متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 941
مقدمه
در یکی از درسگفتارهایم، در جمع شاگردان و دوستداران معارف الهی، سخن از ضعف و قوت در رفتار انسانی و تأثیر آن بر دینداری و اجتماع به میان آمد. این گفتارها، که گاه بهصورت گذرا در جلساتم مطرح شدهاند، اکنون فرصتی یافتهاند تا با نگاهی عمیقتر و در قالب خاطرهای صمیمی بازگو شوند. در این مجموعه، که آن را «گفتگوهای صمیمی» نامیدهام، میکوشم تأملاتم را درباره ضرورت ریشهکن کردن ضعف، قضاوت عادلانه، و برتری کلام قرآنی با شما در میان بگذارم. این خاطرات، بازتاب دغدغههایم برای تقویت ایمان، اصلاح رفتارهای اجتماعی، و تعمیق فهم معارف دینی است.
بخش اول: ضعف و قوت در رفتار انسانی
جرزنی در قمار و ضرورت قوت
روزی برای شاگردانم از گذشتههای تهران گفتم، زمانی که قماربازان سرپایی بازی میکردند. با حسرتی گفتم: «دلم میخواهد یک سال وقت بگذاریم تا از ضعف بیرون آییم.» از قماربازانی گفتم که وقتی میباختند، جرزنی میکردند و فرار میکردند. اما تلکهگیرها، که مسئول جمعآوری بدهی بودند، آنها را مییافتند و مجبور به پرداخت میکردند. با استناد به آیهای قرآنی تأکید کردم که قوت در پایبندی به تعهدات، لازمه عدالت است:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ
قرآن کریم: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، به عدالت قیام کنید» (سوره نساء، آیه 135).
این داستان، مرا به این باور رساند که ضعف، ریشه رفتارهای غیراخلاقی است و قوت، کلید پایبندی به عدالت.
قضاوت قاطع و پرهیز از انحراف
از ماجرایی عجیب برای شاگردانم گفتم. در یکی از قمارهای گذشته، فردی همسرش را باخت و از تحویل دادن او سر باز زد. پهلوانی با اقتدار، که رئیس تلکهگیرها بود، با یک ضربه او را تنبیه کرد و به برنده گفت: «برو گمشو!» با خنده گفتم: «این قضاوت، بدون پرونده و دادگاه، قانون شد که روی ناموس قمار نکنند.» این ماجرا، مرا به تأمل در اهمیت قضاوت قاطع و عادلانه واداشت:
وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ
قرآن کریم: «و هر که به آنچه خدا نازل کرده حکم نکند، آنها ستمگرانند» (سوره مائده، آیه 45).
این تجربه، مرا به ضرورت قوت در اجرای عدالت و جلوگیری از انحرافات اخلاقی هدایت کرد.
قدرت جسمانی و اجتماعی پهلوان
با شگفتی برای شاگردانم از پهلوانی گفتم که ۱۴۰ کیلوگرم وزن داشت و ششصد تا هفتصد نوچه را مدیریت میکرد. با خنده گفتم: «این مرد، روی چهارپایهای بیستسانتی مینشست و پشتک میزد، گویی وزنش چهل کیلو بود!» او با اقتدار، تلکهگیرها را هدایت میکرد و قضاوتهایش قانون میساخت. این داستان، مرا به تأمل در تأثیر قوت جسمانی و اجتماعی در رهبری و مدیریت جامعه واداشت.
بخش دوم: ایمان و غلبه بر ضعف
ضعف ذاتی انسان و راه غلبه بر آن
با شاگردانم از ضعف ذاتی انسان سخن گفتم. با استناد به آیهای قرآنی گفتم:
خُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا
قرآن کریم: «انسان، ضعیف آفریده شده است» (سوره نساء، آیه 28).
تأکید کردم که این ضعف، نباید ما را به انحراف بکشاند. ایمان و اراده، راه غلبه بر این ضعف است. با تمثیلی گفتم: «مانند بازیکنی است که اگر قوی باشد، بازی را میبرد، اما اگر ضعیف باشد، آبرو و عزتش را میبازد.» این تأمل، مرا به ضرورت تقویت ایمان برای غلبه بر ضعف هدایت کرد.
دوام و پیروزی
از گفته یکی از رجال سیاسی نقل کردم که: «هر که یک ربع بیشتر دوام آورد، پیروز است.» با شوق گفتم: «این حرف، در همه زمینهها صدق میکند؛ ورزش، سیاست، یا دینداری.» مردم با دوام بیشتر، پیروز شدند، چون قوت و استقامت داشتند. این باور، مرا به اهمیت پایداری در مسیر ایمان و عمل صالح هدایت کرد.
بخش سوم: عرفان و نقد عرفان دروغین
نقد عرفان دروغین
با شاگردانم از عرفان دروغین سخن گفتم. با طنزی گفتم: «برخی ادعا میکنند عارفاند، اما مانند قماربازانیاند که جرزنی میکنند!» تأکید کردم که عرفان واقعی، در گرو ایمان و عمل صالح است، نه ادعاهای پوچ. این نقد، مرا به ضرورت تمییز عرفان حقیقی از دروغین هدایت کرد.
حسرت اعمال و عرفان حقیقی
با استناد به آیهای قرآنی گفتم:
كَذَٰلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ
قرآن کریم: «اینگونه خداوند اعمالشان را بهعنوان حسرتهایی به آنها نشان میدهد» (سوره بقره، آیه 167).
با شوق گفتم: «خداوند حسرتی ندارد؛ اعمال ما، حسرتهایمان را نشان میدهد.» عرفان حقیقی، در شکر و عبادت خالصانه است، نه در حسرت و ضعف. این تأمل، مرا به اهمیت خلوص در عبادت هدایت کرد.
بخش چهارم: شکر و عبادت الهی
شکر، نشانه عبادت
با شاگردانم از شکر بهعنوان نشانه عبادت سخن گفتم:
وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ
قرآن کریم: «و خدا را شکر کنید اگر او را میپرستید» (سوره بقره، آیه 172).
تأکید کردم که شکر، نشانه خلوص در عبادت است. با تمثیلی گفتم: «مانند مهندسی ظریف است که عقل را به حیرت میآورد.» این آیه، مرا به ضرورت شکرگزاری در برابر نعمتهای الهی هدایت کرد.
بخش پنجم: برتری کلام قرآن
اعجاز چندبعدی قرآن
با شوق برای شاگردانم گفتم: «کلام قرآن، نهتنها در لفظ، بلکه در معنا، هندسه، و تفکر، اعجازآمیز است.» با مقایسه آن با معلقات سبعه و مقامات حریری، گفتم: «قرآن، مانند غزلی است که در همه ابعاد، حیرتانگیز است.» این تأمل، مرا به برتری وحیانی قرآن هدایت کرد:
قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَىٰ أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَٰذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ
قرآن کریم: «بگو اگر انس و جن گرد آیند تا مانند این قرآن بیاورند، نمیتوانند مانند آن را بیاورند» (سوره اسراء، آیه 88).
این آیه، مرا به حیرت در برابر اعجاز قرآنی واداشت.
نقد فقدان ظرفیت تحقیق در علم دینی
با حسرتی گفتم: «علم دینی ما، ظرفیت لازم برای تحقیقات عمیق ندارد.» اگر این ظرفیت بود، میتوانستیم قرآن را با آثار ادبی بشری مقایسه کنیم و برتری آن را نشان دهیم. با استناد به آیهای گفتم:
وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ
قرآن کریم: «و از خدا بترسید که خدا به شما میآموزد» (سوره بقره، آیه 282).
این نقد، مرا به ضرورت تقویت ظرفیتهای تحقیقاتی در علوم دینی هدایت کرد.
جمعبندی
این گفتگوهای صمیمی، بازتاب دغدغههایم برای ریشهکن کردن ضعف، تقویت قوت در رفتار انسانی، و تعمیق فهم معارف قرآنی است. به شاگردانم گفتم: «ما باید با ایمان و اراده، بر ضعف غلبه کنیم و قرآن را مرجع اصلی قرار دهیم.» این مجموعه، دعوتی است به شما، خوانندگان گرامی، تا با تأمل در آیات قرآنی، اصلاح رفتارهای اجتماعی، و تقویت ظرفیتهای علمی، راه را برای فهمی عمیقتر از دین هموار کنیم. باشد که این تأملات، گامی در مسیر احیای علوم دینی و پاسخگویی به نیازهای معاصر باشد.