، بلکه دعوتی است به تأمل در نور الهی و حرکت بهسوی حقیقت.
بخش اول: در جستوجوی نور الهی
نقد زندگی بدون دستاورد معنوی
شبی در خلوت خود نشسته بودم و به آیهای از ﴿مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لَا يُبْصِرُونَ﴾ (قرآن کریم، سوره بقره، آیه 178) میاندیشیدم: «مَثَل آنان مانند کسی است که آتشی افروخت، و چون اطرافش را روشن کرد، خدا نورشان را برد و آنان را در تاریکیهایی که نمیبینند رها کرد.» این آیه مرا به فکر فرو برد که چگونه انسان میتواند عمری را در تلاش و تکاپو سپری کند، اما در پایان روز، جز خستگی و پوچی چیزی در بساط نداشته باشد. گویی تمام تلاشهایش، چون آتشی است که برای لحظهای روشن میشود و سپس به تاریکی میانجامد. این تأمل مرا به این حقیقت رساند که بدون اتصال به نور الهی، همه کوششهایمان به خسران میانجامد.
درنگ: تلاشهای روزمره انسان، اگر به نور الهی متصل نباشد، به تاریکی و پوچی منجر میشود. خودآزمایی معنوی در شب، راهی است برای جلوگیری از افتادن در ظلمات.
خودآزمایی در خلوت شب
هر شب که به بستر میروم، با خود میگویم: «امروز چه کردهام؟» این سؤال ساده، اما عمیق، مرا وامیدارد که عملکردم را در برابر حقیقت الهی محک بزنم. در درسگفتارهایم بارها توصیه کردهام که انسان باید در خلوت شب، با خود روبهرو شود و از خود بپرسد: «آیا امروز گامی بهسوی نور برداشتهام؟» این خودآزمایی، راهی است برای دوری از تاریکیهایی که در آیه ذکر شدهاند. گویی شب، فرصتی است برای بازنگری و بازگشت به حقیقت، پیش از آنکه در ظلمات گم شویم.
بخش دوم: نقدی بر علم بدون عمل
خاطرهای از قبرستان
روزی با فردی که سالها در قبرستان کار میکرد، سخن میگفتم. از او پرسیدم: «در این سالها چه دیدهای؟» پاسخش ساده، اما تکاندهنده بود: «هیچ، جز استخوانهای پوسیده.» این پاسخ مرا به فکر فرو برد. زندگی بدون دستاورد معنوی، گویی چون استخوانهای پوسیدهای است که پس از سالها تلاش، چیزی از آن باقی نمیماند. ﴿ذَٰلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ﴾ (قرآن کریم، سوره حجر، آیه 11): «این همان زیان آشکار است.» این آیه به من آموخت که باید از غفلت دوری کرد و بهسوی اهدافی حرکت کرد که ما را به نور و حقیقت متصل میسازد.
درنگ: زندگی بدون دستاورد معنوی، به خسران دنیا و آخرت منجر میشود. انسان باید از ظواهر مادی فراتر رود و به حقیقت و صداقت متصل شود.
کتابهای خاکخورده
بارها به کتابخانهام نگریستهام و با خود گفتهام: «این همه کتاب، اما چه سود؟» کتابهایی که سالهاست خاک میخورند و جز زینت قفسهها، کارکردی ندارند. در درسگفتارهایم، از علم بدون عمل انتقاد کردهام. علم، اگر به عمل نیانجامد و دانش کاربردی تولید نکند، چه ارزشی دارد؟ این نقد، نهتنها به کتابهایم، بلکه به روشهای سنتی در علوم دینی نیز بازمیگردد. باید دانش را از قفسهها به میدان عمل آورد.
بخش سوم: ضرورت نظام علمی در علوم دینی
فقدان سیستم در علوم دینی
سالهاست که بر این باورم علوم دینی ما، هرچند از محتوایی غنی برخوردارند، اما فاقد سیستمی علمی و عملیاتیاند. در مقابل، علوم غربی، با وجود نظاممندی، از محتوا خالیاند. در درسگفتارهایم، این تفاوت را به تمثیل فیلمهای غربی تشبیه کردهام: تکنیک و صنعت پیشرفته، اما بدون عمق و معنا. قرآن کریم، سرشار از سوژههای علمی است، اما بدون سیستمی علمی، این ظرفیتها هدر میروند. باید آزمایشگاههایی برای قرآن تأسیس کنیم تا آیاتش را بهصورت علمی بررسی کنیم.
درنگ: علوم دینی نیازمند سیستمی علمی برای بهرهگیری از ظرفیتهای قرآنی هستند. آزمایشگاههای قرآنی میتوانند این ظرفیتها را به دانش عملیاتی تبدیل کنند.
عناصر عالم ناسوت
در تأملاتم بر قرآن، به این نتیجه رسیدهام که عالم ناسوت از چهار عنصر اصلی تشکیل شده است: «نار»، «ظلمات»، «نور»، و «وقود». این عناصر، شاکله عالم ماده را میسازند. ﴿قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ﴾ (قرآن کریم، سوره انعام، آیه 40): «بگو چه کسی شما را از تاریکیهای خشکی و دریا نجات میدهد؟» این ظلمات، حقیقتی وجودی است، فراتر از تاریکی مادی. در درسگفتارهایم، این آیات را بهعنوان دعوتی به شناخت علمی عالم ناسوت تفسیر کردهام.
بخش چهارم: امید و اصلاحپذیری
ظرفیتهای انسان در قرآن
قرآن، کتاب امید است. ﴿صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ﴾ (قرآن کریم، سوره بقره، آیه 17): «کران، گنگان، کورانند، پس بازنمیگردند.» این آیه، نه نشانه بنبست، بلکه بیانگر موانعی است که با تلاش و هدایت الهی قابل رفعاند. در درسگفتارهایم، بر این نکته تأکید کردهام که هیچ انسانی از اصلاح و بازگشت به حقیقت محروم نیست. حتی کسانی که در تاریکی گم شدهاند، میتوانند به نور بازگردند.
درنگ: قرآن هیچ بنبستی برای انسان قائل نیست. موانع ظاهری و باطنی قابل اصلاحاند و انسان میتواند به حقیقت بازگردد.
اعجاز انبیا و ورثه آنها
در درسگفتارهایم، اعجاز انبیا را نه امری محال، بلکه ممکناتی دانستهام که ورثه انبیا نیز باید به آن دست یابند. حوزههای علمی ما باید داعیه مباهله علمی داشته باشند و تواناییهای خود را در برابر دیگر نظامهای فکری به اثبات برسانند. این نهتنها وظیفه، بلکه رسالت ماست.
جمعبندی
این گفتگوهای صمیمی، بازتاب تأملاتم در درسگفتارهایم است که با زبانی ساده اما عمیق، به نقد روشهای سنتی در علوم دینی و دعوت به تحول در تعامل با قرآن کریم میپردازد. از خودآزمایی در خلوت شب تا تأسیس آزمایشگاههای قرآنی، همه و همه دعوتی است به سوی نور و حقیقت. امیدوارم این گفتارها، شما را نیز به تأمل در ظرفیتهای بیپایان قرآن و حرکت بهسوی دانش عملیاتی و معنوی دعوت کند.
با نظارت صادق خادمی