متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه (850)
مقدمه
این مجموعه، شرحی است از تأملات عمیق و درسگفتارهایی که در جلساتم با شاگردان و طالبان علم به اشتراک گذاشتهام. گویی هر کلمه و هر لحظه از این گفتارها، بازتاب تجربههای زیستهام در مسیر علم، معرفت و تعهد به هدایت جامعه است. آنچه در این کتاب میخوانید، نه صرفاً درسهای نظری، بلکه روایتهایی است که از دل تجربههای شخصی و تأملات عمیق در قرآن کریم و نیازهای روز جامعه برخاسته است. من، با قلبی سرشار از عشق به حقیقت و شوق خدمت به دین، این خاطرات را بازگو میکنم تا شاید نوری بر مسیر جویندگان علم و معرفت بیفکند. این گفتارها، تلاشی است برای پیوند زدن معارف قرآنی با نیازهای زمانه، با زبانی که هم صمیمی است و هم عمیق، گویی در کنار شما نشستهام و از دل سخن میگویم.
بخش اول: تسخیر شیطان و تأملات قرآنی
خاطرهای از کودکی و کالبدشکافی حقیقت
در کودکی، در تهران، روزی همراه جمعی به سردخانهای رفتیم تا پیکری را برای تدفین آماده کنیم. آنجا صحنهای دیدم که هرگز از خاطرم نرفت. بدنها تکهتکه شده، گویی هندوانهای قاچقاچ شده باشد؛ سر جدا، دست جدا، و همهچیز در برابر چشمانم گشوده. آن لحظه، کودکیام با شگفتی و هراس درآمیخت. سالها بعد، دریافتم که این تجربه، استعارهای است از آنچه در مسیر علم و معرفت باید انجام دهیم: کالبدشکافی حقیقت. همانگونه که جسم را میشکافند تا درونش را بشناسند، آیات قرآن کریم و معارف دینی را نیز باید با دقت و جرأت شکافت تا به عمق معانی آن دست یافت.
این تجربه کودکی، مرا به تأملی عمیق در آیات قرآن واداشت. قرآن کریم میفرماید: فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ (سوره نحل، آیه ۹۸): «هرگاه قرآن خواندی، از شیطان راندهشده به خدا پناه ببر». این آیه به ما میآموزد که حتی در مقدسترین لحظات، شیطان در کمین است و باید با خودآگاهی و پناه بردن به خدا، از وسوسههایش در امان ماند. این کالبدشکافی قرآنی، نیازمند نگاهی علمی و روانشناختی است تا وسوسههای شیطان را در زندگی روزمرهمان بشناسیم و در برابرش مقاومت کنیم.
درنگ: کالبدشکافی آیات قرآنی، نیازمند تحلیل علمی و روانشناختی است تا معارف دینی به ابزارهایی برای حل مسائل معاصر تبدیل شوند.
روشهای تسخیر شیطان در فلسفه و عرفان
در درسگفتارهایم، بارها از روشهای تسخیر شیطان در فلسفه و عرفان شرقی سخن گفتهام. در فرهنگهای هند و چین، مرتاضان از تکنیکهایی چون ایجاد وسواس ذهنی یا تمرکز شدید برای تسلط بر نیروهای ماورایی استفاده میکردند. این روشها، گویی تلاشی است برای مهار نفس و مدیریت چالشهای روانی. در جلساتم میگفتم: «اگر به هندوستان برویم، در یک هفته میتوان این روشها را آموخت، اما اینجا از این سخنها نمیگوییم، بلکه تأمل میکنیم». این تأملات، مرا به قرآن کریم رهنمون کرد، آنجا که میفرماید: لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ (سوره اعراف، آیه ۲۷): «مبادا شیطان شما را فریب دهد، چنانکه پدر و مادرتان را از بهشت بیرون راند». این آیه، از شگردهای شیطان سخن میگوید: تزئین گناه، توهمآفرینی و گمراهسازی. این شگردها، در روانشناسی مدرن نیز قابل تحلیلاند، جایی که محرکهای روانی، انسان را به سوی خطا میکشانند.
درنگ: وسوسههای شیطان، از طریق تزئین گناه و توهمآفرینی، انسان را از مسیر هدایت دور میکند و نیازمند هوشیاری روانی و معنوی است.
صبر شیطان در گمراهسازی
قرآن کریم در آیهای دیگر، از صبر شیطان در تعقیب انسان سخن میگوید: فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ (سوره ص، آیه ۸۴): «پس شیطان او را دنبال کرد و از گمراهان شد». در درسگفتارهایم میگفتم: «شیطان مانند شکارچی صبوری است که سوژهاش را تعقیب میکند تا تورش بزند». این صبر شیطان، گویی استعارهای است از فشارهای مداوم روانی و اجتماعی که انسان را بهتدریج از مسیر حق دور میکند. این تعقیب، نیازمند هوشیاری مداوم ماست تا در دام وسوسهها نیفتیم.
بخش دوم: نقد علم دینی و ضرورت تحول
محدودیتهای فرهنگی و ضرورت آزادی عمل
در جلساتم، از محدودیتهای فرهنگی و فیزیکی سخن میگفتم که گاه مانع پیشرفت علمی و اجتماعی میشوند. مثلاً میگفتم: «ما دستهایمان را به کار نمیگیریم، چون باید عبایمان را نگه داریم». این سخن، نقدی بود به الگوهای سنتی که گاه مانع از فعالیت آزادانه میشوند. به زنان نیز اشاره میکردم که چگونه پوششهای محدودکننده، گاه مانع از مشارکت فعالشان در جامعه میشود. این نقد، دعوتی بود به بازنگری در ساختارهای فرهنگی تا علم و عمل به آزادی بیشتری دست یابند.
درنگ: محدودیتهای فرهنگی و سنتی میتوانند مانع مشارکت فعال در تولید علم و خدمت به جامعه شوند.
نقش علم دینی در حل مسائل معاصر
همیشه باور داشتم که علم دینی باید پاسخگوی نیازهای زمانه باشد. میگفتم: «این کار حوزههاست، نه اروپا و دانشگاه. اگر قرآن باز شود، بسیاری از بیماریها درمان میشود». این سخن، از ایمانم به ظرفیت عظیم قرآن کریم برای حل مسائل اجتماعی و روانی سرچشمه میگرفت. علم دینی باید با روانشناسی و جامعهشناسی تلفیق شود تا کاربردی گردد و به جای بحثهای انحرافی، به مسائل واقعی جامعه بپردازد.
درنگ: علم دینی باید با علوم انسانی تلفیق شود تا به ابزاری برای حل مسائل معاصر تبدیل گردد.
صداقت در علم و عمل
یکی از اصولم در زندگی و تدریس، صداقت بود. به شاگردانم میگفتم: «اگر نمیدانید، بگویید نمیدانم. احتیاط و شاید را کنار بگذارید». این صداقت، نهتنها در علم، بلکه در عمل نیز ضروری است. عالم دینی باید شجاعت پذیرش نادانی را داشته باشد تا اعتماد جامعه را جلب کند. این اصل، ریشه در اخلاق علمی دارد و به ما میآموزد که شفافیت، پایه پیشرفت است.
درنگ: صداقت در علم و عمل، پایه اعتماد و پیشرفت در جامعه علمی و دینی است.
بخش سوم: اقتدار علمی و معنوی
اقتدار سلیمانی و استقلال حوزهها
در درسگفتارهایم، از داستان حضرت سلیمان (ع) سخن میگفتم و بر ضرورت اقتدار علمی و معنوی حوزهها تأکید میکردم. میگفتم: «حوزهها باید مانند سلیمان اقتدار یابند و کارهای سلیمانی کنند». این اقتدار، نهتنها در علم، بلکه در استقلال مالی و تولید ثروت حلال نیز ضروری است. حوزهها باید از وابستگی مالی رها شوند تا بتوانند با قدرت و عدالت، به جامعه خدمت کنند.
درنگ: اقتدار علمی و معنوی حوزهها، نیازمند استقلال مالی و تولید ثروت حلال است.
نقد بحثهای انحرافی
یکی از دغدغههایم، پرهیز از بحثهای بیفایده و انحرافی در علم دینی بود. میگفتم: «بحثهایی مانند نجاست یا پاکی زوائد بدن معصومین، ما را از مسائل اصلی دور میکند». این نقد، دعوتی بود به تمرکز بر مسائل روز و کاربردی، تا علم دینی به جای غرق شدن در حاشیهها، به حل مشکلات واقعی جامعه بپردازد.
بخش چهارم: تقابل خیر و شر
اختلاط خیر و شر در جامعه
در جلساتم از اختلاط خیر و شر در جامعه معاصر سخن میگفتم. میگفتم: «خوب و بد قاطی شدهاند. سابقاً جبههبندی بود، اما حالا همهچیز درهم آمیخته». این اختلاط، چالش بزرگی است که نیازمند بازتعریف هویت دینی و اخلاقی است. قرآن کریم میفرماید: فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (سوره بقره، آیه ۳۸): «هر که از هدایتم پیروی کند، نه بیمی بر اوست و نه اندوهگین شود». اما واقعیت این است که حتی مومنان نیز گاه با خوف و حزن دستبهگریباناند، و این نشاندهنده پیچیدگیهای زندگی در دنیای امروز است.
درنگ: اختلاط خیر و شر در جامعه معاصر، نیازمند بازتعریف جبهههای اخلاقی و دینی است.
نقش ابلیس در روز قیامت
یکی از تأملات عمیقم، به آیهای از سوره ابراهیم بازمیگردد: وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ (سوره ابراهیم، آیه ۲۲): «و شیطان چون کار به انجام رسید گفت: خدا به شما وعدهای راست داد و من به شما وعده دادم و با شما خلف وعده کردم». این آیه، لحظهای را ترسیم میکند که ابلیس مسئولیت گمراهسازی خود را میپذیرد و بر صدق وعده الهی تأکید میکند. این شفافیت نهایی، مرا به تأمل در اهمیت پاسخگویی و خودآگاهی واداشته است.
بخش پنجم: ضرورت صداقت و مدیریت منابع
تأثیر دروغ بر روان و جامعه
همیشه به شاگردانم میگفتم که دروغ، سیاهی دل و چهره میآورد. روایتی است که میفرماید: «دروغ، گندی است که اهل عرش را آزار میدهد». این سخن، از منظر روانشناسی نیز معنادار است. دروغ، نهتنها اعتماد اجتماعی را مخدوش میکند، بلکه زیبایی روانی و معنوی انسان را کاهش میدهد. میگفتم: «زیبایی در جامعه کم شده، چون دروغ و حرامخواری زیاد شده است». این تأمل، مرا به ضرورت صداقت در همه ابعاد زندگی رهنمون کرد.
درنگ: دروغ، سیاهی دل و کاهش زیبایی روانی و اجتماعی را به دنبال دارد.
مدیریت خمس و مسئولیت مالی
یکی از دغدغههایم، مدیریت صحیح منابع مالی دینی بود. میگفتم: «خمس را کسی که قدرت توزیع عادلانه ندارد، نباید بگیرد». کذب عملی، یعنی عدم توزیع صحیح خمس، بدتر از دروغ زبانی است. این سخن، از باورم به شفافیت و کارآمدی در مدیریت منابع دینی سرچشمه میگرفت. اگر خمس به درستی توزیع نشود، اعتماد جامعه مخدوش میشود و این گناهی است که بر عهده گیرنده آن است.
درنگ: مدیریت صحیح خمس، نیازمند شفافیت و کارآمدی است تا اعتماد جامعه حفظ شود.
جمعبندی
این گفتگوهای صمیمی، بازتابی است از عمری تأمل در قرآن کریم، علم دینی و نیازهای جامعه. من، با تمام وجود، کوشیدهام تا معارف قرآنی را با نیازهای روز پیوند زنم و راهی برای تحول علم دینی نشان دهم. از کالبدشکافی آیات تا نقد محدودیتهای فرهنگی، از تأکید بر صداقت تا دعوت به اقتدار سلیمانی، همه این گفتارها دعوتی است به بازنگری در مسیر علم و عمل. امیدوارم این خاطرات، نهتنها تأملی در گذشته، بلکه چراغی برای آینده باشد تا حوزههای علمی ما به اقتدار علمی و معنوی دست یابند و جامعه را به سوی هدایت و عدالت رهنمون شوند.
با نظارت صادق خادمی