در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 919

متن درس

 

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه 919

مقدمه

روزهایی را که در میان شاگردان، در فضای پرشور حوزه، از حکمت قرآنی، نقش عالمان و ضرورت اصلاح علم دینی سخن می‌گفتم. درس‌گفتارهایم، گاه به‌صورت گذرا، دریچه‌ای به سوی تأملات عمیق در مفاهیم حکومت دینی، مردم‌محوری و چالش‌های علوم دینی می‌گشود. اکنون که این خاطرات را بازگو می‌کنم، گویی بار دیگر در آن لحظات نفس می‌کشم، با همان اشتیاق برای پیوند دین با نیازهای جامعه و احیای علم پویا. این مجموعه، که «گفتگوهای صمیمی» نام گرفته، تلاشی است برای بازنمایی آن تأملات، با زبانی صمیمی و عمیق، تا خواننده را به سوی خرد عملی و اصلاح نظام‌های علمی و اجتماعی دعوت کند. در این بخش، از نقد ضعف علوم اجتماعی در تفاسیر تا ضرورت مردم‌محوری عالمان و باز بودن باب علم سخن گفته‌ام، با امید به احیای جایگاه عالمان در هدایت جامعه.

بخش اول: ضعف علوم اجتماعی و روان‌شناسی در تفاسیر

در درس‌گفتارهایم، از ضعف علوم اجتماعی و روان‌شناسی در میان عالمان گذشته گلایه کردم. گفتم: «بسیاری از حقایق قرآنی به دلیل ناآشنایی با این علوم از دسترس ما خارج شده است.» به شاگردانم گفتم: «اگر صد تفسیر را ورق بزنید، اثری از این علوم نمی‌یابید. عالمان ما اصول زندگی اجتماعی را نمی‌شناختند.» قرآن کریم می‌فرماید:

يُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ

ترجمه: «به شما چیزی می‌آموزد که نمی‌دانستید» (قرآن کریم، بقره: 151). این آیه مرا به تأمل واداشت که قرآن، کتابی است که ظرفیت آموزش علوم نوین را دارد، اما ما به دلیل فقدان روش‌های علمی، از آن محروم مانده‌ایم.

درنگ: ضعف علوم اجتماعی و روان‌شناسی در تفاسیر، مانع از فهم عمیق حقایق قرآنی شده است.

بخش دوم: تمایز حکومت دینی و دین حکومتی

در درس‌گفتارهایم، از تفاوت میان حکومت دینی و دین حکومتی سخن گفتم. گفتم: «انبیا حکومتی دینی برپا می‌کردند، نه دینی حکومتی که وابسته به قدرت باشد.» به شاگردانم گفتم: «حکومت دینی، مردم‌محور است و ارزش آن به خدمت به مردم است.» قرآن کریم می‌فرماید:

أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ

ترجمه: «چنان‌که در میان شما فرستاده‌ای از خودتان روانه کردیم» (قرآن کریم، بقره: 151). این آیه نشان می‌دهد که انبیا از جنس مردم بودند و برای مردم آمدند. گفتم: «دین حکومتی، ارزشی ندارد، زیرا از مردم دور است.»

درنگ: حکومت دینی مردم‌محور است، اما دین حکومتی از مردم دور و بی‌ارزش است.

بخش سوم: نقد وابستگی عالمان به دولت‌ها

یکی از دغدغه‌هایم، وابستگی عالمان به دولت‌ها بود. به شاگردانم گفتم: «عالمانی که دولتی می‌شوند، چه در کشورهای اسلامی، چه در ادیان دیگر، ارزش علمی و معنوی خود را از دست می‌دهند.» گفتم: «عالم باید مستقل باشد، نه مزدور قدرت.» قرآن کریم می‌فرماید:

إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ

ترجمه: «از بندگان خدا تنها عالمان از او می‌ترسند» (قرآن کریم، فاطر: 28). گفتم: «عالم واقعی، کسی است که از خدا می‌ترسد، نه از قدرت‌ها.»

درنگ: وابستگی عالمان به دولت‌ها، ارزش علمی و معنوی آن‌ها را از بین می‌برد.

بخش چهارم: مردم‌محوری، معیار عالم دینی

در درس‌گفتارهایم، مردم‌محوری را معیار عالم دینی دانستم. گفتم: «مخالفت با نظام یا وابستگی به آن، هیچ‌کدام مردم‌محوری نیست. عالم باید در خدمت مردم باشد، نه قدرت.» قرآن کریم می‌فرماید:

أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ

ترجمه: «چنان‌که در میان شما فرستاده‌ای از خودتان روانه کردیم» (قرآن کریم، بقره: 151). گفتم: «عالم باید فیکم و منکم باشد؛ در میان مردم و از جنس مردم.»

درنگ: عالم دینی باید در میان مردم و از جنس آن‌ها باشد، نه وابسته به قدرت.

بخش پنجم: نقد وابستگی مالی عالمان

از وابستگی مالی عالمان به منابع غیرمردمی گلایه کردم. گفتم: «عالمانی که مزدور قدرت‌ها شوند، از جایگاه خود سقوط می‌کنند.» به شاگردانم گفتم: «عالم باید از مردم ارتزاق کند، نه از قدرت‌ها.» قرآن کریم می‌فرماید:

وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ

ترجمه: «و در اموالشان حقی برای سائل و محروم بود» (قرآن کریم، ذاریات: 19). گفتم: «عالم باید با ساده‌زیستی، از مردم باشد، نه وابسته به ثروت‌های غیرمردمی.»

درنگ: وابستگی مالی عالمان به منابع غیرمردمی، آن‌ها را از جایگاه معنوی خود دور می‌کند.

بخش ششم: ارزش خون شهدا و مسئولیت عالمان

در درس‌گفتارهایم، از فداکاری شهدا و جانبازان سخن گفتم. گفتم: «یک قطره خون شهید، از بسیاری از امور دنیوی ارزشمندتر است.» به شاگردانم گفتم: «عالمان باید در راستای این فداکاری‌ها عمل کنند.» قرآن کریم می‌فرماید:

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا

ترجمه: «و گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته شده‌اند، مرده‌اند» (قرآن کریم، آل عمران: 169). گفتم: «عالمان باید این میراث را حفظ کنند و در خدمت مردم باشند.»

درنگ: عالمان باید در راستای فداکاری شهدا، در خدمت مردم باشند.

بخش هفتم: نقد سنت‌های غیرمردمی عالمان

از سنت حضور عالمان در سفره‌های مردم گلایه کردم. گفتم: «این کار، عالمان را تحقیر می‌کند و از جایگاه مردمی آن‌ها می‌کاهد.» به شاگردانم گفتم: «عالم باید مردم را به خانه خود دعوت کند و ساده‌زیستی را به آن‌ها بیاموزد.» قرآن کریم می‌فرماید:

وَأَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَيْنَهُمْ

ترجمه: «و کارشان به مشورت میان خودشان است» (قرآن کریم، شوری: 38). گفتم: «عالم باید با صفا و سادگی، مردم را تربیت کند، نه اینکه خود را وابسته به سفره‌های پرزرق‌وبرق کند.»

درنگ: عالمان باید با ساده‌زیستی، مردم را به صفا و معنویت تربیت کنند.

بخش هشتم: سیره پیامبر و مردم‌محوری

از سیره پیامبر (ص) در درس‌گفتارهایم سخن گفتم. گفتم: «پیامبر (ص) با نماز شب و حضور در میان مردم، الگویی بی‌نظیر بود.» به شاگردانم گفتم: «پیامبر یازده رکعت نماز شب می‌خواند، مسواک می‌زد، وضو می‌گرفت و در مسجد با مردم بود.» قرآن کریم می‌فرماید:

لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ

ترجمه: «برای شما در رسول خدا الگویی نیکوست» (قرآن کریم، احزاب: 21). گفتم: «این سیره، عالمان را به حضور فعال و معنوی در جامعه دعوت می‌کند.»

درنگ: سیره پیامبر (ص) در نماز شب و حضور در میان مردم، الگویی برای عالمان است.

بخش نهم: نقد وابستگی به نگهبانان

از وابستگی برخی عالمان به نگهبانان و انفعال آن‌ها گلایه کردم. گفتم: «عالمانی که به نگهبانان وابسته‌اند، نمی‌توانند جامعه را هدایت کنند.» قرآن کریم می‌فرماید:

وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا

ترجمه: «و هر که از خدا بترسد، برای او راه خروجی قرار می‌دهد» (قرآن کریم، طلاق: 2). گفتم: «عالم باید مستقل باشد و با شجاعت در جامعه حضور یابد.»

درنگ: وابستگی عالمان به نگهبانان، مانع از هدایت فعال جامعه می‌شود.

بخش دهم: فداکاری امام حسین (ع) و مردم‌محوری

از فداکاری امام حسین (ع) به‌عنوان الگویی برای مردم‌محوری سخن گفتم. گفتم: «امام حسین (ع) جان خود را برای مردم داد.» قرآن کریم می‌فرماید:

وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ

ترجمه: «و او را با قربانی بزرگی بازخرید کردیم» (قرآن کریم، صافات: 107). گفتم: «عالمان باید این روحیه ایثار را سرلوحه قرار دهند و برای مردم زندگی کنند.»

درنگ: فداکاری امام حسین (ع) الگویی برای مردم‌محوری عالمان است.

بخش یازدهم: نقد بی‌انگیزگی در حوزه‌های علمی

از بی‌انگیزگی طلاب در حوزه‌های علمی گلایه کردم. گفتم: «طلاب با استعداد به دلیل نبود انگیزه، راکد می‌مانند یا گمراه می‌شوند.» قرآن کریم می‌فرماید:

وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا

ترجمه: «و هر که از خدا بترسد، کارش را برای او آسان می‌کند» (قرآن کریم، طلاق: 4). گفتم: «حوزه‌ها باید انگیزه و پویایی را در طلاب زنده کنند.»

درنگ: بی‌انگیزگی در حوزه‌های علمی، استعدادهای طلاب را هدر می‌دهد.

بخش دوازدهم: ضرورت گزینشی شدن حوزه‌ها

در درس‌گفتارهایم، از ضرورت گزینشی شدن حوزه‌ها سخن گفتم. گفتم: «حوزه‌ها باید افراد مستعد را انتخاب کنند، نه همه را بپذیرند.» قرآن کریم می‌فرماید:

وَاخْتَارَ مُوسَىٰ قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا

ترجمه: «و موسی از قوم خود هفتاد مرد را برگزید» (قرآن کریم، اعراف: 155). گفتم: «انتخاب افراد شایسته، حوزه‌ها را به کانون علم و هدایت تبدیل می‌کند.»

درنگ: حوزه‌های علمی باید گزینشی شوند تا افراد مستعد تربیت یابند.

بخش سیزدهم: نقد انسداد در علوم دینی

یکی از دغدغه‌هایم، رویکرد انسدادی در علم دینی بود. گفتم: «برخی مدعی‌اند باب علم بسته است، اما این با قرآن در تضاد است.» قرآن کریم می‌فرماید:

يُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ

ترجمه: «به شما چیزی می‌آموزد که نمی‌دانستید» (قرآن کریم، بقره: 151). گفتم: «قرآن، دریچه علم را باز نگه داشته و انسداد، ساخته ذهن‌های محدود است.»

درنگ: انسداد در علوم دینی با ظرفیت بی‌پایان قرآن در تضاد است.

بخش چهاردهم: ارزش آثار علمی عالمان برجسته

از کتاب «قوانین» مرحوم میرزای قمی سخن گفتم. گفتم: «این اثر، گنجینه‌ای علمی و معنوی است، اما انسداد علمی مانع تأثیر آن شد.» به شاگردانم گفتم: «وقتی نسخه‌ای کهنه از این کتاب را یافتم، با دقت آن را صحافی کردم، گویی با گنجی روبه‌رو بودم.» قرآن کریم می‌فرماید:

قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

ترجمه: «بگو اگر راست می‌گویید دلیل خود را بیاورید» (قرآن کریم، بقره: 111). گفتم: «آثار عالمان بزرگ، باید بازخوانی و احیا شود.»

درنگ: آثار عالمان برجسته مانند «قوانین» باید بازخوانی و احیا شود.

بخش پانزدهم: نقد ناآگاهی عالمان

از ناآگاهی برخی عالمان گلایه کردم. گفتم: «ناآگاهی عالمان و ظلم سلاطین، ملت‌ها را بدبخت کرده است.» قرآن کریم می‌فرماید:

إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ

ترجمه: «خدا به اندازه ذره‌ای ظلم نمی‌کند» (قرآن کریم، نساء: 40). گفتم: «عالمان باید دانش خود را ارتقا دهند تا جامعه را به سوی عدالت هدایت کنند.»

درنگ: ناآگاهی عالمان، همراه با ظلم سلاطین، به بدبختی ملت‌ها منجر می‌شود.

بخش شانزدهم: ظرفیت قرآن برای جهان امروز

در درس‌گفتارهایم، از ظرفیت بی‌پایان قرآن سخن گفتم. گفتم: «قرآن، دانش‌هایی دارد که جهان امروز و آینده از آن بی‌بهره‌اند.» قرآن کریم می‌فرماید:

يُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ

ترجمه: «به شما چیزی می‌آموزد که نمی‌دانستید» (قرآن کریم، بقره: 151). گفتم: «حوزه‌ها باید این ظرفیت را به کار گیرند و به جای انفعال، علم را به جهان عرضه کنند.»

درنگ: قرآن، دانش‌هایی دارد که برای جهان امروز و آینده نیز نوین است.

جمع‌بندی

این گفتگوهای صمیمی، بازتابی از تأملاتم در سال‌های تدریس و نقد علم دینی است. از نقد ضعف علوم اجتماعی در تفاسیر تا دعوت به مردم‌محوری و باز بودن باب علم، هر یک از این خاطرات، تلاشی بود برای احیای جایگاه عالمان در هدایت جامعه. به شاگردانم می‌گفتم: «عالم دینی باید در میان مردم و از جنس آن‌ها باشد، با قرآن زندگی کند و از انفعال و وابستگی دوری گزیند.» امیدوارم این مجموعه، خواننده را به تأمل در حکمت قرآنی، اصلاح حوزه‌های علمی و نقش عالمان در تحول اجتماعی دعوت کند، گویی بار دیگر در میان شاگردانم نشسته‌ام و از حقیقت سخن می‌گویم.

با نظارت صادق خادمی