در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 953

متن درس

 

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه ۹۵۳

مقدمه

در درس‌گفتارهایم، گاه به‌صورت گذرا از موضوعاتی سخن گفته‌ام که ریشه در سال‌ها تأمل در آیات قرآن، فلسفه فقه، و نقد سوءاستفاده‌های تاریخی و اجتماعی از دین دارند. این گفتگوهای صمیمی، شرح تفصیلی آن اندیشه‌هاست که از عمق تجربه‌های علمی و معنوی‌ام برآمده‌اند. با قلبی سرشار از دغدغه برای اصلاح برداشت‌های نادرست از دین و زبانی صمیمی، شما را به سفری در این تأملات دعوت می‌کنم؛ سفری که هم علمی است و هم معنوی، هم انتقادی و هم راهگشا. این مجموعه، بازتابی است از تعهد من به حقیقت الهی، نقد خشونت‌های منتسب به دین، و تبیین ماهیت عقلانی و انسانی احکام شرعی مانند حدود، قصاص و دیات.

بخش اول: نقد تأثیر منفی حکام بر دین

بارها از تأثیر منفی حکام عرب و عجم بر چهره دین سخن گفته‌ام. می‌گفتم: «این حکام با خشونت و دیکتاتوری، دین را مخدوش کرده‌اند و کاستی‌هایشان نباید به پای دین نوشته شود.» این تأمل، مرا به بررسی ریشه‌های تاریخی تحریف دین هدایت کرد.

درنگ: حکام با خشونت و دیکتاتوری، چهره دین را مخدوش کرده‌اند و این کاستی‌ها نباید به دین نسبت داده شود.

بخش دوم: شرمساری از خشونت‌های منتسب به اهل بیت

لحظه‌ای را در حرم امام هشتم (ع) که از خشونت‌های منتسب به دین شرمگین شدم. می‌گفتم: «اینجا قتل‌گاه نیست؛ اهل بیت مظهر رحمت‌اند، نه خشونت.» این احساس، مرا به تأمل در ماهیت رحمانی اهل بیت واداشت.

درنگ: خشونت‌های منتسب به اهل بیت با ماهیت رحمانی آنها ناسازگار است.

بخش سوم: نقد فیلم‌های رسانه‌ای علیه اسلام

از فیلم‌هایی که احکام حدود، قصاص و دیات را به خشونت ربط می‌دهند، انتقاد کرده‌ام. می‌گفتم: «این احکام، عقلانی و انسانی‌اند، نه خشن.» این نقد، مرا به بررسی سوءتفاهم‌های جهانی درباره اسلام هدایت کرد.

درنگ: فیلم‌های رسانه‌ای با نسبت دادن احکام شرعی به خشونت، سوءتفاهم درباره اسلام ایجاد می‌کنند.

بخش چهارم: ناسازگاری خشونت با هویت مسلمان

تأکید کرده‌ام خشونت با هویت مسلمان سازگار نیست. می‌گفتم: «کسی که خشن است، هرچند نماز بخواند و روزه بگیرد، عبادتش بی‌ارزش است.» این دیدگاه، مرا به تأمل در نقش اخلاق در ایمان هدایت کرد.

درنگ: خشونت با هویت مسلمان ناسازگار است و عبادات فرد خشن بی‌ارزش است.

بخش پنجم: شیرینی احکام قصاص و دیات

قصاص و دیات را از شیرین‌ترین احکام اسلامی دانسته‌ام. می‌گفتم: «این احکام، عقلانی و برای عدالت‌اند، نه خشونت.» این تبیین، مرا به فهم عمیق‌تر فلسفه فقه هدایت کرد.

درنگ: قصاص و دیات، احکامی عقلانی و انسانی برای برقراری عدالت‌اند.

بخش ششم: کفایت قرآن در تفسیر

با استناد به سخن امیرمؤمنان (ع)، گفته‌ام قرآن برای تفسیر کافی است. می‌گفتم: «حسبنا کتاب الله؛ قرآن ناطق است و نیازی به وصله‌پینه ندارد.» این دیدگاه، مرا به اعتماد کامل به قرآن هدایت کرد.

روایت: حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ
کتاب خدا برای ما کافی است

درنگ: قرآن برای تفسیر کافی است و نیازی به وصله‌پینه یا تفسیرهای متفرقه ندارد.

بخش هفتم: نقد تفسیر تکه‌تکه قرآن

از تفسیر تکه‌تکه قرآن انتقاد کرده‌ام. می‌گفتم: «قرآن یکپارچه است؛ متشابهاتش هم ناطق‌اند و تشابه، در ذهن ماست، نه در آیات.» این نقد، مرا به فهم یکپارچگی قرآن هدایت کرد.

درنگ: قرآن یکپارچه است و متشابهات آن ناشی از ناتوانی ذهن ما در فهم است.

بخش هشتم: احکام شرعی به‌عنوان مترسک

احکام حدود، قصاص و دیات را به مترسک تشبیه کرده‌ام. می‌گفتم: «این احکام برای پیشگیری‌اند، نه برای اجرا؛ مانند مترسکی که کلاغ‌ها را می‌ترساند.» این تشبیه، مرا به فلسفه پیشگیری در فقه هدایت کرد.

درنگ: احکام حدود، قصاص و دیات مانند مترسک برای پیشگیری از جرم‌اند، نه برای اجرا.

بخش نهم: نقد نسبت دادن کاستی‌ها به ائمه

از نسبت دادن کاستی‌ها به ائمه انتقاد کرده‌ام. می‌گفتم: «استعمار، ائمه را در مثال‌ها کوچک کرد تا دین را تضعیف کند.» این نقد، مرا به بررسی نقش استعمار در تحریف دین هدایت کرد.

درنگ: نسبت دادن کاستی‌ها به ائمه، بخشی از پروژه استعمار برای تضعیف دین است.

بخش دهم: نقد سوءاستفاده از احکام شرعی

از سوءاستفاده حکام از احکام شرعی انتقاد کرده‌ام. می‌گفتم: «حکام، احکام را ابزار قدرت کردند، نه عدالت.» این تأمل، مرا به بررسی فلسفه سیاسی فقه هدایت کرد.

درنگ: حکام، احکام شرعی را به‌جای عدالت، ابزار قدرت کرده‌اند.

بخش یازدهم: نقد تاریخ‌نگاری دینی

از تاریخ‌نگاری دینی که با اغراق، چهره غیرواقعی از دین ارائه می‌دهد، انتقاد کرده‌ام. می‌گفتم: «این تاریخ‌نگاری، حقیقت را مخدوش می‌کند.» این نقد، مرا به ضرورت واقع‌نگری در تاریخ هدایت کرد.

درنگ: تاریخ‌نگاری دینی با اغراق، حقیقت دین را مخدوش می‌کند.

بخش دوازدهم: رحمت و نرمش در ذات اسلام

تأکید کرده‌ام ذات اسلام، رحمت و نرمش است. می‌گفتم: «خشونت، با ذات اسلام بیگانه است و هرچه به آن نسبت داده شود، تحریف است.» این دیدگاه، مرا به فهم رحمانی اسلام هدایت کرد.

درنگ: رحمت و نرمش، ذات اسلام است و خشونت با آن بیگانه است.

بخش سیزدهم: نقد مفهوم خنثی در فقه

مفهوم خنثی در فقه را ناشی از نادانی علمی گذشته دانسته‌ام. می‌گفتم: «امروزه با آزمایش‌های علمی، خنثی وجود ندارد.» این نقد، مرا به هماهنگی فقه با علم هدایت کرد.

درنگ: مفهوم خنثی در فقه، ناشی از نادانی علمی گذشته است و با علم امروز منسوخ شده است.

بخش چهاردهم: جنسیت به‌عنوان طیف

جنسیت را در اسلام طیفی دانسته‌ام. می‌گفتم: «هیچ مرد یا زنی صددرصد مرد یا زن نیست؛ همه درصدی از ویژگی‌های مقابل دارند.» این تبیین، مرا به فهم انعطاف‌پذیر جنسیت هدایت کرد.

درنگ: جنسیت در اسلام طیفی است و هیچ‌کس صددرصد مرد یا زن نیست.

بخش پانزدهم: جواز تغییر جنسیت در فقه

تغییر جنسیت را در فقه جایز دانسته‌ام. می‌گفتم: «با پیشرفت علم، تغییر جنسیت اشکالی ندارد.» این دیدگاه، مرا به هماهنگی فقه با علم روز هدایت کرد.

درنگ: تغییر جنسیت در فقه با پیشرفت علم جایز است.

بخش شانزدهم: نقد قرعه در مسائل جنسیت

قرعه در تعیین جنسیت را منسوخ دانسته‌ام. می‌گفتم: «قرعه، روش نادانی گذشته بود؛ امروز علم جایگزین آن شده است.» این نقد، مرا به بازنگری روش‌های فقهی هدایت کرد.

درنگ: قرعه در تعیین جنسیت، روشی منسوخ است و علم جایگزین آن شده است.

بخش هفدهم: گفت‌وگو با شاگرد درباره خنثی

در پاسخ به شاگردی که به روایات درباره خنثی استناد کرد، گفتم: «معصومین بر اساس عرف زمان خود سخن می‌گفتند.» این گفت‌وگو، مرا به فهم تاریخی روایات هدایت کرد.

درنگ: روایات درباره خنثی، در بستر عرف تاریخی زمان معصومین قابل فهم است.

بخش هجدهم: آزادی عمل در فقه

گفته‌ام دین مانع هیچ اقدام علمی نیست. می‌گفتم: «هر کاری که با اصول درست انجام شود، جایز است؛ از تغییر جنسیت تا خلق انسان.» این دیدگاه، مرا به هماهنگی دین با علم هدایت کرد.

درنگ: دین مانع اقدامات علمی مانند تغییر جنسیت یا خلق انسان نیست، مشروط به رعایت اصول درست.

بخش نوزدهم: چشم‌انداز آینده بشر

پیش‌بینی کرده‌ام بشر در آینده توانایی خلق انسان و تغییر جنسیت را خواهد داشت. می‌گفتم: «دین مانع این پیشرفت‌ها نیست.» این پیش‌بینی، مرا به تأمل در انعطاف دین هدایت کرد.

درنگ: دین با پیشرفت‌های آینده بشر، مانند خلق انسان و تغییر جنسیت، سازگار است.

بخش بیستم: نقد دعواهای بیهوده بر سر جنسیت

از دعواهای بیهوده بر سر جنسیت انتقاد کرده‌ام. می‌گفتم: «این دعواها بی‌فایده است؛ جنسیت، مسئله‌ای علمی و قابل حل است.» این نقد، مرا به ضرورت عقلانیت در مسائل اجتماعی هدایت کرد.

درنگ: دعواهای بیهوده بر سر جنسیت، مانع حل عقلانی مسائل است.

جمع‌بندی

این گفتگوهای صمیمی، بازتابی است از تأملاتم در مفاهیم عمیق قرآنی، فلسفه فقه، و نقد سوءاستفاده‌های تاریخی و اجتماعی از دین. از تأکید بر رحمت ذاتی اسلام تا نقد خشونت‌های منتسب به دین، از تبیین عقلانی احکام شرعی تا هماهنگی فقه با علم روز، همه این‌ها دعوتی است به بازنگری در علم دینی و بازگشت به حقیقت رحمانی آن. این مجموعه، نه‌تنها شرح اندیشه‌ها و تجربه‌های من، بلکه دعوتی است به سوی معرفتی عمیق‌تر و زیستنی متعهدانه‌تر. امیدوارم این سخنان، شما را به تأمل در حقیقت دین و انطباق آن با نیازهای زمانه ترغیب کند.

با نظارت صادق خادمی